نفش اخوان المسلمین در مصر بررسی شد
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، نشریه پنجره در شماره 62 خود، «جنبش اخوانی» را که عنوان مقاله ای از حجت الاسلام سید هادی خسرو شاهی در بررسی تاریخ و اندیشه جمعیت اخوانالمسلمین است، منتشر کرد.
متن این مقاله به این شرح است:
شکی نیست جنبش اخوانالمسلمین از مهمترین حرکتهای اسلامی تاریخ معاصر در دنیای اسلامی است و طی 80 سال گذشته، تأثیرات شگرفی در حوادث منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و عرب داشته است. البته این جمعیت یا سازمان همچون سایر احزاب و جریانات سیاسی، مراحل تاریخی مختلفی را سپری کرده که میتوان به مهمترین آنها به شرح زیر اشاره کرد:
1- مرحله اول (تأسیس): این دوران، از بنیانگذاری آن در سال 1928 م توسط شهید حسن البنا شروع میشود. در این مرحله، اخوانالمسلمین از لحاظ تئوریک و ساختار سازمانی با رهبری مرشد اول و مؤسس آن شکل گرفت و با ترور حسن البنا در 12 فوریه 1949 م توسط عوامل ملک فاروق و به دستور انگلیس و آمریکا - طبق اسناد موجود - بهظاهر به پایان رسید.
2- مرحله دوم (همکاری): این مرحله با انتخاب حسن الهضیبی بهعنوان مرشد دوم و سقوط نظام منحوس پادشاهی در مصر شروع میشود. در این مرحله، میان رهبران اخوان و افسران آزاد، همراهی و وفاق کامل وجود داشت و سازمان نظامی اخوان، در تغییر رژیم، کاملا با گروه افسران آزاد، همکاری کرد، و بدون تردید اگر سازمان نظامی اخوان، در ارتش با آنان همکاری نمیکرد، کودتا با موفقیت همراه نمیشد.
3- مرحله سوم (تقابل): «افسران آزاد» به سرکردگی سرهنگ جمال عبدالناصر، با دستگیری رهبران اخوانالمسلمین و اعدام برخی از آنان، همچون «شهید عبدالقادر عوده» و «شهید شیخ محمد فرغلی» و دیگران، در تلاش بودند که پایگاه مقاومت مردمی اخوان را نابود کنند و قدرت و سلطه را در انحصار خود قرار دهند که با سرکوب وحشیانه و زندانی کردن هزاران نفر از اعضای اخوان و اعدام رهبران آن، همراه بود. این مرحله با مرگ ناصر در سال 1970 خاتمه پیدا میکند. اعدام «شهید سید قطب» و «صالح عشماوی» از آخرین جنایات ناصر قبل از مرگ بود.
4- مرحله چهارم (آزادی تاکتیکی): این مرحله با به قدرت رسیدن انور سادات آغاز میشود... سادات برای مقابله با توطئه کودتای ناصریستها و کمونیستها، اخوانیها را از زندان آزاد کرد. اخوانالمسلمین در این مرحله، تحت رهبری «شیخ عمر التلمسانی» مرشد سوم، به ترمیم و سازماندهی تشکیلات و افشاگری جنایات حکومت فردی و دیکتاتوری ناصر و دوران حاکمیت وی، پرداختند.
5- مرحله پنجم (تقابل و تضاد): این مرحله با دستگیری مجدد اخوانیها در سال 1979 توسط سادات آغاز میشود. اخوانالمسلمین انتقادات شدیدی از سیاست سازشکارانه سادات و برقراری صلح ننگین با رژیم اشغالگر فلسطین کردند و نظام با ترفندهای سیاسی و امنیتی و سرکوب آنها و دیگر مخالفین روند پیوستن به «کمپ دیوید»، را هموار کرد و در این برهه از زمان، زندانهای مصر، از نو مملو از اخوان و مخالفان شد.
