شماره سوم دوهفتهنامه الکترونیکی بابالکریمه منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سومین شماره دوهفتهنامه الکترونیکی باب الکریمه شامل: دل نوشته، در حوالی حرم، سخن سردبیر، شعر، داستان، بانوان کریمه، بازنشر، کرامات حضرت، پوستر و پادکست با هدف آشنا کردن نسل جوان با ابعاد شخصیتی کریمه اهل بیت(ع) منتشر شد.
از دیگر بخش های این دوهفته نامه می توان به چند رسانهای، بیتالنور، خبرنامه، کریمه در وبلاگستان، اخبار بانو، آرشیو، اخبار کریمه و زیارت مجازی اشاره کرد و همینطور دوستداران بیبی فاطمه معصومه می توانند با رجوع به بخش زیارت مجازی به صورت زنده ضریح حضرت معصومه(س) را مشاهده و از هر مکانی حضرت را زیارت کنند.
سخن سردبیر
در بخش سخن سردبیر میخوانیم: چه عاشقانه، آسمان تنها سقفی است که این همه شادی را تاب می آورد و این سپردن دست عروسی به تکیه گاهی یک مرد نیست؛ سپردن انسان است به حریم بی انتهای عصمت، این پیامبر(ص) نیست که دخترش را به علی(ع) میسپارد، این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی و زهرا (علیهاالسلام) وا می نهد.
اما جملات شکوهمند امشب، زیباترینها هم که باشند، نمیتوانند زیبایی این وصلت را به نمایش بگذارند، ولی در کنار این جملات زیبا، الگو گیری از این زوج نمونه در تاریخ اسلام، نقش اساسی را ایفا می کند، الگوی ازدواجی که با شناخت زوایای آن ریشه برخی از مشکلات فعلی جوانان قابل حل خواهد بود.
سخت گیریهایی که صورت می گیرد، کج اندیشی و دامن زدن به تشریفاتی که هر روز گسترش می یابد با سرمشق قرار دادن این گونه وصلت مبارک در تاریخ تشیع، از زندگی بسیاری رخت خواهد بست و شاید بتوان گفت اینجا تنها جایی است که نه مسؤولین و نه خانوادهها، که تک تک افراد در دریافت و انتقال آن نقش موثری دارند.
نیاز نیست که کسی هم زیاد راه دوری برود، از همین شنیده ها هم می شود درس گرفت، همین نحوه خواستگاری و ازدواج و مراسم آن و شروع زندگی ساده ای که با دعای خیر پیامبر«صلوات الله علیه» همراه بود، نمونه های بسیار کاربردی برای نسل جوان است.
بانوی سرزمین من
در بخشی با عنوان دلنوشته در موضوعی چنین آمده است: آنقدر درها را کوبیدهام و آنقدر خسته از کوبیدنم که به کلی فراموش کردم این درها، در تو نیست، من توبهها شکستهام، تمامی توبهها را با هم شکستهام، پیمانی را که با تو در طوفان بسته بودم در آرامش فراموش کردم، فراموش کردم که من
ذرهای از دنیای خاکی توام و او قطرهای از دریای پرمهر ازلی که در خاک این دیار پناه خستگان شده...
فراموش کردم رسم عاشقی را.....عاشقان کشته معشوقند! و من هر بار از فراسوی این همه فراموشی باز راه بسوی حریم امن تو پیش گرفتم و آنگاه که چشمانم از شدت اشک نمیدید و دستانم از هول همه فراموشیها سخت میلرزید و در میان آتش گناه، باز هم تو دستانم را گرفتی.
خواستی که بیایم، بیایم و باز به اشتباه اشکهایم را پشت دری نریزم که صاحبخانهاش را نمیشناسم، در توبه را این بار از خاک حریمت و با عطر حرمت به سویم باز کردی و هوشیارم کردی که خدا به بندگان مهربانتر از خودشان است.
