۱۷ مهر ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۸
کد خبر: ۸۷۰۸۹

نفش اخوان المسلمین در مصر بررسی شد

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام خسروشاهی بیان داشت: چالش اخوانی‎ها در تعامل با حاکمیت دولت‎های مستبد، مشکلات عدیده‎ای را به‎وجود آورده و عدم موفقیت این جمعیت در مقابله با این چالش، تأثیرات منفی بر روند و حرکت تعاملی این سازمان گذاشته است
پايگاه اطلاع رساني حجت الاسلام سيد هادي خسروشاهي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، نشریه پنجره در شماره 62 خود، «جنبش اخوانی» را که عنوان مقاله ای از حجت الاسلام سید هادی خسرو شاهی در بررسی تاریخ و اندیشه جمعیت اخوان‎المسلمین است، منتشر کرد.

متن این مقاله به این شرح است:

شکی نیست جنبش اخوان‎المسلمین از مهم‎ترین حرکت‎های اسلامی تاریخ معاصر در دنیای اسلامی است و طی 80 سال گذشته، تأثیرات شگرفی در حوادث منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و عرب داشته است. البته این جمعیت یا سازمان همچون سایر احزاب و جریانات سیاسی، مراحل تاریخی مختلفی را سپری کرده که می‎توان به مهم‎ترین آن‎ها به شرح زیر اشاره کرد:

1- مرحله اول (تأسیس): این دوران، از بنیانگذاری آن در سال 1928 م توسط شهید حسن البنا شروع می‎شود. در این مرحله، اخوان‎المسلمین از لحاظ تئوریک و ساختار سازمانی با رهبری مرشد اول و مؤسس آن شکل گرفت و با ترور حسن البنا در 12 فوریه 1949 م توسط عوامل ملک فاروق و به دستور انگلیس و آمریکا - طبق اسناد موجود - به‎ظاهر به پایان رسید.

2- مرحله دوم (همکاری): این مرحله با انتخاب حسن الهضیبی به‎عنوان مرشد دوم و سقوط نظام منحوس پادشاهی در مصر شروع می‎شود. در این مرحله، میان رهبران اخوان و افسران آزاد، همراهی و وفاق کامل وجود داشت و سازمان نظامی اخوان، در تغییر رژیم، کاملا با گروه افسران آزاد، همکاری کرد، و بدون تردید اگر سازمان نظامی اخوان، در ارتش با آنان همکاری نمی‎کرد، کودتا با موفقیت همراه نمی‎شد.

3- مرحله سوم (تقابل): «افسران آزاد» به سرکردگی سرهنگ جمال عبدالناصر، با دستگیری رهبران اخوان‎المسلمین و اعدام برخی از آنان، همچون «شهید عبدالقادر عوده» و «شهید شیخ محمد فرغلی» و دیگران، در تلاش بودند که پایگاه مقاومت مردمی اخوان را نابود کنند و قدرت و سلطه را در انحصار خود قرار دهند که با سرکوب وحشیانه و زندانی کردن هزاران نفر از اعضای اخوان و اعدام رهبران آن، همراه بود. این مرحله با مرگ ناصر در سال 1970 خاتمه پیدا می‎کند. اعدام «شهید سید قطب» و «صالح عشماوی» از آخرین جنایات ناصر قبل از مرگ بود.

4- مرحله چهارم (آزادی تاکتیکی): این مرحله با به قدرت رسیدن انور سادات آغاز می‎شود... سادات برای مقابله با توطئه کودتای ناصریست‎ها و کمونیست‎ها، اخوانی‎ها را از زندان آزاد کرد. اخوان‎المسلمین در این مرحله، تحت رهبری «شیخ عمر التلمسانی» مرشد سوم، به ترمیم و سازماندهی تشکیلات و افشاگری جنایات حکومت فردی و دیکتاتوری ناصر و دوران حاکمیت وی، پرداختند.

5- مرحله پنجم (تقابل و تضاد): این مرحله با دستگیری مجدد اخوانی‎ها در سال 1979 توسط سادات آغاز می‎شود. اخوان‎المسلمین انتقادات شدیدی از سیاست‎ سازشکارانه سادات و برقراری صلح ننگین با رژیم اشغالگر فلسطین کردند و نظام با ترفندهای سیاسی و امنیتی و سرکوب آن‎ها و دیگر مخالفین روند پیوستن به «کمپ دیوید»، را هموار کرد و در این برهه از زمان، زندان‎های مصر، از نو مملو از اخوان و مخالفان شد.

