حجت الاسلام زادهوش: نقش طلاب در مساله تحول در حوزه ها درنظر گرفته نمیشود
هشتم آذرماه 1386 دیدار تاریخی تعدادی از نخبگان، اساتید، مدیران و طلاب حوزه علمیه با مقام معظم رهبری به وقوع پیوست ، دیداری که می رفت به نقطه عطفی در تاریخ حوزه علمیه تبدیل شود اگر و تنها اگر رهنمودها و پیشنهادات ارائه شده با گام های برتر در میدان عمل، به عنوان فتح و پیروزی ثبت و ضبط می شد که تا امروز نه تنها خبری از فتح و پیروزی نیست بلکه دفاتر و ستادهای فعال شده در این زمینه نیز غیر فعال و تعطیل شده اند.
مقام معظم رهبری در این دیدار حوزه علمیه را به چشم انداز آینده خود توجه داد و مدیران و نخبگان حوزوی را به ترسیم حوزه علمیه ای فرا خواند که با آینده نگری و آینده پژوهی خواهد توانست در دنیایی متفاوت و به شدت جدید فردا، همچنان سکان دار دلها و جانهای عاشق و شیفته معارف ناب دین مبین اسلام باقی بماند.
هفده نفر از نخبگان حوزوی به نمایندگی از طلاب سراسر کشور در صدها محور، پیشنهادات خود را برای رسیدن به حوزه علمیه ای کارآمد و نوآور و همچنان موثر ارائه دادند.
شانزدهمین نخبه، حجت الاسلام احمد زادهوش بود که در شش محور سخن گفت از جمله:
- تاکید به تدوین متون درسی جدید
- ضرورت انجام پژوهش در ضمن تحصیل
- توجه به مقوله در حوزه علمیه
- همکاری حوزه با وزارت آموزش و پرورش و ...
اکنون که سه سال از آن دیدار و آن پیشنهادات گذشته است به سراغ حجت الاسلام زادهوش که اکنون عهدهدار معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است رفتیم تا ببینیم کدام پیشنهادها توانسته راهکاری پیدا کند و به عملیات تبدیل شود و کدامیک گرد و غبار گرفته و به تاریخ پیوسته است.
اگر بخواهید انتظارات مقام معظم رهبری را از حوزه علمیه بخصوص در دیدارهای آذر 74 و 86 در چند مورد خلاصه کنید کدام مطالب را در صدر این مطالب قرار می دهید؟
به نظر من محوری ترین انتظار و مطالبه مقام معظم رهبری از حوزه علمیه اینست که حوزه ها خودشان را کاربردی بکنند و این می طلبد که حوزه ها خودشان را مطابق با شرایط و اقتضائات کنونی، بازشناسی و بازسازی کنند و این همان تحول اساسی و عمیق است که حوزه علمیه را در گذشته و در شکلگیری و به ثمر نشاندن انقلاب عظیم اسلامی بر محور تاثیر نشانده بود و امروز هم اگر حوزه بخواهد در تداوم مسیر پر التهاب انقلاب اسلامی همچنان در حوزه تاثیر بماند باید به سوی آن تحول اساسی و عمیق گام بر دارد و همچنان که عرض کردم این تحول ایجاد نمی شود مگر زمانی که حوزه ها خودشان مطابق شرایط حال جامعه و جهان بازسازی و بازشناسی کنند.
البته حق مطلب این است که طی سالیان گذشته، تغییرات و تحولات عمده و چشم گیری در حوزه علمیه اتفاق است و چنین نیست که حیات حوزه علمیه دچار رکود و سکون بوده باشد، حوزه علمیه در هیچ برههای خالی از تغییر و تحول نبوده است، بخواهم به نمونهای از این تحولات و زندگی اشاره کنم باید از عرصه های قضا و قضاوت، هنر و رسانه در عرصه بینالمللی تبلیغ، سیاست و فرهنگ و همچنین عرصه های آموزشی و پژوهشی گسترده و مفصلی نام ببرم که امروزه در حیات علمی و فرهنگی حوزه های علمیه جاری و ساری است.
باید عرض کنم که حوزه در طی این سالها هم به نقائص و هم به نیازهای جدید و هم به لزوم تحول پی برده است و سعی کرده است تغییرات اساسی را در روحیات و خلقیات و عملکردهایش به وجود آورد. ولی این تغییرات و تحولات متناسب با شرایط کشوری و جهانی نیست.