گفتی که آرامش در حریم امن توست که وجودم را میگیرد، پس باید دراین حریم، طوفان را فراموش کنم، طوفانی که موجش را امید بودن تو مهار میکند، تو رسم عاشقی فراموش نکردی، فدای وفاداریت شدی و روزگاریست که رسم عاشقی به ما یاد میدهی.
مرا به سوی خود میکشانی و تنها این امید برای یک عمر کافی است که دستانی در میان طوفان، موجها را با مهربانی مهار میکند و چه زیبا که این دست، دستان مهربان بانوی سرزمینم است.
ضریح حضرت
در بخش در حوالی حرم ویژهنامه بابالکریمه چنین میخوانیم: هر کسی که قصد زیارت داشته باشد و به هر ضریحی که پای گذارد، نخستین جلوهگری را که به یاد خواهد آورد، ضریحی است که به زیبایی هرچه تمام بر بالای مزار یکی از صالحان و مقربان درگاه خدای تعالی تکیه زده است.
گویی ضریح و صاحب ضریح در دل زائران پیوند ناگسستنی داشته و شاید هم باب المراد هر زائر همین ضریحی است که با امید بسیار دستان خود را بر آن حلقه کرده و به قصد تبرک بوسه ای بر آن زده و گاه گاهی هم قفلی به آن می آویزند تا سندی بر خواستههایشان باشد.
ضریح خواستگاه آرزوهای زائران است و هرچه صاحب ضریح والاتر، ضریح نیز برای زائران دوست داشتنی تر است، در این میان از امامان که بگذریم، ضریحی خودنمایی می کند که گویی والاترین ضریح دلهای شیعیان است، ضریحی که گاه زائران به قصد زیارت زهرای مرضیه دست بر آن می گذارند و گاه به قصد زیارت هشتمین امام شیعیان بوسه بر آن می زنند.
قم، ضریحی زیبا و دلنواز، جایی که صاحب آن را امامی معصوم معصومه خواند و زیارتش را زیارت خود دانست، ضریح حضرت معصومه(س)، شاید نخستین تصویری است که هر زائری از زیارت حضرت در ذهنش متصور می شود.
نجات یافتن از زندان
در بخشی کرامات کریمه با عنوان نجات یافتن از زندان آمده است: آقای شریفی مسؤول کفشداری خادمین افتخاری نقل می کردند یکی از خادمین و محبین اهلبیت (ع) نقل می کرد، در سال 1371 در حال بازگشت از مأموریت، موجب بروز تصافی شدم که به مرگ پیرزنی انجامید، چون ماه محرم الحرام بود، دادسرا مرا به پرداخت 350 هزار تومان دیه محکوم کرد و دو سال به من فرصت دادند تا وجه دیه را تهیه کنم، این مبلغ، بعد از دو سال به 950 هزار تومان افزایش یافت.
چون نتوانستم این مبلغ را تهیه کنم، به یک میلیون و دویست هزار تومان افزایش پیدا کرد، هیچ چاره ای نداشتم و به هر کس مشکلم را مطرح کردم، نتیجه نگرفتم، خلاصه، چون بستگان فرد متوفی افراد سختگیری بودند، تنها مطالبه دیه می کردند و رضایت نمی دادند، مقرر شد اگر این مبلغ را پرداخت نکنم به زندان بروم.
در یکی از شب ها مسؤولین حرم مطهر اعلام کردند: امشب، موعد غبارروبی حرم است، بنده هم توفیق شرکت در این مراسم ملکوتی را یافتم و در داخل ضریح مطهر، سرم را روی قبر گذاشتم و گریه زیادی کردم، با حضرت با زبان عامیانه صحبت کردم و درد دلم را گفتم که اگر نتوانم این مبلغ را تهیه کنم باید به زندان بروم و دیگر جای من اینجا نیست و به درد شما نخواهم خورد.
پس از اتمام کار به منزل نرفتم، در عالم رؤیا دیدم، در حرم مطهر هستم و از طرف خانم به من برگ سبزی داده شد، گفتند: غم مخور و اندوهگین مباش!
