استاد و پژوهشگر حوزوی ضروری دانست؛
حرکت نهضتگونه با پشتوانه عزم ملی در عرصه حجاب و عفاف
خبرگزاری رسا ـ استاد و پژوهشگر حوزوی با ارائه تحلیلی از وضعیت موجود حجاب و عفاف در کشور، راهکارهای مؤثری را برای حل این معضل ارائه داد و بر حرکت نهضتگونه با پشتوانه عزم ملی در عرصه حجاب و عفاف تأکید کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، 21 تیرماه مصادف با سالروز حادثه دلخراش مسجد گوهرشاد، روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است؛ اهمیت این روز نه تنها به سبب شرعی بودن مسأله حجاب در جامعه اسلامی است که باید براساس قانون مورد توجه جدی قرار گیرد، بلکه انتظار مردم هم این بود که پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، بحث عفاف و حجاب به شکل برجستهتری دنبال شود و متأسفانه اینچنین نشد.
حجتالاسلام حسن آکو از استادان و پژوهشگران حوزوی که معاونت آموزش مجتمع آموزش عالی فقه را هم برعهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا بر آن است تا با ارائه تحلیلی از وضعیت موجود عفاف و حجاب در کشور، راهکارهای مؤثری را برای حل این معضل ارائه دهد که مطمئنا دید مسؤولان را به این بحث عوض خواهد کرد.
با ملاحظه و دقت در تصمیمها، برنامهها و اقدامهای صورت گرفته در سه دهه اخیر فیالجمله میتوان گفت که مدیریت دقیق و جامعی بر وضعیت فرهنگی کشور و بیشتر در بحث عفاف و حجاب حکمفرما نیست و نوعی سردرگمی خاموش و آرام اما مهلک و کشنده در این فرایند مشاهده میشود، لطفا تحلیلی از وضعیت موجود ارائه بفرمایید.
نخستین ریشه این سردرگمی آن است که بخشها و نهادهای دخیل در امور فرهنگی دقیقا شناسایی و شمارش نشدهاند و هرکسی از سر وظیفهای که تشخیص داده یا سازمان مربوطه وارد عرصه فرهنگی شده، در حالی که به درستی شناخته نمیشود و قلمرویی برایش تعریف نشده است.
اشکال دوم آن است که بخشها و نهادها در برههای از زمان شناسایی و شمارش شدهاند اما وظایف و قلمرو هر کدام مشخص نشده است، این نهادها در تمام برنامهها از تصمیمسازی، تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرا وارد میشوند در حالی که امکانات آنها منطبق با همه ابعاد نیست و چه بسا مأموریت آنها با این گستره فعالیت همخوانی ندارد.
اشکال سوم در سردرگمی فرهنگی کشور آن است که چه بسا بخشها و نهادهای دخیل شناسایی و شمارش شدهاند، وظایف و جایگاهها هم فیالجمله معلوم شده، اما اطلاعرسانی و توجیه لازم صورت نپذیرفته است، هر کدام در کار دیگری وارد میشوند و اقدام به یک سری کارهای موازی میکنند.
در اشکال چهارم میبینیم که مراجع و وظایف مشخص شده و اطلاعرسانی هم شده است، اما حلقهای که هماهنگکننده و مرتبط بین نهادها باشد وجود ندارید یا ضعیف عمل میکند که نبود این حلقه منجر شده هر نهادی، اهداف و برنامه خود را انجام دهد و دچار موازیکاری و وارد کردن هزینههای سنگین بر مجموعه شود که البته کارها ابتر میماند.
در برههای از زمان و در بخشی از فعالیتها، افت و خیزها و آزمون و خطاها به آن سبب بوده است که مراجع و وظایف مشخص و تبیین شده و حلقه مرتبط هم گذاشتند، اما کار را به قصد کار انجام دادند و لذا اقدام به بازخوردگیری و تحلیل نکردند و اساسا فعالیتهای انجام شده، نتیجه مطلوبی نداشته است.
