۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۵
کد خبر: ۷۸۷۵۱۱
یادداشت؛

رازهای پنهان “کنکل”؛ آیا این سریال، رقیب جدی آثار شبکه نمایش خانگی است؟

رازهای پنهان “کنکل”؛ آیا این سریال، رقیب جدی آثار شبکه نمایش خانگی است؟
در دنیای پر رقابت پلتفرم‌های پخش آنلاین، “کنکل” از استارنت آمده تا معادلات را بر هم زند. آیا این سریال با تیم پرستاره و داستان معمایی-پلیسی خود، پدیده جدید شبکه نمایش خانگی خواهد بود؟

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، درطی این سال‌های گذشته پلتفرم‌ها و سایت‌های زیادی در فضای مجازی شروع به کار کردن کرده‌اند، که بخش زیادی از فعالیت آنها فیلم و سریال بوده است، که تبدیل شده‌اند به رقیبان اصلی صدا و سیما، در این میان پلتفرم استارنت جدیدترین سایتی است که به چرخه تولید فیلم و سریال اضافه شده است.

سریال کنکل اولین محصولی است که این پلتفرم تولید کرده است. سریالی پرستاره که احتمالاً مورد توجه واستقبال عموم قرار میگیرد. رامین لوافی پور که قبلا فیلمهای آرام باش، و تا ۷ بشمار را ساخته بود، کارگردان سریال کنکل است. در رزومه این کارگردان، فیلم‌های کوتاهِ مدرسه پشت آن تپه برفی و یک دو سه دیده می‌شود.

که هر دو اثر مورد اقبال جشنواره‌ها و فستیوال‌های خارجی و داخلی قرار گرفت. اولین فیلم لوافی پور "آرام باش" و "تا ۷ بشمار" موفقیت‌های سینمایی بسیاری در فستیوال‌های برون‌مرزی کسب کرد.

سریال کنکل و کارنامه درخشانی از لوافی‌پور؛ معمای پلیسی کم‌نقص و پرکشش/نیاز به اصلاح

فیلم دوم وی هم با نام "برلین منفی ۷" در جشنواره فیلم فجر نامزد نه سیمرغ بلورین شد و موفق شد سه سیمرغ کسب کند. حال لوافی‌پور با این کارنامه نسبتاً خوب تصمیم به ساخت سریال کنکل گرفت.

فضای سریال کنکل معمایی و پلیسی است. مهدی پاکدل، صابر ابر، ستاره پسیانی، پدرام شریفی، هانیه توسلی، ستارگان این سریال هستند. واکنش‌های کاربران در سوشال مدیا نشان می‌دهد که این سریال رقیب جدی دیگر آثار شبکه نمایش خانگی است.

داستان از این قرار است که جاوید گوهریان صاحب یک کارخانه است که بعد از اینکه متوجه می‌شود، دزدی‌های متعددی در کارخانه‌اش اتفاق می‌افتد، و مواد اولیه کارخانه‌اش به طرز محسوس و مشکوکی کم می‌شود،  ناچار می‌شود پای پلیس را به ماجرا باز کند. ورود پلیس و ماموران آگاهی باعث می‌شود همه چیز به هم بریزد و یکی از کارگران نیز بازداشت می‌شود. در شروع سریال و در کنار معمایی بودن اندک کمدی را می‌بینیم، که قصد خنداندن ندارد، بلکه بنا دارد قصه را با لبخند روایت کند.

تلفیق تصاویر ترسناک در تیتراژ و موسیقی کمدی، موید این ادعا است. البته خط روایتی کنکل درام و معمایی است منتها در فضایی نسبتا کمدی داستان روایت می‌شود و در واقع می شود نتیجه گرفت، که سریال کنکل با وجود اینکه نامش کنکل هست اما سریال کنکلی نیست.

وقتی نگاه به سناریو قصه فیلم‌هایی مثل هتریک و برلین منفی ۷ و آرام باش تا ۷ بشمار، می‌کنیم متوجه می‌شویم که لوافی پور فیلم نامه نویس خوبی هم هست چون همه این آثار که نام بردیم یا جایزه برده اند یا کاندید دریافت جایزه شده‌اند.

علاقه لوافی پور به فوتبال را نمیشه کتمان کرد، همچنین که بعد از هتریک در کنکل هم رد پای فوتبال را می‌بینیم. از نکات مثبت این سریال این است که قصه را بیهوده کش نمی‌دهد. مخاطب را الکی منتظر نگه نمی‌دارد. بر خلاف اکثر سریال‌های شبکه نمایش خانگی که به خاطر عدم کیفیت فیلمنامه و نداشتن خرده داستان‌های به جا و منطقی مجبور به کش دادن قسمت‌ها می‌شوند و داستان لو نمی‌رود خوشبختانه کنکل از این ضعف مستثنا است و از این مشکل رنج نمی‌برد.

