۱۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۸:۱۳
کد خبر: ۱۳۰۰۱۸
همزمان با سالروز رحلت سید آزادگان؛

مجله اینترنتی مرحوم ابوترابی منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ همزمان با فرارسیدن سالروز رحلت سیدعلی‌اکبر ابوترابی، مجله اینترنتی این آزاده از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ ایثار و شهادت، نوید شاهد منتشر شد.
علي اکبر ابوترابيبه گزارش خبرگزاری رسا، همزمان با فرارسیدن سالروز رحلت سیدعلی‌اکبر ابوترابی مجله‌ای اینترنتی ویژه این آزاده دربردارنده عناوین و مطالب خواندنی همچون زندگی‌نامه، خاطرات مرحوم ابوترابی، معرفی کتاب و همرزمان و آلبوم تصاویر منتشر نشده وی از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ ایثار و شهادت منتشر شد.

براساس این گزارش، این ویژه نامه دربردارنده عناوینی چون تربت کربلا، اشک پروانه‌ها، این شرح بی‌نهایت، مردان قبیله غیرت، مهر نگاه اولیاء، منشور پاکی و خدمت‌گذاری، آن یار آسمانی، شبی با صدای زنجره، مهاجران ملکوت، نسیمی از بهشت و پاسیاد پسر خاک که ازعناوین 11 کتاب از مرحوم ابوترابی گرفته شده و در بخش معرفی کتاب این مجله اینترنتی ارایه شده است.

دو سید مبارز، ابوترابی در کلام چمران، احترام عراقی‌ها، در کنار امام، وفای به عهد، گلوله‌هایی که شلیک نشد، الگوی عملی به روایت حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی، عملیات شناسایی، قلب انسان در مشت ابوترابی، ام ابیها و ام الائمه(س)، مردی از تبار عشق، اسارت، ترنم معنا، هدیه الهی، آزادی و عهد و پیمان با ضامن آهو از مهم‌ترین عناوین خاطرات مرحوم ابوترابی است.

در بخش آلبوم تصاویر نیز 300 قطعه از تصاویر منتشر نشده این مرحوم ارایه شده است.

در بخشی از ویژه‌نامه اینترنتی سید آزادگان در بیان خاطره‌ای از شهید چمران آمده است: «من شهادت می‌دهم که سخت‌ترین ماموریت‌ها را عاشقانه می‌پذیرفت و هر چه وظیفه او خطرناک‌تر می‌شد خوشحال‌تر و راضی‌تر به نظر می‌رسید. من شهادت می‌دهم که عالی‌ترین نمونه پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه‌آسا و اراده فولادین وجودش تشعشع می‌کرد و همه محیط را روشن می‌نمود و رزمندگان تحت فرمانش، جذب و محو وجودش شده بودند و پروانه‌وار به دور شمع وجودش می‌گشتند و می‌سوختند.

من شهادت می‌دهم که اولین کسی بود که با همراهی گروه چریکی خود وارد «دُبّ حردان» معروف شد و ضربات سختی به دشمن زد که بالاخره او را وادار به عقب نشینی کرد. من شهادت می‌دهم که راز و نیاز شبانه‌اش با خدا و نماز صبحگاهش و دعا و استغفار و سخنان آتشین قبل از عزیمت به نبرد، آن قدر سوزانگیز و عمیق و خالصانه بود که همه ما را منقلب می‌نمود و در روح دوستانش آتشفشان به پا می‌کرد. من شهادت می‌دهم، همرزمانش شهادت می‌دهند، آسمان بلند و ستارگانش شهادت می‌دهند که سیدعلی‌اکبر ابوترابی در منطقه اهواز با همه وجودش شب و روز در راه خدا علیه طاغوت، کفر جهل مبارزه نمود و در یک ماموریت خیلی خطرناک بدون ذره‌ای ترس و وحشت به قلب دشمن نفوذ کرد و حماسه ناگفتنی از خود به یادگار گذاشت و ....»

سیدعلی‌اکبر ابوترابی، روزهای اول اسارت خود را چنین به تصویر می‌کشد: «در سلول برای اعتراف گرفتن چندین بار مرا به پای جوبه دار بردند و شماره 1 و 2 را گفتند و دوباره برگرداندند. در طول روز چندین بار مرا بردند و آوردند. بالاخره شب مرا به مدرسه العماره بردند و یک تیمسار عراقی به افرادی که آنجا بودند گفت: این حق خوابیدن ندارد. ما نیمه شب برای اعتراف گرفتن می‌آییم، اگر اطلاعات لازم را به ما نداد سرش را با میخ سوراخ می‌کنیم. نیمه شب هم آمدند و سرم را با میخ سوراخ کردند؛ ولی ضربه طوری نبود که راحت شوم».

سیدعلی‌اکبر ابوترابی درسال 1318 ه.ش در شهر مقدس قم در خانواده‌ای اهل علم و اجتهاد و منتسب به بیت رسالت(ص)، در دامن مادری علویه، پا به عرصه وجود گذاشت.

سیدعلی‌اکبر ابوترابی که تمام زندگیش عشق به اهل بیت عصمت و طهارات(ع) بود و بر اساس این عشق، وجودش آفتابی شده بود، با آن که نشان شکنجه‌های رژیم پهلوی و بعث عراق را در پیکر داشت و سختی‌های بسیاری را تحمل کرده بود، ولی آرام‌بخش رنج مردمان بود. او شجره طیبه‌ای بود که سر به آسمان ساییده بود و محنت‌های زمینیان در برابرش حقیر و خوار می‌نمود. دوازدهم خرداد ماه سال 1379، روزی است که روح ملکوتی این سید بزرگوار به همراه پدر جلیل‌القدرش در مسیر زیارت حضرت ثامن‌الحجج(ع) از قفس تن جدا گشت و در جایگاه ابدی اهل تقوی آرام گرفت. /907/د102/ن
ارسال نظرات