آیا وضعیت فرهنگی کشور را میتوان در سه دهه انقلاب مورد بررسی قرار داد و بعد نتیجه گرفت که در این سه دهه کار خاصی انجام نشده است؟ پیامد وضعیت موجود و اقدامات نهادهای درگیر نسبت به مسأله عفاف و حجاب چیست؟
اینجا باید استثنا قائل شد؛ اوایل انقلاب به سبب اینکه تازه نظام جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرده بود و همچنین با توجه به رخداد جنگ تحمیلی، مشخص نبود که چه گروههایی باید وارد این عرصه میشدند و مدت زمانی به این شکل گذشت، یعنی دهه نخست با اضطراب همراه بود و برخی از اشکالها به پارهای از فعالیتها برمیگشت نه همه فعالیتها و البته نتیجه آن وضع مضطرب، این مشکلات را به وجود آورد.
بعضا برخی از نهادها اقدامی نمیکردند به امید اینکه سایر نهادهای همسو این فعالیتها را انجام دهند و بعضا اقدامهایی هم که انجام میشد موازی و تکراری بود و با این وضعیت پخش اعتبارات و امکانات صورت میگرفت و هزینههای مضاعف مالی به نیروهای انسانی بسیاری را نظام متقبل و متحمل میشد.
در آن گیر و دارها که مراجع مشخص نبود و نهاد ناظر و هماهنگکننده وجود نداشت، نهادها به قلمرو یکدیگر وارد میشدند و خارج از وضعیت ذاتی و حیطه تخصصی خود به حیطه تخصصی دیگران وارد میشدند و افرادی که باید نظر اسلام را مطرح میکردند در اجرا وارد میشدند و کسانی هم که باید کار اجرایی میکردند، نظر خود را به عنوان نظر اسلام ارائه میدادند و تداخل وظایف پیش میآمد. وقتی اظهارنظرها و یا برنامههایی بعضا متفاوت، متضاد و متناقض صورت گیرد، به سردرگمی مخاطبان در انتخاب الگوها اضافه میکند.
با توجه به اینکه تبیین دین، ترویج باورها و ارزشهای دینی و پاسخ به شبهات در جامعه اسلامی وظیفه اصلی حوزویان است و حتی اجرای دین و تعهد دینی هم به عهده دینشناسان گذاشته شده، بفرمایید وظایف حوزه در مقوله عفاف و حجاب چیست؟
یکی از مهمترین وظایف حوزه در زمینه عفاف و حجاب، شناسایی و جذب نیروهای کارشناس مطلع و آموزش آنها در این مقوله است که متأسفانه این امر بسیار ضعیف انجام شده است، البته توقع میرفت در سه دهه عمر انقلاب اسلامی کارشناسان زبردستی در زمینه عفاف و حجاب تربیت شوند تا در این عرصه حداقل با مشکل و چالش مواجه نشویم.
متأسفانه اعتبار و جایگاه لازم را به این بخش از فعالیتها ندادهاند و تمرکز محسوس و مناسبی را در این بخش نمیبینیم؛ علی رغم سه دهه از انقلاب و این توقع، ندیدهایم که موضوع حجاب و عفاف در درس خارج علما و مراجع هم بحث شود و یک بحث محققانه علمی صورت گیرد، لذا ما یک نظریه جامع الاطراف و مورد اجماع یا توافق بین محققان و پژوهشگران نداریم.
البته هرکس نظری داده و بعضا حکم آن هم ارائه شده است، اما مستندات این حکم و ادله آن تبیین نشده، آیا این مستندات منطبق با شرایط کنونی و منطقه ما است و آیا برای فصل خاصی یا همه فصول سال ترسیم شده، به صورت گسترده و ریز بحث نشده است که به یک اتفاق نظر و یا دو نظریه قابل اعتماد برسد.
چه حوزه به صورت خاص و مراکز دیگر به صورت عام نسبت به جایگاه عفاف و حجاب در اسلام اساسا یک نظریه ثابتی را ارائه ندادهاند که اتفاق نظری در آن باشد؛ ضرورت و فواید حجاب در سلامت فرد و اجتماع تبیین نشده و مردم چندان در جریان نیستند؛ در شرایط و ویژگیهای حجاب اعم از زن و مرد اتفاق نظر نشده و تنها کلیاتی مطرح شده است.
نه تنها الگوی مورد اتفاق نسبت به حجاب زن و مرد اعلام نشد، بلکه الگوی برتر و بهتر هم ارائه نشد؛ الگوهای منطقهای با توجه به شرایط کشورهای مختلف باید ارائه میشد و حوزه میتوانست الگوهای متفاوتی را که بحثهای فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی را شامل میشود، برای مناطق و شرایط مختلف ارائه دهد.
