تجربه شورای نگهبان برای تحولات حقوقی در بیداری اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله کعبی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه، که پیشتر سابقه عضویت در شورای نگهبان را به عنوان عضو حقوقدان نیز داشته است، در همایش ناظرین شهرستان دزفول به مناسبت سالروز تأسیس شورای نگهبان به ایراد سخن پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
شورای نگهبان یک نهاد حقوق بشری بینظیر است. این نهاد در مقایسه با نهادهای مشابه در جهان مثل شورای قانون اساسی فرانسه یا دادگاه قانون اساسی آمریکا و نهادهای دیگر، هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ عملکردی امتیازهای بسیاری دارد.
شورای نگهبان به عنوان یک معیار و شاخص برتر برای صیانت از قانون اساسی، شرع مقدس، حقوق ملّت و ایستادگی در مقابل باندهای قدرت و ثروت و جریانهایی که بخواهند در حاکمیت مردمی، نفوذ و خلل ایجادکنند میباشد.
تقدیر از دفاتر نظارتی
همین جا لازم می دانم که از همة عزیزان که با کمال اخلاص و با انگیزه خدمت به نظام و پاسداری از حق مردم و برگزاری یک انتخابات سالم در دفاتر نظارتی سراسر کشور از جمله در استان خوزستان با شورای نگهبان همکاری می کنند، تشکر می کنم.
این دفاتر نظارتی، دستگاه اداری نیستند، بلکه یک جریان قوی مردمی، حزب الهی، اصیل و تاثیرگذار برای صیانت از نظام و حقوق ملّت و به عنوان پشتوانة نظام و معتمدین مردم، در واقع برای برگزاری انتخابات سالم هستند. البتّه همانگونه که حضور در میدانهای دیگر و میدانهای کارهای سخت، هزینهبر است، حضور در این دفاتر نظارتی هم بی هزینه نیست.
امّا شماها مشتاقانه و مؤمنانه و داوطلبانه آمادة کار هستید و ممکن است در فراز و فرود حوادث با کم لطفی بعضیها به ویژه در صحنههای متفاوت انتخاباتی روبرو بشوید. البتّه وظیفة شورای نگهبان پشتیبانی از نیروهای همکار خود در دفاتر نظارتی سراسر کشور است. امّا این میدان جهادی است که شما در آن وارد شدهاید.
الآن دفاتر نظارتی در سراسر کشور به عنوان دفاتر تاثیرگذار، تثبیت شده اند. البتّه شورای نگهبان ادعای عصمت نمیکند و این جریان مردمی عظیم همکار در دفاتر نظارتی شورای نگهبان و این خیل عظیم مردم مؤمن هم ادعای عصمت نمیکنند.
شهادت به بیطرفی شورای نگهبان
من شهادت شرعی می دهم نسبت به کار 12 عضو شورای نگهبان که با کمال بی طرفی، رعایت عدالت و رعایت قانون و برای استیفای حق مردم و امانتداری انتخابات، بدون جانبداری از کسی و بدون اینکه زیر بار نفوذها بروند، تنها بر اساس پروندة انتخاباتی که یا از مجاری چهارگانه و یا از اطلاعات مردمی یا دفاتر نظارتی میآید، تصمیم می گیرند.
علی الخصوص حضرت آیت الله جنتی حفظ الله که واقعا جزء ذخایر ارزشمند الهی برای نظام مقدس اسلامی و حوزه های علمیه و یار دیرینة امام و رهبری هستند. ایشان چون کوه مستحکم در مقابل هر گونه زیاده طلبی ایستادهاند.
در خصوص داوطلبان، طبق ظاهر پروندهها قضاوت می شود و چون طبق ظاهر قضاوت میشود در پرونده های انتخاباتی، هیچ کس نمی گوید که هیچ خطایی اتفاق نمیافتد. همیشه تلاش باید این باشد که درصد خطاها را کم بکنیم و کار را رشد و تعالی بدهیم، امّا، با حسن نیت در این مجموعة مقدس کار میشود و همواره امدادهای غیبی و توجهّات الهی و نصرت الهی و رضایت امام و رهبری و عموم مؤمنین در سطح کشور از شورای نگهبان و لطف و عنایت آقا امام زمان توشة راه این شورای مقدس است.
