کارشناس دینی مطرح کرد؛
الغدیر؛ مظهر تواتر حدیث غدیر خم
خبرگزاری رسا ـ کارشناس و محقق اهل سنت گفت: آنچه که حجت را بر همه تمام میکند کتاب الغدیر علامه امینی(ره) است؛ هر محقق منصفی که به الغدیر مراجعه کند تواتر حدیث غدیر خم با بسیاری از فضایل علی(ع) برایش ثابت میشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، غدیر از مسائلی است که شیعه و اهل سنت نسبت به آن برداشت های مختلفی دارند و همین امر باعث بروز اختلاف بین این دو مذهب شده است. لکن مطالعه دقیق و منصفانه در این باره می تواند راهکار مناسبی برای تقریب باشد.
با توجه به قرار گرفتن در آستانه عید غدیر خم برای احیاء نام و فضائل مولای شیعیان عالم به امید توجه حضرتش گفتوگوی پیش رو را با کارشناس و محقق اهل سنت حجت الاسلام سید احمد رضوی تقدیم میکنیم.
رسا ـ بالاخره مساله غدیر مورد قبول اهل سنت است یا خیر؟
مساله غدیر خم و اثبات حقانیت و ولایت آقا امیرالمومنین(ع) از مسائلی است که از جهتی مورد اتفاق بین شیعه و سنی و از جهاتی مورد اختلاف است.
در ابتدا باید این نکته را عرض کنیم که بحث غدیر از آن جهت مهم است که پیامبر(ص) اسلام در روز غدیر خم حضرت علی(ع) را به عنوان جانشین خودشان نصب کردند.
صد البته که از روز اول بعثت، جبرئیل از حضرت رسول خواستند، و ابلاغ ماموریت و رسالت را به اضافه معیت امیرالمومنین(ع) اعلام کردند، درروایات اشاره و تصریح شده که نبوت پیامبر(ص) با همراهی و وصایت امیرالمومنین(ع) کامل میشود و این نکته از همان روز اول در زمره فضایل حضرت بوده است.
منتها نقدی هم داریم که مقداد در کتاب«الخرائج و الجرائح» میگوید«ما من یوم الا و قد تبین فیه فضیلة من فضائل علی(ع)» یک روز نبود که بدون فضیلت علی(ع) بگذرد، حتی یک روز، به همین خاطر وقتی نگاه میکنیم به کتب شیعه و سنی می بینیم به مناسبتها و در وقایع مختلف یک فضیلتی از حضرت علی(ع) بروز و ظهور پیدا کرده.
پس پیامبر اکرم(ص) از روز اول بعثت، فضایل و مناقب و کمالات حضرت را میگفتند و در ضمنش هم اِخبار میکردند از این که ایشان وصی من خواهد بود یعنی در روز یوم الانذار گفتند«هذه وصیّی و خلیفتی و وزیری» منتها همه اینها اعلام است.
دقت کنید روز غدیر خم پیامبر اکرم(ص) چه کار میکند، بله علی(ع) را منصوب به جانشینی و ولایت میکند. ممکن است این سوال پیش بیاید که پیامبر(ص) تا آن زمان چه میکردند، باید گفت که اعلام می کردند، بعضی از فضایل را که آشکار کردند، بحث وصایت و خلافت هم تا آن روز دائما اعلام میشد«هذه وصیی و خلیفتی و وزیری من بعدی».
به طور مثال در قضیه یوم الانذار همین عبارت«هذه وصیی و خلیفتی و وزیری من بعدی»را "محمدحسنین هیکل" مولف کتاب حیات محمد(ص) در چاپ اول کتابش میآورد اما در چاپ دوم کتابش فقط می گوید"و قال کذا و کذا".
لذا میخواهم بگویم این مطلب یکی از مسلمات بین شیعه و سنی است، حالا کار نداریم امثال ایشان در چاپهای دوم کتابشان میآیند فاکتور میگیرند.
