بخش سوم؛
معنویت در اندیشه رهبری
خبرگزاری رسا ـ دعا برای تضرع پیش خداست. برای تواضع و برای بیرون آمدن از پوسته دروغین استکبار و استعلا است. این حالت تضرع است که دل انسان را از خودبینی و خودنگریِ فساد انگیز تهی میکند.
در مقالاتِ پیشین، دعا در اندیشه مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار گرفته و چند محور مهم از شاخصهای دعای راستین در اندیشه ایشان بیان شد. در این بخش به دو شاخص انحصاری در معنویت دینی اشاره میشود که فارقی مهم در باب دعای اسلامی با دعا، در معنویتهای جدید است. این دو شاخص کلیدی با تفسیر خاصی که پیدا میکند مخصوص دین مقدس اسلام و روایت صادر شده از معصومین(ع) است.
4ـ خشوع و خاکساری
از منظر رهبر معظم انقلاب دعا چیزی است که قوامش به خضوع در پیشگاه خالق هستی است. در دعا انسان به خشوع روی میآورد و تواضع و خاکساری در او نمود پیدا میکند.
ایشان میفرمایند: مطلب اصلی دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصل دعا این است. این که میبینید از قول پیغمبر(ص) نقل شده است که فرمود: الدعا مخ العباده؛ مغز عبادت دعاست، به خاطر این است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگی مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او.(28/11/1373)
جای دیگر اشاره کردهاند: مغز هر عبادتی دعاست. عبادت برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست، بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حسن مطلق و فضل مطلق است.(21/7/1385)
کج راهه
باید دانست دعا از نگاه حالتی که فرد دعا کننده نسبت به دعا شونده پیدا میکند، در میان مکاتب معنوی متفاوت است. در معنویتهای روان شناختی شکلی از دعا برای فرد دعا کننده مطلوب معرفی میشود که فرد را در دستیابی به هیجان مثبت و شادی درونی مدد رساند. در عرفانهای شرقی شکلی از دعا توصیه میشود که تسلیم درونی را به دنبال داشته باشد. این تسلیم درونی صرفا یک حالت باطنی است؛ بدون این که تسلیم در برابر خداوند مد نظر باشد. چنین تسلیمی صرفا نوعی از خلسه شخصی است که فرد را با حالتهای ذهنی خویش درگیر کرده و او را تشویق میکند که به سمت بیذهنی حرکت کند.
در عرفان سرخپوستی اصولا ارتباط با خدا وجود ندارد، چه برسد که خشوع در برابر ذات مقدسش ارزش به حساب آید. در مرام پائولو کوئلیو، کارآمدی دعا و نیایش بسته به فرمان قلب است و هرچه از صافی ندای درون بگذرد نشان از صحت و سلامت معنوی دارد. بگذریم که در آثار کوئلیو آن چه بیشتر مورد تأکید است جادو و جادوگری است و جادو هم کمترین نسبتی با خشوع و خضوع ندارد. بالاتر این که اساسا هدف جادوگر رسیدن به قدرتهایی است که او را از دین و دین داری بینیاز کند.
آنچه نیاز به بازخوانی دقیقتر دارد دعای جذبی است. دعایی که در قانون جذب مورد تأکید است تنها مطالبهگری است نه خشوع؛ یعنی انسان به خواستن دعوت میشود و بس، بدون این که خاکساری در مقابل خداوند ارزش به حساب آید. در قانون جذب دعایی مطرح است که در آن از تضرع خبری نیست و به دیگران گفته میشود؛ خواستههای خود را تجسم کنید و به آن تصویرگری ذهنی دهید. به راستی اگر کسی اهداف خود را به شکل تصویر ذهنی دربیاورد و طلبکارانه منتظر بماند این طلب وصول شده و تصویرِ ذهنیاش، تبدیل به رویدادی بیرونی گردد، آیا در چنین عملی خشوع و خضوع سهمی دارد؟
چهرۀ مشهور جذب در ابتدای کتابش دیگران را به مطالبهگری دعوت میکند و در همان صفحۀ نخست 12 بار جملۀ «حق توست که» را تکرار کرده و میگوید: «حق شماست که زندگی معرکهای داشته باشی» (قدرت، راندا برن، ترجمۀ نفیسۀ معتکف، ص 13)
وین دایر در این باب گفته است: «باید هر شب پیش از خواب رفتن، دو کلمه ثروت و موفقیت را آن قدر تکرار کنید تا خوابتان ببرد. چون هر چه را قبل از خوابیدن و در حالت خلسه پیش از خواب با خودتان نجوا کنید بر ضمیر ناخودآگاهتان نقش میبندد.» (وین دایر، راز قانون جذب، ص 140) در عبارت وین دایر فقط به ادای جملات دعوت شده و به تکرار دو کلمۀ ثروت و موفقیت اکتفا میگردد. اساسا ذکری از خضوع و خشوع در میان نیست.