همکاری با شورای نگهبان؛ عمل صالح
ما خدا را شاکریم و یقین بدانید این دلسوزی هایتان، این همت تان و این همراهیتان، به عنوان عمل صالح در کارنامة شما ثبت میشود. کار شما، به عنوان یاری و یاوری نائب عام امام زمان، فقیه عادل مجاهد توانا برای ادارة کشور و حجت شرعی بر همة ما در عصر غیبت چه زمان امام راحل و چه در زمان الآن حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حساب خواهد آمد.
من هم به نوبة خود، به عنوان کمترین طلبهای که در جریان این کارها هستم و همانطور که فرمودند یک دورهای هم به عنوان عضو شورای نگهبان در خدمت همگان بودهام، چه قبل از عضویت و چه الآن که با مجموعة برادران شورای نگهبان ارتباطمان محفوظ است، به سهم خودم از همة شما تشکر می کنم.
شورای نگهبان و بیداری اسلامی
اجازه می خواهم با توجه به این تحولات جهانی در عرصة بیداری اسلامی، جایگاه شورای نگهبان را در زمینة بیداری اسلامی توضیح بدهم. یعنی در واقع شورای نگهبان و مسئلة بیداری اسلامی.
یکی از مسائل بسیار مهمی که ما در این تحولات کشورهای منطقه باید توضیح بدهیم، این است که ما چه تجربه هایی می توانیم فراروی بیداری اسلامی قرار بدهیم. چون الآن نهضت های بیداری اسلامی در مرحلة دولت سازی هستند. یعنی دارند دولت هایشان را تشکیل می دهند. یکی از محوریترین کشورها برای دولت سازی، مصر است و بخش مهمی از تحولات مصر که کمتر در مورد آن صحبت میشود «تحولات حقوقی مصر» است. ما باید ببینیم با توجه به جایگاه عظیم شورای نگهبان، چه پیامی، به عنوان پیام انقلاب اسلامی و تجربة امام در دولت سازی می توانیم برای مصر داشته باشیم. این نکته، در این زمان، خیلی حائز اهمیت است.
نظام «امت و امامت»
متأسفانه بعضیها در تحلیل مسأله بیداری اسلامی، دچار افراط و تفریط می شوند. یک عده فکر می کنند آنچه که در منطقه، دارد اتفاق می افتد «یک انقلاب اسلامی تمام عیار» است و آن را با انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 مقایسه می کنند. این تحلیل درست نیست چون ما در انقلاب اسلامی یک امام و رهبر و یک ولی فقیه داشتیم.
اما در نهضت های بیداری اسلامی چنین عنصری وجود ندارد. در انقلاب اسلامی، انقلاب تمام عیار و تحول بنیادین بود و این تحول بنیادین، به همه عرصه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی سرایت کرد. با یک انقلاب تمام عیار، یک رژیم طاغوتی با همه ساختار پوشالیاش از بین رفت و یک بنای جدید بر اساس نظام «امامت و امّت» در ایران طراحی شد. این اتفاق، چیز کمی نبود.
شالودههای باقی مانده در مصر
امّا آنچه که در نهضت های بیداری اسلامی اتفاق می افتد، این نیست. یعنی شالوده های نظام سابق و ساختارهای حقوقی و اجتماعی و اداری و سیاسی آن هنوز از بین نرفته است. بلکه در مرحلة بعد از انقلاب، این ساختارها در حد اصلاح پیش رفت. بنابراین بین انقلاب اسلامی ایران که یک انقلاب تمام عیار بود و این انقلابها، تفاوت وجود دارد.
در مرحله شعارات و تظاهرات و در آنچه که در عمل اتفاق افتاد، اینها در شعاری گفتند: «الشعب یرید اسقاط النظام»، این شعار معروفی است که شنیدید "مردم، ساقط کردن نظام را می خواهند" امّا یکی از مظاهر حقوقی نظام چه بود؟ قانون اساسی. بلافاصله که حسنی مبارک از قدرت جدا شد، دولت و کشور مصر را به چه کسی سپرد؟ به نظامی ها. در واقع ساختار قدرت، در دست نظامی ها باقی ماند. نه تنها این ارتش باقی مانده است، بلکه قدرت را به دست گرفته است و از لحاظ حقوقی، ساختار قدرت را حفظ کرده است. ارتش آمد و یک بیانیهای صادر کرد به نام بیانیة قانون اساسی که در زبان عربی به آن می گویند: «اعلان الدستوری»؛ اینطور نیست که در مصر یک رفراندومی بنام رفراندم مثلاً نوع حکومت، برگزار شده باشد. آن طور که در ایران اسلامی داشتیم. بعد یک رفراندومی برگزار شده باشد برای پذیرش قانون اساسی، مانند رفراندوم قانون اساسی در ایران.