... رییسجمهوری کنونی مصر حسنی مبارک نیز، همچنان از سیاست سادات و ناصر در مبارزه و محدودسازی رشد فرآیند پایگاههای اجتماعی جنبش اخوانالمسلمین، پیروی و تلاش میکند با ترفندهای سیاسی و حقوقی! اخوانالمسلمین را از صحنه سیاست مصر دور نگه دارد که با همکاری و کمک همهجانبه و کامل آمریکا و اسراییل همراه است، ولی باوجود همه فشارها و سرکوبهای مستمر، حرکت اخوان به فعالیت خود ادامه میدهد و ساختار تشکیلاتی اخوانالمسلمین در مصر الگوی همچنان تاریخی، برای تشکل گروهها و سازمانها و احزاب اسلامی در جهان عرب و اسلام بهشمار میرود و بهطور سنتی روی جریانات سازمانی و فکری تشکیلات اسلام سیاسی، تأثیر میگذارد...
البته باید مشکلات تشکیلاتی اخوانالمسلمین را هم در سطح محلی - مصر - و هم در سطح فرامنطقهای - تشکیلات بینالمللی اخوان - از نظر دور نداشت. در واقع مشکلات سازمانی اخوانالمسلمین در مصر را میتوان در سه محور زیر مورد بررسی قرار داد:
الف: مشروعیت تاریخی رهبری فعلی اخوانالمسلمین: حاکمیت ظالمانه سرهنگ ناصر و همکاران امنیتی وی، ضربههای سخت و خردکنندهای به تشکیلات اخوانالمسلمین وارد کرد. درگذشت شیخ حسن الهضیبی مرشد دوم حزب و بحران انتخاب رهبری در تشکیلات اخوان، عمق فاجعه و چگونگی ضربه به ساختار تشکیلات حزب در دوران ناصر را بهخوبی نشان داد. البته نباید فراموش کرد که دو نهاد تشکیلاتی در رهبری و تعیین مرشد اخوانالمسلمین تأثیر کلیدی دارند: کمیته مرکزی (مکتب ارشاد) و تشکیلات ویژه (النظام الخاص) که هر یک نقش مؤثری در هدایت و رهبری و تعیین خطمشی جمعیت دارند؛ در پی درگذشت شیخ حسن الهضیبی، رهبری سازمان ویژه - النظام الخاص - در تعیین مرشد موردنظر خود پیشدستی کرد، ولی بخشی از کادرها و تشکیلات داخل و خارج مصر، این تعیین را نپذیرفتند و بحران واقعی در دستگاه رهبری اخوان بهوجود آمد که با انتخاب مرحوم شیخ عمر التلمسانی بهعنوان «مسنترین» مؤسس عضو اخوان در سمت سومین مرشد، بحران مشروعیت رهبری بهطور موقت فروکش کرد. کشمکش در رقابت میان رهبران «مکتب ارشاد» و رهبران «سازمان ویژه»، همیشه معضل مشروعیت تاریخی رهبری را آشکار میسازد و تشکیلات را با مشکلات فراوانی روبهرو میکند، و بهانه خوبی هم از سوی حاکمیتها، برای سرکوب اخوان است...
ب: ماهیت تشکیلات اخوان: جمعیت اخوان در سال 1928 توسط حسن البنا بهعنوان یک جمعیت اسلامی - خیریه، تربیتی - در پرتو قانون اساسی سال 1923 مصر، بهطور رسمی ثبت شد. اما سازمان اخوان، پس از شهادت حسن البنا و در دوره «افسران آزاد» بهدلیل عدم پیروی از اندیشههای ملیگرایی و قومی، توسط سرهنگ ناصر، منحل اعلام شد. قانون اساسی مصر دو بار در سال 1956 و سال 1971 تغییر کرد. در پرتو قانون اساسی جدید، فعالیتهای اجتماعی و عمومی (طبق قانون احزاب (1977) یا قانون جمعیتهای خیریه سال 1964 که در سالهای 1999 و 2002 تغییر یافت)، تنظیم شده است. و بدینترتیب اخوان، همچنان با پوشش قانونی - حکومتی، از هرگونه فعالیت سیاسی محروم شدند. بهعبارت دیگر: در اساسنامه اخوانالمسلمین ماهیت ساختار سازمانی بهعنوان «جمعیت: خیریه، تربیتی، اجتماعی و ارشادی» معرفی شده و اخوانیها هنوز نتوانستهاند به توافق برسند که در اساسنامه خود تجدیدنظر کنند، لذا ماهیت ساختاری و اساسنامه تشکیلات اخوان هنوز برای فعالیتهای سیاسی، مشکلآفرین است.
