۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۱
کد خبر: ۷۸۶۰۹۲

از کاخ سفید تا سیا: وقتی نفوذ "ماگا" امنیت ملی را به تاراج می‌برد

از کاخ سفید تا سیا: وقتی نفوذ
با حضور یاران "ماگا" در راس نهاد‌های اطلاعاتی، امنیت ملی آمریکا از درون در حال فرسایش است؛ چالشی که کارکنان سابق سیا به آن هشدار می‌دهند.

چه بر سر امنیت ملی ایالات متحده می‌آید وقتی مهره‌ها و بادمجان‌دورقابی‌های وفادار به جنبش "ماگا" (Make America Great Again) سکان‌دار نهاد‌های اطلاعاتی می‌شوند؟ گزارش زیر، نگاهی انتقادی و ژورنالیستی به وضعیت کنونی امنیت داخلی آمریکا از دیدگاه کارمندان سابق سیا دارد.

تیم وینر، روزنامه‌نگار برنده جایزه پولیتزر برای گزارش‌هایش در حوزه امنیت ملی آمریکا و برنده جایزه ملی کتاب برای "میراث خاکستر: تاریخ سیا"، به بررسی این موضوع می‌پردازد. اگر جاسوسان ملت ما پیاده‌نظام ایدئولوژی ما هستند، همانطور که جان لو کاره زمانی گفته بود، تام سیلوستر یک سرباز گمنام است که به ژنرال چهار ستاره تبدیل شد. دو سال پیش، او به عنوان معاون مدیر عملیات سیا، مسئول هزاران افسر در عملیات جاسوسی، عملیات مخفی و عملیات شبه‌نظامی، منصوب شد. او این شغل را به دلیل نقشش در سرقت برنامه‌های جنگی روسیه برای اوکراین، هشدار دادن به جهان درباره تهاجم قریب‌الوقوع، و ارائه حمایت پایدار به سرویس‌های نظامی و اطلاعاتی کی‌یف به دست آورد. این مأموریت‌ها در کانون گفتگوی ما در تابستان گذشته قرار داشت.

سیلوستر ۳۳ سال در پوشش بود که در اتاقی بدون پنجره در مقر سیا در لنگلی، ویرجینیا، با هم نشستیم؛ تا جایی که می‌دانم، پیش از ملاقات ما، هیچ مدیر فعالی در سرویس مخفی، مصاحبه‌ای رسمی و علنی انجام نداده بود. من بلافاصله پس از حضور او - با نام "تام اس. " - در یک پادکست داخلی تازه تاسیس سیا، درخواست ملاقات کردم. آنچه او درباره قدرت ستمگران در شکل‌دهی سرنوشت ملت‌ها گفته بود، مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده بود: «در طول دهه‌های گذشته، من از جایگاه ویژه‌ای شاهد اتفاقات تاریخ جهان بوده‌ام؛ و آنچه همچنان مرا به وحشت می‌اندازد و شوکه می‌کند، این واقعیت است که افراد تک‌تک در قدرت خود توانایی ایجاد درد و رنج را دارند.»

سیلوستر در لحظه‌ای که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور، در ۲۰ ژانویه سوگند یاد کرد، به عنوان سرپرست موقت سیا خدمت کرد تا اینکه نامزد ترامپ، جان راتکلیف، از مریدان ماگا، سه روز بعد سوگند یاد کرد. او تا اواخر ماه مه، معاون مدیر عملیات باقی ماند و سپس کناره‌گیری کرد.