رسا ـ آیا در ابلاغ مساله وصایت علی(ع) توسط پیامبر(ص) مشکلی بوده که برخی اختلافات به وجود آمده است؟
اسلا اینگونه نیست زیرا آقا رسولاکرم(ص) مطلب را در یک شرایط مکانی، خاصی به گونهای القا کردند که بعدا مطلب غیر قابل انکار شود، یعنی اینکه گذاشتند برای حجة الوداع و اعلام عمومی هم کردند که ایها الناس همه بیایند.
تاریخ نویسان سنی در بعضی از نقلها نوشتند که فقط در مدینه و اطراف مدینه وقتی پیامبر(ص) اعلام کردند فقط خداوند میداند چقدر آدم جمع شد، اعلام عمومی کردند میخواهیم حجةالوداع برویم سپس رفتند حج را انجام دادند، از سرزمینهای دیگر هم خبر میرسید یمنیها و بقیه ملحق شدند و آمدند، باز هم پیامبر(ص) گذاشتند برای زمانی که کاروانها از هم جدا میشوند ،درست همانجا که خواستند جدا شوند کاروان را نگه داشتند افرادی که جلو افتاده بودند برگشتند و به غدیر خم رسیدند، کسانی که از کاروان عقب ماندهاند بیایند، آن هم در هوای گرم، کنار غدیر خم.
رسا ـ مگر منطقه غدیر خصوصیتی غیر از محل جدا شدن کاروانها هم داشت؟
غدیر یک آبگیر و برکهای همراه درختان بوده، در بین عربهای آن زمان رسم بوده وقتی میخواستند یک جایی برای تنزه و تفریح بروند میرفتند غدیر که یک آبگیر و چند تا درخت داشته، برای عرب بیابانی آن زمان جای تفریح خوبی بود؛ حضرت هم عمدا اینجا نگه داشتند که یک چنین تنوعی هم داشته باشد، حالا بماند که می گویند فقط حدود صد و بیست هزار نفر در غدیر خم بودند دیگر کسانی که در در مکه بودند را نمیگوییم ،آنهایی که در مکه بودند و همراه نشدند آن چند هزار نفر بودند بماند که پیامبر اکرم(ص) آنها را هم به گونهای دیگر آگاه کردند.منتها به غدیر خم که رسیدند برای صد و بیست هزار نفر خطبه غدیر را انشاء کردند.
آنجا چگونه انشا کردند؟ همه را جمع کردند با این جهاز شترها منبر بزرگی ساختند، رفتند بالای منبر و شروع کردند جمله به جمله بیان کردن و یک کاری کردند صحبت به گوش همه برسد؛ حالا یا معجزه کردند کاری کردند صدا به همه برسد یا بنا به گفته بعضی، حضرت کسانی را گمارده بودند میان جمعیت صدا را اکو میکردند.
رسا ـ آیا نحوه بیان پیامبر(ص) شکل خاصی داشته؟
بله نحوه القای مطلب از سوی حضرت هم جالب است زیرا مرتب با«الا ایها الناس» مردم را مورد خطاب قرار میدادند؛ این خیلی تاثیر دارد از نظر بلاغی بخواهیم این نکته را باز کنیم باید دانست که الا یا ایها الناس که صدر بسیاری از جملات میآید برای جا افتادن مطلب خیلی مهم است.
خلاصه عرض من در قسمت دوم این است که پیامبراکرم(ص) به گونهای این خطبه را انشا کردند که 120 هزار نفر شنیدند، این صد و بیست هزار نفر باز به چند نفر میگویند و کمکم پخش میشود لذا بخاطر این مسائل است که در بین تاریخ نویسها هیچ کس نتوانسته بحث غدیر خم را انکار کند، نحوه بیان و شرایطی که پیامبر(ص) بیان کرد، طوری بود که جا برای انکار هیچ احدی نبود که بگوید ما نبودیم، نشنیدیم و غیره، لذا غدیر خم از مسلمات است.
