نظریه سنخیت نسبت خداوند متعال و کائنات بررسی شد
خبرگزاری رسا ـ دهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی مباحث اعتقادی با موضوع «نسبت خداوند متعال و کائنات، سنخیت، عینیت یا تباین» در مشهد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، دهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی مباحث اعتقادی، به همت کارگروه نشستهای تخصصی مباحث اعتقادی مدرسه علوم دینی حضرت ولی عصر(عج) مشهد با موضوع «نسبت خداوند متعال و کائنات، سنخیت، عینیت یا تباین (گزارش دوم)»، با حضور علمای مشهد و جمع زیادی از طلاب و فضلای حوزه علمیه خراسان، صبح امروز در محل هتل الغدیر مشهد برگزار شد.
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی، دانشیار و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این نشست در خصوص نقد و بررسی نظریه سنخیت گفت: نظریه سنخیت در چهار بخش اساسی بررسی میشود. اول اینکه این نظریه دیدگاهی است که مورد قبول عالمان ادیان الهی و متکلمان مسلمان نبوده است، نه تنها متکلمان شیعه و امامیه، بلکه متکلمان سایر مذاهب اسلامی نیز به شدت با این دو نظریه برخورد کردهاند.
وی افزود: دوم اینکه سابقهای طولانی در تاریخ تفکر بشری دارد که به قبل از اسلام برمیگردد. سوم اینکه از دیدگاه آیات و روایات و نصوص دینی به تواتر مورد نقد قرار گرفته و کسی که مراجعهای اندک به متون اسلامی داشته باشد نمیتواند این نظریه را بپذیرد و چهارم نیز اینکه این نظریه هیچ پایه استدلال عقلی و برهانی ندارد و آنچه فلاسفه ادعا کردهاند، مقبول نیست.
وی سه مورد اول را به جلسات آینده موکول کرد و در خصوص مدعای چهارم گفت: سنخیت یعنی کسی ادعا کند که میان خالق و مخلوق، در حقیقت وجودشان، اشتراک بوده واقعیت خالق و مخلوق از نظر سنخ و نوع مشترک هستند. فیلسوفان اعتقاد دارند رابطه میان علت و معلول رابطه صدور است و تلقی آنان چیزی است که از رابطه میان شیء طبیعی و آثار آن استخراج شده است. یعنی علت ذات خود را در مرتبه دیگری بروز میدهد و خصوصیتی از این ذات برای غیر ذات ظاهر میشود. دلیل فلاسفه نیز این است که اگر معنای علیت اثر و عارضه ذات یک شیء نباشد لازمه آن این است که هر چیزی از هر چیزی صادر شود مثلا آتش تر کننده باشد.
حجت الاسلام سبحانی با تأکید بر اینکه اگر این علیت که به معنای صدور است از بین برود، نظریه سنخیت باطل میشود، گفت: تلقی از علیت مبتنی بر اینکه ذاتی، کمالی از خود صادر میکند، تصوری غلط است. علیت فلاسفه ممکن است در علت طبیعی صادق باشد اما هرجا علیتی است، لزوما یک ذات، کمالی را از خود بیرون نمیدهد. علیت معنای عامی است که مصادیق مختلف دارد که یکی از مصادیق اعظم آن، فعالیت با اراده است. فلاسفه نتوانستهاند اراده را نه در خداوند و نه در انسان حل کنند و حتی اراده انسان را به علیت طبیعی و مثل رابطه آب با تر کردن دانستهاند.
وی نظریه سنخیت را دارای چهار اشکال عمده عقلی و برهانی دانست و گفت: اول اینکه این نظریه مستلزم تناقض است یعنی وجود یک کمال در دو رتبه مختلف، دوم اینکه خلقت و فاعلیت و ایجاد بیمعنی میشود، سوم اینکه یا باید وجود در هیچ مرتبه ایجاد نباشد یا اینکه تمام مراتب وجود، واجب باشد و چهارم اینکه قبول هرگونه وجودی غیر حق تعالی به معنای تحدید ذات الهی و واجب است؛ به دلیل جدیت همین شبهات است که کسی مانند صدرالمتألهین این اشکالات را وارد تلقی کرده و به نظریه عینیت عدول میکند که در کتب خود به این قضیه تصریح دارد.
در ادامه این نشست دکتر علی افضلی نیز گفت: به طور کلی در چهار بخش میشود اصل سنخیت علت و معلول را بررسی کرد. اول معنای سنخیت است که اشکال آن ابهام این معنی است که در کتابهای فلسفی با تفصیلهای مختلف آورده شده و مبهم است و شهید مطهری نیز به این ابهام اشاره کرده و سعی میکند معنای روشنی ارائه دهد.
وی افزود: دوم حوزه شمول سنخیت است که مشخص نیست که فقط علل مادی را در بر دارد یا برای نفس انسان و افعال او یا در مرتبه بالاتر، برای خالق او نیز صادق است. سوم ادله سنخیت است که از نظر عقلی متقن و محکم نیست و چهارم ارتباط سنخیت با قاعده «الواحد» است که شهید مطهری این دو را یکی میداند و مرحوم علامه طباطبایی این دو را جدا میداند.
وی نیز مهمترین دلیل فلاسفه در صورت نبود سنخیت را هرج و مرج در عالم دانست و گفت: نقد اول این دلیل این است که اگر سنخیت به معنی نظم طبیعی باشد باز هم ضرورت و کلیت ندارد یعنی وقتی میتوان ضروری بودن یک قانون را ثابت کرد که انکار آن موجب تناقض شود، به عنوان مثال اگر آتشی پیدا شد که سرد کننده باشد و هرج و مرج شود باز هم اشکالی پیش نمیآید.
دکتر افضلی تصریح کرد: در جهانبینی الهی، روابط بین موجودات قوانینی است که خدای متعال وضع کرده است. درست است که بخاطر سامان زندگی انسان و توانایی برنامهریزی او، بین پدیدهها رابطه طبیعی برقرار کرده و در آن نیز دخالت نمیکند اما قوانین خداوند مخلوق او هستند، البته انسان محکوم قوانین طبیعت است و چون نمیتواند گرما را از آتش بگیرد خیال میکند که رابطه آتش و گرما ذاتی است و باید همیشه باقی بماند اما خداوند این روابط را خلق کرده است و در موردی مثل آتش حضرت ابراهیم، گرما را از آتش میگیرد.
وی در پایان گفت: دوم اینکه اگر فرضا بین آتش و گرما سنخیت، اثبات شد، نمیتوان این را به خالق و مخلوق نیز گسترش داد و این پرش ناگهانی از آتش به خالق اشتباه است. سوم اینکه جدا از بحث خالق و مخلوق، این سنخیت در مورد افعال نفسانی انسان صادق نیست. چهارم نیز اینکه اگر سنخیت نباشد لازم میآید که هرچیزی از هر کسی صادر شود، که در مورد انسان مشکلی ایجاد نخواهد شد مانند امام رضا(ع) که از پرده شیر ایجاد میکنند.
گفتنی است این نشست سه ساعت به طول انجامید و علاقهمندان به مشروح مباحث طرح شده در این جلسه و جلسات قبل به همراه صوت و تصویر، میتوانند به پایگاه اینترنتی معارف اهل بیت به نشانی www.emaaref.ir مراجعه کنند./932/پ201/ع
ارسال نظرات