حوزههای علمیه مرجع نظریهپردازی و ارائه نظر از منظر فقه امامیه هستند که باید حجاب، شرایط، ویژگیها و محدوده آن را تعریف کنند و به نظر میرسد که این کار به تمامه و کماله در حوزهها انجام نشده است؛ هرچند حداقلهایی انجام شده، اما به درستی این حداقلها تبیین نشده است، اگرچه در تعامل حوزه با وزارت ارشاد و صدا و سیما، اقداماتی شده اما توقع بیش از اینها است.
آنچه میبینیم از ضعف عملکرد در این بخش حکایت دارد؛ یعنی نظریهپردازی نسبت به این موضوع و تبیین و تفهیم این موضوع و همکاری با مراکز مجری در فرهنگسازی این موضوع از وظایف حوزههای علمیه است و در این قصه به میزان توقع عمل نشده و بسیار کار دارد.
اقدامات انجام شده در حوزه عفاف و حجاب مقطعی بوده و آنچه در حوزه حجاب انجام میشود، صرفا تأکید و سفارش به رعایت حجاب است، عملکرد حوزه علمیه و روحانیت در قبال مسأله بدحجابی تاکنون چه گونه بوده است؟
اگرچه فعالیتهای متعددی در این زمینه انجام شده، اما میتوان شناسایی و بررسی پارهای از موضوعات مربوط به عفاف و حجاب، تدوین و ارائه مقالات و یا تألیف کتاب درباره عفاف و حجاب، طرح مباحث پیرامون عفاف و حجاب در مجالس و منابر و سخنرانیها توسط روحانیان، نشستها و همایشها پیرامون موضوع عفاف و حجاب، راهاندازی مراکزی برای پاسخگویی به سؤالات و پرسشهای شرعی موردی مردم پیرامون موضوع عفاف و حجاب، ارائه تذکرات برحسب شرایط و افراد براساس اصل امر به معروف و نهی از منکر را نام برد. حوزویان حتی توانستهاند از فضای محدود موجود در رسانه ملی و سایر خبرگزاریها استفاده کنند و به شکلی نسبت به موضوع عفاف و حجاب وارد شوند که البته این اقدامها کافی نیست.
نظر خود را درباره روحانیانی که در عرصه امر به معروف و نهی از منکر مضروب گشتهاند بیان فرمایید؟ اساسا چرا در جامعه این شرایط به وجود میآید و یک آمر به معروف و ناهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؟
بر حوزه و حوزویان لازم است که بنا بر اصل امر به معروف و نهی از منکر، به ارشاد خاطیان بپردازند، اما این جمله به معنای آن نیست که یک روحانی میتواند در هر عرصهای امر به معروف و نهی از منکر کند، بلکه باید پیشزمینههای لازم فراهم شود که اگر فرهنگسازی لازم انجام میشد، مطمئنا شاهد این بیاحترامیها نخواهیم بود.
اگر بدون فرهنگسازی روحانی و حتی غیرروحانی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند نتیجهاش همین است و شما شواهد بسیاری دارید که متخطیان با غیر روحانی هم برخورد تندی کردهاند؛ زمینههای لازم برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر فراهم نشده است؛ در بعضی مناطق نه تنها زمینهها درست نشده، بلکه موانع هم تقویت شدهاند.
امر به معروف و نهی از منکر یک اصل و وظیفه عمومی است و همه باید به صورت فراگیر به این اصل عمل کنند؛ همه باید با معروف و منکر آشنا شوند و شیوه انتقال را هم بلد باشند و فضا هم به گونهای فرهنگسازی شود و مورد پذیرش قرار گیرد؛ حمایتهای دستگاههای مربوطه از آمر به معروف و ناهی از منکر هم باید جدی و عملی باشد نه در حد قول و شعار.
توفیق کار روحانیت در بحث حجاب و عفاف فراگیر بودن آن است، اگر فضای عمومی جامعه گوینده و شنونده این قصه باشند، توفیق پیدا میکنیم اما باید توجه داشت که با فرم و لباس خاص عمل کنند و به سبب تنوع معروف، تنوع منکر، تنوع مخاطبان و حجم کار پاسخگو باشند، پس اصل کار باید فراگیر شود و همه وارد این عرصه شوند.