رسا ـ بر این مدعا برای اهل سنت سندی هم وجود دارد؟
قطعا وجود دارد که بنده فقط دو نمونهاش را بگویم، مثلا ذهبی در کتاب"سیر الاعلام" ذیل احوالات محمدابن جریر طبری میگوید: من وقتی بعضی قسمتهای کتاب الولایه ایشان را دیدم تعجب کردم که غدیر خم چقدر سند دارد، بعد می گوید که من یقین پیدا کردم مساله غدیر خم صحت دارد.
سند دیگر"بدخشانی" یکی دیگر از علمای اهل سنت است که میگوید: هر کس در بحث غدیر خم و صحتش شک کند این دیگر از خبرهای واحد و آدمهای کم سوادی است که نباید به آن توجه کرد.
رسا ـ با وجود اهمیت بسیار در واقعه غدیر و باتوجه به نحوه بیان و شرایط موجود در غدیر خم که شما میگویید تواتر از سر و روی آن میبارد و پیامبر اکرم(ص) در حضور صد و بیست هزار نفر این خطبه را بیان کردند مگر در اسناد تاریخی اهل سنت بیان نشده است؟
مایه تاسف است که ما میبینیم در کتب اسلامی، خصوصا کتب اهل تسنن هیچ صحبتی از این خطبه نیست، ابن کثیر در البدایه و النهایه میگوید پیامبر(ص) در غدیر خم«خطبة عظیمه» خواندند، بقیه سیره نویسان اهل سنت همه میگویند پیامبر اکرم(ص) خطبه خواند، اما وقتی نگاه می کنید به کتب تاریخ، احادیث، لغات و انساب هر کجا را که نگاه میکنید که به مناسبتی در این باره صحبت کرده، از کل غدیر خم فقط عبارت«من کنت مولاه فهذا علی(ع) مولاه» را می بینید؛ در حالی که ابن کثیر میگوید"خطبه عظیم" اما هیچ اثر و نشانهای از این خطبه نیست.
طبری در تاریخش میگوید پیامبر(ص) اینجا آب دهان انداخت، کجا نشست شما مکه که مشرف شوید مسجد الدرع پیامبر اکرم(ص) را میبینید که محل جلوس است یا محلی که حضرت نشستند تا زره را باز کنند هم ذکر شده است، یعنی تمام جزئیات پیامبر اکرم(ص) موجود است هنگام عظیمت به جنگ احد، کجا توقف کردند، کجا نشستند مسجد ساختند مانند"مسجد الاستراحة" ،تمام جزئیات پیامبر اکرم(ص) در تمام وقایع تاریخی نوشته شده ،خیلی عجیب است تاریخ نویسها همه این جزئیات را مینویسند اما به این خطبه عظیم که می رسند خبری از آن نیست، این علامت سوال بزرگی میگذارد جلوی پای ما که قضیه از چه قرار است.
رسا ـ غیر از این دو نقل سند دیگری هم وجود دارد؟
علاوه بر این دو تا نقل بدخشانی و ذهبی، آنچه که حجت را بر همه تمام میکند کتاب الغدیر علامه امینی(ره) است؛ هر محقق منصفی که به الغدیر مراجعه کند تواتر حدیث غدیر خم با بسیاری از فضایل علی(ع) برایش ثابت میشود.
