جنایت تکفیریها در قتل یک کودک به روایت سرلشکر سلیمانی
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران و سیدالشهدای محور مقاومت در بخشی از خاطرات خود مطالبی را درباره پدیده تکفیر عنوان کرده است.
گزیده سخنان سردار سلیمانی درباره پدیده تکفیر به شرح زیر است:
پدیده تکفیر به شکل عام و خاص آن داعش، در تاریخ جهان یک پدیده کمنظیری از نوع جنایت بوده است. جنایتهای عجیبی که من فکر نمیکنم هیچ یک از تلویزیونها و رسانههای دنیا بتوانند آن چیزی که خود داعش، تصاویری که از نوع جنایت خود انجام داده است، منتشر بکند. هیچ قلبی تحمل دیدن آن را ندارد.
هیچ چشمی نمیتواند آن را ببیند و متأثر شدید نشود. گوشههایی را در تلویزیونها نشان میدهند. این که هزار و دویست، سیصد نفر جوان بیگناه از پادگانی فارغ التحصیل شدند در این شهر تکریت و داعش سر آنها را برید، آن ها را تیر خلاصی زد و داخل رودخانه انداخت. بیش از دوهزار نفر زنِ جوانِ ایزدی را دست به دست بین خودشان به فروش رساندند. از دخترهای نوجوان تا زنهای جوان، بدون این که حدود شرعی را بدانند. جنایتهای عجیبی بود؛ کشتارهای صد نفره، دویست نفره، پانصد نفره.
شما یک نمونه را دیدید که یک طفل را در شرق حلب سر بریدند. این سر بریدن، دیدن عجیبی داشت. با خنده، مثل تفریح، از طفل سوال میکردند سرت را ببریم یا با تیر تو را بکشیم؟ و سر این طفل را بریدند. من دیدم در همین دیاله کودکی را از سینه مادرش گرفتند، او را مثل گوسفند روی آتش سرخ کردند، لای پلو گذاشتند، برای مادر فرستادند. این جنایت وحشتناک در سابقه تاریخ بشریت نایاب است.
اگر این موج که در عراق چهار هزار انتحاری داشت و با تکبیر و الله اکبر انتحار میکرد، به نزدیکی مرزهای ما رسید، اگر قدرت دین و اسلام نبود، آیا با قدرت دیگری میشد با آن مواجه شد؟ در هیچ تصمیمگیری در نظام و در سطح عالی نظام، امکان ندارد تصمیمی به نقطه تصمیم و اجرا برسد که در صدر آن منافع ایران نباشد؛ زیرا ایران و اسلام از هم تفکیک شدنی نیستند.
در جمهوری اسلامی، قبل از سقوط صدام و قبل از انقلاب، اگر به ارتش ایران و نیروهای مسلح مراجعه میکردیم در دکترین نظامی آنها، بعث عراق دشمن بود، اما این کارکرد را اگر امروز نگاه کنیم در دیدگاه نیروهای مسلح ایران و در دکترین و استراتژی ما و در استراتژی آن سوی مرز و دولت عراق و نگاه دو ملت، امروز عراق از قلعه دشمنی با ایران تبدیل به قلعه دوستی با ایران شده است و ایران نگاهی از نگرانی به سمت مرزهای جنوبی و غربی خود ندارد و فکر میکند که دژ مستحکمی برای دفاع از ایران است.
همین عراقیها بودند که سربازان آمریکایی را وادار به فرار کردند و اگر این منافع ایران نیست، پس چیست؟ مگر تبدیل دشمنی تاریخی به دوستی بی نظیر منافع نیست؟ باید دید این کار با چه قدرتی حاصل شده است و یقیناً این کار با قدرت اسلام و انقلاب حاصل شده است.
اگر دشمنیها و این سدهای مستحکم در برابر دشمن نبود، اگر این دو قدرت قدرتمند مقاومت در دو سر فلسطین نبود، با این حجم امکاناتی که دنیا در اختیار آنها قرار میدهد دنیا جهان اسلام و ایران را آزاد میگذاشت؟ توان تحمل دشمنان از جنگ سی و سه روزه به دو روز رسیده است و این از اثرات این انقلاب اسلامی، اثرات اسلام بر ایران و استحکام ایران است.