ساختار قدرت مصر، دست نظامی ها باقی ماند و این نظامی ها هستند که باید تعیین بکنند که مدل حکومت و ساختار حکومت و انتخابات چگونه باید پیش برود.
پس مصریها هم از لحاظ نظام امامت و امت و نظام ولایت، مشکل دارند و هم در مورد ساختار قدرت که یک نوع اصلاحات در آن صورت گرفته، نه اینکه ساختار قدرت دگرگون شده باشد.
اخوان المسلمین و پرچمداری انقلاب
مشکل سوم که در این نهضت های بیداری اسلامی وجود دارد عهدنامه ها و قراردادهای بین المللی است که با اسرائیل داشتند. در مصر، با نفوذی که آمریکا داشته و جریان یک حزبی بنام حزب اخوان المسلمین که اینها در دوران حسنی مبارک هم در قدرت بودند و در قدرت، مشارکت داشتند امّا حزب اقلیت بودند و ساختار آن دولت را هم پذیرفته بودند. در کنار آنها یک الازهر هم وجود دارد که شرکت در راهپیمایی را حرام می دانست. پس اخوان المسلمین و الازهر، مشارکت چندانی در انقلاب نداشتند.
بدنة انقلاب با جوانها بود. حالا بعد از پیروزی انقلابشان یا پیروزی مردم، الازهر با الهام از تجربة تاریخی روحانیت در اسلام و مکتب اهل بیت(س) در حوزة قم، یک موضع ارشدی به خود گرفت که دیگر باید خودش را از حکومت و نظام جدا بکند.
بنابراین عناصر اخوان المسلمین در واقع به عنوان پرچمدار جریان انقلاب، با استفاده از نفوذ مردمی، حزبی به نام حزب عدالت و آزادی تشکیل دادند تا در جریان قدرت، کار را به دست بگیرند.
این سه مورد، از لحاظ ماهیت حقوقی از تفاوت های موجود بین آنچه که در مصر اتفاق افتاده، با انقلاب اسلامی 57 است. بنابراین، این تحلیل که در مصر، انقلاب اسلامی آن هم یک انقلاب اسلامی تمام عیار مانند ایران اتفاق افتاده است، یک افراط بود.
سه تحلیل تفریطی
امّا بعضیها، با یک تحلیل تفریطی، قدرناشناسی میکنند و خوب تحلیل نمیکنند و فکر میکنند آنچه که در منطقه، بویژه مصر اتفاق افتاده، یک جریان عربی بود. شما این تحلیل را در مطبوعات میخوانید. در جاهای دیگر و ماهوارهها میبینید که میگویند؛ «بهار عربی» و این رویکرد،یک رویکرد ناسیونالیستی است.
بعضی های دیگر هم میگویند آنچه اتفاق افتاده در واقع یک جریانی است که آمریکا ساخته و آمریکا خواسته در جریان فرا استعمار و بالاتر از جریان استعمار نوین، پوست بیندازد. اینها آمدهاند تا پوست اندازی بکنند و جلوی پتانسیل انقلاب در منطقه را بگیرند و انقلاب اسلامی را مهار بکنند.
اینها با این تحلیل ادعا میکنند که خود امریکایی ها این طرح را راه انداختند و این شیطنت امریکایی هاست تا اینکه انقلاب ملتها را به نفع خودشان مصادره کنند.
در تحلیل سوم میگویند؛ این اتفاق، اصلاً ربطی به «اسلام» ندارد و حتی ربطی به «قومیت عرب» و ربطی به «امریکا» ندارد. یک بیداری انسانی است و انسانها بیدار شده اند. این تحلیلها 100% افراطی است.
بهار عربی؛ به یک قصه شبیه است
آنهایی که میگویند آنچه که اتفاق افتاده بهار عربی است، اشتباه می کنند چون که دوران ناسیونالیسم، آن هم از نوع عربی برای نجات فلسطین با مرگ عبدالناصر پایان یافت و با تولد انقلاب اسلامی جریان بیداری اسلامی برای نجات فلسطین بر پایة هویت اسلامی زنده شد. آنهایی که «بهار عربی» را مطرح میکنند، یک بازگشت به عقب است، اصلاً جریان های ناسیونالیستی، دیگر با مردم و این اتفاقها همراهی نمیکنند. می بینید الآن در فلسطین حماس و جهاد اسلامی و جریانهای مشابه، ابتکار عمل را به دست گرفته اند... واقعاً بهار عربی به یک قصه شبیه است.
