۱۸ آذر ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۶
کد خبر: ۱۴۹۱۱۹
خانواده ایرانی؛

اسیر تجمّلات، تشریفات، چشم و هم چشمی نشوید/ زندگی تشریفاتی انسان‌ها را بد بخت می‌کند

خبرگزاری رسا ـ زندگی تشریفاتی، زندگی تجمّلاتی، زندگی اشراف منشی، زندگی پُرخرج و زندگی مصرفی، انسان‌ها را بد بخت می‌کند.
مقام معظم رهبري

به گزارش خبرگزاری رسا،  به نقل از www.khamenei.ir شنیدن سخنان رهبر عزیز به عنوان یک دانشمند برجسته‌ی اسلامی و متفکر زمان شناس در ترسیم جایگاه خانواده و نقش‌های گوناگون آن برای جوانانی که در آغاز تشکیل این نهاد پُر ارج هستند، راهگشا است.

 

اشاره

طراوت و شیرینیِ زندگی، محصول مهارت‌ها و رعایت‌های زن و شوهر است، جوانان عزیز ما در آغاز راه زندگی، باید خود را نیازمند تمرین فراوان برای دستیابی به توانایی‌های ذهنی و رفتاری لازم در صحنه‌ی زندگی مشترک بدانند، این گونه است که زندگیِ آنان هر روز با صفاتر و شیرین‌تر خواهد شد، در این رهنمود، مقتدای مهربان‌مان راه‌های دست‌یابی به یک زندگی خواستنی را به عزیزانشان یادآوری می‌کنند.

شکر عملی مهم است

شُکر، فقط گفتن «الهی شکر» و سجده کردن نیست، شُکر نعمت این است که انسان نعمت را بشناسد، بداند که این نعمت را خدا به او داده و استفاده‌ی از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را که خدا می‌پسندد، انجام دهد، این معنای شکر نعمت است.

اگر چنانچه «شکراً لله» بگویید امّا دلتان با مفاهیمی که گفتم آشنا نباشد، این شکر نیست، ازدواج هم یک نعمت خدادادی است، خدای متعال این همسرِ خوب را برای شما فراهم کرده است، پس باید به شایستگی شُکر این نعمت را بجا آورید.1

اسرار زندگی را محکم نگه‌دارید

زن و شوهر باید راز هم را حفظ کنند، زن نباید راز شوهر را پیش کسی بازگو کند، مرد هم مثلاً نرود پیش رفقایش در باشگاه یا مثلاً فلان مهمانی و ... راز همسرش را بازگو کند، حواستان جمع باشد، اسرار هم را محکم نگه‌دارید تا زندگی «ان شاء الله» شیرین و مستحکم شود.2

غم‌خوار هم باشید

کمک واقعی این است که دو نفر غم‌ها را از دل هم بر طرف کنند، هر کسی در دوره‌ی زندگیش، گرفتاری و مشکل و غمی پیدا می‌کند و ممکن است دچار ابهام و تردید بشود، آن دیگری در چنین موقعیتی، باید به کمک همسرش بشتابد و به او کمک کند، غم را از دل او بردارد، او را راهنمایی کند و اشتباه و خطای او را بر طرف نماید.3

ساده زیستی و میانه‌روی

زندگی را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم، خیال نکنید، آن سادگی که ما می‌گوییم، آن سادگی زُهّاد و عُبّاد و این‌ها نیست، سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز می‌کنند، و الّا نه، سادگی ما را اگر چنان‌چه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی می‌دانیم بگیرند.4

زندگیتان را بر پایه‌ی اسراف قرار ندهید، زندگی را ساده قرار دهید، زندگی را آن طوری که خدای متعال می‌پسندد قرار دهید و از طیّبات الهی بهره‌مند شوید بر حسب اعتدال و عدالت، هم اعتدال، میانه‌روی و هم عدالت، یعنی ملاحظه‌ی انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطوری‌اند، خیلی بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.5

یکی از موجبات سعادت خانواده‌ها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازه‌ی لازم به امور مادی، از زندگی‌ها دور شود، لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود، یک چیز حاشیه‌ای، یک کنار باشد، زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد.6

ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد، آسایش هم که اصلاً در سایه ساده زندگی کردن است.7

