۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۳
کد خبر: ۱۰۰۵۵۵

بصیرت در شعر شاعران هیئت

خبرگزاری رسا ـ شاعران آئینی در فتنه 88 که انقلاب دچار دست اندازی فتنه گران داخلی و به تبع آن دست درازی دشمنان خارجی شد، وظیفه مهم تری را بر دوش خود نسب به دیگران احساس کردند و به ادای دین قلم خود نسبت به اسلام و انقلاب پرداختند و در این میات، شاعران هیئت مردانه به میدان رزم و جنگ نرم شتافتند.
سياه مشق طبيعت + بصيرت



در فتنه 88 که انقلاب دچار دست اندازی فتنه گران داخلی و به تبع آن دست درازی دشمنان خارجی شد، به فرموده رهبر قافله صبر و بصیرت، تکلیف برای همگان روشن و وظیفه روشنگری بود. [1] اصحاب قلم، به ویژه شاعران در این میدان، وظیفه مهم تری را بر دوش خود نسب به دیگران احساس کردند.

از این رو شاعران آئینی به ادای دین قلم خود نسبت به اسلام و انقلاب پرداختند. در این بین نیز شاعران هیئت که از مخاطبان بیشتر و پرشورتری نسبت به دیگر فعالان عرصه شعر حاضر برخوردار هستند، مردانه به میدان رزم و جنگ نرم شتافتند.

شاعران هیئت به خوبی بصیرت و روشنگری را در شعر خود آورده اند. افسوس که ناگزیریم به دلیل کوتاهی سخن فقط به چند نمونه از آنها اشاره کنیم.

1. «علی انسانی» شاعر و مداح پیشکسوت وادی عشق؛ در چند رباعی و دو بیتی به جمع شاعران هیئتی می‌پیوندد و گویی قافله سالار این میدان می‌شود. او حماسه  9 دی را بر سر لشگر عمرو عاص و حیله‌گران که سرگرم فتنه‌گری‌اند می‌کوبد، که

چشم باز کنید و بنگرید. بنگرید که این مردم با بصیرت چگونه با حضور خود فتنه‌های شما را نقش بر آب کردند و بنگرید که امروز امیر این قافله تنها نیست:

امروز به غیر دل در این صحرا نیست
دل ریخته آنقدر که جای پا نیست

گویید که عمرو عاصیان حیله بس است
آیید و ببینید علی تنها نیست

همچنین این شاعر دلسوخته هیئت ها و روضه‌ها که خوب با تاریخ زمان امیر المؤمنین (علیه السلام) آشناست؛ در رباعی دیگری باز به لشگر فتنه هشدار می‌دهد. آنها که همانند لشگر خوارج هر از بحث و گفتگو گریختند و به آشوب و فتنه‌گری پرداختند. آنها بدانند که اگر نهروانی هم اتفاق بیفتد، این قافله را رهبر و مالکی هست:

دیدید هنوز عشق لشکر دارد
دیدید که این قافله رهبر دارد

ای مانده نهروانی پست، هنوز
این ملک علی مالک اشتر دارد

2. «محمد رضا عاصی»؛ مداح و شاعر پیشکسوت، با شعری که مردّف به کلمه بصیرت است، بصیرت را نه تنها کلید نجات مردم بلکه مردان خدا معرفی می‌کند و خاطرنشان می‌سازد که دارنده صفت بصیرت هرگز خطا نمی‌رود. شعر او الهامی از همان کلام امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبه 153 است که اهل بصیرت و بینش مصون از کج‌روی ها هستند.

راه نجات، مرد خدا را بصیرت است
دلدادگان صدق و صفا را بصیرت است

هرگز مسیر و راه خطا را نمی‌رود
آن قافله که راهنما را بصیرت است

عاصی، از سخنان امیر قافله صبر و بصیرت در حوادث جاری نیز در شعر خود بهره می‌گیرد می‌گوید:

فرموده است رهبر فرزانه بارها
آنچه رواست ملت ما را بصیرت است

هشدار! در مواقع فتنه به هر زمان
تنها ره نجات، شما را بصیرت است

این شاعر ارزنده، بسیار زیبا به محتوای فتنه راه نجات از آن یعنی بصیرت می‌پردازد. شبهه افکنی و وسوسه انداختن شیطان و جنودش که فتنه‌گران هستند را زبانزد کرده و راه درهم شکستن این حیله‌ها را با ردیف شعری خود بیان می‌کند:

شیطان به روز حادثه تشکیک می‌کند
راه شکست وسوسه‌ها را بصیرت است

آن گوهری که در گذر پست روزگار
بخشد به تو حیات بقا را بصیرت است

شاعر ابیات پایانی غزل خود را با پیوندی ناگسستنی پیوند می‌زند، از آن می‌گوید که به آن زنده است و مصرع آخر غزلش همان مطلع غزل یعنی، بصیرت است:

