درسهای دیدار فعالان تربیتی با رهبر انقلاب
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، عبدالله صفری پژوهشگر پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیهالسلام در یادداشتی با عنوان «درسهای دیدار فعالان تربیتی با رهبر انقلاب» به دیدار اخیر فعالان تعلیم و تربیت با رهبر انقلاب اشاره کرده و آن را دارای دلالتهای ارزشمند سیاستی جهت ارزیابی ایدهها و فعالیتهایی دانسته است که عمدتاً با رویکرد تحولی و مردمیسازی از آنها نام برده میشود. وی با طرح این سئوال که «چگونه ایدههای تحولی میتوانند در مسیر حرکت انقلاب اسلامی مانع ایجاد کنند»، از نکات مطرح شده در جلسه به عنوان نقشه راه فعالیتهایی نام برده است که در مقیاس انقلاب و در چارچوب نقشه راه انقلاب اسلامی میخواهند اثرگذار باشند.
متن یادداشت را میخوانیم:
دیدار اخیر فعالان امور تربیتی و تعلیمی با رهبر معظم انقلاب که گزارشات متنی و صوتی حاضران در جلسه در فضای مجازی منتشر شد، دارای دلالتهای ارزشمند سیاستی جهت ارزیابی ایدهها و فعالیتهایی است که عمدتاً با رویکرد تحولی و مردمیسازی از آنها نام برده میشود. به نظر میرسد نکات مطرح شده در این جلسه میتواند از منظری عمیقتر، نقشه راه فعالیتهایی باشد که در مقیاس انقلاب و در چارچوب نقشه راه انقلاب اسلامی میخواهند اثرگذار باشند و شاقولی برای سنجش میزان به راه بودگی روندگان این مسیر. محورهای بیان شده و پاسخهای رهبر انقلاب در این جلسه را میتوان در محورهای ذیل مورد توجه قرار داد:
لزوم تأسیس مدارس تحولی به صورت آتش به اختیار و تبدیل این حرکت درونزا و شالودهشکن در برابر نظام تعلیم و تربیت رسمی که بافت صنعتی یافته، به یک حرکت هم افزا و تدریجی و خودانگیخته به عنوان نظام جدید و جایگزین الگوی موجود.
در نظام آموزشی کشور، مدارس خاص تیزهوشان، نمونه دولتی و پولی به ضرر پیشرفت کشور و مانع ارتقای کیفیت مدارس دولتی است. و ایده و راهکار تربیت نخبه مکتبی حذف مدارس پولی و خاص و بقای فقط یک نوع مدرسه همگانی است.
رویکرد دیگر این است که ناکارآمدی و ناکامی نظام آموزش و پرورش از لایه حکمرانی تربیتی جمهوری اسلامی ایران نشأت میگیرد و نیازمند بازطراحی و بازسازی انقلابی است/ راهکار پیشنهادی این است که در ساحت امام امت نیز تدبیر و تمشیتی فراقوهای نیاز باشد.
ناظر به سند تحول آموزش و پرورش نیز بر ضرورت تدوین سند جدید تأکید شد.
آنچه در مجموع این دیدار محور بیانات و ارزیابی رهبر انقلاب بود پرهیزدادن از اقدامات خارج از چهارچوبهای رسمی و بدیلسازیها و کارهای موازی در کنار نهادهای رسمی حاکمیتی بود. ایشان به علت حساسیت مسأله در موازات با نهادهای متولی در مسأله آموزش و تربیت با نفی رویکرد آتش به اختیار مدارس موازی با آموزش و پرورش را فرصتی برای جریانهای بدخواه دانستند و فرمودند که همتها باید معطوف به اصلاح در تشکیلات رسمی باشد. و در وضعیتی که از لحاظ قانونی، ساختارهایی وجود دارد دنبال کردن ساختار جدید در کنار نباید بود، چه کوچک و موازی و چه فراقوهای و باید نحوه تعامل با ساختار رسمی و این نظام پرحجم کم بازده مورد پیگیری باشد.
پاسخ ایشان به ایده تعطیلی مدارس غیر انتفاعی و دولتیسازی حداکثری این بود که تعطیلی مدارس غیرانتفاعی عملی نیست و راهکار اصلی در این قضیه نیز تقویت مدارس رسمی است.
در ارزیابی گفتارهای مطرح شده در خصوص مرکز مدیریت عالی ذیل رهبری، این کار را به خلاف صلاح کشور و باعث به هم ریختن نظام موجود قانون اساسی دانستند و فرمودند که این ایده به لحاظ «قانونی، حقوقی و عقلانی» نه قابل دفاع است نه عملی.
در خصوص ایدههای پیرامون سند تحول بیان داشتند که طرح تحول موازیسازی درست نیست؛ جایگزین یا مکمل ارائه بدهید. اینکه یک گوشهای حرکتی دیگر انجام بدهند درست نیست، بیانضبطی ایجاد میکند، بیانضباطی بد است، در مالی بد است در آموزش هم بد است. ایشان در همین خصوص در 12 اردیبهشت امسال در دیدار معلمان نیز این مسأله را مطرح کردند که برای سند تحوّل، یک بدیلی و رقیبی درست نکنند. سند تحوّل یک سند متقن و محکم و خوبی است؛ دیگر از یک گوشهای باز یک سند دیگری سر درنیاورد برای تحوّل، همه را متحیّر کند که چه کار کنیم، چه کار نکنیم.