مسابقه‌ی بدون برنده

اسیر تجمّلات، تشریفات، چشم و هم چشمی نشوید، خودتان را در دام مسابقه‌ی مادی در امر زندگی نیندازید، هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمی‌شود، این ظواهرِ زرق و برق‌دارِ زندگی شخصی، این‌ها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت می‌کند، نه دلشاد و راضی می‌کند، اصلاً انسان هر چه گیرش می‌آید، باز چیز بیشتری را می‌خواهد، در حسرت یک چیز بهتری است، در شرع مقدس هست «العفاف و الکفاف»، به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد، این جور پیش ببرید.8

زندگی تشریفاتی، زندگی تجمّلاتی، زندگی اشراف منشی، زندگی پُرخرج و زندگی مصرفی، انسان‌ها را بد بخت می‌کند، این خوب نیست، زندگی باید کفاف و راحت بگذرد نه پُرخرج و مُسرفانه، این دو تا را بعضی‌ها چرا با هم اشتباه می‌کنند؟با کفاف یعنی محتاج کسی نباشد و بتوانند زندگیشان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس، دلخوشی هم باید داشته باشند و الّا زندگی با درآمدِ زیاد، مخارج زیاد و تشریفات که خوب نیست، این‌ها اصلاً راحتی نمی‌آورد، دلخوشی نمی‌آورد.9

اوّل زندگی را ساده بردارید، هر چه می‌توانید در این جهت سعی کنید، البتّه، اعتقاد نداریم که افراد بایستی بر عیال خودشان، بر نزدیکان خودشان سخت گیری‌های تنگ نظرانه بکنند، این عقیده را نداریم، اما عقیده داریم که همه از روی عقیده و ایمان و عشق و دل خودشان به یک حدی قانع باشند.10

زندگی را ساده بگیرید، خودتان را اسیر تشریفات نکنید، اگر از اول وارد مسابقه تشریفات شدید، دیگر رها شدن از آن سخت است، حالا هم جمهوری اسلامی است، اگر کسی بخواهد ساده زندگی کند می‌تواند، یک روزی بود که نمی‌شد، سخت بود، اگر چه بعضی به دست خودشان مشکل می‌کنند، در لباسشان، در مسکنشان، در تجمّلاتشان، همه را بر خودشان سخت می‌کنند.11

قناعت برای همه مفید است

به شما عرض می‌کنم «ما شما را دعوت نمی‌کنیم به زُهد سلمان و ابوذر»، بین امثال من و شما با سلمان و ابوذر فاصله خیلی زیادی است، ما هرگز نه من و نه شما، طاقت آن چیزها را و آن علوّ و عروج و آن والایی را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم، یا مثلاً فرض کنید که آرزوی آن را حتی در دلمان بیاوریم، امّا من این را عرض می‌کنم که اگر بین ما و آن‌ها، زندگی ما و زندگی آن‌ها، هزار درجه فاصله است، می‌شود این هزار درجه را، ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد، خودمان را به زندگی آن‌ها نزدیک کنیم.12

قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید، بعضی‌ها خیال می‌کنند که قناعت مال آدم‌های تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند، نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حد کفایت، انسان توقّف کند.13

توقّعات مادّیِ زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان می‌شود، اگر انسان توقّع خودش را از زندگی توقّع کمی قرار دهد، این مایه‌ی سعادت خواهد بود، نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوبست.14

سعی‌تان را بگذارید بر زندگی ساده و به دور از اشرافی‌گری، بر زندگی‌ای که منطبق باشد بر زندگی متوسط مردم، نمی‌گویم پایین‌ترین مردم، متوسط مردم، نگاه نکنید به مسابقه مادّی‌گری. مسابقه هست، چنانچه در راه بهشت خدا مسابقه هست، در راه بهشت خیالی دنیا هم مسابقه هست، برای تجمّلاتش، برای مقام و قدرتش، برای اسم در آوردن و معروف شدنش، مسابقه هست، این مسابقه، مسابقه ناسالمی است، هر کدام که بخواهید به این مسابقه وارد شوید آن دیگری مانع شود و به عنوان یک ناصح با شما عمل کند.15

در همه‌ی مراحل بایستی میانه روی و قناعت و گرایش به روش متواضعانه و فقیرانه را فراموش نکرد که این نظر اسلام است.16

از مراسم عروسی آغاز کنید

در همه‌ی امورِ زندگیتان سادگی را رعایت کنید، اوّلش هم از همین مراسم ازدواج است، از این جا شروع می‌شود، اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی‌اش هم می‌شود ساده و الّا شما که رفتید آن مجلس کذاییِ مثل اعیان و اشراف‌های زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی‌توانید بروید توی خانه‌ی کوچکی مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید، این جور نمی‌شود دیگر، چون خراب شده و از دست رفته است، از اوّل، زندگی را پایه‌اش را بر اساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه «ان شاء الله» آسان شود.17