منظورتان از عدم تناسب چیست؟
یعنی این تحولات ایجاد شده، کندتر و با تاخیر صورت گرفته و می شود. و در اغلب موارد هم سطحی بوده و در تشکیل قالب و پوسته خلاصه می شود.
مقام معظم رهبری هم در آخرین دیدار خود به نمونه هایی از این آسیب ها و آفت ها در عرصه تحول اشاره داشتند؛ عطشی که نسبت به شیعه شناسی و اسلام شناسی در جهان به وجود آمده است پاسخ شایسته و شایانی از سوی حوزه علمیه می خواهد به این صورت که کرسی های شیعه شناسی و اسلام شناسی در گستره جهانی باید توسط نخبگان، طلاب متخصص و تربیت شده پر شود ولی متاسفانه نسبت به آموزش و تربیت چنین طلبه هایی برای تبلیغ کارآمد در عرصه بین المللی اقدامات جدی در حوزه علمیه صورت نگرفته است.
تا کنون هیچ تشکلی از سوی حوزه علمیه در رابطه با تربیت و آموزش طلاب برای حضور در عرصه بین المللی تبلیغ صورت نگرفته است؟
نهادهای عرضی و البته همسو و مکمل با حوزه های علمیه، مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تصدی اعزام مبلغان به عرصه های جهانی را بر عهده دارند ولی هیچ نهاد و بخشی در این رابطه در درون و بطن حوزه علمیه تا زمان حاضر فعال نشده است و فقدان چنین تشکلی در فرمایشات مقام معظم رهبری به صورت جدی و با تاکید مضاعف مطرح شد ولی تاکنون علاوه بر مذاکرات، رایزنی ها و طراحی های (روی کاغذ!) هیچ گام عملی و موثری برداشته نشده است.
به این نکته اشاره کردید که حوزه های علمیه در هیچ زمانی خالی از تغییر و تحول نبوده است پس چرا مقام معظم رهبری نسبت به این مساله با جدیت تاکید میکنند؟
این همه تاکید و تذکر نشانگر این است که تحولات و اقدامات انجام شده، کافی نبوده و در شان حوزه علمیه پر افتخار شیعی نیست، باید سامان دهی شایسته و تحولات سرعت بیشتری به خود بگیرد. ولی متاسفانه چنین تسریع مدیرانه و مدبرانه ای را شاهد نبوده ایم.
به طور کلی چنین به نظر می رسد که انتظارت و خواسته های مقام معظم رهبری از طرف حوزه علمیه آنچنان که شایسته است جواب داده نمی شود و به تعبیری با کندی و تاخیر اجابت میشود ، موانع و علل این امر چیست؟ مقصدود چه کسانی اند؛ مدیران یا طلاب؟
من در این رابطه از کلمه قصور استفاده می کنم نه تقصیر. چرا که تقصیر به این معنی است که کسی از روی علم و عمد بخواهد خلاف خواسته ای عمل کند. قطعا چنین روحیه و پدیده شومی در حوزه علمیه وجود ندارد و به این گفته ایمان دارم. آنچه وجود دارد کوتاهی و سستی است و شاید این کوتاهی و قصور به سختی و عظمت و چند ضلعی بودن اقدامات و عملیاتها بر میگردد که لازمه ایجاد تحول در حوزه است.
بدنه حوزه علمیه گرچه وسیع و گسترده است اما از نبود نیروهای کارآمدتر، مدیر ، مجری و تاثیرگذار در حد کفایت، همیشه رنج برده و می برد و لذاست که در میدان عمل، با وجود طرح های ثبت شده، بسیاری از اهداف پیش بینی شده به زمین میماند. در قسمت مدیریت هم نیروهای خلاق، سرآمد و موثر اندک هستند و مسلم است که با حجم گسترده کارها و سختی و دشواری تحقق آنها و تقلیل یاران مدبر و مدیر آنچه به تحقق نخواهد رسید اهداف و برنامه های ریخته شده می باشد.
کار به شدت دشوار است و زمینه ها و زیرساخت های بنیادی کار هم فراهم نیست. حوزه علمیه در انتقال از وضعیت سنتی، ابتدایی و محقر گذشته به وضعیت پیشرفته ، ایده آل و امروزی هم از فقدان زیر ساخت های نظری و هم از حیث نبود امکانات مادی و فیزیکی به شدت رنج میبرد.