پیوند ما و آل علی ناگسستنی‌ست
آری همیشه اهل وفا را بصیرت است

راه حسین جز به بصیرت بود محال
دردآشنای کرببلا را بصیرت است

عاصی بگوهماره به غوغای فتنه‌ها
راه نجات مرد خدا را بصیرت است

محمدرضا عاصی، در رباعی دیگری علاوه بر بصیرت راه نجات را تمسک به ولایت بیان می‌کند و بسیار شاعرانه ولایت و رهبری را بسان چراغ هدایت می‌سراید:

با خامنه‌ای کسی نگردد گمراه
او در شب فتنه می‌درخشد چون ماه

در هر نفسم برای او می‌خوانم
لاحول ولا قوه الا بالله

3. «یوسف رحیمی» در غزلی که آن را تقدیم به رهبر انقلاب کرده است،  خود را فدایی رهبر می‌نامد. او که غزلش را با ابیاتی حماسی می‌آغازد، خود را وارث غیرت سردار علقمه می‌خواند و مقتدایش را سرور شهیدان عالم:

آماده‌ایم هستی خود را فدا کنیم
یعنی فدای مکتب خون خدا کنیم

آماده‌ایم بیرق ثارُ اللهی به کف
با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم

در جان ماست شوق شهادت الی الابد
وقتی به سید الشهدا اقتدا کنیم

قالوا بلی ولایت مولایمان علی است
باید به عهد رو نخستین وفا کنیم

یکی از آفات در زمان وقوع فتنه کنار کشیدن از میدان است. سکوت و نظاره گر بودن وقایع به هر بهانه خود نوعی کمک به فتنه‌ است. شاعر از موج خروشان ملت می‌گوید. موجی که اگر آسوده باشد، عدم است:

آسودگی ما عدم ماست، موج موج
طوفان شدیم تا که قیامت به پا کنیم

چون کوه در مصاف ستم ایستاده‌ایم
هیهات اگر کم به برِ خصم تا کنیم

و نیز از بصیرتی در شعر خود می‌گوید که اگر آن بصیرت باشد، دشمن ناکام است:

دشمن به گور می‌برد این خواب شوم را
امروز دیده‌های بصیرت که واکنیم

هشدار شاعر بسیار به‌ جاست. در بیت ذیل خبر از حرکت حزب نفاق می‌دهد. حزبی خطرناک که در سایه نفاق و باطلی که با پوشیدن لباس حق قصدی جز براندازی حق را ندارند. این جاست که دیده‌های با بصیرت اهل حق را از اهل باطل تفکیک می‌کند.

در سایه نفاق، منافق برنده است
باید مسیر باطل و حق را جدا کنیم

آری! دنیا دار گذراست و دار قرار فرای قیامت. فردا روز کسانی که سرای باقی را به سرای فانی فروخته‌اند، بیچاره‌اند. فتنه‌گرانی که ابتدا دنیا آنها را فریفت، بعد آنها برای طلب دنیا آتش فتنه را افروختند، در آن سرا باید خود هیزم آن آتش باشند. «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة أُعِدَّتْ لِلْکافِرین؛[2] از آتشى بترسید که هیزم آن، مردم گنهکار و سنگها است و براى کافران، آماده شده است‏»:

فردا چه ایمنی زلهیب جهنم است؟
خود را اگر که هیزم این فتنه‌ها کنیم...

4. اهل کوفه در بسیاری از فتنه‌های تاریخ سر شکسته شدند. شاید دلیل این شکست، بی‌بصیرتی بوده است. وقتی که امیر‌المؤمنین (علیه السلام) برای مقابله با فتنه‌گران جمل از آنها کمک می‌طلبد، ابتدا گوش به دهان ابوموسی اشعری می‌سپارند. در دوران امام حسن مجتبی (علیه السلام) هم او را رها کردند و در نهضت کربلا داغ ننگی ابدی را بر جبین خود نهادند. «محمود شریفی (کمیل)» در رباعی ذیل به این واقعه اشاره می‌کند:

چشم امت فریب رنگ نخورد
بازی فتنه فرنگ نخورد

روی پیشانی بلند وطن
همچنان کوفه داغ ننگ نخورد

5. یکی دیگر از شاعران جوان هیئت که در طی چند سال گذشته، شعر او مورد توجه فضای هیئتها قرار گرفته؛ «علی اکبر لطیفیان» است. لطیفیان که در بیشتر مناسبتهای مذهبی از خود کاری مناسب را ارائه داده است، در فتنه 88 نیز با ارائه شعری در قالب غزل با به تصویر کشیدن فضای هیئت در شعر خود، کوشیده است این پیام را برساند که جوان هیئتی توانسته با حرارتی که از درون فضای مملو از عشق و حماسه هیئت کسب می‌کند، در برابر طوفان فتنه‌ها به نوعی بصیرت دست بیابد. ترسیم او از گریان و پریشان شدن در روضه در مطلع غزل آغاز می‌شود:

ما را به جز برای تو گریان نمی‌کنند
جز در هوای روضه پریشان نمی‌کنند

بی توشه می‌شوند کسی که در بهار
فکری برای فصل زمستان نمی‌کنند

این چه حرارتی است که دلهای سوخته
در مجلس تو یاد گلستان نمی‌کنند...