آمر معروف و ناهی از منکر بداند که آمر و ناهی است و حق ندارد یقه بگیرد و برخورد فیزیکی بکند و تنها در حد انتقال عمل کند، یک روحانی یا متدین از هرگونه برخورد فیزیکی با متخطیان پرهیز کند تا تداخل وظیفه پیش نیاید؛ دریک اجتماع اگر فرهنگ، فرهنگ اجتماعی باشد، فرد گوشهگیر میشود و یا خود را با جامعه تطبیق میدهد، جامعهای که دنبال منافع شخصی میگردد بیمار است و باید این بیماری رفع شود.
برخی نحوه تعامل حوزه با نهادهای حکومتی را در امر فرهنگسازی عفاف و حجاب مثبت ارزیابی نمیکنند و معتقدند اگرچه برخی طلاب جوان در این موضوع کار کرده و طرحهایی را ارائه دادهاند و حتی نتایجی هم در مقیاس پایین به دست آمده است، اما دولت هیچوقت طرحی را در این زمینه مطالبه نکرده است، حضرتعالی نحوه تعامل حوزه با نهادهای حکومتی را در فرهنگسازی امر حجاب چگونه ارزیابی میکنید؟
این انتظار مهم را حوزویان از نهادهای حکومتی دارند به ویژه نهادهای دخیل در امر عفاف و حجاب که قبول کنند حوزویان به عنوان مرجع اصلی و کارشناسان دینی و فقهی امور مختلفی مانند عفاف هستند و باید نظر دین را علمای دین بدهند. دست اندرکاران اجرایی و اطلاعرسانی کشور باید توجه ویژه و عملی به نظرات و طرحهای حوزهها داشته باشند.
تعامل تنگاتنگ نهادهای برنامهریز و مجری به لحاظ محتوایی و اجرا با حوزویان از دیگر خواستههای مطرح در این عرصه است؛ هرچند مسؤولیت حوزه نظریهپردازی و ارائه نظرات اسلام است، اما در تبیین این نظر و القای آن به جامعه باید همکاری هم صورت گیرد.
زمینهسازی برای ورود حوزه و حوزویان ولو به عنوان همکار در جمع برنامهریزان و مجریان از دیگر خواستههای مطرح است؛ حوزویان باید در همایشها و نشستهای صدا و سیما به عنوان کارشناس در کنار سایر کارشناسها شرکت کنند و تنها وظیفه تولید دانش با حوزه نباشد، یعنی در تبیین، اشاعه و ترویج حوزه ورود کامل پیدا کند.
شاید توقعات متقابلی هم نهادهای حکومتی از حوزویان دارند که از آن جمله میتوان گفت که اگر دستگاههای نظارتی مانند وزارت کشور و ارشاد به سوژههایی به عنوان فرصت یا آسیب در راستای مسأله عفاف و حجاب برخورد میکنند سریعا به حوزههای علمیه منتقل و جواب را از حوزهها مطالبه کنند.
در میان مجامع حوزوی بیشترین وظیفه درباره عفاف و حجاب به عهده کیست؟ و چرا با وجود فعالیتهای گسترده در این عرصه، وضعیت حجاب نامطلوب است؟
اگرچه همه حوزویان به شکل عام خود را در عرصه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب مسؤول میدانند، اما در ساختار حوزوی مرجع متمرکز و منسجمی که وظیفه مستقلی برای این امر داشته باشد وجود ندارد و تنها بخشهای پژوهش و فرهنگی پاسخگوی این امر هستند.
اینکه مطرح شد چرا با وجود فعالیتهای گسترده در عرصه حجاب و عفاف، وضعیت حجاب نامطلوب است، باید گفت که علی رغم اقدامات متعدد، هنوز الگو ندادهایم و بیشتر از اصطلاح نکن نکن و نه نه استفاده کردهایم، حتی الگوی جایگزینی که همه نسبت به آن متفقالرأی باشند هم ارائه ندادهایم و نسبت به الگوی مدنظر هم طرح درست و حسابی ارائه نشده است.
مردم اساسا دینشان را از صغری و کبری و نتیجه نمیگیرند بلکه از مجاری آنچه چشمشان تصویربرداری میکند میگیرند، درست است منطقی و عاقل هستند اما باورشان این است که باید الگو و یک مدل خارجی بدهند، بنابراین نمونه مناسبی ارائه نکردیم و نتوانستیم جایگزین مناسبی برای مدلهای منفی ارائه دهیم؛ معلومات به رفتار تبدیل نشد.