با بازنگری در گفتگوی ما، از خود می‌پرسم که سیلوستر چگونه با فروپاشی ائتلاف‌های ملت کنار می‌آید، او از آماتور‌ها و بادمجان‌دورقابی‌هایی که اکنون مسئول امنیت ملی آمریکا هستند چه برداشتی دارد، و آیا نگران است که شانس یک شکست اطلاعاتی فاجعه‌بار با همان سرعتی که در آغاز قرن ۲۱ افزایش یافت، در حال افزایش است؟ سیا مجری سیاست خارجی ایالات متحده است؛ جاسوسان آن به دستورات از بالا به شدت حساس هستند و عملیات مخفی را تحت فرمان رؤسای جمهور و تنها رؤسای جمهور انجام می‌دهند. وقتی بزرگترین تهدید برای امنیت ملی ایالات متحده، فردی در کاخ سفید است، آنها چه می‌کنند؟

سیلوستر، در ۶۰ سالگی، ظاهری لاغر و مصمم مانند یک کماندوی نظامی و طنز تلخ یک خبرنگار جنگی باتجربه داشت. پدرش یک افسر سرویس خارجی بود که در طول جنگ ویتنام در سفارت سایگون، مدت کوتاهی پس از مرگ مائو زدونگ در مأموریت ایالات متحده در پکن، و به عنوان سرکنسول در شانگهای خدمت کرد. پدربزرگش یک دریاسالار بود، پدربزرگ بزرگش پیش از جنگ جهانی دوم فرماندهی نیروی دریایی در اقیانوس آرام را بر عهده داشت، و پدربزرگ پدربزرگ بزرگش در شورش بوکسور‌ها در سال ۱۹۰۰ به نجات هیئت‌های خارجی پکن کمک کرد. او به آندوور رفت، پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده در سال ۱۹۸۵ دست رئیس‌جمهور رونالد ریگان را فشرد، و شش سال را به عنوان نیروی دریایی ویژه (SEAL) به یک شغل در سیا تبدیل کرد و کار خود را در ایستگاه قاهره آغاز کرد.

پس از ۱۱ سپتامبر، او یک مأموریت عمدتاً موفق را برای نفوذ به سرویس‌های نظامی و اطلاعاتی صدام حسین پیش از حمله ایالات متحده به بغداد رهبری کرد و سپس در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به عنوان رئیس ایستگاه در دمشق خدمت کرد. او دهه بعد را به اداره عملیات مخفی در سراسر خاورمیانه پرداخت.

در تابستان ۲۰۱۷، سیلوستر دستورات جدیدی از توماس راکوسان، رئیس جدید سرویس مخفی، دریافت کرد که هویتش تا پس از بازنشستگی‌اش یک راز دولتی باقی ماند. راکوسان از پیش از پایان جنگ سرد به جاسوسی علیه روسیه مشغول بود و در سراسر اروپای مرکزی و شرقی فعالیت می‌کرد. نفرت او از روس‌ها در استخوان‌هایش ریشه داشت. والدینش اهل چک بودند؛ او ۹ ساله بود که نیرو‌های شوروی در سال ۱۹۶۸ قیام بهار پراگ را سرکوب کردند. راکوسان براندازی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، از طریق انتخابات ریاست‌جمهوری به نفع ترامپ را معادل جاسوسی ۱۱ سپتامبر می‌دید. در تلافی، او قصد نفوذ به کرملین را داشت – یکی از بزرگترین آرزو‌های سیا از زمان تأسیس آن، و هدفی که هرگز محقق نشد.

راکوسان سوگند یاد کرد که خانه روسیه سیا را که در اوایل جنگ سرد برای جمع‌آوری اطلاعات درباره اتحاد جماهیر شوروی و انجام عملیات مخفی برای تضعیف نفوذ شوروی در سراسر جهان تأسیس شده بود، از نو بسازد. او با آوردن ده‌ها افسر ارشد ضد تروریسم – از جمله سیلوستر، یکی از افسران مورد علاقه خود – آغاز کرد. او به آنها گفت: «روس‌ها انتخابات ما را دستکاری کردند. چگونه مطمئن شویم که این اتفاق دیگر هرگز تکرار نمی‌شود؟» او اهمیتی نمی‌داد که آنها روسی صحبت نمی‌کردند یا هرگز قدم به مسکو نگذاشته بودند. او به آنها دستور داد که تخصص خود را در هدف‌گیری و جذب تروریست‌ها به کار بگیرند و آن را علیه جاسوسان، دیپلمات‌ها و الیگارش‌های روسی به کار گیرند. هدف، به دست آوردن اطلاعات درباره نیت رهبر روسیه و حلقه داخلی او از طریق جاسوسی بود.

