۰۵ تير ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۷
کد خبر: ۱۰۷۵۵۱
به یاد شهدای هفتم تیر؛

شهید سید کاظم دانش خدمت گزاری پاک سیرت از خطه جنوب

خبرگزاری رسا ـ فاجعه شهادت شماری از خدمتگزاران اسلام در هفتم تیر ۱۳۶۰ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامى بود و خون تازه ای را در رگهای انقلاب جاری ساخت.
شهيد دانش



به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، شهید حجت الاسلام سید محمدکاظم دانش از جمله شهدای فاجعه هفتم تیر 1360 بود که پس از سالیان طولانی مجاهدت در راه خدا و خدمت خالصانه به بندگان او به دیدار معبود شتافت.

نوشتار زیر گزارش مختصری است از زندگی این مجاهد راه خدا که خدمت خوانندگان رسا ارائه می شود.

ولادت

شهید دانش در ششم آبان ۱۳۱۸ در شهرستان دزفول در خانواده‏اى روحانى ‏دیده به جهان گشود. پدر و اجداد وى از روحانیون بنام منطقه دزفول ‏بودند. درباره پدر وى گفته‏اند که او در شمار کسانى بود که با خدمات زیادی که در راه تبلیغ و ارشاد مردم انجام داد، منطقه را احیا و معارف دینى را در بین آنان رواج داد.

وى مبارزى با شهامت ‏بود و از جهاد با عوامل‏ ستمگر داخلى و خارجى، باکى نداشت. وقتى شاه مى‏خواست مسجد فعلى شهید دانش‏ در جنب حرم حضرت دانیال نبی در شوش را تبدیل به مهمانسرا کند، یک تنه در مقابل ‏متجاوزان ایستاد و از این کار جلوگیری کرد.

او در مقابل خارجیان به ظاهر باستان شناس که با خود، فرهنگ اباحه گری را براى ایرانیان بویژه مناطق جنوبى ‏کشور به ارمغان آورده بودند، نیز به مقابله فرهنگى پرداخت.

ایشان بسیار خداترس بود و کردار و گفتار دیگران را حمل بر صحت مى‏کرد و اهل‏ تجسس نبود. آن عالم ربانى با در اختیار داشتن محضر ازدواج‏ مورد مراجعه ‏مردم بود و از این رهگذر به حل اختلافات آنان می پرداخت.

پدر شهید در مسجد محمدیه اندیمشک و مسجد جامع شوش اقامه نماز جماعت می کرد و به رفع ‏نیازهاى دینى مردم اهتمام بسیار داشت.

تحصیلات

مادر شهید دانش، صاحب مکتب بود و به زنان و کودکان، قرآن و احکام‏ دینى مى‏آموخت. شهید دانش در دامان مادرى فاضله و پرهیزگار پرورش یافت و پیش‏ از رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن را با نبوغ ذاتى و استعداد سرشار خود فرا گرفت. و از آن‏رو که آموخته‏هاى وى، به هنگام ورود به مدرسه، بالاتر از کلاس اول‏ و دوم بود، به کلاس بالاتر منتقل شد.

او پس از اتمام کلاس ششم، در سال ۱۳۳۰ وارد حوزه علمیه دزفول شد و به فراگیرى علوم دینى همت گماشت. وى در این دوران، گذشته از فراگیرى درسهاى حوزوى، به تبلیغ مى‏پرداخت و به رغم سن کم خود، منبر مى‏رفت. همسالان و هم بازی هاى شهید، اینک دوست‏ خود را طلبه‏اى بسیار جوانی ‏مى‏دیدند که براى مردم سخنرانى مى‏کرد و موجب اعجاب و تحسین همگان مى‏شد.

 عزیمت‏ به حوزه علمیه قم

شهید دانش در سن نوزده سالگى، در سال ۱۳۳۶ براى ادامه تحصیل‏ راهى حوزه علمیه قم شد و در درس امام خمینى شرکت کرد. پیش از آن ‏او دوره سطح را در محضر آیات عظام مشکینى، سلطانى، نورى همدانی و فاضل لنکرانی به پایان‏ رسانده بود.

همسر شهید در این باره مى‏گوید: وقتى من با وى در فروردین‏۱۳۴۳ ازدواج کردم، توسط ایشان با امام خمینى آشنا شدم. او به من مى‏گفت: آیت‏الله العظمى خمینى، اعلم مجتهدان است و تقلید از او شایسته است.

