۱۴ آذر ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۷
کد خبر: ۱۴۸۷۷۱

حوزه و خطر سکولاریسم

خبرگزاری رسا ـ ‌رهبر معظم انقلاب تاکید کردند: معناى تحجّر آن است که، کسى که مى‌خواهد از مبانى اسلام و فقه اسلام، براى بناى جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا نماید و نتواند کشش طبیعى احکام و معارف اسلامى را، در آن جایى که قابل کشش است، درک کند
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، طی سالیان متمادی مسائلی چون: «توجه حوزه به نیازهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در زمینه‌ی نظام‌سازی» و «توجه به مقوله‌ی فقه حکومتی» و «هشدار نسبت به خطر نفوذ سکولاریسم در حوزه » از جمله‌ی اصلی‌ترین تذکرات مدنظر رهبر انقلاب اسلامی بوده است. ایشان ضمن تبیین این نکته که حوزه‌های علمیه خاستگاه پیدایش و عامل رشد و نمو نظام اسلامی بوده همواره تأکید داشته‌اند که رشد و بالندگی نظام اسلامی وابسته به فعالیت جدی و اثرگذار حوزه‌ها و روحانیت در جهت برآورده‌سازی مطلوب نیازهای روز مبتنی بر آموزه‌های دینی و فقهی می‌باشد. در «گزیده بیانات» پیش‌رو، برخی از مهم‌ترین مباحث مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با این موضوع انتخاب شده است.

 
حوزه‌های علمیه نمیتوانند سکولار باشند
هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامى جدا بگیرد ... این که یک آقائى در یک گوشه‌اى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همه‌ى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددیشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلیشان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهنده‌ى قدرشناسى از نظام اسلامى است.


حالا یک معممى یک گوشه‌اى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامه‌اى‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید براى شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند ... بنابراین حوزههاى علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.[1]
 
 حوزه نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد
حوزه‌ى علمیه باید نظام اسلامى - همین نظام جمهورى اسلامى - را از خود بداند و براى تکمیل و رفع نقص آن، همه‌ى کوشش خود را مبذول کند. این نظام از آن حرکت و نهضت عظیمى پدید آمده است که در همین مدرسه‌ى فیضیّه و در همین مسجد اعظم پایه‌گذارى شد. نظام دینى است؛ نظامى است که بر اساس معارف و احکام دینى و ارزشهاى دینى شکل گرفته است. حوزه در مقابل چنین نظامى نمى‌تواند بى‌تفاوت باشد. هیچ مصلحت و هیچ انگیزه‌ى شخصى یا صنفى یا سیاسى نمى‌تواند و حق ندارد از حمایت حوزه نسبت به نظام مانع شود. بدتر از حمایت نکردن و درصدد تکمیل بر نیامدن و کمر به اصلاح ضعفهاى نظام نبستن، این است که انسان به دشمنان نظام کمک کند! متأسفانه گاهى دیده مى‌شود که پست‌ترین و رذلترین و بى‌ارزشترین دشمنان نظام به وسیله‌ى کسانى تأیید مى‌شوند. چرا؟! به چه بهانه‌اى؟! چون در نظام، فلان نقص وجود دارد؟ وقتى نقص هست، باید دشمن نظام را تأیید کرد، یا باید تلاش کرد تا آن نقص برطرف شود؟ [2]

 

 نیاز ما به کرسی‌های بحث آزاد فقهی
مسائل جدیدى وجود دارد. در زمینه‌ى اقتصاد، مسائل تازه‌اى وجود دارد. مثلاً ما بانکدارى اسلامى را به وجود آورده‌ایم. امروز مسائل تازه‌اى در زمینه‌ى پول و بانکدارى وجود دارد؛ اینها را بایستى حل کرد؛ باید اینها را در بانکدارى اسلامى - بانکدارى بدون ربا - دید. کى باید اینها را انجام بدهد؟ فقه متکفل این چیزهاست. البته من همین‌جا عرض بکنم که نیاز ما به کرسى‌هاى بحث آزاد فقهى در حوزه‌ى قم - که مهمترین حوزه‌هاست - برآورده نشده است.[3]

 

