گزارشی از نشست علمی روششناسی تبیین ولایت فقیه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ولایت فقیه نظریهای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای این نظریه تأسیس شدهاست و میتوان گفت که ولایت فقیه سنگبناى نظام جمهوری اسلامی است و بر هر فرد مسلمان و انقلابى لازم است این اصل اساسى را خوب بشناسد و بر مدار آن حرکت کند.
ولایت محدود فقیه از جمله در قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه شیعه مطرح بوده است، اما در نظریه ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه از سوی امام خمینی(ره) مطرح و تشریح شده است، این ولایت به تمام امور مربوط به امام معصوم گسترش پیدا میکند.
چهارشنبه هفتم اردیبهشت در سالن اجتماعات پژوهشگاه بینالمللی المصطفی(ص) نشستی با عنوان «روششناسی تبیین ولایت فقیه» از سوی مؤسسه علوم انسانی وابسته به جامعةالمصطفی العالمیه برگزار شد که طی آن حجتالاسلام نصرالله سخاوتی، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و تاریخی به بیان روشهای تبیین ولایت فقیه پرداخت.
وی با اشاره به آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، گفت: شاید یکی از آیاتی که برخی درباره بحث ولایت فقیه به آن تمسک کردهاند و شاید هم برجستهترین آیه که در برخی از کتابها پیرامون ادله ولایت فقیه آورده شده، آیه شریفه 59 سوره نساء است، در صورتی که حضرت امام(ره) قائل به آن نبود و بسیاری از علما نیز قائل نیستند که این آیه شریفه برای بحث ولایت فقیه و تبیین مباحث ولایت فقیه دلالت داشته باشد.
حجتالاسلام سخاوتی افزود: البته از ذیل بحث اولیالامر این استفاده میشود و در زمان غیبت کبری بحث اولیالامر را به عنوان ولی غیر معصوم و ولایت فقیه مطرح میکنند، در صورتی که اگر ابتدای جلد اول اصول کافی را مشاهده کنیم، چندین روایت در اینباره آمده است که ائمه معصومین(ع) میفرمایند اولیالامر در آیه شریفه 59 نساء ما هستیم؛ یعنی معصوم نه غیر معصوم.
وی با اشاره به روشهای تبیین ولایت فقیه، اظهار داشت: با توجه به روشهای تبیین امام و امامت، میتوان گفت که امام در علوم مختلف تعابیر مختلفی هم دارد و از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ امام در علم عرفان عبارت از انسان کامل و قطب است که البته قطب منالرها که حضرت علی(ع) در خطبه شریف شقشقیه به آن اشاره میکنند و میفرمایند «مخالفان من میدانستند که نسبت من به حکومت مثل محوریت سنگ آسیا است»؛ در این مطلب اگر سنگ آسیا آن محور وسطه را نداشته باشد، نمیتوان به شکل سنگ آسیا از آن استفاده کرد.
عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی العالمیه با بیان اینکه اگر عرفا در این مسأله قطب و یا انسان کامل را مطرح میکنند بیراه و بیجا نیست، گفت: انسان کامل انسانی است که در همه چیز به کمال رسیده است؛ از اینرو با نگاه عرفانی نمیتوان انسان کامل را از دنیای سیاست و جامعه فاکتور گرفت و حتماً انسان کامل باید در وادی مباحث سیاسی و راهبری اجتماعی صاحبنظر بوده و حضور داشته باشد؛ انسان کامل به فکر جامعه خود هم هست و به مسائل سیاسی و اجتماعی توجه دارد.
وی با اشاره به نوشتههای عبدالقادر کهنگی، نویسنده هندی پاکستانی ادامه داد: کهنگی مینویسد من اگر جای رسول خدا بودم وقتی سر آن سفره عظیم و زیبا متنعم میشدم، دیگر برای هدایت مردم برنمیگشتم و دیگر تلاش نمیکردم تا مردم را با خودم ببرم که در پاسخ وی گفته میشود به همین خاطر است که برای تو پشیزی قائل نیستیم، اما پیامبر خود را آنقدر عظیمش میدانیم؛ چراکه وقتی رفت و به عالم ملک و ملکوت رسید، در آنجا نماند که بگوید مردم هرطور که میخواهند بشوند؛ برگشت تا مردم را با خودش بالا ببرد و در این خصوص هیچ کوتاهی نکرد.