مبارزات سیاسى

همسر شهید مى‏افزاید: حجت الاسلام دانش در درس فقه و اخلاق امام شرکت مى‏کرد و مبارزه سیاسى خود را از همان زمان آغاز کرد.

او ضمن دانش‏پژوهى، براى تبلیغ و آگاه کردن مردم از اهداف امام، به مناطق مختلف از مرز شوروى گرفته تا مرز عراق مى‏رفت، و به‏ هر کجاى دیگر، که امکان مبارزه با رژیم ستمشاهى بود، مى‏شتافت.

شهید دانش در پوشش تشکیل کلاس هاى قرآن به مبارزه با ظلم دستگاه طاغوت مى‏پرداخت؛ از این‏رو همواره ‏مورد تهدید و آزار ساواک بود و بارها تبعید و ممنوع ‏المنبر شد. مبارزه شهید از دهه چهل، آغاز شد و تا پیروزى انقلاب ادامه یافت.

حجت الاسلام سید محمدکاظم دانش، بیانیه ‏هاى انقلابى و نوارهاى سخنرانى‏ امام خمینى(ره) را به مناطق مختلف مى‏برد و در اختیار مردم مى‏گذاشت.

شهید دانش با تهیه دستگاه تکثیر، اعلامیه ‏هاى انقلابى را منتشر می کرد. او این ‏دستگاه را مخفیانه در زیر زمین مدرسه آیت‏الله معزى دزفول قرار داده بود و شهید شیخ عبدالحسین سبحانى، از مبارزان مذهبی دوران انقلاب با وى همکارى مى‏کرد.

وقتى ساواک پى به این کار برد و شهید سبحانى را دستگیر کرد، شهید دانش تنها کسى بود که در زندان به ملاقات او مى‏رفت و کتاب ها و بیانیه‏ هاى انقلاب را به ‏صورت مخفیانه در اختیار وى و دیگر مجاهدان قرار مى‏داد. او با تغییر دادن صفحه نخست کتاب ها و استفاده از عنوانهاى دیگر، کتابهاى سیاسى و مذهبى را به مبارزان‏ مى‏رساند.

هنوز در منزل شهید دانش، رساله عملیه امام خمینی(ره) با جلد رساله عملیه یکى از دیگر از مراجع وجود دارد.

ساواک بارها وى را مورد بازخواست قرار داد که چرا وى به صورت غیر مستقیم، از شاه به عنوان یزید نام مى‏برد و امام خمینی(ره) را همچون ‏امام حسین(ع) مى‏ستاید.

شهید حجت الاسلام دانش، براى آگاهى مردم از ظلم و ستم خاندان پهلوى، به شیوه‏هاى‏ مختلف متوسل مى‏شد. هنوز برخى از جوانان دزفول، اولین نمایشنامه مذهبى اجرا شده در مسجد نجفیه را به یاد دارند، که در آن سعید بن‏جبیر چگونه به ‏رویارویى با ظالمانى همچون حجاج‏ پرداخته، جان خود را در راه عقیده و جهاد، نثار دین کرد.

فرزند شهید دانش خاطرات خود را از مبارزه پدر چنین بیان مى‏کند: «پدرم در دوران انقلاب در مسجد جامع شوش مشغول سخنرانى بود. نیروهاى امنیتى در بیرون ‏از مسجد مستقر شده بودند و منتظر بودند سخنرانى وى تمام شود و او را هنگام ‏خروج دستگیر کنند. وقتى سخنان شهید به پایان رسید، همه مردم او را احاطه‏ کردند و عمامه و عبا را از تنش آورده و از در پشتى مسجد به صورت ناشناس‏ او را خارج کردند.

رییس ساواک دزفول، همواره از او به عنوان مبارزى نام ‏مى‏برد که پرونده‏اش سیاه است. ساواک بارها با تهدید یا تطمیع خواست، وى را از مخالفت و مبارزه دور کند، ولى هیچ گاه موفق نشد.

سرتیپ دانش برادر شهید مى‏گوید: از آن‏رو که شهید با هوشیارى و کیاست رفتار مى‏نمود و سخن مى‏گفت، هرگز خبرچین‏ هاى ساواک، نتوانستند علیه او گزارشى بدهند. سازمان امنیت از کادر رسمى و ثابت ‏خود خواسته بود، وى را تعقیب کنند و او را شبانه‏روز زیر نظر داشته باشند. یک بار که او دستگیر شد، چون ساواک علیه وى هیچ مدرک قابل‏ قبولى نداشت، مجبور به آزاد کردن ایشان شد.