... رییس‎جمهوری کنونی مصر حسنی مبارک نیز، هم‎چنان از سیاست سادات و ناصر در مبارزه و محدودسازی رشد فرآیند پایگاه‎های اجتماعی جنبش اخوان‎المسلمین، پیروی و تلاش می‎کند با ترفندهای سیاسی و حقوقی! اخوان‎المسلمین را از صحنه سیاست مصر دور نگه دارد که با همکاری و کمک همه‎جانبه و کامل آمریکا و اسراییل همراه است، ولی باوجود همه فشارها و سرکوب‎های مستمر، حرکت اخوان به فعالیت خود ادامه می‎دهد و ساختار تشکیلاتی اخوان‎المسلمین در مصر الگوی همچنان تاریخی، برای تشکل گروه‎ها و سازمان‎ها و احزاب اسلامی در جهان عرب و اسلام به‎شمار می‎رود و به‎طور سنتی روی جریانات سازمانی و فکری تشکیلات اسلام سیاسی، تأثیر می‎گذارد...

البته باید مشکلات تشکیلاتی اخوان‎المسلمین را هم در سطح محلی - مصر - و هم در سطح فرامنطقه‎ای - تشکیلات بین‎المللی اخوان - از نظر دور نداشت. در واقع مشکلات سازمانی اخوا‎ن‎المسلمین در مصر را می‎توان در سه محور زیر مورد بررسی قرار داد:

الف: مشروعیت تاریخی رهبری فعلی اخوان‎المسلمین: حاکمیت ظالمانه سرهنگ ناصر و همکاران امنیتی وی، ضربه‎های سخت و خردکننده‎ای به تشکیلات اخوان‎المسلمین وارد کرد. درگذشت شیخ حسن الهضیبی مرشد دوم حزب و بحران انتخاب رهبری در تشکیلات اخوان، عمق فاجعه و چگونگی ضربه به ساختار تشکیلات حزب در دوران ناصر را به‎خوبی نشان داد. البته نباید فراموش کرد که دو نهاد تشکیلاتی در رهبری و تعیین مرشد اخوان‎المسلمین تأثیر کلیدی دارند: کمیته مرکزی (مکتب ارشاد) و تشکیلات ویژه (النظام الخاص) که هر یک نقش مؤثری در هدایت و رهبری و تعیین خط‎مشی جمعیت دارند؛ در پی درگذشت شیخ حسن الهضیبی، رهبری سازمان ویژه - النظام الخاص - در تعیین مرشد موردنظر خود پیش‎دستی کرد، ولی بخشی از کادرها و تشکیلات داخل و خارج مصر، این تعیین را نپذیرفتند و بحران واقعی در دستگاه رهبری اخوان به‎وجود آمد که با انتخاب مرحوم شیخ عمر التلمسانی به‎عنوان «مسن‎ترین» مؤسس عضو اخوان در سمت سومین مرشد، بحران مشروعیت رهبری به‎طور موقت فروکش کرد. کشمکش در رقابت میان رهبران «مکتب ارشاد» و رهبران «سازمان ویژه»، همیشه معضل مشروعیت تاریخی رهبری را آشکار می‎سازد و تشکیلات را با مشکلات فراوانی روبه‎رو می‎کند، و بهانه خوبی هم از سوی حاکمیت‎ها، برای سرکوب اخوان است...

ب: ماهیت تشکیلات اخوان: جمعیت اخوان در سال 1928 توسط حسن البنا به‎عنوان یک جمعیت اسلامی - خیریه، تربیتی - در پرتو قانون اساسی سال 1923 مصر، به‎طور رسمی ثبت شد. اما سازمان اخوان، پس از شهادت حسن البنا و در دوره «افسران آزاد» به‎‎دلیل عدم پیروی از اندیشه‎های ملی‎گرایی و قومی، توسط سرهنگ ناصر، منحل اعلام شد. قانون اساسی مصر دو بار در سال 1956 و سال 1971 تغییر کرد. در پرتو قانون اساسی جدید، فعالیت‎های اجتماعی و عمومی (طبق قانون احزاب (1977) یا قانون جمعیت‎های خیریه سال 1964 که در سال‎های 1999 و 2002 تغییر یافت)، تنظیم شده است. و بدین‎ترتیب اخوان، هم‎چنان با پوشش قانونی - حکومتی، از هرگونه فعالیت سیاسی محروم شدند. به‎عبارت دیگر: در اساسنامه اخوان‎المسلمین ماهیت ساختار سازمانی به‎عنوان «جمعیت: خیریه، تربیتی، اجتماعی و ارشادی» معرفی شده و اخوانی‎ها هنوز نتوانسته‎اند به توافق برسند که در اساسنامه خود تجدیدنظر کنند، لذا ماهیت ساختاری و اساس‎نامه تشکیلات اخوان هنوز برای فعالیت‎های سیاسی، مشکل‎آفرین است.

