۲۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۷
کد خبر: ۱۳۸۹۰۳

علل وقوع انقلاب اسلامی

خبرگزاری رسا ــ برخی از اندیشه‌گران، از تئوری اقتصاد به عنوان عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران یاد می‌کنند. ایشان عمدتا متأثر از مکتب مارکسیسم بوده و معتقد به زیر بنا بودن اقتصاد در انقلاب‌ها هستند.
شهر تبريز در دوران پيروزي انقلاب اسلامي
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از رسالت، در خصوص علت وقوع انقلاب اسلامی ایران نظریه‌های مختلفی مطرح شده است، در این نوشتار به برخی از این نظریه‌ها و نقد و بررسی آنها اشاره نموده و در مقالات بعدی،دیدگاه شهید باهنر را درباره چرایی وقوع انقلاب اسلامی مطرح می‌نماییم.

1ــ نظریه توطئه: جوهره این نظریه عبارت است از اینکه، انقلاب اسلامی ایران محصول توطئه‌ دشمنان مردم ایران، با همکاری متحدین داخلی آنهاست. چنین نظریه‌ای را محمدرضا پهلوی، در کتاب «پاسخ به تاریخ» مطرح کرده است. براساس دیدگاه او، کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس با همکاری اسرائیل، زمینه‌ سقوط وی را فراهم ساختند.
 به گمان محمدرضا، غربی‌ها از دیدن نوآوریها و جریان اصلاحات در ایران، دچار خوی حسادت شدند، لذا نقشه‌ برکناری شاه را در پیش گرفتند. «شاه پس از رفتن از ایران تالحظه مرگش در سال 59 ، همواره غربی‌ها را متهم به سقوط خود می‌کرد، به طوری که نام یکی از مصاحبه‌هایش را گذاشت: «چگونه آمریکایی‌ها مرا سرنگون کردند» ناگفته نماند این نظریه از جمله نظریه‌هایی است که در جوامع جهان سوم، از حیث فرهنگی موردتوجه بسیار زیادی می‌باشد. علاوه بر این، مشکلات روانی محمدرضا در هنگام نگارش کتاب «پاسخ به تاریخ»، بی‌تاثیر در ارائه‌ این نظریه نیست؛ چرا که او در هنگام نوشتن این کتاب، سخت تحت فشار آمریکایی‌ها قرار داشت، به طوری که این گمان برای وی تقویت شدهبود که آمریکایی‌ها وی را سرنگون ساختند.

2ــ نظریه مدرنیزاسیون: این نظریه را اندیشه گران غربی مطرح می‌کنند، مفهوم کلی نظریه‌ مذکور به اعتقاد محمدرضا پهلوی،همان نظریه‌ توطئه می‌باشد، که وی در آن، غربی‌ها را مقصر اصلی سرنگونی خود قلمدادکرد و این نظر از پایه و اساس نادرست است؛ چرا که براساس نظریه مدرنیزاسیون،توطئه‌ای علیه وی، از سوی اجانب و غربی‌ها نبوده است. بلکه غربی‌ها بویژه آمریکایی‌ها تا آخرین لحظات عمر حکومت شاه از او و حکومت منصوب به وی یعنی؛ دولتبختیار حمایت کردند. نظریه‌ مدرنیزاسیون به عنوان علّت وجودی انقلاب اسلامی ایرانبه شکلی که در ذیل مطرح می‌گردد، مورد بحث است: «بر طبق این نظریه، علّت بنیادینبه‌وجود آمدن انقلاب اسلامی، آن بود که رژیم شاه با شتاب دست به یک رشته اصلاحات مدرن زد و سعی نمود تا چهره‌ ایران را به سرعت دگرگون نموده و پیشرفته سازد، اما به دلیل بافت سنتی جامعه‌ ایران، بسیاری از مردم پذیرای این اصلاحات نبودند، برای این اقشار به تدریج نوعی الیناسیون فرهنگی اجتماعی به وجود آمد و (مردم) نیز دچار بحران هویت شدند. با افزایش شکاف میان آنان و رژیم شاه، بحران هویت بدل به تضاد و رویارویی سیاسی مذهبی گردید که از دل آن انقلاب اسلامی ایران متولد گردید». براساس این نظریه، مخالفت‌های مردمی علیه رژیم حاکم به سالهای پایانی عمر حکومتمحمدرضا باز می‌گردد، به علاوه اینکه مردم ایران دچار نوعی بحران هویت و از خودبیگانگی شدند و انقلاب نیز از زمان چنین وضعیت نابهنجاری ظهور کرد.

