۲۳ مهر ۱۳۸۹ - ۲۲:۲۱
کد خبر: ۸۷۷۶۹
بازخوانی پرونده تحول در حوزه(42)؛

حجت الاسلام واعظی: با فضای مطلوب در مقوله آزاداندیشی کمی فاصله داریم

خبرگزاری رسا ـ‌ حجت الاسلام واعظی گفت: ساده‌انگاری، سطحی‌نگری و اشباع کاذب آفت تولید علم و نظریه‌پردازی است.
حجت الاسلام احمد واعظي



به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، جمعی از نخبگان حوزوی در آذرماه 1386، در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی به بیان دیدگاه های خود درباره تحول در بخش های مختلف حوزه های علمیه پرداختند.

خبرگزاری رسا در آستانه سفر مقام معظم رهبری به استان قم، با بررسی پرونده تحول در حوزه این سخنان را باز نشر می کند.

حجت الاسلام واعظی:

تهدید ها و راه کارهای نهضت نرم افزاری

بنده نکاتی را در زمینه مقوله پژوهش و تولید علم در حوزه عرض می‌کنم. چون فرصت اندک است من ترجیح می‌دهم زیاد راجع به فرصت‌هایی که به عمل آمده و اکنون در حوزه موجود هست، زیاد سخن نگویم.

برای همه روشن است که حوزه امروز ما با گذشته به کلی متفاوت شده. چون افزون بر تلا‌ش‌های علمی که در گذشته در ساعت‌های سنتی حوزه مثل فقه و اصول و فلسفه و تفسیر رواج دارد، افق‌های جدیدی گشوده شده و بحث نهضت تولید علم در چند سال اخیر به لطف جناب‌عالی و همت عزیزانی در حوزه گسترده شده بحمدلله تا حدی این فرهنگ در لا‌یه‌ها و سطوحی از حوزه رسوخ پیدا کرده و بحمدلله الا‌ن طلا‌بی داریم که به خوبی و تا حد قابل قبولی البته با دیگر حوزه‌های معرفتی آشنایی‌هایی با درجاتی پیدا کردند و این نوید این را می‌دهد که انشاءاللّه اگر این تلا‌ش‌ها مستمر بشود، برکاتش را در آینده شاهد باشیم.

تهدید های نهضت نرم افزاری

اما بیشتر ترجیح می‌دهم راجع به نگرانی‌ها و تهدیدهایی که این مقوله را تهدید می‌کند، صحبت بکنم و قدری هم راهکارهایی که به نظر می‌رسد در مقوله تولید علم و این فضای آزاداندیشی یک نگرانی که وجود دارد این است که هنوز به نظر می‌رسد فضای ما با فضای مطلوب در مقوله آزاداندیشی کمی فاصله داریم.

هنوز در اقشاری از حوزه آستانه تحمل نسبت به افکار نو مقداری پایین هست و امیدواریم در آینده این روند، روند بهتری به خود بگیرد. در مقوله تولید علم و نظریه‌پردازی، آفت دیگری که مشاهده می‌شود، ساده‌انگاری، سطحی‌نگری و اشباع کاذب است که می‌تواند یک آفت باشد.
 
گاه اندک‌آشنایی با مقولا‌ت بیرونی و تعمدی در دیگر حوزه‌های فکری این احساس را به وجود می‌آورد که گویی شخص مسلط شده است بر این مباحث. در حالی که هم‌چنان‌‌که در علوم حوزوی نیاز به تحقیقات زیاد و عمر گذاشتن و بذل عنایت هست، هم‌چنین در علوم بینارشته‌ای و علوم انسانی اگر بخواهیم بر منشاء دینی، تولید علم بومی بکنیم، تولید علم اسلا‌می داشته باشیم، با نگرش نسبت به آفاق فکری دیگر نباید دچار ساده‌اندیشی، سطحی‌نگری شویم حتی به نظر من نقد نظریه‌های دیگر و نقد نظریات رقیب در عین حال که قدم بلندی در راه تولید علم و نظریه‌پردازی است.

اما نباید بین نقد نظریه‌های رقیب و تولید علم و نظریه‌پردازی خرج بکنیم. باید افق را خیلی طولا‌نی‌تر، وسیع‌تر و مهم‌تر قلمداد بکنیم و بذل عنایت و همت بیش از این باشد. مشکل دیگری که بنده مشاهده می‌کنم، خطر بروکراسی و اصالت یافتن تشکیلا‌ت اداری و عریض و طویل شدن بافت مدیریتی پژوهشکده‌ها، پژوهشگاه‌های حوزوی و مراکز و موسسات حوزوی است مشاهده می‌شود که آن بهایی که باید به محقق به حمل شایع داده بشود، داده نمی‌شود؛ در عوض مدیران مسئولین ساختمان و امور این‌چنینی بسیار بها داده می‌شود. و این خطری است که بنده احساس می‌کنم که این عریض و طویل شدن تشکیلا‌ت باعث می‌شود که خود تشکیلا‌ت اصالت پیدا کند. عوض این‌که تحقیق و تولید علم اصالت پیدا کند.