تدوین فقه حکومتی؛ وظیفه استثنایی حوزه
تشکیل نظام اسلامى که داعیه‌دار تحقّق مقرّرات اسلامى در همه‌ى صحنه‌هاى زندگى است، وظیفه‌یى استثنایى و بى‌سابقه بر دوش حوزه‌ى علمیه نهاده است، و آن تحقیق و تنقیح همه‌ى مباحث فقهى‌یى است که تدوین مقرّرات اسلامى براى اداره‌ى هر یک از بدنه‌هاى نظام اسلامى بدان نیازمند است. فقه اسلام آنگاه که اداره‌ى زندگى فرد و جامعه - با آن گستردگى و پیچیدگى و تنوّع را - مطمح نظر مى‌سازد مباحثى تازه و کیفیّتى ویژه مى‌یابد، و این همان‌طور که نظام اسلامى را از نظر مقرّرات و جهتگیرى‌هاى مورد نیازش، غنى مى‌سازد، حوزه‌ى فقاهت را نیز جامعیّت و غنا مى‌بخشد. روى آوردن به «فقه حکومتى» و استخراج احکام الهى در همه‌ى شئون یک حکومت، و نظر به همه‌ى احکام فقهى با نگرش حکومتى - یعنى ملاحظه‌ى تأثیر هر حکمى از احکام در تشکیل جامعه نمونه و حیات طیبه اسلامى - امروز یکى از واجبات اساسى در حوزه فقه اسلامى است که نظم علمى حوزه، امید برآمدن آن را زنده مى‌دارد.[4]


در قم باید درسهاى خارجِ استدلالىِ قوى‌اى مخصوص فقه حکومتى وجود داشته باشد تا مسائل جدید حکومتى و چالشهائى را که بر سر راه حکومت قرار میگیرد و مسائل نو به نو را که هى براى ما دارد پیش مى‌آید، از لحاظ فقهى مشخص کنند، روشن کنند، بحث کنند، بحثهاى متین فقهى انجام بگیرد؛ بعد این بحثها مى‌آید دست روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غیر دانشگاهى، اینها را به فرآورده‌هائى تبدیل میکنند که براى افکار عموم، براى افکار دانشجویان، براى افکار ملتهاى دیگر قابل استفاده است. این کار بایستى انجام بگیرد، ما این را لازم داریم. محصول این کاوشهاى عالمانه میتواند در معرض استفاده‌ى ملتها و نخبگان دیگر کشورها هم قرار بگیرد.[5]

 

نشناختن نیازهای زمان تحجّر است
تحجّر این است که، کسى که مى‌خواهد کار بزرگى را با این عظمت انجام دهد، نتواند نیازهاى زمان و لوازم هر لحظه لحظه زندگى یک ملت را از قرآن بشناسد و بخواهد در یک وضعیت ایستا و بدون انعطاف، حکم نماید و کار کند و پیش برود. این، امکان‌پذیر نیست. معناى تحجّر آن است که، کسى که مى‌خواهد از مبانى اسلام و فقه اسلام، براى بناى جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا نماید و نتواند کشش طبیعى احکام و معارف اسلامى را، در آن جایى که قابل کشش است، درک کند و براى نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور - که نیاز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه دهد. این، بلاى بزرگى است.


اگر در رأس نظامهاى سیاسى‌اى که براساس اسلام، یا تشکیل شده است، یا در آینده تشکیل خواهد شد، چنین روحیه‌اى وجود داشته باشد، یقیناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لایزال معارف و احکام اسلامى نخواهند توانست جامعه را پیش ببرند. [6]

 