ج: معضل فعالیت قانونی اخوانالمسلمین: با آزادی اخوانیها در سالهای 75 - 1971 از زندان، سادات به اخوانالمسلمین اجازه مشروط برای فعالیت مجدد و احیای جمعیت را داد؛ جدایی دین از سیاست، برکناری رهبران «سازمان ویژه» (تشکیلات مخفی) از مکتب ارشاد یا کمیته مرکزی و تغییر نام جمعیت، از جمله شرطهای سادات برای حضور نوین اخوانالمسلمین در صحنه سیاست مصر بود. رهبران اخوان با پیشنهادهای سادات موافقت نکردند و در نتیجه، سرکوب و فشار و اتهام و دستگیریها از نو آغاز شد و ادامه یافت.
د: مسائل تشکیلات در سطح بینالمللی: هسته اصلی اخوانالمسلمین در سال 1928 در شهر اسماعیلیه بهوجود آمد که پس از مدتی کوتاه، افکار و اندیشههای حسن البنا و حزبش از مرزهای مصر گذشت و شعاع تأثیر فکری و سازمانی این جنبش، از «جاکارتا» تا «رباط» امتداد پیدا کرد. سازماندهی و تنظیم نوع فعالیت گروههای اخوانالمسلمین در کشورهای عربی، یکی از دغدغههای رهبری تشکیلات بود و اندیشه ایجاد یک سازمان بینالمللی برای گروههای اخوانی در دهه پنجاه بهوجود آمد، ولی سرکوبگری ناصر، اولویت ایجاد این تشکل را به تعویق انداخت، اما در دوران فراری بودن مرحوم مصطفی مشهور - مرشد پنجم - چهارچوبی برای تحقق یافتن و اجرا پیدا کرد... دیدارهای «مشهور» از کویت و آلمان و اقامت درازمدت در آنها، شالوده سازمان بینالمللی اخوانالمسلمین را پیریزی کرد. تشکیلات بینالمللی اخوانالمسلمین از دو نهاد اساسی تشکیل شده که عبارتند از:
1- مجلس شورای تشکیلات بینالمللی: که بهمثابه کنگره بینالمللی اخوانالمسلمین است و سازمانهای اخوانی عضو، میتوانند براساس جمعیت و حجم تشکیلات حزبی خود، تعدادی از اعضای خود را به این کنگره معرفی و اعزام کنند.
2- مکتب بینالمللی ارشاد: این نهاد از مرشد عام و هشت عضو از کشور مادر - مصر - و همچنین از اعضای شعبات مختلف اخوانالمسلمین که توسط مجلس شورای تشکیلات بینالمللی برگزیده میشوند، تشیکل میشود. علاوهبر این دو نهاد، تشکیلات و مؤسسات اقتصادی، فنی، صنفی و پژوهشی نیز در چهارچوب تشکیلات بینالمللی اخوانالمسلمین فعالیت داشتهاند.
تلاشها برای احیای حرکت اخوانالمسلمین
بسیاری از شخصیتهای اسلامی که منسوب به جریان اخوانالمسلمین بودند یا حتی برخی از افرادی که اصولا عضو سازمانی و تشکیلاتی اخوان نبودند، پیشنهادها و انتقادهایی برای اصلاح و رشد و تکامل سازمان اخوان ارائه کردند... آنها با تهیه و تنظیم کتاب و مقالههایی، افکار خود را در باب چگونگی و ضرورت اصلاح جنبش تبیین کردند: شیخ محمدغزالی، عمر التلمسانی، جابر رزق، صلاح شادی (مصر)، شیخ سعید حوی (از رهبران اخوان سوریه)، عبدا... نفیسی (کویت)، کمال هلباوی (مصر)، راشد غنوشی (تونس)، فتحی یکن (لبنان)، شیخ فیصل مولوی (لبنان) و محفوظ نحناح (الجزایر) و... از جمله این افراد بودند.
