۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۳
کد خبر: ۷۳۵۲۶۳

رمز معادله فتح (۳)

رمز معادله فتح (۳)
رمز معادله فتح روایت حضرت آیت‌ الله العظمی خامنه‌ای از ابعاد مسئله آزادسازی خرمشهر است.

به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، جنگ تحمیلی علیه ایران در سال ۱۳۵۹ در حالی آغاز شد که رژیم صدام ادعا داشت در چند روز تهران را فتح میکند! بر همین اساس نقشه‌ی اشغال شهرهای جنوبی کشور را طراحی کرد. خرمشهر، جزو اولین شهرهای مورد تجاوز دشمن بود که در آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ به تصرف رژیم بعث درآمد. اشغال شهر خرمشهر از مهم‌ترین اهداف راهبردی دشمن محسوب میشد. اینکه چرا خرمشهر نتوانست مقاومت را ادامه دهد و چه شد که پس از یک سال و خرده‌ای آزاد شد و ابعاد دیگر قضیه خرمشهر در این یادداشت بررسی شده است. آنچه در این مطلب آمده است روایت حضرت آیت‌ الله العظمی خامنه‌ای از ابعاد مسئله آزادسازی خرمشهر است. در این مجموعه از  ۵۹ سخنرانی رهبر انقلاب طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۴۰۱ استفاده شده است.

ج) عوامل فتح خرمشهر

فرماندهی امام در جنگ نقش طراز اول بود
 
در حادثه جنگ، نقش رهبری، نقش طراز اوّل بود. رهبری با خودش، حضور یکپارچه مردم را آورد. این بسیج، تشکیل سپاه، تحرّک عظیم ارتش، کارهای فراوانی که انجام گرفت، کمک مردم، همراهی مردم و ... هم، آن فضایی را که روشنفکری برای رشد و شکوفایی خودش لازم داشت، در همان جهت درست تشدید کرد.[۱۱۶] امام در حالات مختلف جنگ، به اقتضای آن حالت، موضع‌گیری میکرد و آن نکته‌ی اصلی را بیان میکرد. یک وقت مثلاً فرض کنید، یک قضیّه‌ای پیش آمده بود در صحنه، در میدان که مردم روحیه‌شان را از دست داده بودند و بایستی روحیه پیدا میکردند؛ امام سعی میکرد به مردم روحیه بدهد و دشمن را تحقیر کند.[۱۱۷] معنای اینکه [فرمودند] «یک دزدی آمده، یک سنگی انداخته و فرار کرده»، این است که رزمندگان ما که به جبهه رفتند، دارند دشمن فراری را تعقیب میکنند. روحیه دادن به ملّت. [۱۱۸]

کارهای نشدنی را که به معنای واقعی کلمه نشدنی به نظر میرسید، امام به طور قاطع [مثلاً میفرمود] «حصر آبادان باید برداشته شود». خب آن وقتی که آبادان در حصر افتاد، بنده اتّفاقاً در اهواز بودم، اصلاً قابل تصوّر نبود چطور ممکن است حصر آبادان برداشته بشود [امّا] امام قاطع فرمودند. [یا میفرمود] «خرّمشهر باید آزاد بشود»، در قضیّه‌ی قبل «سوسنگرد باید آزاد شود»؛ یعنی چیزهای نشدنی را که به نظر افراد حاضر در آنجا می‌آمد، این را امام به صورت قاطع بیان کردند. رهبری امام و هدایت امام و فرماندهی امام، اینها بود؛ و متأسّفانه نقش امام در نوشته‌های مربوطه به جنگ، در بحثهای مربوط به جنگ، مورد غفلت واقع شده![۱۱۹] فرض بفرمایید یک وقت رزمندگان دچار یک مشکلی شدند، احتیاج به تفقّد داشتند، احتیاج به دلگرمی داشتند، امام تفقّد میکرد از آنها که «بازوی رزمندگان را میبوسم». یعنی مراقب [بود]؛ مثل یک پدر مهربان و مثل یک مدیر قوی و آگاه، مسلّط بر عرصه، هر وقتی هر چه لازم بود، از این بزرگوار صادر میشد.[۱۲۰]

اعتماد به خدا و نیروهای مردمی از عوامل اصلی فتح خرمشهر بود
 
عامل اصلی در این میان چه بود؟ میتوان عواملی را شمرد؛ لیکن اصلی‌ترین عوامل، آن روح اعتماد به خدا و اعتماد به نیروی خود بود. [۱۲۱] امام [هم] سعی میکرد به مردم روحیه بدهد و دشمن را تحقیر کند.[۱۲۲]

یک مثال جنگ امسال [۱۳۶۱] و جنگ پارسال [۱۳۶۰] را میزنم برایتان. ما از امسال تا پارسال تجهیزات جنگی بیشتری نداریم، مهمات و ابزار و تانک و هواپیمای بیشتری نداریم، چرا ما پارسال در میدان جنگ در فضای حزن و اندوه به سر می‌بردیم و امسال همه جای صحنه‌ی نبرد به ما لبخند میزند؟ چرا؟ چرا پارسال خبر از پیروزیها نبود یا بسیار کم بود؟ چرا پارسال برای ما خرّمشهر، خونین‌شهر بود؟ و هویزه و ایستگاه حمید و عین‌خوش و بسیاری از این مناطق دست‌نیافتنی بود؟ امسال همه‌ی این‌ها زیر پای فرزندان عزیز این کشور میخندد، چرا؟