این مشکل را می توانید کمی بیشتر بشکافید؟
حوزه علمیه از سویی دغدغه دارد تا ارزشهای سنتی گذشته را حفظ کند و بعنوان مثال میخواهد مثل گذشته همچنان بر توده های مردم تکیه داشته باشد و از دولتی شدن بپرهیزد و در عین حال به توسعه و گستردگی حضور در عرصه جهانی هم بیندیشد و این سخت است؛ چرا که عدم امکانات مادی و فیزیکی برای تحقق به اهداف عالیه، بالاخره حوزه را لااقل در جهان امروز، محتاج به تکیه بر دولت می نماید. اگر بخواهیم زیاد موشکافی نکنیم حداقل ظاهر این مساله تناقض زاست و تعریف روشنی از این عملکرد نشده است! و با خوانش حدیث مفصل از این مجمل به این نکته باید برسیم که زیر ساخت ها و زمینه های لازم مادی و فیزیکی حوزه های علمیه برای رسیدن به توسعه و گستره ایده آل فراهم نیست.
هشت آذر 86 تقریبا مدت ده سال از دیدار قبلی مقام معظم رهبری با حوزه علمیه گذشته بود و به خاطر کاستی ها و سستی هایی در پی گیری سخنان و رهنمودهای ارائه شده بود تقریا گلایه آمیز هم بود و از 86 تا امروز تقریبا سه سال گذشته است آیا شما این طول زمانی را فرصت مناسبی برای ارزیابی کارنامه تحول و سایر مسائل و پیشنهادات مطرح شده میدانید یا معتقدید باید در طول سالیان متمادی به تحقق اهداف مطرح شده نگریسته شود؟
عرض من این نیست که سه سال زمان مناسبی است یا خیر، بلکه حرف من این است علتی که باعث شد آن تحول مورد انتظار اتفاق نیافتد این بود که زیر ساخت های این تحول به طور کامل در حوزه علمیه فراهم نیست، هم از جهت مباحث نظری و هم از جهت مادی.
نقطه شروع تحول را چگونه می بینید؟
اتفاقاتی افتاده است به عنوان مثال در طول این سه سال اعتبارات حوزه های علمیه چند برابر شده است، کانون هایی برای بحث و تبادل مباحث نظری، طراحی و برنامه ریزی شکل گرفته است. یکی از این کانون ها، شورای سیاست گذاری تبلیغ است که بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری طراحی و به مرحله اجرایی رسید و به این سمت می رود تا بین عناصر تاثیرگذار در عرصه تبلیغ ، تفاهم و اشتراک آرا و هم افزایی ایجاد کند از این دست اتفاقات افتاده است ولی شتاب و سرعت و جدیتی که مقام معظم رهبری انتظار داشتند اتفاق نیفتاده است.
بعد از آن دیدار تاریخی، در راستای پی گیری مطالبات مقام معظم رهبری، دو ستاد با عناوین شورای پیشبرد و ارتقاء حوزه علمیه و دفتر مطالبات رهبری فعال شد و بعد از اندک زمانی هر دو تعطیل شد. آیا مباحث نظری مساله تحول و نوآوری به ته خود رسید یا ....؟
هیچکدام نه مباحث نظری نظری تمام شد و نه دست آوردها به حد مطلوب رسید، پیشنهاد میکنم از مدیران هر دو ستاد علت تعطیلی تحول را بپرسید!.
اگر سخنان شما را در آذرماه 86 مرور کنیم به این تیترها می توانیم اشاره کنیم: تاکید به تدوین متون درسی، ضرورت انجام پژوهش در ضمن تحصیل، توجه به مقوله هنر در حوزه و همکاری حوزه با وزارت آموزش و پرورش، مجموعه پیشنهادات شما تا چه حد عملیاتی شده است؟
من که نمی توانم گزارش مفصلی از عملیاتی شدن یا نشدن مجموعه پیشنهاداتم را همین جا ارائه دهم ولی به طور کلی می توانم بگویم اتفاق شایانی نیفتاده است. ضمن اینکه مطالب دیگری هم بود که در رسانه ها مطرح نشد. از جمله اینکه دخل و تصرف های وهابیت در مناطق مرزی و مناطق مرکزی فراتر از فعالیت فرهنگی است و نشان از دخالت های سیاسی این عده در مسائل نظام اسلامی و نیازمند برخورد قاطع حکومتی برای شناسایی سرنخ های این گروهک ها است. خواسته دیگر در رابطه با فعالیت های بهائیان در ایران بود که باز پا را از حد فعالیت های فرهنگی بالاتر گذاشته و دست به دخل و تصرف های سیاسی در ایران اسلامی میزنند. این دو خواسته من که مبنی بر برخورد قاطع حکومتی با سران این گروهک ها بود تا حد مطلوبی پی گیری و به منصه عمل رسید، خواسته دیگر من به فعالتر شدن در عرصه تبلیغ در ساحت ماهواره بر می گشت که تقریبا بی جواب ماند. در رابطه با تغییر نظام آموزشی اتفاق بدی نیفتاد.