همچنین روشنفکران اسلامی مستقل همچون: طارق البثری، دکتر محمدسلیم العوا، دکتر محمد عماره، دکتر سید دسوقی، دکتر جمال عطیه و دکتر کمال ابوالمجد (همگی از مصر) آرای اصلاحی و انتقادی خود را جهت اصلاح حرکت اخوانالمسلمین ارائه و پیشنهاد کردند. ولی بیشتر این پیشنهادها از سوی رهبری اخوان - مکتب ارشاد - مورد قبول واقع نشد. آنها معتقد بودند با قبول این پیشنهادها یا حتی تغییر نام سازمان، حاکمیت دیکتاتوری - امنیتی موجود، اجازه حضور فعال سیاسی در مصر به آنها نخواهد داد و با توجه به ماهیت نظام وابسته حاکم، ظاهرا حق با رهبری اخوان است...
... همچنین برخی از اخوانیهای جهان عرب در بعد اندیشه و در زمینه اصلاح ساختاری، تلاشهایی جهت اصلاح روند فکری و ساختاری اخوان کردهاند از جمله:
1- دکتر حسن الترابی در سودان: او مخالف با اندیشه پیروی و تبعیت همگان از رهبری اخوانالمسلمین مصر است. البته سازمانهای اخوان سودان با اعلام اندیشههای حسن الترابی، بعدها به دو گروه منشعب شد: گروه هوادار پیروی از تشکیلات مصر با همان نام اخوانالمسلمین - به رهبری شیخ ماجد - و گروه حسن الترابی که با نامهای مختلف و سازمانهای گوناگون - و اکنون تحت عنوان المؤتمر الشعبی - در سودان فعالیت دارد.
2- جنبش «النهضه» تونس: این سازمان با اندیشهها و افکار راشد الغنوشی رهبری میشود و باوجود اختلاف در دیدگاه، ارتباطات خوبی با عموم اخوانیها دارد. البته خود شیخ راشد، همچنان به حالت تبعید در لندن به سر میبرد و اتهام عمده وی طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) است.
3- جناح اصلاحی اخوانالمسلمین اردن: این جناح با تلاش عبدالحمید ذنیبات، توانست دیدگاههای اصلاحی خود را بر سازمان مسلط کند و دیدگاههای سنتی جناح محمد عبدالرحمن خلیفه، مرشد قبلی اخوان را محدود و منزوی سازد.
4- در الجزایر: نیز حرکت اسلامی اخوان به رهبری مرحوم محفوظ نحناح، روش اصلاحی اخوان اردن را در پیش گرفت و برای همین منظور با دولت حاکم بر الجزایر همکاری کرده و نمایندگانی به پارلمان فرستاد که مورد اعتراض حرکتهای اسلامی تندرو الجزایر قرار گرفت.
5- جنبش حماس در فلسطین: این جنبش در واقع شعبه جمعیت اخوان در سرزمینهای اشغالی است و هنوز هم ارتباط همهجانبه و نیرومندی با اخوانالمسلمین مصر دارد، ولی این سازمان در اندیشه سیاسی و ادبیات ایدئولوژیکی خود تغییراتی داده و در سایه همین تحولات، توانسته به جهاد مسلحانه بر ضد اشغالگران ادامه دهد و همزمان، روابط خوبی را با نظامهای سیاسی قاهره، آنکارا، قطر، دمشق و تهران، برقرار کند.
6- جناح اصلاحی در داخل اخوانالمسلمین مصر: در پرتو شرایط منطقهای موجود و بهدنبال فوت مرشد سوم اخوانیها در سال 1986 این جناح رشد کرد... این جناح، هوادار خروج از پیله ساختاری گذشته و انتخاب رفتار منطقی متناسب با مقتضیات زمانه و شرایط محلی و منطقه و جهان بوده است. ولی درگذشتهای پیدرپی رهبران انتخابی - که همیشه از میان مسنترینها انتخاب میشوند - و ممنوعیت تشکیل جلسه عمومی مکتب ارشاد و سرکوبها و دستگیریها و محاکمههای مکرر توسط رژیم حاکم - از زمان ناصر تا امروز - باعث شده شرایط اصلاحات موردنظر آماده شود.