علت این است که در سال گذشته مسئولان خیانت‌کار، آنهایی که سررشته‌ی امور در جنگ صد درصد به دست و تدبیر آنها بود، حاضر نبودند برای نیروهای جنگنده‌ی مردمی اعتباری قائل بشوند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این نیروی جان برکف، سال گذشته از طرف آن فراری نگون‌بخت و همکاران و هم‌فکرانش جدی گرفته نمیشد. این بود که خود را از یک نیروی عظیم محروم کرده بودند. دشمن به ما ضربه میزد. امسال آنهایی که تدبیر و اداره‌ی این حرکت عظیم را در دست دارند، احساس کردند که یک نیروی عظیم را باید وارد کار کنند و کردند. در کنار نیروی ارتش مجهز و فداکار ما، نیروی بزرگ نیرومند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفان وارد کار شد.

پارسال یک گلوله‌ی خمپاره برای سپاه گرفتن، به قدر یک میدان از دشمن گرفتن زحمت داشت. امسال سپاه و ارتش در کنار یکدیگر، با یکدیگر، با فرماندهی واحد، دوش به دوش دارند حرکت میکنند. وقتی نیروی مردم در جنگ دخالت داده میشود، که ما سپاه را از نیروهای مردمی میدانیم چون یک نهاد انقلابی است و همچنین بسیج، وقتی این وارد میدان شد، وضع میدان به این شکل عوض شد.[۱۲۳]

اگرچه در جنگ تحمیلىِ هشت ساله، همه‌ى مردم شهرهاى مختلف، به انحاى گوناگون، از خود، کارهاى بزرگ و ماندنى و شگفت‌آورى نشان دادند؛ اما در میان همه‌ى اسمها، اسم «خرّمشهر» یک اسم استثنایى و بى‌نظیر است. اگر کسى ادّعا کند که خرّمشهر، پرچم سرافرازى و استقامت و پایدارى ملت ایران است، یقیناً اغراق نکرده است؛ چون واقعیت همین است. در این استقامت بزرگ و حادثه‌ى کم‌نظیر، که عدّه‌اى از مردم، به‌ویژه جوانان، با دست خالى، در مقابل یک ارتش مجهّز، مدّتها مقاومت کردند و توانستند حملات فراوان مهاجمین و متجاوزین را ناکام کنند، هنر اوّل، متعلّق به مردم خرّمشهر است. در روزهاى محنتِ خرّمشهر، هنگامى که دشمنى مجهّز، با تشویق و کمک و هدایت مالى و فکرى و تجهیزاتى جبهه‌ى متّحد دشمن، به آن شهر حمله کرده بود، همه‌ى قشرهاى مردم و همه‌ى گروههاى سنّى - از پیر و جوان و زن و مرد - در کنار یکدیگر، یک حماسه‌ى فراموش نشدنى را شکل دادند.[۱۲۴]

در همه‌ی صحنه‌های سیاست داخلی و خارجی ما نقش مردم همین اندازه تعیین کننده است و این جاست که ما میرسیم به مضمون آن آیه‌ای که ... خدای متعال به رسول اکرم میفرماید: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین» خداوند تو را با پیروزی خودش، با یاری خودش و با مؤمنان کمک کرد. یعنی پیروزی الهی و نصرت الهی در کنار مؤمنان. مؤمنان این‌ قدر بها داده میشوند در قرآن. «یا ایّها النّبی حسبک الله و من اتّبعک من المؤمنین» خدا و مؤمنان تو را بس. این حرف کوتاه انقلاب ماست. خلاصه‌ی جمهوری ما این است؛ خدا و مردم.[۱۲۵]

فتح خرمشهر مستند به اراده و قدرت الهی بود
 
امام واقعاً یک معلم بود. امام یک معلم اخلاق بود. تا این حادثه‌‌‌‌‌‌ی عظیم، با این عظمت، با این حجم پیدا شد، از همان ساعت اول تو خیابان اثرش در روحیه‌‌‌‌‌‌ی مردم فهمیده شد، امام فوراً درد را احساس کرد، درمانش را بلافاصله داد: «خرّمشهر را خدا آزاد کرد». این معنایش این بود که فرماندهان مسلحی که این همه سختی کشیده بودند، این همه رنج برده بودند، آن خون دلها را خورده بودند، چقدر شهیدهای خوب و بزرگ ما در همین فتح بیت‌‌‌‌‌‌المقدس دادیم، بر اثر این همه مجاهدت، حالا این کار بزرگ انجام گرفته، اینها مغرور نشوند. [۱۲۶] فرض بفرمایید رزمندگان با حدود یک ماه تلاش کُشنده و فوق‌العاده توانسته بودند خرّمشهر را فتح کنند -خب این خیلی دستاورد عجیب و بزرگی بود که خرّمشهر را رزمندگان ما، ارتش و سپاه و بسیج، توانستند از دشمن باز پس بگیرند- خب این ممکن بود غرور ایجاد کند؛ اینجا برای اینکه این غرور به وجود نیاید که ضربه‌اش بر همه‌ی افرادی که دست‌اندرکار در هر نقطه‌ای هستند بسیار زیاد است، امام فرمود «خرّمشهر را خدا آزاد کرد»؛ [یعنی] ما وسیله هستیم؛ مطلب را مستند به اراده‌ی الهی و قدرت الهی میکند؛ این اینجا لازم است.[۱۲۷]

