اسارت

برچسب ها - اسارت
در روزگاری که آتش جنگ تازه در جنوب شعله گرفته بود و خاک خوزستان زیر بمب و گلوله می‌لرزید، مردی از میان مهندسان برخاست که نامش با «خدمت» و «ایستادگی» گره خورد. محمدجواد تندگویان از جنس مدیرانی نبود که پشت میزها پناه بگیرند. او به پالایشگاه‌های سوخته رفت، کنار کارگران ایستاد، خطوط لوله را زیر آتش دید، و تنها چند روز بعد، در همان مسیر خدمت، اسیر شد.
کد خبر: ۷۹۶۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۱

برهنگی و بی‌قیدی در پوشش، راه رفته کشورهای غربی است، مسیر اشتباهی که باعث شده حالا کارشناسان و نظریه‌پردازان اروپایی و آمریکایی از مضرات آسیب‌های آن حرف بزنند.
کد خبر: ۷۹۵۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۳۰

مرد جوان که پس از ارتکاب قتل در ایران به عراق فرار کرده اما در آن کشور به زندان افتاده بود پس از آزادی راهی ایران شد تا به فرارش پایان دهد.
کد خبر: ۷۹۵۱۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۹

در سرمای زمستان، اردوگاه مشکلات بهداشتی زیادی داشت؛ برای مثال همه‌مان شپش گرفته بودیم. پماد ضد شپش آوردند و یک روز دستور دادند: «همه کاملاً لخت بشید و پماد بزنید.» ما قبول نمی‌کردیم.
کد خبر: ۷۸۹۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۳

نماینده ولی فقیه در کاشان:
کاشان- حجت الاسلام والمسلمین حسینی گفت: آنچه به رزمندگان اسلام در دوران اسارت روحیه می‌داد انس با قرآن و نهج البلاغه و معنویت بود.
کد خبر: ۷۸۸۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۷

فرماندار کاشان:
کاشان- راعی گفت: ۲۶ مرداد ماه، یادآور یکی از درخشان‌ترین برگ‌های تاریخ سراسر افتخار ملت ایران و سالروز بازگشت غرورآفرین سروقامتان صبر و استقامت، آزادگان سرافراز به آغوش میهن اسلامی است.
کد خبر: ۷۸۸۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۷

در اسارت ، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود، ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد.
کد خبر: ۷۸۸۸۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۶

مرحوم ابوترابی‌فرد را می‌توان در زمره علمایی در نظر گرفت که به اصطلاح امروزی‌ها جذب حداکثری داشت و رفتارش مبتنی بر اسلام رحمانی بود.مردی شبیه امام موسی صدر.
کد خبر: ۷۸۸۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۲

بازگشت آزادگان ایرانی در سه مرحله از ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز و تا ۲۶ اسفند ۱۳۸۱ ادامه یافت و طی آن، ۳۹ هزار و ۱۴۰ نفر در ۷۸ مرحله به کشور بازگشتند. اما نقطه عطف این روند، تبادل بزرگ اسرا در مرداد ۱۳۶۹ بود.
کد خبر: ۷۸۸۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۱

آذربایجان شرقی- در آستانه دهه کرامت و به یاد شهید والامقام علی فرهنگ دیزج، نخستین دیدار خادمان شهدای «غریب اسارت » آذربایجان شرقی در منزل این شهید بزرگوار برگزار شد.
کد خبر: ۷۸۰۵۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۷

یک کارشناس مذهبی تأکید کرد که امام حسن عسکری علیه‌السلام و اصحابشان در شدیدترین اختناق سیاسی و اجتماعی زندگی کردند.
کد خبر: ۷۶۷۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱

۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، آغاز بازگشت آزادگان سلحشور از بند رژیم بعثی پس از سال‏‌ها اسارت گرامی باد.
کد خبر: ۷۶۳۶۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۵

مرد جوان که تصور می‌کرد همسر موقتش با یکی از دوستان خلافکارش ارتباط پنهانی دارد سه روز او را شکنجه کرد تا اعتراف بگیرد.
کد خبر: ۷۶۳۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۰

یک اسیر صهیونیست که در پی قتل‌عام نزدیک به ۳۰۰ فلسطینی در اردوگاه النصیرات آزاد شد، در مصاحبه‌ای از شرایط خود در دوران اسارت ش در غزه گفت.
کد خبر: ۷۵۹۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

نبرد در غزه همچنان ادامه دارد و مقاومت فلسطین ارتش رژیم صهیونیستی را همچنان زیر آتش و ضربات پی در پی قرار میدهد.
کد خبر: ۷۵۸۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۶

یکی از آزادگان دفاع مقدس می‌گوید: وقتی در اسارت بودم، مادرم از من خبر نداشت. او نذر کرده بود که بعد از آزادی به من گفت. منم پیش خودم گفت: حداقل گوسفندی، مرغی نذر می‌کردی؛ این چه نذری بود کردی؟!
کد خبر: ۷۵۰۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۳

۲ سازمان فلسطینی فعال در امور اسرای فلسطینی اعلام کردند که نظامیان اسرائیلی در جریان حمله زمینی به نوار غزه ۱۴۲ زن و دختر شیرخواره فلسطینی را به اسارت گرفته‌اند که از سرنوشت آن‌ها خبری در دست نیست.
کد خبر: ۷۴۷۵۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰

«عباسعلی مؤمن» از آزادگان دوران دفاع مقدس می‌گوید: بعد از مدت‌ها که از اسارت مان در اردوگاه می‌گذشت، عراقی‌ها یک روز برایمان پرتقال آوردند. ما هم نوبت به نوبت پرتقال‌ها را چند ثانیه بو می‌کردیم.
کد خبر: ۷۴۳۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲

اولین زن آزاده جنگ:
فاطمه ناهیدی اولین زنی که در جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای بعث درآمد، می‌گوید: « من و 3 دختر دیگر یکی از افسرها را کتک زدیم. او به یکی دیگر از افسرها گفته بود: «اگر همه زن‌های ایرانی این طوری هستند، دلم به حال مردهای ایرانی می‌سوزد!»
کد خبر: ۷۴۲۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۳

سید تشکر کرد. خوش‌حال بود. می‌دانست که می‌تواند تا آخرین اسیر اینجا بماند. با خنده دستش را به شانه لرزان فرمانده کشید: «شکنجه‌ام بده!» فرمانده لرزید و خودش را عقب کشید: «تو چه می‌گویی سید؟ حالت خوب است؟ رو به راهی برادر؟!» سید با یقین خندید و سر تکان داد.
کد خبر: ۷۴۲۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۸