ج: معضل فعالیت قانونی اخوان‎المسلمین: با آزادی اخوانی‎ها در سال‎های 75 - 1971 از زندان، سادات به اخوان‎المسلمین اجازه مشروط برای فعالیت مجدد و احیای جمعیت را داد؛ جدایی دین از سیاست، برکناری رهبران «سازمان ویژه» (تشکیلات مخفی) از مکتب ارشاد یا کمیته مرکزی و تغییر نام جمعیت، از جمله شرط‎های سادات برای حضور نوین اخوان‎المسلمین در صحنه سیاست مصر بود. رهبران اخوان با پیشنهادهای سادات موافقت نکردند و در نتیجه، سرکوب و فشار و اتهام و دستگیری‎ها از نو آغاز شد و ادامه یافت.

د: مسائل تشکیلات در سطح بین‎المللی: هسته اصلی اخوان‎المسلمین در سال 1928 در شهر اسماعیلیه به‎وجود آمد که پس از مدتی کوتاه، افکار و اندیشه‎های حسن البنا و حزبش از مرزهای مصر گذشت و شعاع تأثیر فکری و سازمانی این جنبش، از «جاکارتا» تا «رباط» امتداد پیدا کرد. سازماندهی و تنظیم نوع فعالیت‎ گروه‎های اخوان‎المسلمین در کشورهای عربی، یکی از دغدغه‎های رهبری تشکیلات بود و اندیشه ایجاد یک سازمان بین‎المللی برای گروه‎های اخوانی در دهه پنجاه به‎وجود آمد، ولی سرکوب‎گری ناصر، اولویت ایجاد این تشکل را به تعویق انداخت، اما در دوران فراری بودن مرحوم مصطفی مشهور - مرشد پنجم - چهارچوبی برای تحقق یافتن و اجرا پیدا کرد... دیدارهای «مشهور» از کویت و آلمان و اقامت درازمدت در آن‎ها، شالوده سازمان بین‎المللی اخوان‎المسلمین را پی‎ریزی کرد. تشکیلات بین‎المللی اخوان‎المسلمین از دو نهاد اساسی تشکیل شده که عبارتند از:

1- مجلس شورای تشکیلات بین‎المللی: که به‎مثابه کنگره بین‎المللی اخوان‎المسلمین است و سازمان‎های اخوانی عضو، می‎توانند براساس جمعیت و حجم تشکیلات حزبی خود، تعدادی از اعضای خود را به این کنگره معرفی و اعزام کنند.

2- مکتب بین‎المللی ارشاد: این نهاد از مرشد عام و هشت عضو از کشور مادر - مصر - و همچنین از اعضای شعبات مختلف اخوان‎المسلمین که توسط مجلس شورای تشکیلات بین‎المللی برگزیده می‎شوند، تشیکل می‎شود. علاوه‎بر این دو نهاد، تشکیلات و مؤسسات اقتصادی، فنی، صنفی و پژوهشی نیز در چهارچوب تشکیلات بین‎المللی اخوان‎المسلمین فعالیت داشته‎اند.

تلاش‎ها برای احیای حرکت اخوان‎المسلمین
بسیاری از شخصیت‎های اسلامی که منسوب به جریان اخوان‎المسلمین بودند یا حتی برخی از افرادی که اصولا عضو سازمانی و تشکیلاتی اخوان نبودند، پیشنهادها و انتقادهایی برای اصلاح و رشد و تکامل سازمان اخوان ارائه کردند... آن‎ها با تهیه و تنظیم کتاب و مقاله‌هایی، افکار خود را در باب چگونگی و ضرورت اصلاح جنبش تبیین کردند: شیخ محمدغزالی، عمر التلمسانی، جابر رزق، صلاح شادی (مصر)، شیخ سعید حوی (از رهبران اخوان سوریه)، عبدا... نفیسی (کویت)، کمال هلباوی (مصر)، راشد غنوشی (تونس)، فتحی یکن (لبنان)، شیخ فیصل مولوی (لبنان) و محفوظ نحناح (الجزایر) و... از جمله این افراد بودند.