آیا پژوهش در طول آموزش به تحصیل تزریق شد؟
تا جایی که خبر دارم نهادینه نشده است و فقط به ایجاد زمینه های جانبی و مقدماتی بسنده شده است.
فکر کنم که همکاری حوزه علمیه با آموزش و پرورش به مراحل خوب و قابل قبولی رسیده باشد؟
بله این مساله رو به بهبود است.
شخص شما چقدر دغدغه داشتید مجموعه پیشنهاداتان به عمل تبدیل شود و پی گیر آن بودید؟ البته می توانم جور دیگری بپرسم که آیا جمعی که در دیدار آذر 86 به نمایندگی از حوزه علمیه سخن گفتید آیا بعد از آن دیدار، جلسه یا جلسات دیگری مبنی بر پی گیری پیشنهاداتی که دادند داشته اند؟
با آن جمع جلسهای نداشته ایم و بنا هم نبود که جلسهای داشته باشیم ولی بنده خودم به لحاظ اینکه حدود 16 سال مدیریت دفتر تبلیغات را در استان اصفهان بر عهده داشتم و سفرهای تبلیغی متعددی به خارج کشور داشتم و با صدا و سیما و آموزش و پرورش از نزدیک رابطه داشتم، خیلی از موارد پیشنهادی من دغدغه چندین ساله ام بود. بعد از تشکیل ستاد تحول حوزه، بنده به عضویت رسمی کمیته تبلیغ این ستاد در آمدم و دو طرح تدوین کردم. یکی تشکیل شورای سیاست گذاری تبلیغ بود که به نتیجه رسید و تصویب شد گرچه به کندی و آرامی کار خود را پیش می برد ولی به هر حال این شورا تشکیل شده است. طرح بعدی مربوط به تربیت مبلغان برای خارج از کشور بود که متاسفانه مسکوت ماند و خودمان در دفتر تبلیغات مقدمات اجرایی اش را فراهم کردیم.
با این جمله چقدر موافق هستید؟ مساله یا مشکل حوزه علمیه در اصل تحول نیست بلکه در مدیریت یا نوع مدیریت آن است.
بیش از هفتاد درصد موافق این گزینه ام.
بخواهید حوزه علمیه سی سال بعد را ترسیم کنید چه چشم اندازی از آن ارائه می دهید؟
حوزه علمیه مطلوبی که انشاء الله در آینده باید شاهدش باشیم، حوزه ای خواهد بود که در مرحله اول بتواند همه مبانی و ارزش های اسلام ناب محمدی (ص) را برای مخاطبان ملی و جهانی منتقل و تبیین کند و در مرحله دوم بتواند در رفتار مخاطبان خود تاثیر گذار باشد.
مرحله اول، کار و فعالیت های عالمانه، مدبرانه و استفاده از روش های نوین اطلاع رسانی و آموزش را می طلبد و در مرحله دوم باید بنیه اخلاقی، تقوایی و معنوی طلاب را افزایش داد، چرا که با چنین نیروهایی است که تغییر و اصلاح در رفتار مخاطبان نتیجه گرفته خواهد شد.
خود من به تحقق چنین حوزه علمیه ای خوشبین هستم چرا که وعده تحقق چنین هدف بزرگی در کلام رهبران معصوم ما آمده است و چنین بشارتی داده شده که در دوران آخر الزمان و بعد از افول حوزه علمیه نجف اشرف، دانش در شهری به نام قم آشکار خواهد شد و به گونه ای در دنیا منتشر خواهد شد که هیچ مستضعفی در دین باقی نخواهد بود.
اگر بخواهد عملکرد مدیران و طلاب را در رابطه با تحول ارزیابی کنید بطور جداگانه چه نمرهای به مدیران و چه نمره ای به طلاب می دهید؟
طلاب را نمی دانم و در رابطه با مدیران هم نمی خواهم اظهار کنم.