راکوسان از شنودکنندگان الکترونیکی در آژانس امنیت ملی (NSA) و نیرو‌های ضد اطلاعاتی اف‌بی‌آی کمک گرفت. او از رهبران کمیته‌های اطلاعاتی و کمیته‌های خدمات نظامی کنگره درخواست کمک کرد. آنها پرسیدند: چقدر پول نیاز دارید؟ آنها ده‌ها میلیون دلار فراهم کردند و راکوسان اندازه خانه روسیه را در کمتر از دو سال دو برابر کرد.

سیلوستر گفت: «آنچه او انجام داده بود، بازسازی و رهایی ما از الگویی بود که در اوایل جنگ سرد در آن گیر افتاده بودیم.» «اصل مسئله تصمیمات مشخصی بود که از طریق آنها اطمینان حاصل کنیم که در خانه روسیه، که مدت‌ها پنهان‌ترین بخش سیا بود، شفافیت ایجاد خواهیم کرد.» مرکز کنفرانس آن در مقر با پوستر‌های تبلیغاتی شوروی که دهقانان قدرتمند و سربازان خوش‌چهره را به تصویر می‌کشید، تزئین شده بود. یک سوم خانه روسیه یک اتاق پشتی بود که اپراتور‌ها و تحلیلگران در طول دوران حرفه‌ای خود در نهایت رازداری در آن کار می‌کردند؛ ماهیت کار آنها اساساً از زمانی که وینستون چرچیل روسیه جوزف استالین را یک معما در داخل یک راز در داخل یک چیستان نامید، تغییر نکرده بود. آنها اطلاعات به دست آمده از سال‌ها عملیات دقیق را محافظت و ذخیره می‌کردند و تمایلی به اشتراک گذاشتن اسرار خود با افراد بیرونی نداشتند، و هر کسی که در این بخش نبود، یک فرد بیرونی محسوب می‌شد. آنها تا سر حد غرور، مغرور بودند؛ و به شرمساری آنها، در تشخیص حمایت پنهانی کرملین از انتخاب ترامپ تا زمانی که خیلی دیر شده بود، شکست خورده بودند.

راکوسان به گارد قدیمی در اتاق پشتی دستور داد که پرونده‌های محرمانه خود را از حالت محرمانه خارج کرده، آنها را برای محافظت از منابع و روش‌ها پاکسازی کنند، و آنها را با بقیه سرویس مخفی - و مهم‌تر از آن، متحدان خارجی آن - به اشتراک بگذارند. در گذشته، این اسرار همیشه بسیار حساس تلقی می‌شدند. همه اینها تغییر کرد، و نتیجه انقلابی بود. این فراخوان به عمل، بازگشت جاسوسی به جایگاه سنتی و برتر خود در سیا پس از ۱۶ سال در سایه ضد تروریسم، ضد شورش، و وحشت‌های مرتبط با آنها را نشان داد. (مایک مورل، معاون سابق سیا، گفت: «ما روی آن تمرکز داشتیم، و چین و روسیه روی ما تمرکز داشتند.») سیا در طول جنگ سرد در استنتاج مقاصد نظامی روس‌ها شکست خورده بود. اکنون جاسوسان آن شروع به نفوذ به داخل کرملین کرده بودند و اسراری را کشف می‌کردند که تنها جاسوسی می‌توانست فاش کند.