در پاسخ بهاین نظریه، به طور خلاصه باید گفت: مخالفت‌های مردمی علیه رژیم سلطنتی حداقل از سهدهه قبل از انقلاب شروع شد. این مخالفت‌ها از حدود سال 1322 در قالب کتاب کشف الاسرار از جانب امام (ره) صورت گرفت و در سال 1340 به اوج خود رسید و حالت عملیاتی به خود گرفت و در چارچوب لایحه‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی انقلاب سفید، قیام 15خرداد 42 و کاپیتولاسیون ظهور کرد. بنابراین مخالفت‌های با پهلوی، منحصر به چند سال آخر حکومت وی نیست، بلکه دارای قدمت حداقل سه دهه می‌باشد. علاوه بر این، تعداد اندکی از مردم ایران دچار از خودبیگانگی و بحران هویت شده و سرانجام در قالب جریان التقاطی اصلاح (3) معروف شدند و توده عظیم مردم که رهبری امام خمینی(ره) را پذیرفته بودند، اصلاً به فرهنگ غربی وقعی ننهادند؛ چرا که در این صورت، دچار حیرانی،سرگردانی و بحران هویت می‌شدند.

3ــ نظریه اقتصاد: برخی از اندیشه‌گران، ازتئوری اقتصاد به عنوان عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران یاد می‌کنند. ایشان عمدتا متأثر از مکتب مارکسیسم بوده و، معتقد به زیر بنا بودن اقتصاد در انقلاب‌ها هستند. از جمله‌ طرفداران این نظریه؛ حزب توده، چریک‌های فدایی خلق و بعضی از اندیشمندان غربی از قبیل ریچاردکاتم و فرد هالیدی را می‌توان نام برد. این افراد و گروه‌ها،اقتصاد ناب سامان رژیم را علت اصلی به وجود آمدن زمینه‌های انقلاب اسلامی ایرانمی‌دانند.
 در پاسخ به این نظریه باید گفت: اولاً؛ واقعیت های اقتصادی جامعه ایرانقبل از انقلاب، با این نظریه همخوانی ندارد؛ چرا که وضعیت اقتصاد رژیم در سال های پایانی عمر حکومت وی که منجر به انقلاب شد، در حد مطلوب بود، ثانیا شعارهای محوری مردم نیز بیانگر آرمان های دیگری غیر از اقتصاد است. چرا که شعار محوری استقلال آزادی، جمهوری اسلامی بیشتر جنبه مذهبی، سیاسی دارد تا اقتصادی.

4ــ نظریهاستبداد و دیکتاتوری: این نظریه بیشتر با نام دکتر صادق زیبا کلام گره خورده است. وی علت انقلاب اسلامی را در نظریه‌ سیاست جستجو می‌کند و معتقد است؛ سیاست ناموزونرژیم پهلوی باعث شد، اصلاحات در حوزه اقتصاد انجام گیرد و در حوزه سیاست، این اصلاحات به فراموشی سپرده شود و انقلاب اسلامی نیز، در حقیقت واکنشی بود به ساختار استبدادی و دیکتاتوری باقیمانده از سال های طولانی قبل از حکومت پهلوی، به عبارتدیگر؛ مردم ایران با استفاده از روش انقلاب، نوعی اصلاحات عمیق و زیر بنایی درحکومت به وجود آوردند.‏

5ــ نظریه مذهب: این نظریه از جانب انقلابیون ومتفکران مذهبی ارائه شده است. عمیدزنجانی از طرفداران این نظریه، مجموعه‌ علل وعوامل فاعلی، عقیدتی، تاریخی، عینی و ساختاری انقلاب اسلامی را به یک عامل اساسی که عبارت از: ایمان و اعتقاد مردم، پیوند می‌زند و از نظر وی علت اصلی انقلاب اسلامی ایران، اسلام زدایی محمدرضا شاه و پدرش رضا شاه است.‏/971/ت303/ع

ارسال نظرات