رسا ـ چطور امکانپذیر است که از این خطبه عظیمه اثری نباشد؟
این یک سوال اساسی است، غدیر خمی که متواتر است، الغدیری که با یازده جلد به این مساله پرداخته، اعترافات بزرگان اهل سنت که میتوانید در کتابهای مربوط به غدیر خم ببینید ،چطور میشود که این خطبه عظیمه"به قول ابن کثیر" هیچ رسم و نشانی از آن نیست؟ این علامت سوال بزرگی است؟ چون بحث غدیر خم، بحث معمولی نبوده؛ فخر رازی با تمام تعصب و لجاجتش حرف جالبی دارد، ایشان وقتی میخواهد غدیر خم را انکار کند که در بحث بعدی باید به آن بپردازیم می گوید: بحث وصایت و جانشینی پیغمبر، امر بسیار مهمی است، معنا ندارد پیامبر اکرم(ص) آن را طوری بگوید که به گوش کسی نرسد، معنا ندارد که پیامبر(ص) طوری بگوید که تواتر ایجاد نشود، تصریح میکند میگوید امر به این مهمی را پیامبر(ص) باید طوری بگوید که تواتر ایجاد کند و به گوش همه برسد و حجت را بر همه تمام کند.
ما هم ادعایمان همین است، جناب فخر رازی پیامبر اکرم(ص) همین طور گفته و مطلب را همین گونه القا کرده شاهدش همین مطالبی است که گفتیم می توانید به الغدیر و سایر کتابها مراجعه کنید.
پس اگر این گونه است، چرا هیچ صحبتی از خطبه غدیر نیست، به عبارت دیگر، مگر شیعه نمی گوید امامت از اصول دین است و مرحوم مظفر در"دلایل الصدق" ذیل آیه شریفه«افان مات او قتل فانقلبتم علی اعقابکم» و آن روایت «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه» ذیل بعضی از آیات و روایات بسیاری از علما مطرح کردند که امامت از اصول دین است.
بسم الله مگر میشود یکی از اصول دین به گونهای مطرح شود که اکثر مسلمانان از آن غافل شوند؛ اصلا تصورش محال است، چرا که اصل دین است. مثل این میماند که شما بگویید پیامبر اکرم(ص) در مورد توحید چیز واضحی نگفته است، ما نفهمیدیم خدای پیغمبر چه کسی است، اصلا چنین چیزی معقول نیست.
رسا ـ تدابیری که بزرگان اهل سنت برای از بین بردن حدیث غدیر به کار بردند را بیان کنید؟
حدیثی که متواتر است بین شیعه و سنی چی شد که این جوری آمدند سانسورش کردند ببینید حداقل شش هفت تا عامل دارد، یک عامل آن به نظر بنده علمای سوء هستند«اذا فَسَدَ العالِم فَسَدَ العالَم» اگر عالِم خراب شود عالَم را خراب می کند چطور میشود که اکثریت گمراه میشوند؟
علمای اهل سنت در رابطه با غدیر خم دو گونه برخورد کردن، اکثرشان نتوانستند انکارش کنند، امثال ذهبی که سنی متعصبی است میگوید«جَزَمتُ بِوُقُوعِ ذلِک» یعنی یقین کردم به وقوع غدیر.
بدخشانی دیگر از علمای متعصب میگوید هر کس انکارش کند بی سواد است و لذا میبینیم بعضی از علمای اهل سنت کتاب مستقل در این مورد دارند، از کثرت طرق، مثل محمدبن جریر طبری سنی که در مورد غدیر خم "کتابالولایه" نوشت و ذهبی در رابطه با تواتر بالای صد و بیست هزار نفری که گفتیم میگوید: من اصلا وحشت کردم و گفتم این دیگر چیست؛ خیلی حرف است یعنی همین«فَاندَهَشتُ» ذهبی را بخواهیم باز کنیم آن وقت می فهمیم که حدیث غدیر خم چیست پیامبر(ص) در غدیر خم چه کار کرده که ذهبی اینگونه می گوید.
حال چطور شد که این را فاکتور گرفته و توانستند مسلمانان را از این مساله دور کنند. به نظر من علمای سوء اولین عاملی هستند که متاسفانه توانستند مردم و عوام الناس را از این مطلب دور کنند، البته عوامل دیگری مثل جهلِ خودِ مردم و تعصبات و مشکلات دیگری که موجود بود، به جای خود هست اما این عامل را به تنهایی بخواهیم بررسی کنیم؛ علمای اهل سنت در قبال غدیر خم دو نوع مواجهه داشتند، به خاطر کثرت تواتر نتوانستند انکارش کنند لذا آمدند اولین قدمی که برداشتند، حذف خطبه غدیر از کتب خود را در برنامه قرار دادند، این خطبه عظیمه در هیچ یک از کتب اهل سنت پیدا نمیشود، اصلا این خطبه را نقل نکردند.