برادر شهید حجت الاسلام دانش در ادامه می افزاید: ساواک‏ به منظور اغوا و فریب وى، شهید را به بازدید از سد دز و کارخانه کاغذسازى‏ هفت ‏تپه و صنعت قند و نیشکر برد. ساواک به خیال خود مى‏خواست ‏خدمات شاه را به ‏او نشان بدهد و چنان وانمود کند که  کشور در حال پیشرفت‏ به سوى تمدن ‏بزرگ است ولى آن شهید با افشاگرى خود این نقشه ها را خنثی می کرد.

سرتیپ دانش، تصریح کرد: ساواک که چاره‏اى پیش روى خود نمى‏دید، همسر شهید را که براى ‏خواهران تبلیغ مى‏کرد به دزفول تبعید کرد، تا حجت الاسلام دانش مجبور به خروج ‏از شوش شود. او در بحبوحه انقلاب، همواره با رهبران انقلاب در ارتباط بود و بارها به ملاقات آیت‏الله طالقانى چه در زندان و چه پس از آزادى رفت. شهید دانش، نماینده امام در منطقه بود و مبارزان را رهبرى مى‏کرد.

مسافرت به خارج از کشور

حجت‏الاسلام  دانش، براى آگاهى از اوضاع‏ مسلمانان به کشورهاى مصر، سوریه، عربستان و لبنان رفت. ره‏آورد او از این ‏سفر، کتاب هاى ارزشمندى بود که ترجمه و انتشار یافت، و از این رو ساواک به ‏وى اجازه هیچ‏گونه فعالیت فرهنگى را نمى‏داد، وى براى گرفتن مجوز انتشار، از نام مستعار کاظم ابوعالى استفاده می کرد.

 مبارزه با گروههاى الحادى

شهید دانش، گذشته از مبارزه با رژیم ستمشاهى، به مبارزه به بهائیت پرداخت. او در اطراف قم، تهران و مناطق جنوب به این کار اهتمام داشت. مناظره‏هاى وى با رهبران بهائى، زبانزد مردم بود و همگان شهامت و آگاهى دینى‏ او را مى‏ستودند.

شهید دانش با کمونیستها نیز به بحث و گفتگو مى‏نشست. او با در اختیار گذاشتن تربیون آزاد در مسجد زرگران دزفول، به مدعیان فرصت مى‏داد افکار و عقاید خود را مطرح کنند و آنگاه با بیان علمی و منطقی سخنان آنان را نقد می کرد. این شیوه، در ارتقاى بینش مذهبى مردم بسیار مؤثر بود.

مبارزه شهید با مکاتب انحرافى، آن‏چنان اوج گرفت که رهبران گروههاى الحادى، حضور در مجلس او را تحریم کردند.

تبلیغ و منبر

شهید دانش از طریق رابطهاى خود به تبلیغ مخفیانه در ارتش‏، همت گماشت. او با ارتباط با جمعى از درجه‏داران و سربازان، به افشاگرى‏ می پرداخت. نقش او در آگاه نمودن ارتشیان در جریان جنگ ظفار چنان ساواک را به خشم آورد، که وى را سه سال ممنوع‏المنبر کرد. از این‏رو، شهید به صورت ‏ناشناس به تبلیغ و فعالیتهاى زیرزمینى در دزفول و اهواز پرداخت. وى به همراه‏ خانواده خود راهى مرکز خوزستان شد و در یکى از منازل مدرسه آیت‏الله بهبهانى اهواز سکونت گزید.

همسر شهید دانش در این باره اظهار مى‏دارد: برنامه‏هاى تبلیغى ‏شهید، بسیار جذاب و جوان‏پسند بود. وقتى از مجلسى به جاى دیگر مى‏رفت، جوانان‏ او را همراهى مى‏کردند، چون مشتاق بودند سخنان وى را بیشتر بشنوند و بیشتر با معارف ناب اسلامى آشنا شوند. از این‏رو شهید بسیار مطالعه مى‏کرد و دیر به منزل‏ مى‏آمد.

وی می افزاید: شهید با همه نشست و برخاست داشت. برخى او را از معاشرت با افراد هیپى و بیتل نهى مى‏کردند، ولى شهید دانش معتقد بود تا مرز حلال و حرام، باید با همه‏ رابطه داشت و بر همه، اسلام واقعى را عرضه کرد. اطلاعات و آگاهى او بسیار خوب ‏و متناسب با روز بود، او زبان عربى و انگلیسى را مى‏دانست و با استفاده از دانش روز، به نشر تعالیم اسلامى همت داشت.