البته تا به این لحظه ۵ قسمت از این سریال پخش شده و باید دید در قسمت‌های آتی قصه چگونه روایت می‌شود. اثر به چه نحوی کارگردانی می‌شود. سریال کنکل پرطمطراق نیست. ادعای بزرگ بودن ندارد و نمی‌خواهد به بیننده به نحوی القا کند که من می‌خواهم یک درام پلیسی معمایی و جنایی را برایتان روایت کنم که شوک شوید و انگشت به دهان بمانید، در واقع خود سریال با شوخی‌ها و موقعیت‌های کمیک خودش این آگاهی و پیام را به مخاطب می‌دهد که ما داریم در یک موقعیت کمیکی پیش می‌رویم که آنقدر هم جدی نیست و این بی ادعایی باعث می‌شود که توقع بیننده از سریال در حد خودش باشد و با سریال همراه باشد و شاید همین مسئله مهم باعث شود که مخاطب یه جاهایی سورپرایز شود.

سریال کنکل و کارنامه درخشانی از لوافی‌پور؛ معمای پلیسی کم‌نقص و پرکشش/نیاز به اصلاح

در دقایق پایانی هر قسمت اتفاقات تقریباً عجیبی می‌افتد که باعث اشتیاق بیشتر برای دیدن قسمت بعد می‌شود. از نکات منفی سریال می‌توان به گنگی داستان در بعضی سکانس‌ها اشاره کرد. در واقع بیننده را با اتمسفر و فضایی که داستان در آن روایت می‌شود خوب آشنا نمی‌کند. مثلاً اون کارخانه‌ای که ما می‌بینیم، چه نوع کارخانه‌ای است و چه چیزی تولید می‌کند.

اون متریالی که دزدی می‌شود چیست و آنهایی که متریال یا مواد دزدیده شده را می‌خرند چه کسانی هستند. به چه انگیزه و نیتی مواد را می‌خرند. اصلاً جدای از بحث پول انگیزه کارگر یا کارگران از دزدی چیست. چرا با وجود اینکه قبلاً دزدی شده بود دوربین‌های مداربسته را تعمیر و یا نصب نکردند و برای بار سوم به فکر نصب و تعمیر دوربین‌ها افتادند. شخصیت پردازی کاراکترها هم اندک ضعفی دارد و ما با گذشته شخصیت‌ها آشنایی نداریم.

به راحتی ارتباط کاراکترها با یکدیگر را متوجه نمی‌شویم نکته دیگر اینکه در بعضی لحظات کارگردانی و تدوین را در کنار هم نمی‌بینیم. این ضعف به وضوح قابل مشاهده است. نمونه بارز آن در قسمت اول ما تعدادی هلیشات میبینیم که خوب به هم کات نمی‌خورند و جایی هم پرش در تدوین اتفاق می‌افتد و قرار است نزدیک بشویم به کاراکتری که مهدی پاکدل نقشش را بازی می‌کند که این ضعف از عماد خدابخش به عنوان یک تدوینگر کارکشته بعید است اینگونه آماتور تدوین کند در ابتدای قسمت سوم جایی تدوینگر کات می‌زند که صابر ابر در کادر جاپ کات می‌کند نکته دیگر که در این سریال آزاردهنده است خانه‌ها و مناظری هست که در سریال وجود دارند که از منظر طراحی صحنه یه حس یکی را به بیننده منتقل می‌کند و شبیه خانه‌هاییست که ما در تیزرهای تبلیغاتی ی‌بینیم مخصوصاً نورهایی که خیلی مصنوعی و غیر واقعی ز پشت پنجره‌ها فضا را روشن می‌کنند. روایت غیر خطی و رفت و برگشتی داستان نشان می‌دهد که کارگردان حرفی برای گفتن دارد و صرفاً اپراتور نیست که یک فیلمنامه را بخواهد به تصویر بکشد و هنرش را نیز نشان می‌دهد یک مسئله‌ای که بعد از قسمت اول ذهن را درگیر می‌کند این است که کمدی‌های زیادی چه در تلویزیون مثل سریال پایتخت مخصوصاً فصل جدید و چه در سینما مثل فیلم ۷۰۳ دام و همچنین سریال کنکر از ترندهای فضای مجازی خیلی استفاده می‌کنند به طور مثال در نامگذاری کاراکترها و حتی در دیالوگ‌ها ین دیده می‌شود به نظر می‌رسد اسم سریال کنکل را هم از این طریق انتخاب کرده‌اند.

دیالوگ‌های احساسی و عاشقانه که خیلی سریع وارد روایت می‌شوند بی‌محتوا و تکراری هستند این ضعف می‌تواند بیننده را از دنبال کردن سریال کمی ناامید کند منظر بازیگری و شخصیت پردازی می‌توان گفت انتخاب‌ها هم درست هستند و هم نادرست.

صابر ابر در نقش یک کارگر باورپذیر نیست تا به اینجای سریال نشان داده است که پتانسیل بالایی دارد اما خروجی آن متوسط بوده است و در پایان اینکه تعدد شخصیت‌ها دیالوگ‌های مفرح پینگ پونگی و ریتمی که تدوین و اثر داده است باعث ارتباط مخاطب با فیلم می‌شود فیلمنامه هم غافلگیر کننده نشان می‌دهد باید ببینیم این موقعیت نسبی در قسمت‌های بعدی ادامه دارد یا نه؟

ارسال نظرات