این یک اشکالی است که ما به آنها داریم: این خطبه عظیمهای که علمای شما گفتند کجاست.
دومین کاری که در دستور قرار دادند تحریف معنوی بود. تحریف معنوی قدم دوم بود یعنی آمدند گفتند"من کنت مولا" مولا به معنای دوست است.
شکوای یمن
یک نوع دیگر از تحریف معنوی این بود که گفتند یک عدهای از حضرت علی(ع) شکایت کردند؛ حضرت به اتفاق خالد بن ولید و لشکریان اسلام رفتند به یمن آنجا غنائم به دست آوردند، حضرت امیر(ع) چون مسوول تقسیم غنائم بودند غنائم را تقسیم کردند، خالد بن ولید و دیگران به نحوه تقسیم غنائم، اعتراض داشتند لذا آمدند محضر پیامبر(ع) شکایت کردند، پیامبر اکرم(ص) هم برای اینکه ثابت کند که نحوه تقسیم و کار حضرت علی(ع) درست است و این دشمنی و شکایت را از بین ببرد گفتند«من کنت مولا فهذا علی(ع) مولاه» هر کس من با او دوستم علی(ع) هم با او دوست است، بعضی میگویند منشا ایراد خطبه غدیر این بوده؛ که البته این حرف، بسیار نامربوط است زیرا این مطلب وقتی به تنهایی مورد بررسی قرار بگیرد میبینیم که اصلا این«شکوای یمن» شکایت سپاهیان اسلام هیچ ربطی به غدیر خم ندارد.
راه سوم نقلی از کتاب «المغنی فیالامامه» قاضی عبدالجبار است مبنی بر این که گفتند بین اسامة بن زید و حضرت علی(ع) یک خصومت و دعوای لفظی شکل گرفت؛ پیامبر اکرم(ص) آمدند، به خاطر اینکه خصومت را از بین ببرند گفتند هر کس من با او دوست هستم علی(ع) هم با او دوست است؛ زید تو دوست منی اما او می گوید نه من دوست تو نیستم، این مطلب را قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی می آورد.
حالا که با تحریف معنوی و داستان سازی اصلش را فاکتور گرفتیم میشود تحریف کرد؛ دقت کنید ظرافتش اینجاست، اگر کل خطبه محفوظ میماند تحریف معنوی امکانپذیر نبود، چون کل خطبه فضایل امیرالمومنین(ع) است، فضایلی که دال بر تقدم و امامت ایشان است، نه اینکه فقط یک فضیلت معنوی بیان کند و تمام شود.
حدیث ثقلین در خطبه غدیر است، قبل ازعبارت«من کنت مولا فهذا علی(ع) مولاه» پیامبر اکرم(ص) مطالب و جملاتی گفتند که آنها قرینه بر این است که مولا در این جا به معنای دوست نیست، پس ببینید این قدم دومی که برداشتند بعد از سانسور بوده و الا اگر خودِ خطبه را حفظ می کردند به مشکل بر میخوردند.
رسا ـ همین چند جملهای را هم که نقل کردهاند از جهت سند چگونه بررسی میکنند؟
چرا یک عده قلیلی هم گفتند این اصلا صحیح السند نیست، اصلا خطبه غدیری وجود ندارد، این خیلی مایه شگفت و تعجب است، قضیهای که متواتر است، علمای سنی اعتراف به تواترش کردند این گونه مورد انکار قرار گیرد.