حجتالاسلام سخاوتی گفت: در علم کلام به امام پیشوا، در علم فقه، فقیه کامل، امام جامعه، ولی فقیه و نائبالامام و در علم درایه و رجال راوی گفته میشود و یا به راوی امام گفته میشود و یا میتوان گفت که بخشی از صفات امام آن است که راوی باشد به دلیل اینکه در روایات داریم به خصوص روایت مقبوله عمربن حنظله در این راستا کاربرد دارد.
وی با اشاره به علم سیاست و فلسفه سیاست، ابراز داشت: در این علوم که هرکدام احکام ویژه خود را دارند به امام حکیم و سلطان گفته میشود؛ فلاسفه یونان باستان هم به حکیم اشاره داشتند و در حقیقت انتظار داشتند که شاه فیلسوف شود و یا فیلسوف شاه شود و بحث فیلسوف شاه افلاطون که بسیاری از اندیشمندان گذشته به آن قائل هستند، نکته حائز اهمیت در بحث روششناسی تبیین بحث امامت، امام و ولایت فقیه است که به آن باید پرداخته شود.
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین به روشهای فارابی در تبیین بحث ولایت فقیه اشاره کرد و گفت: فارابی بحث امام را به زیبایی تبیین کرده است و آن را بر رسول الله(ص) تطبیق میدهد و میگوید امام جامعه باید پیامبر خدا باشد، اگر پیامبر از دنیای رسالت رخت بر بست با امامت باید ادامه پیدا کند و جامعه مطلوب در روششناسی فارابی آنجا است که اگر امام در جامعه نبود و بحث غیبت کبری پیش آمد، آن زمان باید پس از ائمه به ولایت فقیه تن داد که ایشان اسم آن را سنت و سیره میگذارد؛ اگر جامعهای به ولایت فقیه تن در نداد، بحث شورا مطرح میشود و اگر این هم نشد جامعه رو به اضمحلال و نابودی است و نمیتواند دوام بیاورد.
وی با بیان اینکه بحث ولایت فقیه عمدتاً با مباحث نقلی، عقلی و تلفیقی تبیین میشود، تصریح کرد: مرحوم آیتالله بروجردی به مباحث تلفیقی پرداخت، امام(ره) در بحث ولایت فقیه بحث نقلی و در بحث ضرورت حکومت به طور بسیار جالب و جدی ادله عقلی بحث را مطرح کرده و تصریح میکند که حکومت باید تشکیل شود آن هم حکومت اسلامی حتی در زمان غیبت کبری، اما اینکه به طور خاص و ویژه برای بحث ولایت فقیه دلایل عقلی خاص آورده باشد، اینگونه نیست.
حجتالاسلام سخاوتی با اشاره به جلد دوم کتاب البیع امام خمینی(ره) و به ویژه صفحات 459 تا 501 آن، اظهار داشت: امام راحل با اشاره به هشت ادله نقلی، اصل ولایت فقیه را بسیار مبسوط بیان و ادله، حدود و اختیارات آن را مطرح میکند.
وی افزود: پیشتر از امام(ره) نیز مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب «عوائد الایام» در یکی از عائدهها این بحث را مطرح کرده و ادله نقلی بحث را تا التاسع عشر من الروایات پیش آورده است و تا 19 روایت احصاء کرده و گفته که اینها برای بحث ولایت فقیه کاربرد دارند که البته حضرت امام(ره) اینها را برنمیتابد و تنها به هشت مورد آن استناد میکند.
عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی العالمیه با بیان اینکه فقهای معاصر هم در بحث ولایت فقیه توضیحاتی دادهاند، گفت: آیتالله مؤمن هم از این شیوه پیروی میکند و در حقیقت دلایل بحث ولایت فقیه را دلیل نقلی میگیرد و شروع به تبیین آن میکند. البته دلیل بر این نیست که ادله عقلی را قبول نداشته باشد، ولیکن در کتاب «الولایة الالهیة الاسلامیة» به دلایل نقلی بحث را میپردازد.