همچنین روشنفکران اسلامی مستقل همچون: طارق البثری، دکتر محمدسلیم العوا، دکتر محمد عماره، دکتر سید دسوقی، دکتر جمال عطیه و دکتر کمال ابوالمجد (همگی از مصر) آرای اصلاحی و انتقادی خود را جهت اصلاح حرکت اخوان‎المسلمین ارائه و پیشنهاد کردند. ولی بیشتر این پیشنهادها از سوی رهبری اخوان - مکتب ارشاد - مورد قبول واقع نشد. آن‎ها معتقد بودند با قبول این پیشنهادها یا حتی تغییر نام سازمان، حاکمیت دیکتاتوری - امنیتی موجود، اجازه حضور فعال سیاسی در مصر به آن‎ها نخواهد داد و با توجه به ماهیت نظام وابسته حاکم، ظاهرا حق با رهبری اخوان است...

... همچنین برخی از اخوانی‎های جهان عرب در بعد اندیشه و در زمینه اصلاح ساختاری، تلاش‎هایی جهت اصلاح روند فکری و ساختاری اخوان کرده‎اند از جمله:

1- دکتر حسن الترابی در سودان: او مخالف با اندیشه پیروی و تبعیت همگان از رهبری اخوان‎المسلمین مصر است. البته سازمان‎های اخوان سودان با اعلام اندیشه‎های حسن الترابی، بعدها به دو گروه منشعب شد: گروه هوادار پیروی از تشکیلات مصر با همان نام اخوان‎المسلمین - به رهبری شیخ ماجد - و گروه حسن الترابی که با نام‎های مختلف و سازمان‎های گوناگون - و اکنون تحت عنوان المؤتمر الشعبی - در سودان فعالیت دارد.

2- جنبش «النهضه» تونس: این سازمان با اندیشه‎ها و افکار راشد الغنوشی رهبری می‎شود و باوجود اختلاف در دیدگاه، ارتباطات خوبی با عموم اخوانی‎ها دارد. البته خود شیخ راشد، همچنان به حالت تبعید در لندن به سر می‎برد و اتهام عمده وی طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) است.

3- جناح اصلاحی اخوان‎المسلمین اردن: این جناح با تلاش عبدالحمید ذنیبات، توانست دیدگاه‎های اصلاحی خود را بر سازمان مسلط کند و دیدگاه‎های سنتی جناح محمد عبدالرحمن خلیفه، مرشد قبلی اخوان را محدود و منزوی سازد.

4- در الجزایر: نیز حرکت اسلامی اخوان به رهبری مرحوم محفوظ نحناح، روش اصلاحی اخوان اردن را در پیش گرفت و برای همین منظور با دولت حاکم بر الجزایر همکاری کرده و نمایندگانی به پارلمان فرستاد که مورد اعتراض حرکت‎های اسلامی تندرو الجزایر قرار گرفت.

5- جنبش حماس در فلسطین: این جنبش در واقع شعبه جمعیت اخوان در سرزمین‎های اشغالی است و هنوز هم ارتباط همه‎جانبه و نیرومندی با اخوان‎المسلمین مصر دارد، ولی این سازمان در اندیشه سیاسی و ادبیات ایدئولوژیکی خود تغییراتی داده و در سایه همین تحولات، توانسته به جهاد مسلحانه بر ضد اشغالگران ادامه دهد و همزمان، روابط خوبی را با نظام‎های سیاسی قاهره، آنکارا، قطر، دمشق و تهران، برقرار کند.

6- جناح اصلاحی در داخل اخوان‎المسلمین مصر: در پرتو شرایط منطقه‎ای موجود و به‎دنبال فوت مرشد سوم اخوانی‎ها در سال 1986 این جناح رشد کرد... این جناح، هوادار خروج از پیله ساختاری گذشته و انتخاب رفتار منطقی متناسب با مقتضیات زمانه و شرایط محلی و منطقه و جهان بوده است. ولی درگذشت‎های پی‎درپی رهبران انتخابی - که همیشه از میان مسن‎ترین‎ها انتخاب می‎شوند - و ممنوعیت تشکیل جلسه عمومی مکتب ارشاد و سرکوب‎ها و دستگیری‎ها و محاکمه‎های مکرر توسط رژیم حاکم - از زمان ناصر تا امروز - باعث شده شرایط اصلاحات موردنظر آماده شود.