تا تابستان ۲۰۲۰، افسران سیا در ارتباط نزدیک با بریتانیایی‌ها، هلندی‌ها، اوکراینی‌ها، لهستانی‌ها، چک‌ها، استونیایی‌ها و بسیاری دیگر از سرویس‌ها علیه روس‌ها کار می‌کردند. سیلوستر گفت: «تصمیم استراتژیکی در مورد نحوه به اشتراک گذاشتن اطلاعات وجود داشت.» او اضافه کرد: «ما از آن به عنوان یک سازوکار نفوذ، به خودی خود، برای ترغیب دولت‌ها به همکاری با ما استفاده کردیم.» این اعتماد به سختی به دست آمده «به آنها اجازه داد که شیر‌های همکاری و اطلاعاتی را باز کنند که تاکنون با ما به اشتراک نگذاشته بودند.» سیا و متحدان خارجی آن در حال تبادل اطلاعات، هماهنگی عملیات، و از همه مهم‌تر، جذب منابع روسی بودند.

ویلیام برنز، مدیر وقت سیا، سال گذشته به من گفت که سیا توانسته بود «علیه سرویس‌های روسی مقاومت کند» عمدتاً با «همکاری با شرکای ارتباطی در خارج از کشور برای افشای و مختل کردن فعالیت‌های اطلاعاتی روسیه.» او گفت: «و سپس آنچه ما سعی کردیم از بهار ۲۰۲۱ بر روی آن بنا کنیم، بُعد استخدام بود.» او ادامه داد: «این واقعاً، به ویژه پس از به صدا درآمدن طبل‌های جنگ، فرصتی یک بار در یک نسل بود، با توجه به نارضایتی در بخش‌هایی از نخبگان و جامعه روسیه» علیه رژیم پوتین.

سیلوستر به عنوان رئیس جدید عملیات سیا برای اروپا و اوراسیا در بهار ۲۰۲۱، مسئول فراخوان برای اقدام علیه کرملین شد. در اکتبر همان سال، پنج هفته پس از سقوط کابل به دست طالبان، او پیش‌بینی کرد که روسیه در حال آماده شدن برای حمله به اوکراین است. هیچ لحظه کشف ناگهانی، هیچ جرقه بینشی، هیچ منبع واحدی منجر به این افشاگری نشد. بسیاری از جریان‌های اطلاعاتی، که از طریق کانال‌های بی‌شماری جریان داشتند، به یک رودخانه قدرتمند تبدیل شده بودند. سیا، با سوار شدن بر آن جریان، به این نتیجه رسیده بود که پوتین به جنگ خواهد رفت.

سرویس‌های جاسوسی کی‌یف، که پس از تصرف کریمه و سایر بخش‌های شرق اوکراین توسط پوتین در سال ۲۰۱۴، توسط سیا بازسازی شده بودند، به یکی از بهترین منابع اطلاعاتی واشنگتن درباره روس‌ها تبدیل شده بودند؛ سیا نیز به بهترین دفاع اوکراینی‌ها در برابر آنها تبدیل می‌شد. سیلوستر گفت: «این احتمالاً یکی از بهترین سرمایه‌گذاری‌هایی بود که سیا، دولت ایالات متحده، انجام داده بود»؛ این سرمایه‌گذاری «اعتماد، اطمینان، توانایی در مواقع نیاز به احساس اینکه در کنار هم در سنگر‌ها هستید» را ایجاد کرده بود. تا پاییز ۲۰۲۱، سیا به اوکراینی‌ها یک دوره کارشناسی ارشد در جاسوسی و عملیات شبه‌نظامی، همراه با توانایی درک و استفاده از جریان پیوسته اطلاعات ایالات متحده، ارائه کرده بود.

سیلوستر گفت: «اگر از من دو عامل بزرگ را بپرسید» که به اوکراین اجازه داده است در برابر روسیه مقاومت کند، «یکی تصمیمات از سال ۲۰۱۴ به بعد برای سرمایه‌گذاری، قرار دادن افراد و پول، و آموزش مداوم، تا زمان جنگ بود؛ و دومین مورد این تصمیم مداوم در مورد اشتراک اطلاعات و سفر‌های مکرر مدیر ما در سراسر اروپا» پیش از حمله بود.