سیاسیونی که در مساند قدرت نشسته‌‌‌‌‌‌اند، از این پیروزی بزرگی که در عرصه‌‌‌‌‌‌ی سیاسی برایشان پیدا شد، بر اثر این حادثه مغرور نشوند: «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی»؛ من و شما کاره‌‌‌‌‌‌ای نیستیم؛ دست قدرت الهی است. من و شما وسائلی هستیم که اگر عقل به خرج بدهیم، اختیار خودمان را به کار بیندازیم، وارد میدان بشویم، از ما برای حصول این هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش برای ما میماند. اما اگر ما هم نباشیم: «فسوف یأتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه».اینجور نیست که، بار خدا بر زمین نمی‌ماند، پیش خواهد رفت؛ یک حرکت طبیعی، ناموس طبیعت است، ناموس تاریخ است.[۱۲۸]

معنای این چیست؟ معنای این آن است که اگر شما مجاهدت کردید، قدرت خدا می‌آید پشت شما. لشکر بی‌عقبه، کاری نمیتواند بکند؛ لشکری که عقبه دارد، [نیروی‌] احتیاط دارد، نیروی ذخیره‌ی فراوان دارد، همه کار میتواند بکند. حالا اگر لشکری عقبه‌اش، ذخیره‌اش عبارت بود از قدرت الهی، این لشکر دیگر شکست‌بخور است؟ امام این را به ما فهماند؛ فهماند که وقتی مجاهدت میکنید، وقتی تنبلی نمیکنید، وقتی وارد میدان میشوید، وقتی نیروهای خودتان را به صحنه وارد میکنید، اینجا قدرت خدا است که پشت سر شما است، [لذا] خرّمشهر را خدا آزاد میکند. با این منطق، همه‌ی دنیای مسخّرِ استکبار را هم خدا میتواند آزاد کند. با این منطق، فلسطین هم میتواند آزاد بشود. با این منطق، هر ملّتی میتواند مستضعف نماند؛ به شرطی که این منطق تحقّق پیدا کند.[۱۲۹]

یک وقتی در دوران بیماری امام (رضوان‌ الله ‌علیه) که من یک چیزی را گفتم که این کار خدا بود و یک موفّقیّت بزرگی بود، ایشان به بنده گفتند که من از اوّل انقلاب یا از اوّل کار -یک چنین چیزی- تا حالا میبینم که یک دست قدرتی دارد کارهای ما را پیش میبرد. من عین عبارت ایشان را بعد که بیرون آمدم نوشتم حالا الان [عین عبارت] یادم نیست؛ [فرمودند] یک دست قدرتی را میبینم. واقع قضیّه همین است؛ دست قدرتی است که دارد این کارها را انجام میدهد. منتها این دست قدرت خدا برای این است که اگر چنانچه ما رفتارمان را خوب کنیم، رحمت خدای متعال شامل خواهد شد. اَللهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ موجِباتِ‌ رَحمَتِک‌؛ موجبات رحمت دست ما است. امام (رضوان الله علیه) فرمود خرّمشهر را خدا آزاد کرد؛ این همه جوانها آنجا مجاهدت کردند، شهید شدند، کار کردند، [امام فرمود] خدا آزاد کرد؛ این درست است؛ خدا آزاد کرد. میتوانستند همین قدر شهید بدهند و هیچ اتّفاقی هم نیفتد. در عملیّات رمضان، -در جنگی که همان وقتها انجام گرفت- خدا نخواست ما فتح کنیم امّا در خرّمشهر اتّفاق افتاد؛ این اراده‌ی الهی بود.[۱۳۰]

این جمله‌... دقیق‌ترین و حکیمانه‌ترین سخنی است که در این باب گفته شده است؛ عیناً همان «و ما رمیت اذ رمیت و لیکن الله رمی». قدرت خدای متعال در دل رزمندگان، در اراده و عزم پولادین رزمندگان، در صبر رزمندگان، در بازوی توانای رزمندگان، در قدرت ابتکار رزمندگان تجلی پیدا کرد. دشمن متکی به ماده بود. معلوم است که قدرت مادی توان ایستادگی و رویاروئی با یک چنین هفت جوش معنویت و انسانیت را ندارد. همیشه همین جور است، امروز هم همین جور است عزیزان من! امروز هم قدرتهای مادی با همه‌ی توانشان - با پولشان، با صنعتشان، با فناوری پیشرفته‌شان، با پیشرفتهای علمی‌شان - قدرت مقابله و رویاروئی با آن مجموعه‌ی انسانی که ایمان را، عزم را، همت را، فداکاری را شاخص و معیار کار خود گرفته، ندارند.[۱۳۱] خداى متعال که با پیغمبرش رودربایستى ندارد صریحاً به او مى‌گوید: «و ما رمیت اذ رمیت»؛ وقتى تو این مشت خاک را از زمین برداشتى به طرف کفار پرتاب کردى این تو نبودى که پرتاب مى‌کردى «ولکن اللَّه رما»؛ خدا بود که پرتاب مى‌کرد. نیروى بازوى تو مال اوست، اراده‌ى تو مال اوست، دل قوى تو مال اوست. هم تو که خرّمشهر را فتح کردى و هم خرّمشهر و هم همه‌ى آن ابزار متعلق به اوست، ما مهره‌هایى هستیم؛ نبادا مغرور بشویم. به مجرد غرور انسان به مغز سقوط خواهد کرد.[۱۳۲]