ولی باوجود همه فشارها و سرکوب‎ها، اخوان‎المسلمین این کشور هم‎اکنون هم نیرومندترین تشکیلات سیاسی مصر است... تا آن‌جا که در آخرین انتخابات مصر، توانست به تنهایی 81 نماینده به مجلس خلق کنونی بفرستد، ولی احزاب پنج‎گانه مخالف دیگر: ناصری، چپ، تجمع اشتراکی، وفد و احرار، جمعا توانستند فقط چهارده نماینده به مجلس بفرستند!... و روی همین اصل است که تحلیل‎گران سیاسی داخل (مصر) و ناظران خارجی بر این باورند که در صورت سقوط حاکمیت فعلی، تنها گزینه برای جانشینی، اخوان‎المسلمین خواهد بود... و البته یکی از دلایل اصلی حفظ نظام حاکم بر مصر، از سوی آمریکا، همین مسئله ترس از به روی کار آمدن یک سازمان اسلام‎گرای مخالف غرب و ضدصهیونیسم است.

بینش حرکت اخوان‎المسلمین و اصول فکری آن
اخوان‎المسلمین میان احزاب و گروه‎های اسلام‎گرای فعال در دنیای اسلام و عرب، روشن‎ترین شیوه و بینش را دارد و در واقع میانه‎روترین آن‎ها به شمار می‎رود. شیوه‎ها و اندیشه‎های این حرکت از زمان تأسیس تاکنون، از سوی جریانات فکری مختلف، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است... و به‎طور کلی می‎توان گفت دو خط مشی فکری و مرجعیت اندیشه، روی تکوین فکری و جریان عقیدتی جنبش اخوان‎المسلمین طی 80 سال گذشته، تأثیرگذار بوده و هنوز هم دارای تأثیر واقعی است.

افکار سیدقطب
بسیاری از پژوهشگران و آگاهان به قضایای اخوان‎المسلمین بر این باور هستند که اندیشه سید قطب در واقع امتداد فکری حسن البناست و میان اصول فکری این دو اختلاف بنیادین زیادی نیست. حسن البنا در طول حیاتش به ایجاد و اصلاح و سازماندهی جمعیت اهمیت داد و سید قطب به ساختار فکری و عقیدتی گروه اهتمام ورزید. اما باید پذیرفت که سید قطب جامعه را به‎جامعه اسلامی و جامعه جاهلی تقسیم‎بندی کرد که در جامعه اسلامی، شریعت و احکام اسلام اجرا می‎شود و اما در جامعه جاهلی، شریعت دین مبین اسلام جایگاهی ندارد. سیدقطب در تفسیرش (فی ظلال القرآن) اندیشه‎های اسلام را به‎خوبی مطرح کرده و چگونگی حیات اجتماعی در پرتو تعالیم قرآنی را تعریف کرده است.
البته پیروان فکری سید قطب اغلب در زندان‎ها و شکنجه‎گاه‎های ناصر پرورش یافتند، همان‎طور که جناح‎های جهادی و تکفیری در جو خفقان و استبداد ناصری به‎وجود آمدند. اما حسن الهضیبی مرشد دوم اخوان در زندان - در سال 1969 م - اندیشه‎ها و افکار حرکت اخوان‎المسلمین را بازبینی کرد و کتاب «دعاه لاقضاه» را بر اساس کتاب اصول العشرون «اصول بیست‎گانه» مرشد اول نوشت و در واقع دگربار به مرجعیت فکری بنیانگذار برگشت.

این کتاب ضمن تبیین اندیشه اعتدالی اخوان، به نقد فکر و اندیشه افراطی جریان تکفیری جماعات سلفی و جهادی پرداخته است که بعضی‎ها مدعی هستند تحت تأثیر افکار سید قطب به‎وجود آمدند.

تعامل اخوان‎المسلمین با دولت و قدرت
برخی از آگاهان به مسائل و جریانات اسلام سیاسی و مورخین جنبش‎های اسلامی بر این باور هستند که اخوان‎المسلمین مصر در تاریخ معاصر با این‌که همواره توان بسیج میلیون‎ها مصری را داشته، ولی متأسفانه همیشه در لحظات حساس به فرصت‎سوزی پرداخته است. روابط این جمعیت با افسران آزاد را به‎‎عنوان نمونه تاریخی می‎توان ارائه کرد. اخوانی‎ها نقش کلیدی در سرنگونی نظام پادشاهی فاروق داشته‎اند. ولی فرصت تاریخی خود را با برخورد انحصارطلبانه، و یا تعامل تند با افسران آزاد، از دست دادند. اخوانی‎ها در این دوره تاریخی، قربانی یک دگماتیسم فکری و خطای تاکتیکی شدند. اخوان به‎خاطر عدم ارزیابی دقیق اولویت‎های مرحله‎ای، خلط بین اهداف آینده و مرحله‎ای و بی‎توجهی در فهم واقعیت‎های سیاسی زمانه در تعامل با گروه افسران آزاد، در این اشتباهات تاریخی افتادند:

