وقتی موبایل ذهن ما را برنامهریزی میکند / محرومیت از موبایل یا بازآموزی مغز
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در عصر گوشیهای هوشمند، تمرکز به کالایی کمیاب تبدیل شده است. نسلی پر از هوش و اطلاعات، اما گرفتار در گرداب نوتیفیکیشنها و پاداشهای لحظهای.
یادداشت پیشرو، نخستین بخش از مجموعه تحلیلی «بازپسگیری ذهن» به قلم حجت الاسلام محمدحسین پیشاهنگ است که با نگاهی علمی و تربیتی، به پدیدهی حواسپرتی دیجیتال میپردازد و نشان میدهد چگونه میتوان با بازآموزی مغز و تربیت رسانهای، کنترل ذهن و زندگی را از دستان فضای مجازی پس گرفت. او در 5 یادداشت بعدی در این مجموعه، 5 اشتباه رایج در مقابله با حواس پرتی دیجیتال را برمیشمارد.

در روزگار ما، علاوه بر آرامش، گمشدهای دیگر به نام «تمرکز» وجود دارد.
کافی است نگاهی به اطراف بیندازیم؛ نوجوانی که حین درسخواندن هر چند دقیقه گوشیاش را چک میکند، پدری که در میانهی گفتوگوی خانوادگی ناگهان به صفحهی پیامرسان خیره میشود، یا مادری که بین مطالعه و مرور شبکههای اجتماعی در رفتوآمد است.
جهان جدید، ذهن جدیدی ساخته است؛ ذهنی همیشه آنلاین، همیشه مشغول و همیشه خسته.
هوشی که تمرکز را میدزدد
امروز از پدیدهای سخن میگوییم که در ظاهر، نشانهی پیشرفت است اما در باطن، تهدیدی جدی برای سلامت فکری انسان معاصر است: حواسپرتی دیجیتال.
کارشناسان علوم شناختی معتقدند ما وارد دورهای از «هوش دیجیتال» یا Digital Intelligence شدهایم؛ هوشی سریع، انعطافپذیر و وابسته به ابزار. اما این هوش تازه، اگر درست مدیریت نشود، آرامآرام تمرکز و عمق اندیشه را از ما میگیرد.
هر اعلان، هر لایک و هر نوتیفیکیشن، یک قطرهی کوچک دوپامین در مغز آزاد میکند. مغز ما یاد میگیرد برای هر پاداش لحظهای، واکنش نشان دهد و در نتیجه، تمرکز بر امور طولانیمدت مانند مطالعه، تفکر یا عبادت را از دست بدهد.
به زبان ساده، نسل امروز باهوشتر از نسلهای پیشین است، اما کمتر میتواند تمرکز کند.
اطلاعات زیادی میداند، اما عمق درک او کمتر شده است. ذهنش همواره میان چند کار در حال «سوئیچ» است و کمتر در حالت «تمرکز» قرار میگیرد.

دامی به نام دوپامین
فضای مجازی با طراحیهای هوشمندانه، نهتنها ما را سرگرم، بلکه به شکلی نامرئی وابسته کرده است.
از منظر عصبشناسی، هر بار که کاربر تلفن همراه خود را چک میکند، مغز با ترشح دوپامین احساس پاداش میکند؛ همان مادهای که در اعتیاد به مواد مخدر نیز نقش دارد. نتیجه آن است که مغز به این چرخهی فوریِ پاداش عادت میکند و دیگر توانایی تأخیر در رضایت و تمرکز پایدار را از دست میدهد.
اما خبر خوب این است که:
حواسپرتی دیجیتال، بیماری غیرقابل درمان نیست.
همانگونه که عادت شکل میگیرد، میتوان آن را بازآموزی کرد؛ به شرط آنکه بدانیم چطور مغزمان را دوباره تربیت کنیم.
خطای بزرگ والدین و مربیان
یکی از اشتباهات رایج در مقابله با اعتیاد دیجیتال، محرومیت ناگهانی از ابزار است.
بسیاری از والدین، وقتی میبینند فرزندشان بیش از اندازه درگیر گوشی است، دستگاه را از او میگیرند یا اینترنت را قطع میکنند.
اما نتیجه معمولاً فاجعهآمیز است: مقاومت، پنهانکاری، خشم و اضطراب. چرا؟
زیرا مغز نوجوان، به پاداش لحظهای عادت کرده است. قطع ناگهانی دوپامین، مثل شکستن همهی فنجانهای قهوه برای ترک کافئین است؛ نتیجهاش نه ترک، بلکه انفجار درونی است.

راه درست: بازآموزی مغز
راه درمان، تحریم فناوری نیست، بلکه تربیت استفاده از آن است.
باید به مغز یاد دهیم پاداش و لذت را از تجربههای واقعیتر بگیرد: گفتوگوی صمیمانه، ورزش، مطالعهی لذتبخش، هنر، و حضور در طبیعت.
بهجای حذف کامل موبایل، زمان استفاده باید محدود و شفاف باشد. بعد از هر فعالیت دیجیتال، یک فعالیت آرام و بیصفحه تعریف شود تا مغز دوباره یاد بگیرد از زندگی واقعی لذت ببرد.
این همان بازآموزی دوپامین است؛ یعنی آموزش دوبارهی مغز برای یافتن لذت در چیزهای حقیقی نه مجازی.
اعتیاد واقعی، نبودِ جذابیت در زندگی است
مشکل نسل امروز «اعتیاد به موبایل» نیست، بلکه فقدان جذابیت در زندگی واقعی است.
وقتی دنیای واقعی خستهکنندهتر از صفحهی گوشی باشد، ذهن بهطور طبیعی به سمت آن پناه میبرد.
پس راه درمان، قایم کردن موبایل نیست؛ بلکه ساختن زندگیای جذابتر از موبایل است.
زندگیای پر از رابطه، تجربه، خلاقیت و حضور آگاهانه.

گام نخست در مسیر رهایی
این یادداشت، نخستین بخش از مجموعهای پنجقسمتی است که در خبرگزاری رسا منتشر میشود. در قسمتهای بعدی، به تفصیل خواهیم گفت:
- چگونه رسانهها مغز ما را برنامهریزی میکنند؟
- چرا ذهن در برابر صفحهها ضعیف میشود؟
- و چگونه میتوان تمرکز ازدسترفته را بازسازی کرد؟
اگر پدر، مادر، معلم یا مربی هستید، یا حتی جوانی هستید که میخواهد کنترل ذهنش را از چنگ شبکهها پس بگیرد، این مجموعه برای شماست.
در دنیای امروز، تمرکز همان قدرت است؛
و بازیابی تمرکز، یعنی بازگرداندن اختیار ذهن از دست هوش مصنوعی به دست خود انسان.
تا یادداشت بعدی، مراقب افکار و نگاهتان باشید،
چون در عصر دیجیتال، هر نگاه، آغاز یک برنامهریزی ذهنی است.