آقای ره بر
به گزارش خبرگزاری رسا، علی مهدیان در یادداشتی تحت عنوان «آقای ره بر» نوشت: پیشرفت ایران چگونه محقق میشود؟ قبل انقلاب پول نفت میدادیم که اسلحه بگیریم و مستشاری که کار با آن را یادمان بدهد ولی علم و تکنیکش را ندهد. پول همه اش را هم بگیرد و با آن اسلحه برایش بجنگیم.
فرهنگ ایران هم ذلت و تحقیر بود «ایران آفتابه هم نمیتواند بسازد.» رشد دوبلاژ در هنر و مونتاژ در صنعت و ورود پزشک و مستشار و نظام حقوقی کاپیتولاسیون، همه و همه را با هم باید دید.
اما بعد انقلاب فرمول پیشرفت چه بود؟ آنهم در میانه نبرد.آیا خرید کالاهای مفید برای مردم معنایش پیشرفت است؟ آیا خرید تکنولوژی و صنعت زیر نظر شرکتهای خارجی؟ آیا ورود علم و ترجمه دانش از غرب ؟ نه، اینها هیچ یک راهبرد ره بر انقلاب نبود. او چه کرد؟
در میانه جنگ عجیب و غریب و همه جانبه این سالهای دشمن او دست به یک معماری زد، معماری که امسال تا حدودی ابعاد آن روشن شد. او اولا انقلاب را که یک تحول روحی در جان مردم بود حفظ کرد.
با تبیین مکتب امام و نشان دادن انقلابیون حقیقی یعنی شهدا و خانواده هایشان در سطح هنر و ادبیات و رسانه ها. ثانیا این انقلاب روحی را تبدیل کرد به «انقلاب علمی» یعنی فرهنگ جوشش دانش مبتنی بر یک اعتماد به نفس عمومی که کشور را با جهشی در ساحت تولید علم مواجه کرد که احدی باورش نمیشد. دقت کنیم این همه در وضعیت جنگ فرهنگی با غرب در حال تحقق بود. جنگی که اوج آن در دهه هفتاد رخ میداد.
در دهه هشتاد این انقلاب علمی به بار نشست و حالا زمان آن بود که جریانهای انقلابی را متوجه مبارزه اقتصادی کند. دهه نود دهه ای بود که او تصمیم گرفت آن انقلاب را در ساحت مقاوم سازی اقتصاد به عرصه بیاورد. آن هم در هیاهوی نبردی همه جانبه و اقتصادی. کشور، دشمن را از نزدیک لمس کرد و دانست گفتگو و دیپلماسی و بحثهای حقوقی همه اش سر کاری است اگر میدان و قدرت واقعی وجود نداشته باشد. باید مردم تحمل میکردند.
باید از پس جنگ نرم هم بر میآمدند. باید از ظرفیت نفت خوری یا مفت خوری به وضعیت تولید یعنی کار یعنی قدرت حقیقی اقتصاد که مردم هستند تغییر ریل داده میشد. شاید طوفانی از مشکلات بر سر رهبر ریخت تحمل دولت پر رو و بی خاصیت غربگرا حمله کرونا و فشار رسانه ها، فشار امنیتی، نفوذها و ترورها، فشار اقتصادی و حفظ سیمای یک پارچه امت در مقابله با دوقطبی آفرینی های دولت و دایره گفتمان ساز اطرافش.
کشور، انقلاب درش زنده ماند. خون شهدا و خصوصا سردار شهدای قدس هم البته مدد داد. ولی قهرمان اصلی مردم بودند. تاب آوردند و حماسه انتخابات را رقم زدند. آن انتخابات، بروز مقاومت بود. دشمن قدرت ایران را دید. ماجرای اعتراف«به شکست مفتضحانه فشار حداکثری» که عین کلمات جناب سخنگوی آمریکا است در همین کانتکست باید فهمیده شود. همه متوجه شدند و تجربه کردند که دیپلماسی و مذاکرات نه، بلکه این قدرت است که چکهایشان را نقد میکند. دقت کنید آنچه امروز میبینیم بروز توان دیپلماسی و گفتگو نیست بلکه بروز قدرت است مقابل دشمن. این دو را تفکیک کنیم. اما در این میان رهبر یک گفتمان را تثبیت کرد و آن ظهور اراده و مقاومت ایران در ساحت اقتصاد بود.
امسال او اما یک گام جدید رو به جلو برداشت و آن گره زدن تولید اقتصادی به تولید علم بود. آن انقلاب علمی میتوانست عقبه این جوشش مقاومت و قیام در ساحت اقتصاد باشد. انقلاب جریان یافته بود تا علم و تا اقتصاد. و اقتصاد متکی میشود بر جوشش علم. اینها گامهای پیشرفت کشورند. این کار ایران را تبدیل به یک قدرت پایدار میکند.
او روز اول قرن جدید دستورات خود را به صورت جزیی به دولت جدید یاد داد. دولتی که باید مراقب باشد پیروزیهای مکرر مردم او را به محاسبات خطا و افتادن در وادی عوام گرایی و عوام زدگی نکشد. دولتی که مسوولیت تاریخی دارد تا بتواند این اتفاق مهم را که امسال جوانه اش زده شده باغبانی کند و پیش ببرد.
رهبری کردن این پیشرفت حقیقی ملت انقلابی در میان این هیاهوی جنگ همه جانبه دشمن چیزی شبیه معجزه است که فقط از عهده اولیای الهی بر میاید.
انتهای پیام/