د) حوادث بعد از فتح خرمشهر

اگر ایستادگی امام بعداز فتح خرمشهر نبود جنگ با پیروزی تمام نمی‌شد
 
در همین خلال، کسانی که حاضر نبودند برای انقلاب و منافع این کشور یک قدم بردارند، بلکه فقط بلد بودند نق بزنند و علیه انقلاب بهانه‌گیری کنند، باز فشار می‌آوردند که جنگ را تمام کنید. اگر اراده قوی و مصمّم و ایستادگی امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پیروزی دشمن تمام نمیشد. همین نفسهای خبیثی که آن روز این وسوسه‌ها را در کشور میدمیدند، امروز هم بعضیشان سر بلند کرده‌اند و همان حرفها را تکرار میکنند و میگویند چرا بعد از فتح خرّمشهر آتش‌بس را قبول نکردید؟! بعد از فتح خرّمشهر ، هنوز بخش عظیمی از سرزمینهای ما -مرزها و شهرهای ما- و نیز گروه کثیری از مردم ما در اختیار رژیم متجاوز بودند. تهدید بالای سرِ مرزهای ما بود و دشمن از همه طرف تجهیز میشد. باید شرّ دشمن از سر مرزها کم میشد؛ این یک بینش خردمندانه بود. آن روز همه دلسوزان کشور، از مسؤولان نظامی و غیره، این منطق را برای همه اثبات میکردند. امام یک انسان منطقی بود و تصمیم گرفت و عمل کرد و به فضل پروردگار توانست ملت ایران را سرافراز کند. [۱۳۳]

خدا مى‌داند که اگر در جنگ، فرد محکمى به استقامت امام نبود، حداقل یکى، دو استانِ این مملکت رفته بود. این تو بمیرى، از آن تو بمیریهاى قدیم نبود. این، چیز خیلى خطرناکى بود. حالا بر مى‌دارند مى‌نویسند که امام بعد از فتح خرمشهر گفتند: جنگ، تعطیل! غلطهاى بى‌خودى، حرفهاى دروغ، تهمتهاى بى‌وجه! ما در آن جا، خودمان حاضر و ناظر بودیم. در این سالهاى متمادى، کسى هم از ما دروغ نشنیده است. آدمهایى که نبودند، یا همان وقت هم مطرود امام بودند، حالا حرف مى‌زنند و چیزهایى را بى‌خودى به امام نسبت مى‌دهند. بعد از فتح خرمشهر، امام فرمودند که لب تمام طول مرزها بایستید و یک صف دفاعى تشکیل دهید و داخل مرزها نروید. نگفتند جنگ را تمام کنید. گفتند: با حالت تدافعى مطلق، لب مرزها بایستید. نیروهاى نظامى، وقتى که هنوز اعلام صلح و آتش بس نشده بود، رفتند گفتند: نمى‌شود لب مرز ایستاد. طرف مقابل، هنوز ادّعاى جنگیدن با ما دارد. لب مرز ایستادن، نیروهاى ما را هضم خواهد کرد و از بین خواهد برد. ما مجبوریم که تحرّک داشته باشیم. این مطلب را نظامیها به امام گفتند؛ ما هم نگفتیم. نظامیهاى متخصّص خبره، پیش امام آمدند و جلوِ ما، به ایشان گفتند این طورى است و نمى‌شود. امام فرمودند: خیلى خوب؛ حالا که این طور است، پس لب مرز باشید و حملات محدود بکنید. رفتند در قرارگاه نشستند، استراتژى بسیار خوب و موفقّى براى حمله‌هاى حول و حوش مرز ریختند و دیگر به اعماق نمى‌رفتند.[۱۳۴]

حملاتی توسط رژیم صهیونیستی به لبنان و فلسطین بعداز فتح خرمشهر اتفاق افتاد
 
آن وقتى که خرّمشهر به وسیله‌ى سلحشوران جمهورى اسلامى باز پس گرفته شد یکى از مقامات امریکایى آشکارا گفت و همه شنیدند و همه فهمیدند گفت که ما در خاور میانه نقش فعال‌ترى را به زودى ایفا خواهیم کرد. نقش فعال‌تر شان همان حمله‌ى سنگ زنجیریشان، صهیونیست و رژیم اشغالگر سرزمین فلسطین بود به لبنان و اشغال بخشى از میهن اسلامى بزرگ.[۱۳۵] فلسطینیان ساکن لبنان و مسلمانان مظلوم لبنان در حقیقت به خاطر ترس امریکا و اسرائیل از شیوع اندیشه و موج انقلاب اسلامى بود که مورد تهاجم قرار گرفتند. بعد از آنى که خرّمشهر فتح شد، احساس کردند که ملت ایران با قدرتى تمام‌نشدنى بر آن است که کار رژیم متجاوز بغداد را یکسره بکند و احساس کردند که اگر کار رژیم بغداد به وسیله‌ى ملت مبارز ایران یکسره بشود، انقلاب اسلامى در منطقه اوج تازه‌اى خواهد گرفت و از آن‌جایى که مى‌دیدند جریانهاى حرکت اسلامى و انقلاب اسلامى در لبنان و در کل منطقه‌ى خاورمیانه به وجود آمده است، خواستند مانور تازه‌اى بکنند، خواستند قدرت‌نمائى بکنند و مسأله‌ى لبنان؛ این فاجعه‌ى بزرگ به وجود آمد.[۱۳۶]