اینها بخشهای مهم محتوایی این دیدار بود که از منظر ارزیابی ایدهها در چهارچوب اندیشه رهبری بسیار قابل توجه است. به نظر میرسد وضع کلی جریانهای فکری، فرهنگی کشور در عرصههای دیگر نیز بسیار مشابه وضع مباحثات شکل گرفته در این دیدار هست. که ارزیابی این گفتارها میتواند نسبت به موقف کنونی دید روشن و نسبت به آینده چراغ راه باشد.
اما اینکه این مساله از کجا نشأت میگیرد میتوان به عدم التفات به نقشه راه کلان انقلاب و اقتضائات هر مرحله از انقلاب اشاره کرد و از سوی دیگر پاسخهای رهبری به این ایدهها نشان از یک نظام محاسباتی دیگری است که میتوان در نظریه ساخت تمدن نوین اسلامی ایشان پیگیری کرد و بر اساس آن طرحها و اقدامات و بسیاری از فعالیتها را به ترازوی سنجش گذاشت. طرح راهبردی ایشان مبتنی بر نظریه تکامل انقلاب اسلامی است که به صورت یک زنجیره منطقی بوده و هر مرحله احکام و قواعد ویژه خود را داشته و انقلابیگری در هر مرحله از این مراحل تکاملی دارای اصول و روشهای خاص آن مرحله است. زنجیره منطقی در تعبیر ایشان به معنای ناممکن بودن تقدم و تاخر وجودی مراحل انقلاب نسبت به هم است. حاصل بیتوجهی به طرح راهبردی انقلاب اسلامی طرح ایدههای ناسازگار با روند حرکت انقلاب و تأخیرها و آفتهای بسیار برای انقلاب خواهد بود.
نظریه فرایند 5 مرحلهای تحقق اهداف انقلاب اسلامی که شامل، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است، نقشه کلان حرکت انقلاب بوده و هر اقدام و ایدهای در نسبت با انقلاب اسلامی باید در حدود این نقشه باشد و طراحی هر حرکتی بیرون از آن حرکت در کورهراههاست و معلوم نیست چه میزان به روند انقلاب کمک کرده باشد، و اگر مانعیت جدی ایجاد نکند اتلاف منابع و تضییع منافع خواهد بود. در نظر داشتن این نقشه کلان میتواند نتایج و پیامدهای متعددی داشته باشد که به مواردی از آن اشاره میشود:
1ـ در این چهارچوب و در موقف کنونی انقلاب اسلامی یعنی مرحله دولتسازی آنچه ملاک سنجش و ارزیابی اقدامات است کمک به تحقق دولت اسلامی است. و طرحهایی که در پی تدبیر موازی امور یا طراحی اقداماتی از سنخ اقدامات دهه اول انقلاب که هنوز نظام مستقر شکل نگرفته بود بازی در میدان دیگری است که نتایجش به حرکت انقلاب کمک نخواهد کرد.
2ـ خودسازی انقلاب در گام دوم همان دولتسازی است که به معنای تحقق تمکن برای اقامهی دین در عرصههای زندگی خواهد بود و لذاست که به تعبیر ایشان سخن گفتن از سبک زندگی اسلامی قبل از تحقق مرحله دولت اسلامی تنها در حد گفتمانسازی خواهد ماند. مقید کردن همراهی حکومتها در هفت توصیه پایانی بیانیه گام دوم که عرصههای زندگی در مرحله جامعه اسلامی است نشان از تقدم ذاتی دولتسازی بر جامعهپردازی دارد. لذا دغدغهمندان جامعه اسلامی باید بر تمهید ابزار تحقق آن یعنی دولت اسلامی تمرکز داشته و نخبگان در این میدان به نقشآفرینی و اثرگذاری اقدام کنند.
3ـ عدم توجه به این مسأله بود که دهه هشتاد که نزدیکترین موقف به تحقق دولت اسلامی بود با حاشیهسازیها و عدم توجه به تذکرات رهبر انقلاب مبنی بر اصلی و فرعی کردن امور فرصت تاریخی هدر رفت و دهه 90 را به عنوان تلخترین دوران بعد از انقلاب و توقف قطار حرکت کشور رقم زد. اکنون نیز که امیدهایی برای تحقق دولت اسلامی بیش از پیش به وجود آمده بیم این میرود که عدم توجه به این مسأله و فعالیتهایی تحت عناوین آتش به اختیار، مردمی سازی، طرحهای تحول در عرصههای مختلف در مختصات و بر مدار دولتسازی نبوده و تأخیرهای جبرانناپذیری را به وجود بیاورد.
4ـ لذا دیدار با فعالان تربیتی اگر در مقیاس طرح راهبردی انقلاب فهم شود میتواند تضمینی باشد بر صحت و به راه بودگی حرکتهای تحولی در مسیر کمک به تحقق دولت اسلامی که خود مقدمه ساخت جامعه اسلامی و تحقق شعارها و اهداف و آرمانهای دینی و اسلامی است و تحذیر از افتادن در مسیرهایی است که با وجود نیتهای صادقانه و مخلصانه در نهایت در مسیر حرکت انقلاب اسلامی ایجاد مانع کرده و تأخیرهای پر آفتی را زمینهساز خواهد شد.