ولی باوجود همه فشارها و سرکوبها، اخوانالمسلمین این کشور هماکنون هم نیرومندترین تشکیلات سیاسی مصر است... تا آنجا که در آخرین انتخابات مصر، توانست به تنهایی 81 نماینده به مجلس خلق کنونی بفرستد، ولی احزاب پنجگانه مخالف دیگر: ناصری، چپ، تجمع اشتراکی، وفد و احرار، جمعا توانستند فقط چهارده نماینده به مجلس بفرستند!... و روی همین اصل است که تحلیلگران سیاسی داخل (مصر) و ناظران خارجی بر این باورند که در صورت سقوط حاکمیت فعلی، تنها گزینه برای جانشینی، اخوانالمسلمین خواهد بود... و البته یکی از دلایل اصلی حفظ نظام حاکم بر مصر، از سوی آمریکا، همین مسئله ترس از به روی کار آمدن یک سازمان اسلامگرای مخالف غرب و ضدصهیونیسم است.
بینش حرکت اخوانالمسلمین و اصول فکری آن
اخوانالمسلمین میان احزاب و گروههای اسلامگرای فعال در دنیای اسلام و عرب، روشنترین شیوه و بینش را دارد و در واقع میانهروترین آنها به شمار میرود. شیوهها و اندیشههای این حرکت از زمان تأسیس تاکنون، از سوی جریانات فکری مختلف، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است... و بهطور کلی میتوان گفت دو خط مشی فکری و مرجعیت اندیشه، روی تکوین فکری و جریان عقیدتی جنبش اخوانالمسلمین طی 80 سال گذشته، تأثیرگذار بوده و هنوز هم دارای تأثیر واقعی است.
افکار سیدقطب
بسیاری از پژوهشگران و آگاهان به قضایای اخوانالمسلمین بر این باور هستند که اندیشه سید قطب در واقع امتداد فکری حسن البناست و میان اصول فکری این دو اختلاف بنیادین زیادی نیست. حسن البنا در طول حیاتش به ایجاد و اصلاح و سازماندهی جمعیت اهمیت داد و سید قطب به ساختار فکری و عقیدتی گروه اهتمام ورزید. اما باید پذیرفت که سید قطب جامعه را بهجامعه اسلامی و جامعه جاهلی تقسیمبندی کرد که در جامعه اسلامی، شریعت و احکام اسلام اجرا میشود و اما در جامعه جاهلی، شریعت دین مبین اسلام جایگاهی ندارد. سیدقطب در تفسیرش (فی ظلال القرآن) اندیشههای اسلام را بهخوبی مطرح کرده و چگونگی حیات اجتماعی در پرتو تعالیم قرآنی را تعریف کرده است.
البته پیروان فکری سید قطب اغلب در زندانها و شکنجهگاههای ناصر پرورش یافتند، همانطور که جناحهای جهادی و تکفیری در جو خفقان و استبداد ناصری بهوجود آمدند. اما حسن الهضیبی مرشد دوم اخوان در زندان - در سال 1969 م - اندیشهها و افکار حرکت اخوانالمسلمین را بازبینی کرد و کتاب «دعاه لاقضاه» را بر اساس کتاب اصول العشرون «اصول بیستگانه» مرشد اول نوشت و در واقع دگربار به مرجعیت فکری بنیانگذار برگشت.
این کتاب ضمن تبیین اندیشه اعتدالی اخوان، به نقد فکر و اندیشه افراطی جریان تکفیری جماعات سلفی و جهادی پرداخته است که بعضیها مدعی هستند تحت تأثیر افکار سید قطب بهوجود آمدند.