برنز گفت که سیا باید دانش خود را مبنی بر اینکه روسیه در حال آماده شدن برای حمله است، علنی کند و بایدن نیز موافقت کرد. بسیاری از رهبران سیاسی اروپا تردید داشتند؛ بوی گزارش‌های ساختگی سیا درباره زرادخانه صدام هنوز باقی مانده بود. اما سیلوستر گفت که وقتی پیش‌بینی دقیق از آب درآمد، تأثیر آن برق‌آسا بود: «این واقعیت که ما اطلاعات دقیق را با بسیاری از شرکای خود به اشتراک گذاشتیم که به درستی پیش‌بینی می‌کرد که روسیه وارد جنگ خواهد شد، به ما گفتند که قدرتمندترین کاری بود که سیا در ۱۸ سال گذشته با آنها و برای آنها انجام داده بود.»

سیلوستر بقای اوکراین را پیروزی HUMINT نامید: اطلاعات انسانی، قلب و روح جاسوسی. این اصطلاح در دهه ۱۹۵۰ برای تمایز کار جاسوسان انسانی از SIGINT، اطلاعات سیگنالی جمع‌آوری شده توسط NSA تازه تاسیس، و IMINT، تصاویر به دست آمده توسط هواپیمای U-۲ و ماهواره‌های شناسایی عکس، ابداع شد. ریچارد هلمز، مدیر سابق سیا در سال ۱۹۸۳ هشدار داد: «این فناوری‌ها «تهدید می‌کردند که ماهیت کار ما را تغییر دهند.» «جمع‌آوری‌کنندگان با ابزار‌های فنی شروع به بدنام کردن کار جمع‌آوری‌کنندگان انسانی کردند. فریاد جدید از سوی ابزارگرایان این بود: "پول را به ما بدهید و آن را به ما بسپارید. " و واقعاً، چرا وقتی ابزار‌ها آنچه را که می‌خواهید بدانید، به شما می‌گویند، خطر اداره جاسوسان را به جان بخرید؟ اما در اینجا یک مغالطه وجود داشت....، زیرا ابزار‌ها نمی‌توانند نیت انسان را حدس بزنند.»

هلمز نتیجه گرفته بود: «اگر ضعفی در دستگاه اطلاعاتی ما وجود داشته باشد، در توانایی ما برای درک اینکه رهبران یک قدرت خارجی در هر موقعیت خاص چه خواهند کرد، است.»
همه اینها همچنان صادق است. سیلوستر گفت: «اگر سیا ۱۰ تحلیلگر داشته باشد که رونوشت یک مکالمه شنود شده را مطالعه می‌کنند، آنها به ۱۰ ارزیابی تحلیلی متفاوت درباره آنچه اتفاق افتاده است، خواهند رسید.»، اما اگر با کسی صحبت کنید که در اتاق بوده است، ممکن است حقیقت را بدانید، یا چیزی نزدیک به آن. او گفت: «وقتی درباره اطلاعات انسانی صحبت می‌کنیم، واقعاً جمع‌آوری همه چیز‌هایی است که به نحوه تفکر، عمل، و بافتی که در آن این تصمیمات گرفته می‌شوند، مربوط می‌شود.» افرادی که سیا برای نفوذ به کرملین استخدام کرده بود، «شماره پرونده نیستند.... آنها انسان‌هایی هستند که تصمیم گرفته‌اند کار‌های فوق‌العاده جسورانه و شجاعانه‌ای را برای تلاش و تغییر جهان اطراف خود انجام دهند.»

توانایی واشنگتن برای هشدار درباره حمله روسیه و کاهش شدت آن، «به جاسوسی، اطلاعات انسانی، جمع‌آوری بینش از افراد برای تأثیرگذاری بر سیاست» متکی بود، سیلوستر گفت. همچنین یک دهه حمایت پنهانی سیا از اوکراین. این مأموریت به توانایی «ایجاد روابط انسانی» با افسران نظامی و اطلاعاتی آن بستگی داشت. او گفت: «آیا این جاسوسی است؟ قطعاً. اطلاعات انسانی همین است.» و «فکر می‌کنم این باید بسیار روشنگر باشد.»