وی با بیان اینکه آیتالله مؤمن درباره ولایت فقیه یک ادله بیشتر از مرحوم ملااحمد نراقی تبیین کرده است، افزود: مرحوم ملااحمد تا 19 روایت از جمله توقیع شریف، مقبوله عمربن حنظله، صحیحه ابی خدیجه و مجارالامور به ید العلماء و امثال آن را شمرده است، اما آیتالله مؤمن به خطبه سوم نهجالبلاغه(شقشقیه) اشاره میکند و میگوید حضرت علی(ع) فرمود که «و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سقب مظلوم»، یعنی خداوند از عالمان پیمان گرفت که در مقابل ظلم و شکمخوارگی ستمکاران سکوت نکنند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند».
حجتالاسلام سخاوتی خاطرنشان کرد: آیتالله مؤمن از این روایت استفاده میکند و میگوید «ما اخذ الله علی العلماء» بر همه علما اطلاق دارد و افراد معصوم و غیر معصوم را شامل میشود؛ وی میافزاید که اگر دلیلی دارید این پیمان ویژه معصومان است، آن دلیل را بیاورید اما اگر دلیلی ندارید از آن استفاده میشود که خداوند از همه علما پیمان گرفته که ساکت ننشینند و حتی اگر میتوانند تشکیل حکومت دهند، یعنی در صورت توان، باید تشکیل حکومت دهند.
وی با بیان اینکه برخی از علما در تلاشند سند بعضی از روایات را ضعیف نشان دهند و برخی دیگر در تلاشند بگویند که این روایات به لحاظ سندی مشکل ندارند، اما دلالت اینها را زیر سؤال میبرند، گفت: حضرت امام(ره) با سند روایت مماشات نمیکند، سند را ضعیف میداند اما از دلالت به زیبایی دفاع میکند و میگوید برخی بیانصافی میکنند که سند را درست دانسته اما دلالت را مناسب نمیدانند؛ من سند را قبول ندارم اما دلالت روایت بسیار زیبا است.
عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی العالمیه با اشاره به توقیع مبارکی که اسحاق بن یعقوب نقل شده است که میگوید با واسطه یکی از نواب اربعه از امام زمان(عج) سؤال کردم و ایشان به خط مبارک خودشان پاسخ دادند، گفت: بعضیها با خود اسحاق بن یعقوب مشکل دارند و این توقیع را برنمیتابند که البته در کتاب آیتالله صافی گلپایگانی هم شیخ لطفالله و هم شیخ علی، سند روایت را بسیار محکم و متقن دانسته و دلالش را هم خوب میدانند.
وی با بیان اینکه امام معصوم(ع) در احکام و موضوعات حجت است پس اگر بحث حجیت انتهای روایت مطرح میشود به این معنا است که در همه مسائل امام حجت است، ولایت معنوی، مرجعیت دینی و زعامت و رهبری سیاسی را سه بُعد از شئون امام معصوم(ع) دانست و گفت: ولایت معنوی به شخصیت حقیقی امام مربوط میشود، اما مرجعیت دینی و زعامت و رهبری سیاسی شخصیت حقوقی امام است و در زمان غیبت کبری هم باید وجود داشته باشد و به کسی برسد.
حجتالاسلام سخاوتی شیوه حاضر را یکی از شیوههای مرحوم علامه طباطبایی و دلیل عقلی بر بحث ولایت فقیه برشمرد و اذعان داشت: برخی از علما و بزرگان آمدند و دیدند بعضی این بلا را سر روایت میآورند و تعدادی را به لحاظ مشکل سندی و برخی را به لحاظ مشکل دلالی از دور خارج میکنند و نقش آن را میگیرند، به این فکر افتادند که به مباحث کلامی در این خصوص بپردازند.
وی با بیان اینکه علامه طباطبایی(ره) میفرماید که امام معصوم دو شخصیت حقیقی و حقوقی دارد، وقتی از دنیا برود یا غایب از انزار شود، شخصیت حقیقیاش غایب شده است، ادامه داد: اشتباه است که امام را تنها به عنوان رهبری سیاسی و اجتماعی میشناسیم، امام مرجع دینی هم هست و شأن زعامت و رهبری سیاسی هم دارد و از همه بالاتر بحث ولایت معنوی ایشان است.