الف: آن‎ها بدون درک واقعی از میزان نفوذ سرهنگ ناصر در داخل فرماندهی نظامی مصر و نیرنگ‎های سلطه‎جویانه وی - گرچه به‎ظاهر ژنرال محمد نجیب رییس‎جمهوری قانونی مصر بود و رهبری افسران آزاد را به دست داشت ولی قدرت واقعی در اختیار سرهنگ ناصر بود - از ژنرال محمد نجیب در مقابل سرهنگ ناصر حمایت کردند...

ب: اعتراض به اقدامات ناصر در مورد قرارداد خروج ارتش انگلیس از مصر که توسط افسران آزاد و دولت بریتانیا به امضاء رسیده بود و اخوان. شرایط آن را مخالف منافع ملی اعلام کردند؛ زمینه‎ساز اتهام وابستگی اخوان‎المسلمین به غرب شد و شرایط را برای دستگیری و سرکوب آن‎ها توسط پلیس ناصر، آماده‎تر ساخت. در حالی‎که همه می‎دانیم که جنبش چریکی و مسلحانه بر ضد نیروهای انگلیسی را در کانال سوئز اخوانی‎ها به رهبری شیخ محمد فرغلی به‎عهده داشتند... و آن‎ها هرگز هوادار غرب و حضور نیروهای خارجی در کشور نبودند.

ج: در مقابل، ناصر از پایگاه اجتماعی و وزنه سیاسی اخوان‎المسلمین کاملا آگاه بود و لذا به‎ظاهر پیشنهاد مشارکت آن‎ها را در اداره دولت و قدرت، مطرح ساخت، اما رهبران اخوان از این همکاری سیاسی استقبال نکردند و بلکه معتقد بودند که صاحب اصلی نبرد برای سرنگونی رژیم و مبارزه بر ضد فاروق و استعمار آن‎ها هستند... در حالی‎که آن‎ها می‎توانستند ضمن شرکت در دولت، به‎تدریج جریان کل امور را در دست بگیرند... همان کاری که ناصر کرد...

... تنظیم رابطه با دولت و ترسیم حدود تعامل با قدرت هنوز برای اخوانی‎ها به‎عنوان معضل سازمانی و سیاسی، مطرح است. این معضل از آن‌جا ناشی می‎شود که سازمان اخوان‎المسلمین به دو اصل متناقض راهبردی و مرحله‎ای یا استراتژیکی - تاکتیکی اعتماد دارد که عبارتند از:

الف: وجوب تغییر دولت فاسد (اصل راهبردی و استراتژیک)؛
ب: ضرورت همزیستی مسالمت‎آمیز با دولت‎ها (خط مشی مرحله‎ای یا تاکتیکی).

البته اخوانی‎ها بر این باورند که بدون بسیج نیروها و آمادگی کامل، مقابله با دولت‎های استبدادی یک نوع خودکشی است و تجربه تاریخی ثابت کرده است که دولت‎های استبدادی جهان عرب و اسلام! با هرگونه رقابت سیاسی (حتی مسالمت‎آمیز!) مخالف هستند؛ و با آن‎ها تا سرحد سرکوب کامل و قتل‎عام مردم، مبارزه و مقابله می‎کنند (نمونه‎های: مصر، عراق، سوریه و...) لذا اخوانی‎ها در وضعیت همکاری با دولت‎های مستبد و وضعیت تقابل به‎عنوان معاوضه غیرقانونی، سردرگم هستند.
چالش اخوانی‎ها در تعامل با حاکمیت دولت‎های مستبد، مشکلات عدیده‎ای را به‎وجود آورده و عدم موفقیت این جمعیت در مقابله با این چالش، تأثیرات منفی بر روند و حرکت تعاملی این سازمان گذاشته است. دوری و یا جدایی‎های فردی یا انشعاب کوچک، و پیدایش جناح‎های نسل جدید و افزایش مطالبات اصلاح‎طلبانه، از وجوه و اشکال این تأثیرات است. /909/د103/ع

ارسال نظرات