چند روز بعد از این ماجرا، مقداری اثاثیه منزل را که حدود 200 هزار تومان ارزش داشت فروختم، تا اینکه یکی از دوستان را دیدم که به من گفت: در منزل نشسته بودیم که ناگهان یاد شما پیش آمد، مشکل شما حل شد یا خیر؟ گفتم: اگر نتوانم یک میلیون تومان را تهیه کنم، باید به زندان بروم، دوستم فرد خیری را معرفی کرد و گفت: خوب است شرح حال خود را بنویسی تا برای آن فرد ببرم و من هم این کار را انجام دادم.
مدتی گذشت تا اینکه به موعد دادگاه نزدیک شدیم، دقیقاً دو روز مانده به دادگاه، پستچی درب منزلمان را زد و گفت: یک فقره چک به اسم شما از تهران آمده است، از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم، وقتی چک را گرفتم، دیدم به مبلغ هشتصد هزار تومان است، بسیار متعجب شدم، دقیقاً مبلغی را که کم داشتم حواله کرده بودند، به هر حال مشکل من که هیچ کس قادر به حل آن نبود، با دستهای با کفایت شفیعه کریمه اهلبیت(ع) حضرت فاطمه معصومه (س) حل شد.
مریم مقدس
در بخش بانوان کریمه در بیان جایگاه حضرت مریم میخوانیم: بر اساس روایت انجیل، مریم دختری عادی بود که تنها در روزهای اعیاد یهودیان به اورشلیم و «هیکل» میرفت.
در زندگی او پیش از سخن گفتن خداوند با وی، هیچ نشانهای که حکایت از برتری و برگزیدگی او باشد، وجود نداشت، همچنین هیچ اشارهای به خدمت کردن مریم(س) در کودکی یا بزرگسالی در معبد وجود ندارد.
بر اساس اعتقاد مسیحیان، آنچه موجب انتخاب مریم(س) بهعنوان مادر و به دنیا آورنده عیسای مسیح بود، صرفا انتخابی از جانب خداوند و با حکمت او انجام گرفته است.
در انجیل متی آمده است: تولد عیسی چنین بود «مریم به عقد یوسف درآمده بود قبل از آنکه به خانه شوهر برود به وسیلۀ روحالقدس آبستن شد» و حتی مضحکتر از این، عقیده مورمونها درباره مریم باکره است که میگویند«مریم و خدا با هم ازدواج کرده بودند!»
اورسن پرات چنین مینویسد: «عیسی برای داشتن چنان بدن جسمانی نه فقط به مادر بلکه پدر نیز نیاز داشته است، به این دلیل پدر و مادر عیسی از نظر جسمانی باید بهصورت زن و شوهر با هم متحد شده باشند، مریم باکره در این مدت باید همسر شرعی خدای پدر بوده باشد.»
عقیده عیسویان آن است که «چون مریم وفات کرد او را به خاک سپردند و بعد از ٣ روز زنده شد و از مدفن خود برخاسته بهسوی آسمان عروج کرد. او مانند عیسی همیشه زنده خواهد ماند».
اما شیخ باقر مجلسی روایت میکند: «حضرت مریم را حضرت عیسی (ع) غسل داد، چون صدیقه را باید صدیق غسل بدهد»، این روایت بهطور آشکار اشتباه است، زیرا، نه تنها به گفته یوحنا «او زمانی که عیسی را مصلوب میکردند، در آنجا حاضر بود»، بلکه بهگفته صاحب ناسخالتواریخ ٦٣ سال زندگی کرد.
سومین شماره دوهفته نامه الکترونیکی باب الکریمه به همراه سه پیش شماره و شماره اول و دوم در پایگاه اینترنتی بابالکریمه منتشر شده و علاقمندان میتوانند برای مشاهده و استفاده از مطالب آن به نشانی اینترنتی babolkarimeh.com مراجعه کنند. /907/ت302/ن