این فکر که انسانیت در قلب جاسوسی نهفته است، با این تصور که جاسوسی در بدترین حالت، ذاتاً غیر اخلاقی است، در تضاد است. هر دو درست هستند. هیو کانینگهام، مدیر اردوگاه آموزشی سیا در طول جنگ سرد، به دو نسل از کارآموزان جوان گفت: «ما باید بزرگترین بی‌اخلاقی و بزرگترین اخلاق را داشته باشیم.» اتحاد بین یک افسر سیا و یک استخدام خارجی ترکیبی از اعتماد و خیانت بود که بر اساس ایمان عامل به ایالات متحده و انتخاب او برای ارتکاب خیانت بنا شده بود.

در طول جنگ سرد، سیا خوش شانس بود که ایالات متحده، با تمام نقایصش، می‌توانست مدعی جایگاه اخلاقی بالاتری نسبت به دشمنانش باشد. این جایگاه ۲۰ سال پیش با افشاگری‌های زندان‌های مخفی آژانس و شکنجه‌های اعمال شده در آنها از دست رفت. نبرد برای اوکراین و علیه روسیه تا حدودی آن را باز پس گرفت. اکنون که ترامپ اعتماد متحدان ایالات متحده را از بین برده است، توانایی سیا برای همکاری با شرکای بین‌المللی خود و جذب عوامل خارجی که ممکن است در برابر خطرات پنهان هشدار دهند، به خطر افتاده است؛ و تهدیدات به همان اندازه جدی هستند که از زمان جنگ سرد تا کنون.

در چند ماه گذشته، ترامپ ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین را دیکتاتور نامیده، او را به آغاز جنگ در اوکراین متهم کرده و سعی کرده آتش‌بس با شرایط روسیه را به او تحمیل کند. ترامپ جریان اطلاعات ایالات متحده به کی‌یف را در ۵ مارس قطع کرد و این شیر را به مدت یک هفته بسته نگه داشت در حالی که نیرو‌های اوکراینی عقب‌نشینی می‌کردند. حمایت او از اهداف جنگی روسیه یک خیانت تلخ بود و نه تنها به اوکراین. افسران سیا از زمان تأسیس آژانس در سال ۱۹۴۷ علیه کرملین می‌جنگیدند. آنها به شدت به ارتباطات مخفی با ده‌ها سرویس اطلاعاتی خارجی وابسته هستند؛ آنها بدون این کمک نمی‌توانند جهانی فکر کنند. اکنون ترامپ متحدان ایالات متحده را از به اشتراک گذاشتن اسرار با واشنگتن محتاط کرده است. این برای افسران و تحلیلگرانی که سعی می‌کنند افق را برای دیدن آنچه در راه است، اسکن کنند، خوب نیست.

ترامپ از زمانی که ارزیابی بی‌نظیر سیا مبنی بر اینکه روسیه برای انتخاب او در سال ۲۰۱۶ تلاش کرده بود، به شدت با این سازمان خصمانه رفتار کرده است. او سیا را پایتخت «دولت پنهان» می‌بیند، آن کریپتوکراسی خیالی از جاسوسان و سربازانی که مخفیانه برای تضعیف ریاست جمهوری او کار می‌کنند. در هفته‌های قبل از شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در کنگره، او به این باور رسیده بود که جینا هاسپل، مدیر وقت سیا، بخشی از توطئه‌ای برای تقلب در رأی‌گیری ریاست جمهوری علیه او بوده است. ترامپ سعی کرد هاسپل را سرکوب کند، اما او در برابر او ایستاد و سازمان را از خشم او محافظت کرد.