مشکلی دیگر که به عنوان یک نگرانی عرض می‌کنم، این است که رشد مراکز گسترش کمی مراکز بست مراکز به لحاظ موضوعات متناسب با ظرفیت علمی محققان و نیروهای انسانی موجود نیست. این‌که یک استراتژی کلا‌ن به مقوله توسعه مراکز تأسیس نیازسنجی و بر اساس درک این‌که عملا‌ً ما در چه حوزه‌هایی ظرفیت کافی و نیروی انسانی کافی برای پژوهش را داریم تا متناسب با آن بسط بدهیم کار خودمان را و موسسات جدیدی به وجود بیاوریم یا گستره کمی در حیطه کار بدهیم. این تناسب رعایت نمی‌شود. برای همین شاهد موازی‌کاری هستیم.

شاهد این هستیم که مراکز با قلت محقق روبرو می‌شوند. حتی مراکزی با بودجه و امکانات خوب می‌بینیم وارد در یک عرصه‌ای می‌شوند و چند مرکز وارد عرصه می‌شوند. حال آن‌که آن ‌پژوهش‌گر آموزش‌دیده مسلط در آن بسیار کم است. این باعث چند مشغله شدن محققین و مدیران آشنا به آن حوزه شده و باعث می‌شود که مقوله تولید علم آسیب ببیند.

تولید وقتی امکان دارد که یک محقق در یک حوزه خاص با فراغت و با حمایت بتواند کار خودش را انجام بدهد. مسئله و نگرانی دیگر این است که علی‌رغم موفقیت غیرقابل انکار و پیشرفت‌های غیرقابل انکار در نظام آموزشی حوزه هنوز احساس می‌شود که در سطوح عالی حوزه به ویژه در عرصه امور بینارشته‌ای و علوم انسانی ما احتیاج داریم که آموزش‌های سطح عالی حوزه را به حوزه‌های تخصصی بکشانیم و به عنوان مثال بنده عرض بکنم، وقتی آموزش فلسفی حوزه عمدتاً معطوف به هستی‌شناسی امور عامه و الهیات بمعنی‌الا‌خص هست، ما چطور انتظار داریم دانش‌آموخته فلسفه وارد حوزه حکومت عملی بشود؟ وارد حوزه فلسفه اخلا‌ق، فلسفه سیاسی و حوزه‌هایی که انتظار می‌رود بتواند از منظر اسلا‌می به اتکا سنت فلسفی و کلا‌می خودمان بخواهد تو این حوزه‌ها بحث بکند. ما عملا‌ً آموزش‌ها را سمت‌وسو می‌دهیم به حوزه نظری و از زمینه‌سازی برای حکمت عملی غافل می‌شود.

این یک مثالی بود که من خواستم عرض بکنم که در سطح 3 در سطح 4 حوزه بیش از این‌که هست باید تخصصی بشود. مثلا‌ در رشته‌‌های مختلف فقه مضاف، فقه پزشکی، فقه جزا، فقه مسائل زنان، فقه مسائل خانواده از آن طرف در حوزه فلسفه انواع فلسفه‌های مضاف باید به طور آموزشی تخصصی دربیاید.

راه کارهایی برای پیش برد نهضت نرم افزاری

1. چندتا راهکار هم به نظرم می‌رسد، لزوماً برای فائق آمدن به نگرانی‌ها نیست، بلکه راهکارهایی که می‌تواند کمک بکند به بهبود وضعیت تولید علم یکی تأسیس بانک اطلا‌عات لا‌زم هست برای این‌که آخرین دست‌آوردها و نظریه‌ها در هر حوزه معرفتی طبقه‌بندی بشود؛ چون مقوله تولید علم و این‌که بدانیم که واقعاً آن‌چه که ارائه شده است. 

یک نظریه جدید هست و گامی به جلوست، باید اطلا‌عات کافی داشته باشیم، از آن‌چه گذشته است در بازار علم و در فضای اندیشه تازه این بانک اطلا‌عات هم کمک می‌کند به محققین، هم کمک می‌کند به کسانی که می‌خواهند پایان‌نامه‌های سطوح عالی حوزه را بنویسند.

2. پیشنهاد دیگر لزوم ثبت نوآوری‌ها و نظریه‌ها در یک مرجع ذی‌صلا‌ح است که این کمک می‌کند به این‌که گام‌های بعدی در جهت بحث و نقد گذاشتن نظریه‌ها و افکار نو حاصل بشود.

3. پیشنهاد آخر این است که اگر ما بخواهیم علوم انسانی اسلا‌می داشته باشیم و در حوزه‌های جدید بینارشته‌ای قدم‌های استواری برداریم، ما احتیاج داریم که طلا‌ب‌مان را با ماهیت علوم جدید چه در حوزه علوم طبیعی و چه در حوزه علوم انسانی آشنا کنیم و در قدم بعدی درک روشن از مفهوم تولید دینی عرضه بکنیم.

اگر دوستانی با این مباحث آشنا باشند، می‌بینند حتی بین صاحب‌نظران درک مشترک و درک خیلی روشنی از سازوکار درون‌مایه و محتوای علم دینی وجود ندارد. این مقولا‌ت باید به بحث گذاشته بشود. به تعبیر دیگر بایستی بنیان نظریه لا‌زم و متناسب در جهت تکمیل علوم انسانی بومی به درستی تمهید بشود و این هم نمی‌شود، الا‌ این‌که علم‌شناسی فلسفی یعنی درک فلسفی و تأمل فلسفی نسبت به ماهیت علم و علوم موجود خوب در سطوحی از حوزه هم تدریس و تدرّس بشود تا طلا‌ب با این درک و بینش عمیق و قابل قبولی نسبت به این اوضاع گام‌های بعدی را در ظرف تولید علم انسانی بومی بردارند./919/ع/پ203.

ارسال نظرات