تعامل اخوانالمسلمین با دولت و قدرت
برخی از آگاهان به مسائل و جریانات اسلام سیاسی و مورخین جنبشهای اسلامی بر این باور هستند که اخوانالمسلمین مصر در تاریخ معاصر با اینکه همواره توان بسیج میلیونها مصری را داشته، ولی متأسفانه همیشه در لحظات حساس به فرصتسوزی پرداخته است. روابط این جمعیت با افسران آزاد را بهعنوان نمونه تاریخی میتوان ارائه کرد. اخوانیها نقش کلیدی در سرنگونی نظام پادشاهی فاروق داشتهاند. ولی فرصت تاریخی خود را با برخورد انحصارطلبانه، و یا تعامل تند با افسران آزاد، از دست دادند. اخوانیها در این دوره تاریخی، قربانی یک دگماتیسم فکری و خطای تاکتیکی شدند. اخوان بهخاطر عدم ارزیابی دقیق اولویتهای مرحلهای، خلط بین اهداف آینده و مرحلهای و بیتوجهی در فهم واقعیتهای سیاسی زمانه در تعامل با گروه افسران آزاد، در این اشتباهات تاریخی افتادند:
الف: آنها بدون درک واقعی از میزان نفوذ سرهنگ ناصر در داخل فرماندهی نظامی مصر و نیرنگهای سلطهجویانه وی - گرچه بهظاهر ژنرال محمد نجیب رییسجمهوری قانونی مصر بود و رهبری افسران آزاد را به دست داشت ولی قدرت واقعی در اختیار سرهنگ ناصر بود - از ژنرال محمد نجیب در مقابل سرهنگ ناصر حمایت کردند...
ب: اعتراض به اقدامات ناصر در مورد قرارداد خروج ارتش انگلیس از مصر که توسط افسران آزاد و دولت بریتانیا به امضاء رسیده بود و اخوان. شرایط آن را مخالف منافع ملی اعلام کردند؛ زمینهساز اتهام وابستگی اخوانالمسلمین به غرب شد و شرایط را برای دستگیری و سرکوب آنها توسط پلیس ناصر، آمادهتر ساخت. در حالیکه همه میدانیم که جنبش چریکی و مسلحانه بر ضد نیروهای انگلیسی را در کانال سوئز اخوانیها به رهبری شیخ محمد فرغلی بهعهده داشتند... و آنها هرگز هوادار غرب و حضور نیروهای خارجی در کشور نبودند.
ج: در مقابل، ناصر از پایگاه اجتماعی و وزنه سیاسی اخوانالمسلمین کاملا آگاه بود و لذا بهظاهر پیشنهاد مشارکت آنها را در اداره دولت و قدرت، مطرح ساخت، اما رهبران اخوان از این همکاری سیاسی استقبال نکردند و بلکه معتقد بودند که صاحب اصلی نبرد برای سرنگونی رژیم و مبارزه بر ضد فاروق و استعمار آنها هستند... در حالیکه آنها میتوانستند ضمن شرکت در دولت، بهتدریج جریان کل امور را در دست بگیرند... همان کاری که ناصر کرد...
... تنظیم رابطه با دولت و ترسیم حدود تعامل با قدرت هنوز برای اخوانیها بهعنوان معضل سازمانی و سیاسی، مطرح است. این معضل از آنجا ناشی میشود که سازمان اخوانالمسلمین به دو اصل متناقض راهبردی و مرحلهای یا استراتژیکی - تاکتیکی اعتماد دارد که عبارتند از:
الف: وجوب تغییر دولت فاسد (اصل راهبردی و استراتژیک)؛
ب: ضرورت همزیستی مسالمتآمیز با دولتها (خط مشی مرحلهای یا تاکتیکی).
البته اخوانیها بر این باورند که بدون بسیج نیروها و آمادگی کامل، مقابله با دولتهای استبدادی یک نوع خودکشی است و تجربه تاریخی ثابت کرده است که دولتهای استبدادی جهان عرب و اسلام! با هرگونه رقابت سیاسی (حتی مسالمتآمیز!) مخالف هستند؛ و با آنها تا سرحد سرکوب کامل و قتلعام مردم، مبارزه و مقابله میکنند (نمونههای: مصر، عراق، سوریه و...) لذا اخوانیها در وضعیت همکاری با دولتهای مستبد و وضعیت تقابل بهعنوان معاوضه غیرقانونی، سردرگم هستند.
چالش اخوانیها در تعامل با حاکمیت دولتهای مستبد، مشکلات عدیدهای را بهوجود آورده و عدم موفقیت این جمعیت در مقابله با این چالش، تأثیرات منفی بر روند و حرکت تعاملی این سازمان گذاشته است. دوری و یا جداییهای فردی یا انشعاب کوچک، و پیدایش جناحهای نسل جدید و افزایش مطالبات اصلاحطلبانه، از وجوه و اشکال این تأثیرات است. /909/د103/ع