این تحلیل مسائل دینی و سیاسی بیان داشت: با ورود به بحث ولایت فقیه به شخصیت حقیقی امام معصوم کار نداریم، اگر غایب شد، این شخصیت هم با خودش غایب میشود، اگر از دنیا رفت با او از دنیا میرود و امام بعدی هم اگر معصوم است باز ولایت معنوی ویژهای دارد؛ وقتی هم به غیبت کبری میرسیم، ولایت معنوی امام با خود ایشان رفته است، اما دو شأن دیگر باقی میماند؛ جامعه مرجعیت دینی و رهبر میخواهد و هرگز نباید بیسرپرست بماند.
وی با بیان اینکه علامه طباطبایی در اینجا سؤال میکند که این شخصیت حقوقی برجای مانده به چه کسی میرسد، گفت: ولایت به کسی میرسد که از همه به امام نزدیکتر است؛ پس شخصیت حقوقی امام به کسی میرسد که جامع جمیع شرایط و او نایب الامام است.
حجتالاسلام سخاوتی در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین ولایت فقیه از دیدگاه مرحوم آیتالله خوئی پرداخت و با بیان اینکه بسیاری به وی نسبت میدهند که اصلاً ولایت فقیه را برنمیتابد، گفت: در فرهنگواژه شیعی کسی که معتقد به ولایت فقیه نباشند، پیدا نمیکنید و همه علمای اسلامی قائل به این هستند که فقیه میتواند حاکم شود.
وی البته ادامه داد: اینکه غیرفقیه هم میتواند حاکم شود یا خیر، بین شیعه و سنی اختلاف است و علمای اهل تشیع به اتفاق میگویند که اگر فقیهی پیدا شد که توان حکومت داشت باید حاکم شود؛ بنابراین اینکه برخی نسبت میدهند آیتالله خوئی ضد ولایت فقیه بود و ولایت فقیه را قبول نداشت، اشتباه است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به کتاب «جامعه مدنی» آیتالله معرفت، گفت: اواخر این کتاب درباره مرحوم آیتالله خوئی و مرحوم آیتالله خوئی دو بحث را تیتر کرده که در بخشی از آن آمده است شیخ انصاری نه تنها ولایت فقیهی که ولایت مطلقهای بود.
وی به حدود و اختیارات ولایت فقیه اشاره کرد و با بیان اینکه ولایت مطلقه قیود مختلفی دارد و اگر میگوییم مطلقه به آن دلیل است که در مقایسه با مقیده از اطلاق بیشتری برخوردار است، اظهار داشت: در حدود و اختیارات ولایت فقیه ممکن است بحث شود، اما در اصل اینکه ولایت فقیه وجود دارد و همه علما آن را قبول دارند، نباید تردید کرد.
حجتالاسلام سخاوتی تصریح کرد: همه انسانها معتقد به ولایت مطلقه هستند، به دلیل اینکه سارکوزی و اوباما سرباز به دنیا اعزام میکنند و لشکرکشی میکنند و سربازهایی را میفرستند یعنی در جان بعضی از انسانها حق تصرف به خود میدهند و میگویند خود مردم خواستهاند؛ همینکه طرف به خود امر تصرف در سه امر بسیار مهم انسانها یعنی جان، مال و آبرو بدهد، این دلیل بر وجود ولایت از نوع مطلقه است.
وی با بیان اینکه ما اصطلاح ولایت مطلقه را برای فقیه به کار میبریم چراکه کاردان و دانای به احکام الهی است و هوای نفس را با آن مخلوط نمیکند، گفت: مرحوم آیتالله خوئی با اشاره به دلیل عقلی خود در بحث ولایت فقیه میفرماید نمیشود گفت در زمان غیبت کبری هیچ حکومتی مشروع نیست؛ به آن سبب که نمیتوان گفت در زمان غیبت کبری هیچ غذایی حلال نیست، یک حکومت مشروع است و آن هم حکومت فقیه است.
عضو هیأت علمی جامعةالمصطفی العالمیه با اشاره به تبیین ولایت فقیه از سوی مرحوم صاحب جواهر، ابراز داشت: آیتالله نجفی در کتاب جواهرالکلام میفرماید کسی که فکر میکند ولایت فقیه نداریم، طعم فقه را نچشیده است که البته در نوشتههای آیتالله معرفت دیدهام که ایشان این گفته را بر محسن کدیور و امثال وی حمل میکند و میگوید منظورش این نوع آدمها هستند که هفتصد صفحه کتاب درباره حکومت ولایی مینویسد تا جانشینهای ولایت فقیه را تثبیت کند و بلایی بر سر این بحث بسیار مهم، زیبا و به فرمایش امام این اصل مترقی آورد.