راندا برن به مراقبه(که تعبیری دیگر از دعاست) دعوت کرده، ولی دعا را چنین تعریف میکند: «بدون استثناء تک تک مربیان این کتاب(کتاب راز)، مراقبه را سرلوحه کارهای روزانه خود قرار دادهاند. مراقبه ذهنت را آرام میکند. میتوانی با مراقبه سه تا ده دقیقهای شروع کنی. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» را تکرار کن و روی آن مراقبه کن.» (کتاب راز ، راندا برن، ص 34 )
آنچه در دعای راندا برن چشمگیر است، عبارتی است که اصلا درخواست در آن وجود ندارد؛ بلکه یک جملۀ تأکیدی است که فرد بر زبان جاری میکند. حتی مخاطب این جمله، خدا هم نیست.
قابل ذکر این که نام دومین کتاب راندا برن، قدرت است. در کتاب قدرت از آن جا که انسان قادر و بینیاز معرفی میشود، نه به خشوع که به استغنا تشویق میشود و اساسا قدرت آمده که خضوع برود. بنابراین در قانون جذب، تواضع مطرح نیست، بلکه آن چه مبنای عمل قرار میگیرد، تکبر، خودستایی و انانیت است.
مقام معظم رهبری فرمودهاند: دعا برای تضرع پیش خداست. برای تواضع و برای بیرون آمدن از پوستۀ دروغین استکبار و استعلا است... این حالت تضرع است که دل انسان را از خودبینی و خودنگریِ فساد انگیز تهی میکند. (28/11/1373)
5ـ مخاطب در دعا خداوند است، نه خود
ششمین خصوصیت دعا در نگاه رهبر معظم انقلاب، مربوط به مخاطب دعاست. یعنی آن که در دعا باید فراخوانده شود، خداست و انسان در دعا با خدا همکلام شده و با او به گفتوگو میپردازد. ممکن است بعضی از خوانندگان این نوشته تصور کنند این خصوصیت، گفتن ندارد و هر کسی این میزان از دعا را میفهمد؛ ولی واقعیت این است که همین نکته بسیار اولیه، در بسیاری از مکاتب معنویتگرا اساسا وجود ندارد. به عنوان مثال اگر کسی این خصوصیت(مناجات با خدا) را به قانون جذب اضافه کند این اضافه، برچسبی ناهمگون با جذب است که اصولاً با این اضافه، تعریف قانون جذب عوض شده است.
مقام معظم رهبری در جملهای بسیار کوتاه، غیر از آن که حقیقت دعا را تعریف کردهاند، ماهیت جریاناتی مانند قانون جذب را برملا ساخته و تفاوت آن با دعا را نیز به خوبی بیان فرمودهاند: دعا یعنی چه؟ یعنی با خدا سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن.(29/7/1384)
جای دیگر گفتهاند: (در دعا) خود حرف زدن با پروردگار، با خدای متعال سخن گفتن.. برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست.(7/12/1371)
از منظر ایشان غیر از آن که نفس دعا تقرب به خداست، دعا به انسان یاد میدهد که نگاه انسان تغییر کرده و بینشِ توحیدی در فرد دعاکننده تقویت شود. در روایت است که حتی بند کفش خود را نیز از خدا بخواهید.. خوب، انسان به بند کفش احتیاج دارد؛ به در مغازه میرود و میخرد. آیا این هم دعا لازم دارد؟ بله... اگر چه به در مغازه رفتید، پول دادید و بند کفش خریدید؛ اما باز هم آن را خدا به شما داد. از غیر خدا که چیزی به دست انسان نمیرسد. هر چه به ما میرسد، خدا به ما میدهد. (28/11/1373)
آن چه در بیان رهبری برجسته است نقش آفرینیِ دعا برای عمق بخشیدن به توحید افعالی در دعاکننده است.
در توحید افعالی، خلق و آفرینش تنها به خدا نسبت داده میشود، اما آن چه غالبا در توحید افعالی کمتر گفته میشود این نکته است که پدیدهها هم در تأثیر خویش مستقل نیستند و اموری مانند رزق و بخشایش در نهایت به خداوند نسبت داده میشود.