بعداز فتح خرمشهر، خرابکاری گروهکهای ضد انقلاب دوباره شروع شد
 
باز همچنانى که رسم گروهکها بود که هر وقت یک پیروزى بزرگى کام مردم را شیرین مى‌کرد اینها سعى مى‌کردند با حرکات خباثت‌آمیز خودشان کام مردم را تلخ کنند، بعد از فتح خرّمشهر باز راه افتادند. توى خیابان یک عابر بیچاره، یک دکان‌دار حزب‌اللهى که از پیش نشان شده، یک روحانى، یک پیشنماز، یک مسؤول سیاسى - ایدوئولوژى، هر کى دم دستشان برسد، یک تکاور پلیس، هر که دم شک بى‌خطر آنها براى خودشان قرار بگیرد، مى‌زنند؛ این یک حرکت مذبوحانه است. آنها خیال مى‌کنند که مى‌تواند به این وسیله مردم را از حضور در صحنه‌ها پشیمان کنند و این یک اشتباه بزرگ است. هر کار بکنند مردم مقاوم‌تر و مصمم‌تر و از گروهکها متنفرتر خواهند شد. برادران و خواهران عزیز! ما انتظار داریم که پس از فتح خرّمشهر اخلالهایى و اخلال‌گرى‌هایى که در دوران جنگ کم شده بود و ضعیف شده بود بوسیله‌ى گروهکها باز شروع بشود. رفتن توى کارخانه‌ها، رفتنِ توى ادارات، ایجاد دو دستگى میان مردم، مطرح کردن خواسته‌هاى حقیر شخصى یا صنفى. وادار کردن مردم به بر هم زدن نظم و انسجام و آسایش و آرامش، اینها کارهایى است که گروهکها دنبالش هستند و مى‌خواهند بکنند. اگر توى کارخانه، توى اداره، توى محل کار، توى مدرسه دیدید کسانى دارند به این آتشها دامن مى‌زنند بدانید اینها همان سرانگشتان خبیثى هستند که مى‌خواهند انتقام فتح خرّمشهر و فتوحات دیگر را بگیرند؛ حواستان جمع باشد.[۱۳۷]

بعد از فتح خرمشهر نگاه دنیا به ایران تغییر کرد
 
خرّمشهر یک شهر عرب‌نشین است و در کنار اروندرود است و یک شهرى است که تصرف او از سوى دشمن براى ما بزرگ‌ترین ضربه را داشت، همچنانى که بازپس گرفتن او از دشمن براى ما بزرگ‌ترین سود را داشت. هیچ‌یک از این کارهاى درخشانى که ارتش ما و سپاه ما کردند - چه قبل از مسأله‌ى خرّمشهر و چه بعد از آن - به قدر حادثه‌ى خرّمشهر براى ما ارزش تبلیغاتى و سیاسى نداشت،[۱۳۸] به محض آزادى خرمشهر و شکست مفتضحانه‌ى نیروهاى اشغالگر، رژیم عراق ناگهاى تغییر ماهیت داد و یک شب صلح‌دوست شد.[۱۳۹]

وقتی خرّمشهر سقوط کرد، نماد قوی‌پنجگىِ دشمن بود و مظلومیت ملت ایران. وقتی ملت ایران با قدرت خرّمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمنده‌ی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. [۱۴۰] صدام با هیاهوى وحشیانه و جنون‌آمیزى وارد خاک ما شد. خرّمشهر را تصرف کردند، شهرها را زیر آتش گرفتند، از شوراى امنیت سازمان ملل کمترین صدایى بلند نشد کمترین اعتراضى نشد. حتى عراقیها اعتراف کردند که ما پیشرفتیم، تجاوز کردیم و گفتند که ما تجاوزمان را متوقف نمى‌کنیم، باز هم تجاوز را ادامه خواهیم داد تا به جاهایى برسیم که براى ما راضى کننده باشد. سازمان ملل و شوراى امنیت سازمان ملل لب از لب برنداشت. تا وقتى که خرّمشهر سقوط کرد. وقتى که نیروهاى اسلام خرّمشهر را پس گرفتند، آن وقت بود که چرت دنیا، از جمله چرت شوراى امنیت پاره شد. فهمیدند که نخیر قضیه دیگر اینجور نیست.[۱۴۱]