پیران مدعی همین انقلاب ما
کاری که می‌کنند جوانان نمی‌کنند

نسل جوان به رشد و تعالی رسیده‌اند
کاری بجز اقامه برهان نمی‌کنند

شاعر با اشاره به نهضت انقلاب و سفارشهای بسیار زیاد رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(رحمه الله) مبنی بر اینکه این انقلاب با اقتدا به عاشورا شروع و با پیوند با آن ادامه خواهد یافت، حقیقتی مسلم را در ابیاتی از غزل خود به نمایش می‌گذارد.

با نهضت حسینی دوران مخالفند
آنان که یاد پیر جماران نمی‌کنند

این همان حقیقتی است که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل نهضت عاشورا و پیوند آن انقلاب ایران فرمود: «ملت ایران با محبتی که به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ داشت، ماجرای کربلا را به عنوان یک الگوی امتحان شده، سرمشق خود قرار داد و دانست که در برابر عظمت دشمن ، نباید دچار تردید شد. درست است که در روزگار صدر اسلام، حسین بن علی ـ علیه السلام ـ با هفتاد و دو نفر به شهادت رسید... لذا وقتی امام راحل فرمود که محرم ماهی است که خون بر شمشیر پیروز می شود، مردم تعجب نکردند. حقیقت هم همین شد؛ خون بر شمشیر پیروز گردید».[3]
و به راستی عشق امام انقلاب و امام عاشورا در دلهای مردم ایران به خصوص عاشقان سیدا الشهداء (علیه السلام) یکی شده است. شاعر این حقیقت را بیان می‌کند و خطاب به هتاکان به حرمت امام فریاد می‌زند:

عکس امام نه، دل مردم دوپاره شد
آیا حیا از این همه انسان نمی‌کنند

هنوز وصیت‌نامه‌های شهدا زنده است، چراکه شهدا زنده‌اند و «عند ربهم یرزقون»اند. هنوز کلام امام که در وصیتهایشان هست که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکتتان نرسد. یاد شهید و یاد شهادت، پشتیبانی از ولایت را زنده می‌کند:

یاد شهید، یاد ولایت می‌آورد
بیهوده نیست یاد شهیدان نمی‌کنند

عملکرد امام علی (علیه السلام) بعد از پایان پذیرفتن جنگ ضفین و یادکرد او از شهدای بزرگ صفین ما را به این واقعیت رهنمون می‌سازد که یاد شهید همیشه زنده و جاوید است. وداع امام با شهیدان و یارانی بزرگ از جمله صحنه‌های به یاد ماندی صفین بود. آنجا که فرمود: «کجایند آن برادران من که در راه روشن حرکت کردند و بر مبنای حق پیش رفتند؟ عمار[4] کجاست؟ ابن تیهان[5] کجاست؟ ذوالشهادتین[6] کجاست؟ و کجایند آن یاران عزیز و براردان همرزمشان که با مرگ پیمان بستند و سرهایشان چونان پیامی به سوی ستمگران فرستادند. وقتی سخن امام به اینجا رسید دست به محاسن شریف خود گرفت و پس از گریه طولانی فرمود: آری، آنان به جهاد دعوت شدند، پس با دل و جان پذیرایش گشتند و با اعتمادی که به رهبر خود داشتند در پی او رفتند».[7]

آنان که مؤمنند گه امتحان شدن
هرچه کنند پشت به ایمان نمی‌کنند

اسلام زنده است ببینید دشمنان
دیگر هوای حمله به لبنان نمی‌کنند

این بیت از غزل لطیفیان، شاه بیت غزل اوست. فریادهای برآمده از غیرت و خشم نسبت به دشمنان اسلام و ولایت را به گردبادهایی تشبیه کرده است که از خاک این سرزمین بلند شده‌اند، هر لحظه منتظر اذن ولیِ خویش‌اند که طوفانی به راه بیاندازند و خانمان دشنمان را برهم زنند. بیت آخر نیز که بیتی شعاری است خطاب به رهبر معظم انقلاب است که این جوانان و فرزندان شما برای دفاع از کیان خود جان بر کف ایستاده‌اند:

این گردبادهای به غیرت درآمده
تسلیم رهبرند که طوفان نمی‌کنند

ای رهبرا به پای دفاع از حریمتان
مردم دریغ از سر و از جان نمی‌کنند...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، 2/7/1388.
2. بقره: 24.
3. خطبه های نماز جمعه تهران (عاشورا 1416)، 19/3/74.
4. عمّار فرزند یاسر از نخستین مسلمانان بود در تمام نبردها شرکت داشت، پیامبر فرمود: تو به دست شقى‏ترین قوم کشته خواهى شد، عمّار در جنگ صفّین در رکاب امام على (علیه السّلام) جنگید تا بدست شامیان به شهادت رسسید.
5. مالک بن تیهان از بزرگان بود، در جنگ بدر شرکت داشت و در صفّین به شهادت رسید.
6. خزیمه بن ثابت انصارى که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) او را لقب ذو الشّهادتین داد. شهادت او به جاى شهادت دو نفر به حساب مى‏آمد.
7. نهج البلاغه، خطبه 181.


701/ح
ارسال نظرات