حالِ پدر و مادر را رعایت کنید

متأسفانه این پرداختن به تشریفاتِ ازدواج و مهریّه‌های گران و جهیزیّه‌های سنگین و مجالس آن‌چنانی خیلی اخلاق‌ها را فاسد کرده است! شما دخترها و پسرها که عروس و داماد می‌شوید، پیشقدم شوید، بگویید ما این جوری نمی‌خواهیم، به این زیادی نمی‌خواهیم، وقتی جامعه مشکل دارد وقتی در جامعه فقیر هست باید انسان ملاحظه کند.18

ما به دخترها و پسرها سفارش می‌کنیم اصرار نکنید، زیاده نخواهید، پدر و مادرها را زیر فشار قرار ندهید تا در رو در بایستی بمانند، این چیزها را بریزید دور، اصل، یک حادثه انسانی است، آن چیست؟ زناشویی، انسانی‌ترین کارهای دنیاست، این را مادی و پولی نکنید، آلوده‌اش نکنید.19

اگر دختر و پسر اهل قناعت و ساده زیستی باشند، بزرگترها هم مجبور می‌شوند از آن‌ها تبعیت کنند.20

حجاب و عفاف

اسلام که راجع به حجاب حرف می‌زند، آیات قرآن که راجع به حجاب حرف می‌زند، راجع به حدود زن و مرد با یک‌دیگر دستور دارد، این به خاطر خود مردم است، به خاطر همین خانواده‌هاست، همین دخترهای جوان که شوهرشان را می‌خواهند از دست ندهند، این پسرهای جوان که زن محبوبشان را می‌خواهند از دست ندهند، این، بدون حجاب و بدون رعایت نمی‌شود، آیاتِ قرآن این طور حکمت آمیز و عمیق است.21

این محرم و نامحرم‌ها، این حجاب و حفظ زن، این «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم، و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ»22، چشم‌هایتان را به هر منظره‌ای باز نکنید، به هر چیزی نگاه نکنید تا به هر طرفی کشانده نشوید این برای چیست؟ این برای این است که این زن و شوهر به هم مهربان و وفادار بمانند، آن مردی و آن زنی که در جوامع فاسد دنیا به هر جا رسیدند، به هر گذرگاهی که رفتند، هر طور دلشان خواست سوء استفاده کردند و اختلاط پیدا شد، دیگر برای آن‌ها محیط خانوادگی چقدر اهمیت پیدا خواهد کرد؟ هیچ، اسمش را هم گذاشته‌اند آزادی که اگر این آزادی باشد، بزرگترین بلیه‌های بشر محسوب می‌شود، آن مردی که هر طور دلش بخواهد به هر طرف متمایل باشد به طرف زن‌ها، عِنانی ندارد، حفاظی ندارد و آن زنی که با حیا و عفاف و حجاب انسانی آراسته نیست، حفاظی ندارد، چنین زن و مردی برای زن خودشان، برای شوهر خودشان احترامی و اهمیّتی قائل نیستند.

در اسلام، یک زن و مرد در مقابل هم مسؤول هستند و به هم علاقه‌مندند، به هم محتاج و وابسته‌اند، یک سلسله‌ی عظیم و طولانی که از احکام ناشی می‌شود از چیست؟ از این‌که می‌خواهند خانواده محکم بماند و این زن و شوهر به هم خیانت نکنند و با هم باشند.23

1. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 16/1/1379

2.     خطبه‌ی عقد مورخه 24/1/1378

3.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 2/9/1378

4.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/5/1374

5.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 8/3/1372

6.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 8/3/1372

7.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/4/1377

8.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 20/7/1377

9.     خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 2/1/1378

10. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 12/9/1377

11. خطبه عقد مورخه‌ی 13/10/1377

12. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 17/11/1379

13. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 1/1/1376

14. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 21/12/1379

15. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 3/6/1375

16. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 22/9/1380

17. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 13/6/1374

18. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 14/9/1372

19. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 8/11/1372

20. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/9/1374

21. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/5/1375

22. سوره‌ی نور، آیه‌ی 31

23. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 12/9/1377

/993/پ203/ن

ارسال نظرات