بعد از آنکه خرّمشهر فتح شده بود،[۱۴۲] خوب، خیلی پیروزی بزرگی بود - آنهائی که درست یادشان هست، سال ۶۱ - خیلی کار عظیمی بود؛ هم از لحاظ سیاسی مهم بود، هم از لحاظ نظامی بسیار پیچیده و مهم بود، هم از لحاظ اجتماعی و نگاه عمومی و دل مردم، چقدر مهم بود و تأثیر داشت. از همه جهت کار عظیمی بود. همه، از جاهای مختلف آمدند. من آن وقت رئیس جمهور بودم. [۱۴۳] اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد[۱۴۴] آقایان رؤسای جمهور چندین کشور - پنج شش تا، هفت تا کشور - آمدند اینجا با ما ملاقات کردند [۱۴۵] یک بار یا دو بار قبل از آن آمده بودند، بنده هم رئیس‌جمهور بودم و با اینها ملاقات میکردم.[۱۴۶]هیئتی از رؤسای چندین کشور اسلامی، در رأسشان هم آن آقای سکوتوره بود که رئیس‌جمهور گینه بود[۱۴۷] یکی از برجستگان سیاسىِ معروف انقلابی دنیا[۱۴۸] برای وساطت به ایران آمده بودند[۱۴۹] برای میانجی‌گری[۱۵۰] صریحاً به ما گفتند که الان دیگر وضع شما با گذشته فرق میکند؛ بعد از این فتح بزرگی که انجام گرفت. یعنی این‌قدر ابعاد داخلی و خارجی این حادثه عظیم بود.[۱۵۱] امروز مسأله‌ی ایران و جمهوری اسلامی در دنیا بکلی با قبل از فتح خرّمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پیروز به شما نگاه میکنند. و حقیقت هم همین بود. [۱۵۲] تأثیر پیشرفتها در دنیا این‌ جوری است.[۱۵۳]

او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ افلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته آن‌چنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانىِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیست‌وسه ساله، بیست‌وپنج ساله، بیست‌وشش ساله و بیست‌وهفت ساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند.[۱۵۴]

اصطلاح دکترین مقاومت امام خمینی بعد از آزادی خرمشهر رواج پیدا کرد
 
در ادبیّات سیاسیِ بین‌المللی، عنوان «مقاومت به شیوه‌ی امام خمینی» یک عنوان است. آنچه در تعبیرات فرنگی‌ها وجود داشت و بعد از قضیّه‌ی آزادسازی خرّمشهر خیلی این اصطلاح شایع شد، «دکترین مقاومت امام خمینی» است؛ این را مطرح کردند و مقاله‌ها نوشتند... راز ماندگاری جمهوری اسلامی اینها است؛ این خطّی است که این بزرگوار، این بنده‌ی صالح خدا، در میان ما باقی گذاشت؛ خطّ مقاومت، خطّ ایستادگی، خطّ قدردانی از آنچه داریم. این را من عرض میکنم که امروز جبهه‌ی مقاومت در منسجم‌ترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته‌ است؛ در منطقه و در مراکزی حتّی فراتر از منطقه؛ این یک واقعیّت است. نقطه‌ی مقابل، قدرت استکباری است؛ قدرت استکباری آمریکا، قدرت فتنه‌انگیزی و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف بمراتب تنزّل کرده‌اند و پایین رفته‌اند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. [۱۵۵]

ه‌) درس های فتح خرمشهر

قطعی بودن پیروزی در صورت ایمان و جهاد، درس فتح خرمشهر است
 
مبارزه‌ی مجدانه‌ی توأم با ایمان، در همه‌ی مراحل با پیروزی همراه است. همیشه هم که جنگ نیست؛ این مبارزه در میدان‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم هست؛ این مبارزه در میدان درس و بحث و در میدان تولید هم هست. بنابراین همه‌جا مبارزه وجود دارد. یک وقت هم دشمن دیوانگی میکند؛ آنگاه مبارزه در میدان جنگ است. یک ملت وقتی به خود متکی شد، وقتی مؤمن شد، وقتی این ایمان را با عمل صالح و جهاد همراه کرد، در همه‌ی میدان‌ها پیروزی او قطعی است. درس خرّمشهر برای ما این است؛ ملت ایران این درس را نباید فراموش کند.[۱۵۶]

درس دیگرى که ما از ماجراى خرمشهر مى‌گیریم این است که نیروهاى اسلام، آن وقتى که با برنامه‌ریزى و دقت و با اراده و تصمیم وارد بشوند، هیچ دژى نیست که در مقابل آنها بتواند مقاومت کند. بدون تردید همه‌ى تجهیزات و موانعى که و استحکاماتى که نیروهاى عراقى به وجود مى‌آورند تا بتوانند لشگرهاى نَفَس بریده و روحیه از دست داده‌ى خودشان را حفظ کنند در مقابل نیروهاى رزمنده‌ى اسلام کمتر از آنى است که در مقابل خرمشهر به وجود آورده بودند.[۱۵۷]