با این توضیح که هر علتی اگرچه نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال برخوردار است، امّا همگی علتها و معلولها نسبت به خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند و محال است موجودی در یکی از شئون هستی خودش بینیاز از خدا باشد و بتواند مستقیماً کاری انجام دهد.(ملا صدرا؛ اسفار، ج 2، ص 216 و علامه طباطبایی، نهایة الحکمة، ج 3، ص 677)
بر این اساس، آفریدن، روزی دادن، تدبیر امور مخلوقات، بخشایش و ... در زمره افعال الهی قرار میگیرد، به عبارت دیگر، توحید افعالی پی بردن و مشاهده صدور موجودات و ظهور آنها از حق تعالی است. همه افعال نشانه فعل او، همه اوصاف نشانه وصف او و همه ذات نشانه ذات اوست. هیچ ذاتی نیست مگر ذات حق، هیچ وصفی نیست مگر وصف حق و هیچ فعلی نیست مگر فعل حق.
خلاصه این که تمام کارها در جهان به ذات خدا بازمیگردد و هر موجودی هرگونه اثر و خاصیتی دارد از اوست و هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد و قائم به اوست.
کج راهه
در نگاه «اشو» آنچه که مهم و لازم است، نوعی از تسلیم درونی است، نه بر خدا و این تسلیم درونی نه تسلیمی برای خدا، که حالتی از بودن است. البته از آنجا که اگر نام خدا در میان باشد، این تسلیم و حالت «بودن درونی» راحتتر صورت میگیرد. لذا نام خدا در کلام اشو، بهانه و ابزار مناسبی است که این حالت تسلیم روحی زودتر و سهلتر اتفاق افتد.
با همین نگاه است که اشو صراحتاً میگوید: مردمانی مانند بودا یا ماهاویرا بودهاند که بدون خدا تسلیم شدهاند، ولی اینها پدیدههایی نادر هستند... خداوند هدف نیست و یک شخص نیست... اگر بتوانید بدون خدا هم تسلیم شوید، ما اصراری(بر بودن خدا) نداریم؛ موضوع تسلیم شدن است نه خداوند.(یوگا ابتدا و انتها، اشو، جلد 5 ص 174 (کپی تکثیری) سخنرانی در مورد یوگا سوتره پاتانجلی)
همچنان که از «راندا برن» نقل شد، در قانون جذب دیگران به ادای جملات تأکیدی دعوت میشوند، نه به عرضۀ خواهش و ارائه درخواست. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» که در کتاب راز توصیه شده، اصلا انسان با خدا در آن به گفتوگو نمینشیند و حداکثر یک جملۀ تلقینی است که انسان میتواند با خودش نجوا کند.(کتاب راز ، راندا برن، ص 34)
«اسکاول شین» هم توصیه میکند این جملات را به صورت دعا با خود بخوانید. «خیر و خوشی بیکرانم از چهار جهت به سوی من میآیند. ورق برگشته و اوضاع بر وفق مراد است.» ( اسکاول شین، چهار اثر، ص110)
همینطور «شاکتی گواین» در کتاب "تجسم خلاق"، دیگران را به دعا فرا میخواند، اما انسانها را به ارتباط گرفتن با خداوند تشویق نمیکند، بلکه انسانها را ترغیب میکند که با خویش حرف بزنند و درخواست خود را با خود در میان گذارند نه با خالق خویشتن.
خانم «کاترین پاندر» کتابی مستقل در باب دعا با نام «قدرت دعا» نوشته است. اما آنچه که در این کتاب دیده نمیشود تمنا از خداست. این کتاب پر است از دعاهایی که کاترین پاندر توصیه میکند. آن چه که در کتاب قدرت دعا دیدنی است، دعاهایی است که افراد با قرائت آن خود را مخاطب قرار داده و بدون این که نامی از خدا ببرند گمان میکنند معنوی شدهاند.
در قانون جذب اگر چه مراد از دعا در بسیاری از موارد جملات تأکیدی است، اما از سوی دیگر گاهی هم در قانون جذب جملات تأکیدی هم مطرح نیست، بلکه بازخوانی آرزوها مطرح است. جک کانفیلد در کتاب "کودک درون و چراغ جادو" برای رسیدن به آرزوها، برنامههایی را پیشنهاد میدهد که بسیاری از بیخبران آن را دعا میپندارند و ناباورانه بعضی به جای دعا همین عمل را انجام میدهند.
وی میگوید: «بهترین روش برای دستیابی به مقصود، این است که ریلکس(آرام سازی جسم و روح و تمدد اعصاب) کنیم، موسیقی ملایمی گوش کنیم، چشمها را ببندیم و چند نفس عمیق بکشیم و آنگاه از ضمیر باطن و کودک درون خود پرسشهایی را دربارۀ موارد زیر مطرح کنیم. ازدواج و روابط عشقی، سلامتی و تناسب اندام، لباس، جواهر و غیره.» (جک کانفیلد، کودک درون، ص 78)
کارشناس حوزوی معنویتهای نوظهور
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م9/ر
ارسال نظرات