 ترجمه و نویسندگى

شهید دانش جزء هیأت هفت نفره تحریریه مکتب اسلام و مسؤول پاسخ به سوالات این مجله ‏بود. او همچون استاد مطهرى، براى آگاهى نوجوانان و جوانان به نگارش داستان‏ زندگى اصحاب پیامبر (ص) پرداخت. این داستانها، پس از چاپ در مکتب اسلام، با عنوان‏ سیماى فداکاران‏ در دو جلد منتشر شد و در سالهاى پیش، کتاب سال شناخته‏ شد. گرچه او مى‏توانست فقط مقالات فلسفى، دیالکتیک و متافیزیک بنویسد، ولى‏ ترجیح داد مطالب همه‏ فهم بنگارد و از این راه خدمت‏ بزرگى به اسلام ‏کند.

خدمات پس از انقلاب

شهید دانش، پس از انقلاب مقیم شهر شوش شد و سرپرست‏ کمیته انقلاب اسلامى گردید. او بنیانگذار سپاه پاسداران و کمیته امداد امام‏خمینى در منطقه نیز بود.

او در شکستن اعتصابهاى پس از انقلاب که به تحریک ضد انقلاب انجام ‏مى‏گرفت، نقش بسیار فعالى داشت.

منطقه مرزى شوش، با تفاوت هاى قومى و گروهى ساکنان آن و تعصب هاى به‏جاى مانده از روزگار استبداد، وجود شخصى همچون او را مى‏طلبید تا بتواند همگان را دور هم گرد آورده، اوضاع منطقه را با نقش محورى خود سامان دهد. از این‏رو ایشان، از سوى امام خمینی(ره) به امامت جمعه شوش برگزیده شد.

شهید دانش در جمع‏آورى اسلحه ‏هاى موجود در دست مردم که در زمان انقلاب و هنگام تسخیر مراکز نظامى به دست آمده بود، نقش بسزایى داشت. همچنین او به‏ میان شیوخ منطقه مى‏رفت و اسلحه‏هایى را که صدام به آنها براى جنگ با نظام‏ نوپاى جمهورى اسلامى داده بود، مى‏گرفت و در اختیار نیروهاى مدافع انقلاب ‏قرار مى‏داد.

در جریان بازدید از مناطق جنوب، وى از شیوخ تعهد مى‏گرفت علیه‏ نظام اسلامى، اقدامى نکنند و منطقه را به آشوب نکشانند. او در یکى از روزها که براى سرکشى به میان عشایر عرب رفته بود، با اینکه روزه بود، ولى از خوردن ‏افطار امتناع کرد و حاضر نشد بر سر سفره شیخ عشیره بنشیند، مگر اینکه او اسلحه‏هاى صدام را به وى بدهد و تعهد کند منطقه در آرامش باشد.

صدام براى سر شهید دانش جایزه تعیین کرده بود و عوامل نفوذى عراق همواره ‏مترصد ترور وى بودند. از این‏رو در یکى از بازدیدهاى شهید از پاسگاه مرزى، آن‏ پاسگاه توسط نیروهاى عراقى گلوله‏باران شد.

همسر شهید مى‏گوید: به یاد دارم در بازگشت از یکى از مناطق، شهید به همراه ‏خود دسته‏هاى کلاشینکوف را که هنوز سفید بود و حتى رنگ نشده بود همچون ‏بسته‏هاى هیزم به منزل آورد. چند گونى فشنگ نیز در میان این محموله بود.

نمایندگى مجلس شوراى اسلامى

شهید دانش در اردیبهشت ‏۵۹، به خاطر درایت ‏سیاسى و خدمات تحسین‏برانگیز خود، از سوى مردم شوش و اندیمشک به نمایندگى مجلس شوراى‏اسلامى برگزیده شد.

شهید دانش همزمان با نمایندگى مجلس شوراى اسلامى، در ستاد جبهه و جنگ خدمت‏ مى‏کرد و هر پانزده روز، یک بار به جبهه مى‏رفت. با شهید چمران در ارتباط بود و نیز در بازگشت از جبهه، به حضور فرماندهان جنگ مى‏رسید و اوضاع را گزارش مى‏کرد.

وى عضو کمیسیون مسکن مجلس بود و در خدمات‏رسانى به جنگ‏زدگان بسیار تلاش مى‏کرد.

شهادت

و سرانجام این مجاهد پارسا در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰، همراه با شهید مظلوم آیت‏ الله بهشتى و دیگر شهداى حزب جمهوری اسلامی ایران به لقاءالله پیوست./9465/ز503/ر

ارسال نظرات