چنین به نظر می رسد در مورد تحول، خود طلاب به عنوان بدنه اصلی حوزه های علمیه مطرح نمیشوند و حضورشان جدی گرفته نمی شود: مباحث نظری بین مدیران و کارشناسان مطرح می شود، در همایش ها و سمینارهایی با عنوان ایجاد تحول و مدیریت آن یا تغییر متون درسی و غیره، باز هم اغلب شرکت کنندگان مدیران و دست اندرکارانند. چرا نقش طلاب جدی گرفته نمی شود؟
بله این اشکال وارد است در دهه اول انقلاب، حضور، مطالبات و جنبش طلاب جوان خیلی بیشتر بود به گونه ای که حضرت امام (ره) روابط بین طلاب جوان و جامعه مدرسین را تنظیم و تعدیل کردند و این حاکی از شدت وحدت مطالبه طلبه ها از بدنه مدیریتی و حضور پررنگ آنها توام با احساسات قوی شان بود تا جاییکه خوف از برخورد جدی و تند طلبه ها با جامعه مدرسین می رفت و حضرت امام (ره) طلبه ها را ضمن تشویق به خاطر حضور جدی در صحنه به آرامش دعوت کرده و رعایت مسائل اخلاقی و نوع تذکر قشر طلبه به مدیران حوزوی را تذکر دادند.
ولی در دو دهه اخیر نوعی از افول روحی، خمودگی و سردی در طلاب جوان به چشم می خورد. برخی سیستماتیک شدن حوزه و رفتن در کانالها و خط کشی های حساب شده و کپی برداری از سیستم های آموزشی غیر حوزوی، نوع پذیرش و تکیه بر نمره و امتحان را از عوامل ایجاد چنین عارضه ای می شمارند. به نظر من شاید این آفت علل دیگری هم داشته باشد، ولی آنچه مسلم است این که این مساله قابل انکار نیست. شاهدی که بر وجود چنین عارضهای می توانم بیاورم بعد از دیدار تاریخی مقام معظم رهبری و گلایه های بسیار و سخنان و رهنمودهایی که داشتند می بایست و امید می رفت در دل مجموعه طلبه ها و از متن آنها، تشکل های خودجوش به پاخیزند و هر چند در قالب های قانونی و با رعایت موازین اخلاقی، مطالب رهبری را به شدت تا مرز عملیاتی شدن پی گیری کنند که چنین نشد.
اینکه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری شاهد هیچ گونه جنبش و تشکیلات اساسی نبودیم آیا نمی تواند به فاصله ای که ما از نقطه شروع انقلاب اسلامی می گیریم مربوط باشد؟
قطعا چنین نیست چرا که به موازات همین طول زمانی به مناسبت های مختلف شاهد جنبش های دانشجویی بوده و هستیم لذا پیشنهاد من این است که علت و یا علت های عدم انگیزش طلاب جوان باید در موارد دیگر جستجو کرد که در بالا به یکی از آنها اشاره کردم.
نظر بعضی ها این است که علت این امر به زوال صمیمیت بین طبقه مدیران با قشر طلاب بر می گردد. نظر شما در این باره چیست؟
مشکلی که اشاره کردم قابل تفکیک به همین مطالب هم هست یعنی اجرای مطالعه نشده سیستم کلاسیک دانشگاه ها در حوزه علمیه، تبعات گوناگونی دارد از جمله موردی که این عده اظهار کرده اند و مواردی که به صورت تیتر وار می توانم چنین عرض کنم: افزایش تعداد طلاب در یک کلاس، آزاد نبودن برای انتخاب اساتید، کوتاه شدن دست بعضی از اساتیدی که در برنامه آموزشی مدارس حضور نداشتند و فاصله ای که بین اساتید و طلاب ایجاد شد، یکنواخت سازی توده طلاب بدون اینکه استعدادها و توان طلبه ها به تفکیک سنجیده شود و ... برای همین تمام سعی طلاب در چنین سیستمی در این خلاصه می شود که با هر سختی و مشقتی که شده، خودشان را بالا کشیده و با دست و پا کردن مدرکی بتوانند خودشان را تقریبا زنده نگه دارند و این باعث تاسف است.
البته علت دیگر را می توانیم چنین توضیح دهم که زمینه بروز ظهور استعدادهای طلاب فراهم نمی شود؛ نشست های آزاد، نشریات طلبگی، تشکل های طلبگی در متن حوزه علمیه ، طرح و تشویق نشده است و نهاد یا مسئولیت مشخصی در این زمینه وجود ندارد. نمی گویم این مسائل در حوزه علمیه سرکوب شده است بلکه تاکیدم این است که طرح و تشویق نشده است. از این رو باور طلبه در این خلاصه شده که وظیفه ای جدای از شرکت در کلاس و امتحان ندارد.
با تشکر از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید./916/گ401/ع