کتابهای شرح عملیات «بیت المقدس» را بخوانید
 
مردم آن روز غالباً نمیدانستند چه اتّفاقی افتاده است که این فتح به وجود آمده. از آن فداکاری‌ها، از آن ریزه‌کاری‌ها، از آن تلاشهای عجیب و باورنکردنی، مردم اطّلاع نداشتند؛ امروز هم خیلی‌ها اطّلاع ندارند. من توصیه میکنم این کتابهایی که درباره‌ی جزئیّات عملیّات «الی‌بیت‌المقدّس» هست که به فتح خرّمشهر منتهی شد، همچنین بقیّه‌ی عملیّات -«فتح‌المبین» و دیگر عملیّات- را همه بخوانند؛ بخوانند و ببینند چه اتّفاقی افتاده.[۱۵۸] وقتی «فتح المبین» اتفاق افتاد و در چند روز، یک پیروزی بزرگ در آن صحنه‌ی به آن عظمت، به دست نیروهای همین ملت، به دست نیروهای مسلح همین کشور، به دست وفاداران صمیمی انقلاب - یعنی شماها - پدید آمد، ارکان تفکر استکباری دنیا متزلزل شد. و وقتی در فاصله‌ی تقریباً بیست روز، عملیات «بیت المقدس» با آن وسعت و با آن عظمت و با آن ضربه‌ی قاطع بر دشمن آغاز شد و بالاخره خرّمشهر به میهن اسلامی برگشت و هزاران نفر از متجاوزان به اسارت گرفتار شدند و جبهه‌ی دشمن متزلزل و درهم کوبیده شد، در حقیقت این پندار باطلی که دشمنان اسلام و انقلاب و ایران سعی میکردند آن را گسترش بدهند،[۱۵۹] که انقلاب و تشکیلات مردمىِ عظیمی که در برابر نظم سلطه‌ی جهانی ایستاده، جدی و عمیق نیست[۱۶۰] بکلی منهدم شد و از بین رفت.[۱۶۱]

شما جوانان عزیز، فرزندان عزیزِ من خواهش میکنم بروید شرح این عملیات را که خوشبختانه گوشه‌ای از آن - فقط گوشه‌ای از آن - نوشته شده است، با دقت بخوانید، ببینید چه اتفاق افتاد. ببینید جوانهای ما، مردان ما که آوردن نام همه‌ی آنها یک کتاب طولانی را به وجود خواهد آورد، چه کردند. اگر بخواهیم کسانی را به عنوان نمونه و استثناء اسم بیاوریم، باید به افرادی شبیه «احمد متوسلیان» اشاره کنیم - سردار شجاع و آزاده و فداکار - که در این عملیات و در این رویاروئی بزرگ چه کردند؛ از چه نیروئی استفاده کردند.[۱۶۲]

ماجرای‌ خرّمشهر و جنگ‌ خانه‌ به‌ خانه‌ جوانان‌ این‌ شهر در برابر متجاوزین‌ اشغالگر بسیار عظیم‌تر از ماجرای‌ سقوط مسکو در هنگام‌ تهاجمات‌ ناپلئونی‌ است‌ اما متأسفانه‌ حماسه‌ خرّمشهر جای‌ خود را در دنیا پیدا نکرده‌ است‌ و نویسندگان‌ و داستان‌ پردازان‌ ایرانی‌ باید با نوشتن‌ رمانهای‌ بلند حقیقت‌ تاریخ‌ انقلاب‌ و حوادث‌ جنگ‌ تحمیلی‌ را به‌ رشته‌ تحریر درآورند.[۱۶۳] در همین رمانِ با عظمت «جنگ و صلح» آن‌جا که به آتش‌سوزى مسکو مى‌پردازد و قاعدتاً باید سر و کارش با مردم باشد، شما هیچ اثرى از مردم نمى‌بینید! فقط به اختصار، به یکى دو خانواده‌ى کوچک اشاره مى‌کند. حتّى وقتى جنگ را هم که عمدتاً کار مردم است، تصویر مى‌کند، مى‌بینید مدام بین فرماندهان و سرداران و ژنرالها مى‌چرخد. از این روست که داستانهاى تولستوى، براى کسانى که احساسات مردمى و انسانى دارند،زیاد دلنشین نیست. گرچه از لحاظ هنرى، فوق‌العاده است. در رمان «جنگ و صلح» که واقعاً داستانى ماندنى و فراموش نشدنى است، اوج ماجرا، فتح مسکو به وسیله‌ى ناپلئون و آتش زدن شهر به وسیله‌ى مردم مسکو به عنوان مقاومت است. یعنى وقتى مردم مسکو دیدند شهرشان به دست دشمن افتاد، خودشان آن‌جا را به آتش کشیدند. این، حادثه‌ى بسیار عجیبى است و تولستوى، در نهایت استادى و خبرگى، آن را به رشته‌ى نگارش درآورده است.

این حادثه را بخوانید و آن وقت آن را با حادثه‌ى خرمشهر مقایسه کنید. آن وقت خواهید دید که ماجراى خرّمشهر، خیلى عظیمتر از ماجراى مسکو است. اصلاً قابل مقایسه نیست. شما مقاومت مردم خرّمشهر را با مقاومت نکردن مردم مسکو که پادشاهشان زودتر از همه گریخت و پایتخت را به «پتروگراد» منتقل کرد و مردم هم شهر را با آتش زدن تسلیم کردند، مقایسه کنید! آخرین علاج آنها این بود که شهر را سوزاندند. این کجا و خانه به خانه جنگیدن و دفاع کردن خرّمشهر کجا!؟ ببینید چه ماجرایى درست خواهد شد! امروز در همه‌ى دنیا، ماجراى مسکو و آتش سوزى آن، به عنوان یک حادثه‌ى عظیمِ تاریخى مانده است. این حادثه‌ى عظیم را چه کسى ماندگار کرد؟ فقط تولستوى. اما ماجراى خرّمشهر، هنوز جاى خودش را در دنیا ندارد.[۱۶۴]

خرمشهرها در پیش است...
 