به عنوان مثال یکی از اندیشمندان نزدیک به عصر ما که علامه در کتابش آورده می گوید: غدیر خم یک جنگی بود، غدیر خم اسم جنگی بود که در تاریخ وجود دارد، این دیگر هیچ ارزشی ندارد پس بیشتر از این در موردش صحبت نکنیم چون چنین جنگی در تاریخ و با این نام وجود نداشته.
بعضی دیگر مثل فخر رازی به طریق دیگری زیر آب قضیه را میزند و این بسیار جای شگفت است، فخر رازی در بین علمای اهل سنت از نظر تسلط بر مبانی عقلی و نقلی جزء درجه یکها است، تفسیر کبیرش را ببینید، عالم بسیار زبردستی در اهل سنت است، اما با همه تسلط و نبوغش در کتاب"نهایةالعقول"میگوید خبر غدیر خم، ضعیف السند است، خبر واحد است پس این همه رفرنسهایی که مرحوم علامه امینی برای شما جمع کرده اینها چیست.
رسا ـ برای حرفهای خود دلیل و منطقی را بیان میکنند؟
البته اینها هم دست مایه برای خودشان دارند و میگویند: بله بخاری نقل نکرده البته بخاری نقل نکرده، چون خودش سنی ناصبی است بسیاری از روات کتاب بخاری از نواصبند یعنی اگر در احوالاتشان در کتب شیعه و سنی نگاه کنید مبغض حضرت علی(ع) هستند، کسی که روشش نقل روایت از چنین افرادی است هیچ وقت نمیآید از حضرت علی(ع) نقل کند، خطبه غدیر را نقل کند پس این امتیاز و مزیت بخاری نیست؛ کاری نداریم یکی مثل فخر رازی میگوید غدیر خم خبر واحد است.
حضرت علی(ع) در غدیر حضور نداشته
یک اشکال دیگری که فخر رازی میکند این است که میگوید حضرت علی(ع) در آن موقع اصلا در غدیر خم نبوده بر فرض هم که درست باشد، کجا بوده یمن؛ جوابش یک جمله است.
آقای فخر رازی شما در این قضیه به اندازه یک طلبه سال اولی هم سواد نداری چرا؟ چون شما به صحیح بخاری مراجعه کنی باب ارسال نبی علی(ع) به یمن صحیح بخاری مینویسد که پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را فرستاد به یمن بعد از قضیه یمن، حضرت علی(ع) خودش را در حج سریع رساند به پیامبر اکرم(ص)، پیامبر(ص) گفت چطور احرام بستی و تحلیل گفتی، گفت همانگونه که پیامبر اکرم(ص) احرام بست، گفت قربانی همراه داری، گفت نه، پیامبر فرمود من برایت دارم.
سه چهار تا روایت صحیح بخاری میآورد که میگوید حضرت علی(ع) بعد از قضیه یمن در حج ملحق شد به پیامبر(ص)، خب غدیر خم هم که بعد از انجام حج بوده؛ یعنی جناب فخر رازی این قدر کم انصافی میکند و خط بطلانی میکشد روی تمام مطالبش.
یک محقق وقتی بخواهد سراغ کتابهای این عالم برود، عالمی که وقتی یک مطلب متواتر را این گونه انکار میکند این عالمی که وجود حضرت علی(ع) را در حجة الوداعی که از صحیح بخاری گرفته تا کتابهای دیگرشان دارند انکار می کند«این قدر تعصب و لجاجت» با چه میزان و اعتباری من به حرفهای ایشان میتوانم ارزش قائل شوم .
پس بحث وجود حضرت علی(ع) در یمن یکی از آن دستمایهها است برای انکار غدیر خم که مفصل علمای ما جوابش را دادند، از مرحوم سید مرتضی گرفته در قرن سوم و چهارم تا زمان ما مرحوم میرحامد حسین، علامه امینی و دیگران اینها را طبق مبانی اهل سنت برای ما یکی یکی مفصل جواب دادند که ما فقط اشاره کردیم.
با سپاس از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید./925/گ401/ع
ارسال نظرات