 حوزه علمیه بالندگی خود را مرهون انقلاب اسلامی است
حوزه‌ى علمیه در این دوران، جوهر حیات و رشد و بالندگى خود را مرهون انقلاب اسلامى و امام عظیم‌الشأن آن و مجاهدتهاى ایثارگرانى است که به عشق دین خدا و به امید حاکمیّت آن، جان و تن خود را به میدان فداکارى بردند «فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر»، سیاست سلطه‌گران جهانى این بوده و هست که مراکز دانش دین را منزوى، منفعل، بى‌روحیّه، بى‌ابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهاى بزرگ کنند. آنان را به جدایى دین از سیاست، معتقد و از همگامى دین با تحوّلات شگرف جهانى مأیوس سازند: این ترفند نسبت به حوزه‌هاى علمیه، بکار رفته و تأثیراتى نیز کرده بود. انقلاب اسلامى که از حوزه و به رهبرى برجسته‌ترین فرزندان و تربیت شدگان آن، سر کشید و امواج جهانى را در جهت عکس تدابیر و امیدهاى استکبار، هدایت کرد، حوزه‌ى علمیه را نیز درخشش و جذابیت و اعتبارى تازه داد و بذر امید و روشن‌بینى و عشق به حرکت را در آن کاشت. خون پاک علماء و فضلاء و طلّابى که در این راه جامه‌ى شهادت پوشیدند، به این نهال الهى رشد و رونقى بى‌سابقه بخشید و آن را تا دورانهاى طولانى بیمه کرد. اکنون حوزه باید حق عظیم انقلاب و امام و شهدا و نفوس طیبه‌ى ایثارگر را همواره به یاد داشته و ارزشهاى انقلاب را به مثابه‌ى راز تجدید حیات، در خود حفظ کند و به کسانى که جاهلانه یا مغرضانه مى‌خواهند حوزه را به سمت هدفهاى استکبار بکشانند، میدان ندهد.[7]

 

جمهوری اسلامی وابسته‌ی به علمای دین است
نظام جمهورى اسلامى به طبیعت خود، نظامى وابسته‌ى به علماى دین است؛ و علماى دین، هم از این حیث که در پدید آوردن این نظام سهم اوفر را داشته‌اند و هم از این جهت که مردم درباره‌ى نظام به آن‌ها مراجعه مى‌کنند و هم از این جهت که خود از جهات مختلف و در مشاغل مختلف، در نظام مسؤولند... باید از وضعیت و موجودیت نظام، آن‌چنان که هست، مطلع باشند؛ نقایص را بشناسند و پیشرفت‌ها را بدانند؛ آن‌جا که کمک لازم است، آن را تشخیص بدهند؛ آن‌جا که دشمن به آن توجه پیدا کرده و هدف گرفته است، آن را شناسایى کنند تا بتوانند نقش صحیح خود را در تداوم این نظام ایفا کنند. حوزه‌ى علمیه و علماى دین و جوامع دینى و روحانى نمى‌توانند از وضع نظام بى‌خبر باشند و بى‌خبر بمانند و این بى‌خبرى را تحمل کنند.[8]

 

 ارتباط حوزه و نظام مبتنی بر تعاون است
ارتباط حوزه‌ى علمیه با نظام اسلامى در تدوین اصول اساسى و پایه‌هاى مقررات اسلامى خلاصه نمى‌شود، بلکه ربط این دو، در همه‌ى ابعاد، ربط منطقى و مبّنى بر تعاون است. نظام اسلامى، حوزه‌ى علمیه را همچون پشتوانه معنوى خود عزیز مى‌دارد، و حوزه علمیه، نظام اسلامى را همچون فضاى مناسبى براى رشد و تکامل خود مغتنم مى‌شمرد. هر یک، کمک و پشتیبان آن دیگرى است، این درک و احساس دو جانبه باید روز بروز قویتر و واقعیتر گردد. انگیزه‌هایى وجود دارد که مى‌کوشد حوزه را نسبت به نظام اسلامى بى‌تفاوت یا بدبین سازد و متقابلاً نظام اسلامى را نسبت به حوزه بى‌اعتنا یا بیگانه بدارد. هم در حوزه و هم در محیطهاى تصمیم‌گیرى مسؤولان نظام، باید با این انگیزه‌ها مقابله و در برابر آنها هشیارى نشان داده شود. تشکیل جمهورى اسلامى بزرگترین آرزوى برآورده شده‌ى صالحان و برجستگان علماء اسلام است. باید آن را قدر شناخت و در تکمیل و تصحیح و تقویت آن، نفس و نفیس را باید نثار کرد.[9]

 

[1]  بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى 1391/07/19
[2]  بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 1379/07/14
[3]  بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌ 1390/06/17
[4]  پیام به جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شوراى سیاستگذارى حوزه 1371/08/24
[5]  بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1390/06/17
[6] بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) 1376/03/14
[7]  پیام به جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شوراى سیاستگذارى حوزه 1371/08/24
[8]  سخنرانی در جمع علما و مدرّسان و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ى قم 1370/11/30
[9]  پیام به جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شوراى سیاستگذارى حوزه 1371/08/24

/924/د102/ج

ارسال نظرات