دشمن راز پیروزی ما در خرّمشهر و خرّمشهر ها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد؛ بنابراین سعی کردند این پرچم را سرنگون کنند. امروز همه تلاش آمریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛ یعنی میخواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتی که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیداست که در همه میدانها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست میخورد، در اقتصاد هم شکست میخورد، در سازندگی کشور هم شکست میخورد. آنها میخواهند اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربه‌ای که میزنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند.[۱۶۵] جوانهای عزیز! بچه‌های عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است.[۱۶۶]
 
[۱۱۶] ۱۳۷۷/۰۲/۲۲ بیانات در جمع دانشجویان دانشگاه تهران‌
[۱۱۷] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۱۸] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۱۹] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۲۰] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۲۱] ۱۳۸۹/۰۳/۰۳ بیانات در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه امام حسین (ع)
[۱۲۲] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۲۳] ۱۳۶۱/۰۳/۱۴ بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران
[۱۲۴] ۱۹/۱۲/۱۳۷۵ بیانات در «مسجد جامع» خرمشهر
[۱۲۵] ۱۳۶۱/۰۳/۱۴ بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران
[۱۲۶] ۱۳۸۸/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت
[۱۲۷] ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس
[۱۲۸] ۱۳۸۸/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت
[۱۲۹] ۱۳۹۵/۰۳/۰۳ بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام
[۱۳۰] ۱۳۹۷/۱۲/۲۳ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
[۱۳۱] ۱۳۸۹/۰۳/۰۳ بیانات در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه امام حسین (ع)
[۱۳۲] ۰۹/۰۶/۱۳۶۱ بیانات در مقر سپاه مشهد
[۱۳۳] ۱۳۸۱/۰۳/۰۱ بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا
[۱۳۴] ۱۶/۰۵/۱۳۷۵ بیانات در جمع مسؤولان وزارت خارجه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران
[۱۳۵] ۰۶/۰۷/۱۳۶۱ نماز عید قربان
[۱۳۶] ۰۷/۰۶/۱۳۶۱ سخنرانى در صحن امام آستان قدس رضوى
[۱۳۷] ۱۴/۰۳/۱۳۶۱ بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه
[۱۳۸] ۰۹/۰۸/۱۳۶۲ جلسه با استاندار تهران، نماینده‌ى رئیس جمهور و مسؤول بازسازى خوزستان در خصوص مسائل خرّمشهر 
[۱۳۹] ۱۴/۰۶/۱۳۶۵ سخنرانى در کنفرانس حراره
[۱۴۰] ۱۳۸۴/۰۶/۰۲ بیانات در مراسم صبحگاه رده‌های مختلف نیروی مقاومت بسیج‌
[۱۴۱] ۰۶/۰۸/۱۳۶۲ بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه
[۱۴۲] ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
[۱۴۳] ۱۳۸۸/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت
[۱۴۴] ۱۳۸۲/۰۶/۲۶ بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان
[۱۴۵] ۱۳۸۸/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت
[۱۴۶] ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
[۱۴۷] ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
[۱۴۸] ۱۳۸۴/۰۶/۰۲ بیانات در مراسم صبحگاه رده‌های مختلف نیروی مقاومت بسیج‌
[۱۴۹] ۱۳۸۴/۰۶/۰۲ بیانات در مراسم صبحگاه رده‌های مختلف نیروی مقاومت بسیج‌
[۱۵۰] ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
[۱۵۱] ۱۳۸۸/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت
[۱۵۲] ۱۳۸۴/۰۶/۰۲ بیانات در مراسم صبحگاه رده‌های مختلف نیروی مقاومت بسیج‌
[۱۵۳] ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
[۱۵۴] ۱۳۸۲/۰۶/۲۶ بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان
[۱۵۵] ۱۳۹۸/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)
[۱۵۶] ۱۳۸۴/۰۳/۰۳ بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا
[۱۵۷] ۱۳۶۴/۰۳/۰۳ بیانات در خطبه‌ی نماز جمعه
[۱۵۸] ۱۳۹۵/۰۳/۰۳ بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام
[۱۵۹] ۱۳۶۹/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم اعطای نشان فتح به تعدادی از فرماندهان عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس
[۱۶۰] ۱۳۶۹/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم اعطای نشان فتح به تعدادی از فرماندهان عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس
[۱۶۱] ۱۳۶۹/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم اعطای نشان فتح به تعدادی از فرماندهان عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس
[۱۶۲] ۱۳۸۹/۰۳/۰۳ بیانات در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه امام حسین (ع)
[۱۶۳] ۱۳۷۳/۰۲/۰۳ دیدار اعضای گروه ادبیات جنگ با رهبر انقلاب
[۱۶۴] ۰۲/۰۳/۱۳۷۳ بیانات در دیدار اعضاى شوراى مرکزى طرح نخستین دوره‌ى «انتخاب کتاب دفاع مقدس»
[۱۶۵] ۱۳۸۱/۰۳/۰۱ بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا
[۱۶۶] ۱۳۹۵/۰۳/۰۳ بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام

 
ارسال نظرات