غافلگیری آمریکا از بیداری اسلامی
اما آنهایی که میگویند امریکاییها، پشت سر این حوادث هستند، و امریکایی ها این جریانها را ساختهاند؛ یا ناشی از کم توجهی است؛ یا خود باختگی است یا ضعف تحلیل سیاسی و کم اندیشگی است.
چون امریکایی ها اصلا غافل بودند و در مقابل این اتفاقات در خواب غفلت بودند. همانگونه که 22 بهمن 57 را تجربه نکرده بودند و 22 بهمن 57 و انقلاب اسلامی برای آنها قابل پیش بینی نبود. در غرب، خود سردمدارانشان اعتراف میکنند که این وقایع برای ما یک حادثة غیرقابل پیش بینی بود. اصلاً هیچ تحلیلگری فکر نمیکرد حسنی مبارک با این خفت و ذلت در صندوق اتهام و حبس به سر ببرد. در حالی که او مزدور تمام عیار اسرائیل و امریکا بود. یا هیچ تحلیل گری فکر نمیکرد بن علی با آن خفت، به دامن آل سعود فرار بکند. یا علی عبدالله صالح که در جریان عربستان و در جریان به اصطلاح مبارزه با القاعده به ادعای خودشان هم پیمان آنها بود، فراری بشود. فکر نمیکردند ناگهان چنین انقلاب سنگینی علیه آنها بشود.
آنها فکر نمیکردند ستونهای رژیم آل خلیفه توسط شیعیان مظلوم بحرین به زلزله در بیاید. این اتفاقات یا حوادثی که در آینده به شکل تصاعدی در پیش است اصلاً برای آنها قابل پیش بینی نبود. آنها خودشان می گویند این وقایع قابل پیش بینی نبود. من چند شاهد هم برای شما می آورم.
اعترافات غرب
در ماههای اول نهضت بیداری، شورای امنیت امریکا روزانه جلسه بحران تشکیل می داد که ما الآن چکار بکنیم. هیچ وقت این جلسات بحران در اتاق فکر امریکایی ها تعطیل نشد. آنها به دنبال این بودند که انقلاب های ایجاد شده را به نفع مصالح امریکاییها مصادره بکنند. اما حالا تلاش میکنند که در انقلاب های منطقه، انحراف ایجاد بکنند. اگر کسی بگوید امریکا اینها را ساخته و پرداخته، اشتباه میکند.
رژیم صهیونیستی گفته است با این تحولات در منطقه، ایران وارد مرزهای اسرائیل شده و مرزهای سنتی ایران دگرگون شده است. اگر قبلاً مرزها، در خاک ایران بود، الآن مرزهای سنتی ایران اسلامی به داخل فلسطین اشغالی و داخل اسرائیل رسیده است. آنها احساس خطر جدی میکنند و نگران تولد یک ایران جدید در مصر هستند. کجای این مسئله، مدیریت امریکاییهاست که این تحولات را به همراه داشته است؟ پس حقیقت امر، بیداری اسلامی است. بیداری اسلامی را هم با نگاه واقع بینانه میگوئیم. البته متفاوت با انقلاب اسلامی ایران است.
عناصر بیداری اسلامی
این بیداری اسلامی، دارای سه عنصر است که آن نهضت ها را تبدیل به بیداری اسلامی کرده است.
عنصر اول: هویت اسلامی؛ هویت انقلاب های منطقه، هویت "الله اکبر"، هویت "نمازجمعه"، "نماز جماعت"، "حجاب"، "عفاف" و هویت "اسلام خواهی" است یعنی اینکه دین ما اسلام است. ما می خواهیم اسلام در صحنة زندگی اجرا بشود. در تونس حجاب ممنوع بود. اما راهپیمایی ها در مساجد شروع شد. یکدفعه بحث حجاب مطرح شد. حزب "النهضه" به رهبری "راشد الغنوشی" در تونس یکدفعه حزب پیروز میشود و در مصر، اسلامگراها یعنی اخوان المسلمین یکدفعه حزب پیروز میشوند. در لیبی هم همین هویت اسلامی در بدنه انقلاب است. اگر چه امریکایی ها تلاش می کنند که لیبرال ها را در لیبی پیروز کنند و این تازه اول اقدامات آنها است.