راتکلیف در هر مرحله نتوانسته این کار را انجام دهد. او استخدام‌های جدید سیا را اخراج کرده، افسران ارشد را برای بازنشستگی زودهنگام هدف قرار داده، اطلاعات را برای خشنودی رئیس‌جمهور تحریف کرده، و بر پاکسازی ایدئولوژیک نظارت داشته است. در ماه مارس، سیلوستر و همکارانش یک افسر تازه بازنشسته را برای جانشینی او نامزد کردند: رالف گاف، رئیس ایستگاه شش بار که عمیقاً در عملیات‌های روسیه و اوکراین درگیر بود. گاف به عنوان یک غیرنظامی، قوی‌ترین حمایت را از کی‌یف ابراز کرده بود. همان روز، لورا لومر، یک خرابکار راست افراطی مورد علاقه ترامپ، به دفتر بیضی رفت و لیست بلندی از مقامات اطلاعاتی و امنیت ملی را به او داد که آنها را ساکنان دولت پنهان می‌دانست. کاخ سفید در عرض چند ساعت نامزدی گاف را مسدود کرد.

با راتکلیف در رأس سیا، کش پاتل جنگجوی "ماگا" که اف‌بی‌آی را اداره می‌کند، تالسی گابارد نظریه‌پرداز توطئه که بر اطلاعات ملی نظارت دارد، و پیت هگست با تفکرات ملی‌گرایانه مسیحی در پنتاگون، ترامپ زمینه‌ساز یک کابوس امنیت ملی را فراهم کرده است. هانا آرنت ده‌ها سال پیش مشاهده کرد: «توتالیتاریسم در قدرت ناگزیر همه استعداد‌های درجه یک، صرف نظر از همدردی‌هایشان، را با آن دیوانگان و احمق‌هایی که عدم هوش و خلاقیتشان همچنان بهترین تضمین وفاداری آنهاست، جایگزین می‌کند.»

سیلوستر سال گذشته گفت: «جهان به طور فزاینده‌ای پیچیده و خطرناک می‌شود.» «در سراسر جهان، دشمنان ما تمام تلاش خود را می‌کنند» تا حکومت استبدادی را برقرار کنند. روسیه و چین به «کشور‌های دیگری که از سلطه آنها، از استبداد آنها می‌ترسند و تنها از روی ارعاب، یا اینکه تجارت است، یا اینکه رشوه گرفته‌اند، همکاری می‌کنند» وابسته بودند. اما او با اطمینان تأکید کرد که ایالات متحده متحدانی در سراسر جهان دارد که «با ما و آنچه می‌خواهیم در این جهان انجام دهیم، همسو هستند.» اکنون که ایالات متحده به سمت خودکامگی پیش می‌رود، چه کسی در کنار آن قرار می‌گیرد؟

در طول هشت دهه، افسران سیا خود را ارتشی مخفی در نبرد برای آنچه زمانی به عنوان جهان آزاد شناخته می‌شد، می‌دانستند. اکنون کشور با تهدیدی از درون مواجه است. همانطور که رئیس‌جمهور به آزادی‌های مدنی و قانون اساسی حمله می‌کند، ابزار‌های امنیت ملی ایالات متحده در دست چاپلوسان او قرار گرفته‌اند. بنیان‌های سیاست خارجی آن در حال فروپاشی است. صفوف باتجربه‌ترین جاسوسان و تحلیلگران سیا در حال کاهش است. روابط آن با سرویس‌های خارجی در حال فرسایش است. همه اینها خطر یک شکست اطلاعاتی فاجعه‌بار را افزایش می‌دهد. تصور کنید چه اتفاقی ممکن است بیفتد اگر ایالات متحده در روز‌های آینده دوباره مورد حمله غافلگیرانه‌ای قرار گیرد. چه چیزی ترامپ را از اعلام حکومت نظامی، تعلیق انتخابات و واقعاً حکومت کردن به عنوان یک دیکتاتور باز می‌دارد؟

رؤسای جمهور پیش از ترامپ از سیا برای تحقق جاه‌طلبی‌های امپریالیستی خود استفاده کرده‌اند؛ و جاسوسان کشور سابقه سرپیچی از رؤسای جمهور را ندارند. اما شاید آنهایی که از بزرگترین اخلاق برخوردارند، در برابر او مقاومت کنند؛ و سال‌ها ممکن است بگذرد تا داستان‌های آنها روایت شود.

ارسال نظرات