حضرتعالی با اشاره به برنامهها و اقدامهای فرهنگی صورت گرفته در سه دهه اخیر، تحلیلی را از وضعیت موجود در زمینه عفاف و حجاب ارائه دادید و به واکاوی عملکرد حوزه علمیه و روحانیت در قبال مسأله بدحجابی پرداختید، در پایان به عنوان جمعبندی نهایی اگر راهحل و راهکاری را برای برون رفت از این وضعیت مدنظر دارید، بفرمایید؟
سه دهه انقلاب یک فرصت طلایی برای انجام کارهای مناسب و ارزشمند بود، اگرچه کارهای خوبی هم انجام شد، اما چشمگیر و متناسب با انتظاری که میرفت نبود؛ از سوی دیگر باور داریم که کارهای فرهنگی زمانبر و هزینهبر است و نباید توقع داشت که سریع انجام شود، برای جبران آن زمانی که از دست دادهایم و برای اینکه سریعتر به الگوی مدنظر برسیم باید با یک حرکت نهضتگونه که پشتوانه عزم ملی را با خودش دارد، وارد عرصه حجاب و عفاف شویم.
با تعریف پروژه یا پروسه در این راستا، اولا سیاستها و اهداف کلان نظام اسلامی پیرامون عفاف و حجاب مشخص و ابلاغ شود، نهادهای درگیر دقیقا شناسایی و شمارش شوند، جایگاه و وظایف و قلمرو فعالیت هر کدام از نهادها دقیقا ریز شود، بخش هماهنگ کننده بین نهادهای دخیل و ناظر بر حسن اجرای برنامهها تعیین شوند و دستگاهها و نهادها حسب مورد و در راستای وظایف تعیینی خود کارگروههای تخصصی درونسازمانی تشکیل دهند.
این پروسه فرایند معینی را دنبال کند و برحسب آن باید به صورت طولی سوژهیابی و انتخاب موضوع شود، آسیبها و فرصتها شناسایی شوند و اطلاعات حول آن سوژه جمعآوری شود، پردازش و تحلیل اطلاعات هم صورت گیرد و پس از پردازش و تحلیل اطلاعات و نظریهپردازی و انتخاب نظریه برتر، برنامه جامع منطبق با شرع و قانون و دارای زمانبندی مشخص، ابلاغ و توجیه برنامههای مصوب به نهادهای مجری، نظارت مستمر بر حسن اجرا، بازخوردگیری دائم و مرحله به مرحله و ارزیابی به موقع بازخوردها و برنامهریزی تکمیلی و اصلاحیه صریح و متناسب با بازخورد انجام شود.
این فرایند به صورت مستمر دنبال شود و مرجع رصد کننده مدام این فعالیتها را رصد کند و همزمان در موازات این فعالیتها، آثار قابل فهم عمومی پیرامون عفاف شناسایی یا تدوین شود، کلیه کتابها و آثار مربوط به عفاف در قفسههای خاصی در کتابخانهها یا نمایشگاهها با قیمتهای مناسب به فروش برسد، در برنامههای تلویزیونی به موضوع عفاف و حجاب بیشتر و به صورت برجسته پرداخته شود.
همچنین همایشها و نشستهای متعدد در راستای موضوعهای مرتبط برگزار شود و دبیرخانهای نتایج این نشستها را دنبال کند؛ پایاننامههای متعدد در رابطه با موضوعات عفاف و حجاب مورد حمایت قرار گیرند، رشته یا گرایش خاص پیرامون عفاف و حجاب در حوزه تصویب شود و به اجرا درآید، حوزهها همزمان تعامل تنگاتنگ با صدا و سیما و وزارت ارشاد در محتوای فیلمنامهها و میزگردها حضور چشمگیر داشته باشند.
یادمان نرود که مردم ما مسلمان هستند و نهادها هم احساس مسؤولیت میکنند، نباید وضعیت نامطلوب حجاب را کمکاری تلقی کرد، بیشتر بدکاری بوده است، بیشتر موازی کاری انجام شده و به سبب آن کارها ابتر مانده و مکمل و متقن نبوده، اثر کم و حتی معکوس داشته است.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید از شما متشکریم /920/گ401/ر
ارسال نظرات