وی تصریح کرد: مرحوم آیتالله نجفی سه مقدمه عقلی بر ولایت فقیه ارائه کند؛ مقدمه اول اینکه جامعه اسلامی در زمان غیبت کبری به هرج و مرج وانهاده نشده است و نظم میخواهد؛ مقدمه دوم میگوید در جامعه اسلامی هر نظمی پذیرفته نیست بلکه تنها نظم اسلامی پذیرفته است و آنجا که خیزگاه نظم هوای انسانها باشد، دیکتاتوری است اما اگر مردم خودشان بگویند ما میخواهیم که حکم خدا درباره ما اجرا شود، این نظم اسلامی است و مقدمه سوم اینکه نظم اسلامی را تنها فقیه جامعالشرایط میشناسد و میتواند اعمال کند.
حجتالاسلام سخاوتی با بیان اینکه ولایت، حاکمیت و قانونمندی باید در زمان غیبت کبری مانند زمان ظهور اعمال شود، ابراز داشت: یکی دیگر از ادله عقلی بحث ولایت فقیه که با یک شیوه و روش خاصی دنبال میشود از آیتالله مصباح یزدی است که دو شیوه برای بحث ولایت فقیه ابداع میکند و هر دو هم عقلی است؛ از جمله اینکه بحث خود را با یک مثال تبیین میکند و میفرماید اگر به درد خاصی از بدن مبتلا شدید، پیش متخصصی میروید که حاذق و ماهر است، اگر در دورهای این درد برایتان اتفاق افتاد، کسی که نمرهاش بیست هست غایب بود، یکی دیگر بود که این آن نمیشود، ولی هیچکسی هم این نمیشود، عقل میگوید که برو سراغ این فرد که بعد از او نمره اول را دارد و سراغ هرکسی که تازه در این رشته قبول شده، نرو.
وی افزود: آیتالله مصباح یزدی تصریح میکند که از پله بالای پشتبام پا را یک دفعه بر روی زمین نگذار که نابود میشوی، پله پله و تدریجاً تدریجاً پایین بیا و در اصل این را میفهماند که در شرایط و صفات باید به دنبال کسی رفت که از همه بهتر است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه چارهای از وجود حاکم نداریم و جامعه حاکم میخواهد، به صفات ولی فقیه همچون عالم، عاقل، عادل، شجاع و فقیه، ارزشها اشاره کرد و گفت: انسان کمالجو و کمالخواه است؛ از اینرو هیچکس به رهبر ترسو نمیبالد. رهبر و محور جامعه باید کسی باشد که از همه بیشتر دارای صفات کمالیه است و اگر نمرهاش در این صفات بیست نمیشود، هفده هست.
وی با اشاره به اینکه چهار شیوه حکومتی حکومت نبوی در زمان رسول خدا(ص)، حکومت علوی در زمان حضرت علی(ع)، حکومت فقهی و فقاهتی و پس از آن حکومت مهدوی را در حکومت اسلامی تجربه میکنیم، اظهار داشت: سه حکومت اول با حکومت آخری تفاوت جوهری دارند و آن اینکه سه مورد همه یک نحو جمهوری اسلامی بودهاند اما آخری دیگر جمهوری اسلامی نیست بلکه حکومت اسلامی است.
حجتالاسلام سخاوتی تصریح کرد: اگر به سه حکومت قبلی به نحوی حکومت اسلامی میگوییم نوعی تسامح و تساهل در آن وجود دارد چون هم حضرت علی(ع) مجبور به برخی مصلحتاندیشیها بود، هم رسول خدا(ص) و هم حکومت فقهی و فقاهتی مجبور به مصلحتاندیشی است، اما حکومت مهدوی هیچ مصلحتاندیشی ندارد و مجبور به هیچ نوع مصلحتاندیشی هم نیست؛ بنابراین منتظر واقعی منتظَری است که آنقدر منتظر میماند، تا این شرایط فراهم شود و هیچ نوع مصلحتاندیشی نکرده و حکومت واقعی اسلامی را پیاده کند. /920/ز502/ع