عنصر دوم: در بیداری اسلامی استکبار ستیزی است، صهیونیسم ستیزی است و امریکا ستیزی است. مردم منطقه از امریکا متنفرند از اسرائیل هم متنفرند، بغض متراکم ناشی از تحقیری که آنها در این سال های متمادی از امریکا و اسرائیل دیدهاند، ترکید و بیداری اسلامی متولد شد.
کدام بغض متراکم؟ ملتها احساس می کنند که رژیمهای حاکم بر آنها دست نشاندة امریکا و صهیونیسم هستند. هم نفت شان را به غارت می برند، هم ثروت هایشان را می برند و هم ذلیل شان کرده اند. هم به آنها توسری می زنند و هم هیچ پیشرفتی از لحاظ اقتصادی نکرده اند. وامدار و صدقه سر نیز هستند. هم به آمریکا و اسرائیل کمک می کنند و هم هر دستوری که آنها می دهند باید رژیم حاکم بر ملتها اجرا بکنند. این در حالی است که این ملتها در کنار خودشان می بینند که ایران اسلامی 33 سال است مقاوم و محکم مقابل امریکا و اسرائیل ایستاده است و علیرغم توطئه های داخلی و بین المللی علیه انقلاب اسلامی، گفتمانش پیش می رود. آنها می بینند که ایران اسلامی دارد به یک قدرت منطقه ای و بین المللی تبدیل می شود. کشورهای منطقه با چشم میبینند که ایران پیشرفت می کند اما خودشان ذلیل میشوند و این ذلت، ناشی از تبعیت از امریکا و صهیونیسم است. ما در 8 سال دفاع مقدس با مقاومت مردم خوب مان و با این شهدایی که تقدیم کردیم، در برابر دشمن سر خم نکردیم. غرب و شرق علیه ایران اسلامی بسیج شد، صدام یعنی نوکرشان را بسیج کردند که در مقابل انقلاب اسلامی بایستد، اما ملت ایران خم به ابرو نیاورد. ایستاد و حماسه آفرید. برکات حماسة 8 سال دفاع مقدس و شهدایی که تقدیم شد، از مقاومت اسلامی حزب الله لبنان، سر درآورد و نهایتاً به آزادی جنوب لبنان منجر شد. به مقاومت 33 روزه حزب الله لبنان و مقاومت مردم لبنان در مقابل اسرائیل منجر شد. همان الگو، حماسة 22 روزة غزه را آفرید. در حالی که حسنی مبارک گذرگاه رفح را بسته بود و با همدستی اسرائیل، غزه را محاصره کرده بود، مردم غزه مقاومت کردند.
ذلتی بالاتر از این، که در مصر، مردم برای یاری غزه، تظاهرات میکردند اما سرکوب می شدند؟
این پیام پایداری و پیام مقاومت در مصر و تونس و شمال افریقا جواب داد و خوب هم جواب داد. این جواب، قابل پیش بینی بود. بالاخره این بغض مردم تحقیر شده، در مقابل اسرائیل و امریکا ترکید و دیدید که جزء ویژگی های این نهضت، آتش زدن سفارت اسرائیل بود، جزء شعارهای این نهضت، شعارهای ضد صهیونیسم بود. پس ویژگی دوم، ضد صهیونیستی و ضد آمریکائی بودن این بیداری است.
عنصر سوم: استقلال خواهی، آزادی خواهی، عدالت خواهی، خودباوری و خود اتکایی و اعتماد به نفس و تشکیل یک جریان جدید مردمی مثل ایران در این کشورها است. امریکا و اسرائیل از این ویژگی بیشتر میترسند. آنها سعی میکنند که یک هدایتهای دیگری را بر امور مستولی بکنند. این که رهبری می فرمایند این بیداری، اسلامی است با توجه به این 3 ویژگی است.
نگاه اعتدالی به بیداری اسلامی
اما آن آقایانی که می گویند ما نمی دانیم حالا بیداری اسلامی هست یا نیست و نباید زیاد اصرار بکنیم که بیداری اسلامی است! بعد هم چند تا اشکال از این وضعیت نهضت های منطقه را مطرح می کنند، اظهار نظر آنها واقعا، کم تحلیلی است.
به نظر من، نگاه اعتدالی به قضیه این است که بیداری اسلامی با این 3 ویژگی است و دستاوردهای خوبی هم تا حالا داشته است. انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره) تأثیر خودش را بر ملتها گذاشته است. شما به نتایج همین کنفرانس های بیداری اسلامی که در تهران برگزار می شود نگاه کنید. در کنفرانس رهبران بیداری اسلامی ، رهبر معظم انقلاب، خودشان حاضر میشوند و میآیند در جمع آنان پیام می خوانند که من هم افتخار داشتم در این جلسه حاضر باشم.
نباید انتظار معجزه داشت
در کنفرانس دوم که بعد از آن، گران هم تمام شد. یکی از رهبران بیداری اسلامی که به تهران آمده بود را شهید کردند. امریکا به او هشدار داده بودکه به تهران نروید! برهان الدین ربانی علیرغم اطلاع از نظر آمریکا، به تهران می آید و در کنفرانس شرکت میکند و سخنرانی غرایی هم می نماید. برهان الدین ربانی، "الازهری" است و فارغ التحصیل الازهر مصر است و حضورش در این کنفرانس تأثیر خودش را گذاشت و این تأثیر برای آمریکا و اسرائیل پیام دارد.
در کنفرانس بعدی، کنفرانس جوانان که با حضور جوانان انقلاب کرده برگزار شد و کنفرانس زنان که همین چند روز پیش و کنفرانس های دیگر که در راه است، پیامها رد و بدل می شود.
بعضی ها میگویند؛ چرا مرسی، اول به ایران نیامد؟ چرا چنین و چنان گفت؟ نباید از مسئلة بیداری اسلامی در مصر، انتظار معجزه داشته باشیم. حوادث به تدریج اما معقول و حساب شده به سود اسلام و عزت مسلمین و علیه امریکا و صهیونیسم و با مدیریت و تدبیر الهی و امداد های غیبی دارد پیش می رود و ما خدا را شکر باید بکنیم.
اشتباهات در تحولات حقوقی مصر
اما بحث ما درباره تحولات حقوقی مصر و شورای نگهبان. به نظر من در تحولات حقوقی مصر، چند اشتباه پایه ای اتفاق افتاد که بحث درباره این اشتباهات پایه ای به وقتش منتشر خواهد شد. البته بنده هم در جلساتی که با خود مصری ها داشتم و به قم آمده بودند در حضور نمایندگان مجلس، رؤسای احزاب و تشکیلات فرهنگی اجتماعی سیاسی مصریها، این اشتباهات را به آنها گفتم و آنها هم قبول کردند. من این بحث را به شکل مبسوطی در بحث حقوق اساسی در دوره دکتری در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در همین ترم، تدریس نموده ام که به رئوس آن اشاره میکنم:
اشتباه اول: اینها اولین کاری که باید میکردند رفراندوم قانون اساسی و مدل حکومت را مشخص میکردند. اما بجای این گفتند فعلا همین قانون اساسی باشد و مواردی از آن را اصلاح بکنیم و تنها به «اصلاحات قانون اساسی»، رأی دادند تا اینکه موادی از آن اصلاح بشود و بجای حزب حاکم حسنی مبارک، احزاب دیگر هم بتوانند در انتخابات مشارکت کنند؛ متأسفانه اخوان المسلمین مرتکب این اشتباه تاریخی شد. الآن اینها قبول دارند که اشتباه کردهاند.
اشتباه دوم: شورای نظامی حاکم را به عنوان جایگزین حکومت، برای دوره انتقالی به رسمیت شناختند. یعنی بر خلاف آنچه که در انقلاب اسلامی ایران رخ داد. در انقلاب ما حضرت امام خمینی(ره) یک چیزی به نام «شورای انقلاب» را تشکیل دادند اما در آنجا با حفظ حاکمیت شورای نظامی، ابتکار عمل برای تحولات حقوقی، دست شورای نظامی مصر که دست نشاندة حسنی مبارک بود، افتاد.
اشتباه سوم: به رسمیت شناختن یک بیانیه ای بنام «الاعلان الدستوری» یعنی اعلامیة قانون اساسی بود. به موجب این باید تحولات صورت میگرفت که باز هم این اعلامیه قانون اساسی توسط شورای نظامی مصر صادر شد.
اشتباه چهارم: تن دادن به برگزاری انتخابات پارلمانی که صحت انتخابات و ابطال انتخابات و نظارت بر انتخابات به موجب اعلامیة قانون اساسی توسط نهادهایی صورت میگیرد که از زمان حسنی مبارک سر کار بوده اند. یعنی هیأت نظارت بر انتخابات ناشی از نظام حسنی مبارک و دادگاه قانون اساسی حسنی مبارک و مردان حسنی مبارک می باشند که این هیأت با بخش حقوقی شورای نظامی مصر هماهنگ بوده است.
اشتباه پنجم: اقدام مجلس الشعب یا مجلس مردم است که در آن اکثریت هم از اخوان المسلمین بودند و دست زدند به تأسیس (یک تشکیلات) حقوقی بنام «الجمعیه تأسیسه» یعنی جمعیت تأسیس قانون اساسی، مانند مجلس خبرگان قانون اساسی ما. آنها گفتند 50 نفر از خود نمایندگان مجلس و 50 نفر بیرون از نمایندگان مجلس با یک ترکیب خاص برای قانون اساسی فکر کنند. آن ترکیب 100 نفری زیر بمباران حملات شورای نظامی و دادگاه قانون اساسی بازمانده از رژیم پس ماندة حسنی مبارک قرار گرفتند و در نهایت گفتند این «جمعیت تأسیس قانون اساسی» باید ابطال شود و شورای نظامی آن را ابطال کرد.
پذیرش سازوکارهای رژیم مبارک
بالاتر از این، آنها تن به انتخابات ریاست جمهوری دادند آن هم با همان ساز و کارهای نظارت بر انتخابات مجلس. یعنی همان هیأت نظارت دولت رژیم حسنی مبارک و همان دادگاه قانون اساسی رژیم مبارک و همان شورای نظامی که باید حرف نهایی را بزند، قانون انتخابات ریاستجمهوری را پیگیری کند.
بعد هم شورای نظامی با استناد به مواد اعلامیه قانون اساسی که خودشان صادر کرده بودند، پارلمان مصر را منحل کردند این انحلال پارلمان مصر توسط دادگاه قانون اساسی به استناد اعلامیه قانون اساسی که نظامی ها به عنوان ساختار حکومت، صادر کرده بودند صورت گرفت. چون 100% پیش بینی می کردند مرسی رئیس جمهور خواهد شد، پارلمان را منحل کردند.
در بحث تأیید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری، بازهم عوامل رژیم حسنی مبارک «خیرت الشاطر» که کاندیدای اصلی اخوان المسلمین بود را رد صلاحیت نمودند و آقای مرسی بعنوان کاندیدای ذخیره، تأیید شد.
احمد شفیق نخست وزیر دولت حسنی مبارک هم کاندیدا شد و با انتخابات بازی کردند و رأی او را بالا آودند، 12 میلیون مقابل 13 میلیون بعد از اینکه فهمیدند مرسی رأی می آورد با انحلال پارلمان، شورای نظامی جایگزین پارلمان شد و مرسی باید میآمد جلوی نظامی ها قسم می خورد پارلمان هم منحل، دادگاه قانون اساسی هم گفت کار تمام است.
یک کار دیگر شورای نظامی کرد، چیزی منتشر کرد بنام «الاعلان الدستوریه تکمیلی» که ترجمة صحیح آن اعلامیه تکمیلی قانون اساسی است. متاسفانه به اشتباه در صداو سیما و در خبرگزاریهای ما به آن می گویند «متمم قانون اساسی»!
اصلاً در این دوره متمم قانون اساسی وجود ندارد. چون هنوز اصلاح قانون اساسی صورت نگرفته است. قانون اساسی مطرح نیست. به جای قانون اساسی دو تا اعلامیه است. یک اعلامیه اصلی که شورای نظامی صادر کرده و یک اعلامیه تکمیلی که شورای نظامی منتشر کرده است. ترجمه درست آن «اعلامیه تکمیلی قانون اساسی» است. احتمالا این ترجمه اشتباه مربوط به تفسیر خبرنگار خانمی است که از مصر خبر مخابره می کند و میگوید متمم قانون اساسی. یا تفسیر مترجمین است.
به هر حال اعلامیه تکمیلی قانون اساسی را شورای نظامی صادر کرد. بازماندگان رژیم مبارک در این اعلامیه تکمیلی باز هم فرآیند جدیدی برای کنترل اسلام گراها تعریف کردند.
