۲۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۱
کد خبر: ۷۱۷۰۷۶

۳ مراسم تشییع برای شهیدان مفقودالجسد در ۲۵ سال

۳ مراسم تشییع برای شهیدان مفقودالجسد در ۲۵ سال
نقطه صفر مرزی، از زیر خاک 2 پلاک 555 و 556 پیدا می‌شود. لودر کار را متوقف کرده است. 2 شهید پیدا می‌شود. اما شرایط خاص این شهیدان باعث می‌شود که خبر خیلی زود به اطلاع نیروهای سپاه برسد.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از  گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس،‌ اسمش سیدحسین بود و تخصصش آرپی‌جی زدن و دیگری نامش سیدابراهیم بود و تخصصش کمک آرپی‌جی زن. قله‌های سر به فلک شده چیلات دهلران به خوبی نام این ۲ را به یاد دارد. ۲ نفری با شماره پلاک ۵۵۵ و ۵۵۶، عملیات والفجر ۶ است و رزمندگان در حال نبرد. باید به نبرد تانک‌های متخاصم بروند. سیدحسین ۲۶ ساله هجوم تانک‌ها را می‌بیند و برای گرفتن گلوله آرپی‌جی از سیدابراهیم ۵۸ ساله از قله کوه به سمت دامنه کوه می‌آید.

چند بار می‌رود و می‌آید. برای اینکه بهتر تانک‌های بعثی را ببیند، باز به دامنه کوه می‌آید. از آن طرف سیدابراهیم از ابتدای عملیات ترکش خورده و خونریزی دارد، اما کم نمی‌آورد و به سیدحسین مهمات می‌رساند. در همین رفت‌ و آمدها سیدحسین زیر آتش دشمن هنگامی که قصد انهدام یک تانک دشمن را دارد،‌ به شدت مجروح می‌شود. سیدابراهیم هراسان خودش را به سیدحسین می‌رساند. چون توان بالا آوردن سیدحسین را ندارد،‌ او را در پتویی می‌پیچد و سرش را روی زانوهایش می‌گذارد.

 

راز پلاک ۵۵۵ و ۵۵۶

۲۵ سال از آن واقعه می‌گذرد. خرداد سال ۱۳۸۸ ارتفاعات چیلات و نقطه صفر مرزی، لودر در حال کار است که از زیر خاک، پتویی به گوشه لودر گیر می‌کند. راننده تعجب می‌کند. آرام آرام با کمک دیگران شروع به پاکسازی می‌کند و متوجه می‌شود شهیدی در پتو پیچیده شده است. بیش‌تر، خاک‌ها را کنار می‌زند. با صحنه جالبی روبرو می‌شود، انگار شهیدی شهید دیگری را در آغوش گرفته است. شهید نشسته دندان مصنوعی دارد. شماره پلاک‌ها ۵۵۵ و ۵۵۶ است. اما راز این پلاک‌ها چیست؟

سردار سیدمحمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در جمع راهیان نور درباره راز این ۲ پلاک می‌گوید: معمولاً‌ در جبهه کسانی که خیلی باهم رفیق و صمیمی بودند باهم پلاک می‌گرفتند. وقتی در معراج شهدا رد شماره پلاک‌ها را دنبال کردیم، فهمیدیم آن شهیدی که نشسته، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. شهید سیدابراهیم اسماعیل‌زاده پدر و سیدحسین اسماعیل زاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.

۳ مراسم تشییع برای شهیدان مفقودالجسد در ۲۵ سال

دوباره به اسفندماه سال ۱۳۶۲ برگردیم. امکان تجسس پیکر شهدا و بازگشت آن‌ها به عقب جبهه وجود ندارد.  سیدرضا برادر سیدحسین که او نیز در همان عملیات حضور دارد، همراه با خانواده یک ماه صبر می‌کند تا از شهادت پدر و برادرش مطمئن شود. چون ساک و وسایلشان به دستشان رسیده است. اما انگار همین مراسم تشییع کافی نبوده است. ۱۱ سال بعد از آن به خانواده سیدابراهیم و سیدحسین خبر می‌دهند که پیکر شهدایشان پیدا شده است. البته خانواده در ابتدا نمی‌پذیرند، اما مسؤولان با قاطعیت می‌گویند: پیکر همین شهداست. برای همین دومین مراسم تشییع را برگزار می‌کنند.

اما این پایان ماجرا نیست. خردادماه سال ۱۳۸۸ و نقطه صفر مرزی، لودر و باقی ماجرا.... ۲۵ سال از آن واقعه گذشته است. خبر به گوش سیدرضا می‌رسد. او این دفعه زیربار نمی‌رود. پیکر شهدا به معراج شهدا منتقل می‌شود. سیدرضا می‌خواهد مطمئن شود که خبر درست است یا نه، یک ماه زمان می‌برد تا جواب آزمایش بیاید. علاوه بر پلاک شناسایی، وجود کلاه و لباس خانواده شهیدان اسماعیل‌زاده را قانع می‌کند که شهید خودشان است. حال در روستای باقر تنگه بابلسر برای بار سوم و با گذشت ۲۵ سال از شهادت ۲ سید این تبار مراسم تشییع باشکوهی برگزار می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظرات