شکنندگی جبهه دشمن در پی استقامت جبهه خودی
امروز سالگرد نبرد احزاب در صدر اسلام است؛ نبردی که تمام کفر و شرک و نفاق برای درهم کوبیدن بنیان تازهپای حکومت اسلامی مدینة النبی گرد هم آمدند تا به خیال خویش طومار اسلام و حکومت دینی را درهم بپیچند. اما ایمانهای استوار مسلمانان به پشتوانه نصرت و امداد خدای متعال و فداکاری بینظیر امیرمؤمنان امام علی(ع)، سرنوشتی دیگر برای جنگ احزاب رقم زد تا ضمن متلاشی شدن اتحاد پوشالین جبهه کفر و شرک و نفاق، زمینه برای توسعه هرچه بیشتر و عمیقتر اسلام در گیتی فراهم شده و پیام توحید و معنویت به گوش دورترین ملل هم برسد و بشریت را بیدار کند. اما درسهای جنگ احزاب برای امروز امت اسلامی و ایران اسلامی به عنوان پیشگام عرصه بیداری ملتهای مسلمان چیست؟ چه وجوه تشابهی میان شرایط امروز ما با شرایط نبرد احزاب وجود دارد؟
الف. صفآرایی ابرقدرتها در برابر نظام اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مردمسالار اسلامی در ایران، تمام دشمنان اسلام، اعم از شرق و غرب و منافقین و طرفداران اسلام آمریکایی، علیه این نظام نوپا صفآرایی گستردهای را شکل داده و هجمه همهجانبهای را طرحریزی کردند. این حملات که از روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی شروع شده است، همچنان ادامه دارد و در مقاطع مختلف تاریخی، به اشکال گوناگون سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی استمرار داشته و دارد.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب: «امروز جبهه عظیمى در مقابل اسلام گسترده شده است؛ چرا نبینیم؟ چرا بعضى این جبههى عظیم را نمىبینند؟ مثل جنگ احزاب است. فِرق مختلف ضد اسلامى، ضد معنویت، ضد حقیقت، در مقابل اسلام دست به دست هم دادند؛ موشکافى میکنند تا نقطهضعفها را پیدا کنند، از آن نقطهضعفها استفاده کنند؛ نقاط نفوذ را پیدا کنند، از آن نقاط نفوذ به ما ضربه بزنند.»
البته باید توجه داشت که چنین هجومی اصلاً دور از انتظار نبوده و نیست؛ بلکه نتیجه طبیعی مواضع اصولی این نظام متکی بر اسلام است که سبب برآشفتگی قدرتهای مادی در مقابل شعارها و آؤمانهای انسانی و الهی نظام و انقلاب میشود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص میفرمایند: «روزى که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مىکردیم، مىدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایى مىکنند. در صدر اسلام هم همینگونه بود. آن روزى که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینهى پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ این، چیز تازهاى نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد.»
ب. عکس العمل داخلی نسبت به اجتماع دشمنان در برابر نظام اسلامی
وقتی مردم مدینة النبی اجتماع عظیم دشمنان حکومت اسلامی در اطراف شهر مشاهده کردند و خبر محاصره شدن شهر توسط دشمن در شهر پیچید، عکس العملها چگونه بود؟ مطابق آیات کریمه قرآن، مردم به دو گروه تقسیم شدند؛ گروهی که به صدق وعدههای الهی ایمان داشتند و کسانی که در دلهایشان مرض بود و صدق وعده الهی را باور نداشتند.
مقام معظم رهبری در تبیین عکس العمل این دو گروه میفرمایند: «وقتى در جنگ احزاب، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، ثقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یک طور، غیر مؤمنین و کسانى که «فی قلوبهم مرض» بود، یک طور دیگر. آنهایى که در دلشان مرض بود مىگفتند: «ما وعدنا اللّه و رسوله الا غرورا»؛ ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزّت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههاى دشمن، شرقىاش، غربىاش، همسایهاش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامى حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین مىگفتند: «هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ ما تعجّب نمىکنیم. این همان چیزى است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند.»
امروز هم که دشمنان با تمام قوا و تجهیزات خود پشت مرزهای سیاسی و عقیدتی و فرهنگی و اقتصادی ایران اسلامی اردو زدهاند، همین دو نوع واکنش را در داخل مرزهایمان شاهدیم؛ گروهی که البته در اقلیت کامل هستند، همچون همیشه به غر زدن و متهم کردن نظام مشغولند و معتقدند نظام برای خودش دشمنتراشی کرده است! همچنانکه مقام معظم رهبری درباره این گروه میفرمایند: «بعضىها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمنتراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنىها خیلى طبیعى است... هرچه ما در حرکت خودمان جدىتر و مصممتر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهرهشان عبوس میشود.»
اما از سوی دیگر، اکثریت ملت ثابت و استوار، پشت سر رهبر الهی خود، با عزمی چون کوه و ارادههایی پولادین، با یقینی کامل به صدق وعده الهی، آماده نبردی سرنوشتساز با جبهه کفر و نفاق و استکبار هستند و با پیشرفتهای خیرهکننده خود در میدان نبرد، دشمن را به سقوط نهایی نزدیک میکنند. اینها همان گروه از مؤمنان هستند که به تعبیر قرآن چون صدق وعده الهی را میبینند، ایمانشان قویتر هم میشود: «قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما».
ج. شکنندگی جبهه دشمن در پی استقامت جبهه خودی
واقعیت آن است که جبهه دشمنان گرچه به حسب ظاهر از نظم، اقتدار، اتحاد و اراده کاملی برای مقابله با جبهه حق برخوردار است، در حقیقت بسیار شکنندهتر و ضعیفتر از چیزی است که مینماید. اما دستیابی به این پیروزی، مستلزم ایمانهایی استوار و استقامت و پایداری جبهه حق است. مقام معظم رهبری پس از تبیین شرایط نبرد احزاب میفرمایند: «اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدى کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حملهى دشمن، مایهى تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما». بنابراین، وعدهى الهى مسلّم است؛ یعنى هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگى، پیروزى به دست مىآید».
آنچه مسلم است، پیروزی در برابر جبهه به هم فشرده دشمنان سرسخت اسلام و جامعه اسلامی، نیازمند استقامت و ایمان قوی و ارتباطی عمیق و مستمر با خدای تعالی و استمداد از ذات اقدس احدیت و منشأ حقیقی قدرت است. بنابر این، در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگر باید به خدا تکیه کرد و از او استعانت کرد. چنانکه مقام معظم رهبری در توصیف حالات پیامبر اکرم(ص) در گرماگرم نبرد احزاب میفرمایند: «در جنگ احزاب، در حالى که همه دشمنان از اطراف، مدینه و پیامبر و گروه مؤمنین را محاصره کرده بودند، با این نیّت که اسلام و قرآن و پیام جدید را بهکلّى از بیخ و بن بکَنند، پیامبر اکرم در کنار آرایش نظامى، در کنار تدابیر بسیار هوشمندانهاى که در آنجا به کار برد، در کنار تحریض مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمین زانو گذارد! بارها این کار تکرار شد که در کتابهاى سیره هست. پیامبر دستش را بلند مىکرد، تضرّع مىکرد، اشک مىریخت و مىگفت: پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفیق بده.»
د. استحکام، صلابت و شدت جبهه خودی در مقابل دشمن
امروز نظام مقتدر جمهوری اسلامی، با وجود تمام فشارها و حصارهای دشمن، ابتکار عمل را در عرصههای مختلف در دست دارد و در مقابل خود بنبستی مشاهده نمیکند. امروز جمهوری اسلامی با اقتداری کامل و از موضع قدرت و قوت با دشمن مستکبر خود سخن میگوید و حتی آنجا که دشمن را مشفقانه نصیحت میکند، ذرهای تزلزل و نرمش در لحن او مشاهده نمیشود.
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «قرآن مىفرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم». اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنى استحکام، استوارى. استحکام یکوقت در میدان جنگ است، یکجور بروز مىکند؛ یکوقت در میدان گفتگوى با دشمن است، یکجور بروز مىکند. شما ببینید پیغمبر در جنگهاى خود، آنجایى که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جورى حرف مىزند. سرتاپاى نقشه پیغمبر استحکام است؛ استوار، یکذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهاى مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئى! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. این معناى اشداء على الکفار است.»
چه بسا امروز با تمسک به تعبیر رهبر معظم انقلاب بتوانیم بگوییم ما نه تنها در شرایط شعب ابیطالب نیستیم، بلکه به یک معنا شرایط جنگ احزاب را نیز پشت سر گذاشتهایم و از حالت تدافعی به سمت تهاجمی گسترده علیه عمق استراتژیک دشمن و جبهه استکبار پیشروی کردهایم. چنانکه معظمله میفرمایند: «اینکه ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنى همین. وضعیت بدر و خیبر یعنى تهدید هست، چالش هست، اما بنبست نیست. در بدر امکانات کم بود، اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل، چندین برابر؛ شاید در بعضى بخشها، غیرقابل مقایسهى با امکانات جبههى اسلام بود. در خیبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شدید بود؛ اما غلبه پیدا کردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این، معناى وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد»
سخنان مهم و راهبردی رهبر معظم انقلاب در اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد و طرح ایشان برای تغییر هندسه بینالمللی را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
حجتالاسلام سید کمیل باقرزاده /920/ت302/ع