پس از پیروزی مرسی اولین جمله مرسی که خیلی جمله تکان دهنده ای بود و بعد از اینکه مردم به میدان التحریر آمدند و یکی دو هفته در آنجا بودند گفت: «انقلاب ناتمام مصر» بعد به زبان عربی گفت: ای آزادگان، ما انقلاب را باید تکمیل کنیم. او به جای آنکه مقابل نظامی ها قسم یاد کند در میدان التحریر مقابل مردم قسم یاد کرد. نظامی ها در یک مقابله به مثل گفتند باید بیاید در دادگاه قانون اساسی قسم یاد بکند که رفت و در دادگاه قانون اساسی هم قسم یاد کرد.
تجربه شورای نگهبان
آنها می دانستند که فریب شورای نظامی را خورده اند و علیرغم کار حقوقی گسترده، یک عقبه مثل شورای نگهبان در جمهوری اسلامی ایران، نداشتند و نیامدند مذاکره کنند و از این تجربیات ما استفاده خوب کنند.
پارلمان بعد از یک روز تشکیل جلسه به دستور مرسی، تن به حکم دادگاه قانون اساسی داد و دیگر تشکیل جلسه نداد. چالش حقوقی سیاسی انقلاب ناتمام مصر با شکل گیری «قوه مؤسس» ناشی از انقلاب که در میدان التحریر باید سرنوشت این قوه مؤسس رقم بخورد حل خواهد شد. در سازش با نظامی ها، انقلاب مصر منحرف خواهد شد. زیرا یک مرحله اصلاح بنیادین باید ایجاد شود.
در مرحله دیگر، مساله حفظ معاهده کمپ دیوید مطرح است. الآن آقای مرسی در این مرحله باید مواضع قاطع و شفافی علیه رژیم صهیونیستی بگیرد که چنین مواضعی دارد. اما به تدریج باید با محوریت قراردادن چالشسازی برای معاهده ذلت بار کمپ دیوید و با حفظ حضور مردم در میدان التحریر آتش انقلاب همچنان در مصر شعله ور باشد.
شورای نگهبان تجربه اش برای بیداری اسلامی تجربه 33 سال مدیریت حساب شده انتخابات است. اولین اقدام در مصر باید بازگشت به تصویب قانون اساسی و تشکیل قوه «مؤسس قانون اساسی» باشد. بنده به مصری ها به زبان عربی گفتم؛ «الدستور اولاً...» یعنی اول قانون اساسی. قبل از هر چیز باید به فکر قانون اساسی باشند. بعد هم در قانون اساسی باید نهادی را به عنوان حافظ قانون اساسی پیش بینی بکنند.
تجربة بی نظیر آن در جهان، شورای نگهبان خودمان است. اینکه من اول صحبت عرض کردم که شورای نگهبان یک نهاد حقوق بشری است؛ یعنی همین قانون اساسی هنجار برتر حقوقی است. اگر این هنجار برتر حقوقی، توسط قوانین مادون، نقض بشود دیگر حاکمیت قانون از بین می رود. شورای نگهبان حافظ این قانون اساسی است. لذا شورای نگهبان تجلی حاکمیت قانون و تجلی حاکمیت شریعت است. مأموریت شورای نگهبان، پاسداری از فقه و پاسداری از قانون و پاسداری از رای مردم است. باید مانند سدی محکم در مقابل زیاده خواهی و استبداد خواهی و امثال اینها باشد.
مظلومیت توأم با اقتدار شورای نگهبان
جمله پایانی اینکه واقعا شورای نگهبان در عین اقتدار برخاسته از مبانی اسلام و ارزشهای اسلامی و انقلابی و قانون اساسی و حمایت و پشتیبانی امام و رهبری، یک نهاد مظلوم است. اقتدار و مظلومیت و معنویت و قداست را شورای نگهبان با هم جمع کرده است.
اقتدار دارد؛ چون ملاحظه هیچ کس را نمی کند.
مظلومیت دارد؛ چون شورای نگهبان در ابعاد گسترده، علیرغم گذشت 33 سال هنوز هم برای محافل حقوقی و محافل مردمی و برای نهادهای داخلی و بین المللی، خوب معرفی نشده است. ضدانقلاب هم، همیشه به شورای نگهبان هجمه میکند. خوب است که در سالگرد تأسیس شورای نگهبان، در مجامع مختلف و جلسات مختلف، جایگاه حقیقی این شورا با ادبیات و زبانهای متفاوت در تریبون های عمومی، خوب بیان شود
اما مقدس است؛ چون کارش معنوی است. چون کارش الهی است و ما خدا را برای این نعمت بزرگ شکر می کنیم./924/د102/ج