امام حسین بزرگترین آموزگار و الگوی حریت و آزادگی است
خبرگزاری رسا ـ در مقالهای با عنوان حدیث آزادگی می خوانیم، حقا که حسین(ع) بزرگترین آموزگار و الگوی حریت و آزادگی است، او حتی دشمنان را به حریت و آزادگی فراخواند.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حدیث آزادگی مقاله ای است از حجت الاسلام اسدی، عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در تبیین جلوههایی از آزادی اباعبدالله حسین(ع) که به مناسب ایام اربعین حسینی آماده شده است.
دلبسته نبودن به مقام و ریاست
مقام، ریاست، شهرت، نفوذ وموقعیت سیاسی، اجتماعی و شغلی عامل دیگری است که دلبستگی به آن می تواند با اثر گذاری بر اراده و تصمیم گیری افراد، حریت و آزادی آنان را از بین ببرد، خیلی ها برای به دست آوردن یا حفظ یکی از موارد یاد شده حاضرند بسیاری از ارزشها و فضایل دینی، اخلاقی و انسانی را زیر پا گذارند، دروغ بگویند، چاپلوسی و فریبکاری کنند، خیانت، حق کشی و ستمگری پیشه سازند، بسیاری ازحقایق و واقعیتها را نادیده بگیرند و حتی دست خود را به خون بیگناهان آلوده سازند، اما اگر چنین دلبستگی و تعلق خاطری نباشد انسان می تواند با حریت و آزادگی کامل و بر مبنای حق و حقیقت و وظایف الهی و انسانی خود سخن گفته و رفتار کند.
حسین بن علی(ع) و یاران شهیدش در این زمینه نیز با حریت و آزادگی کامل عمل کردند، اگر آنان با یزید بیعت و همراهی میکردند بدون شک می توانستند به هرمقام و منصبی دست پیدا کنند، اساسا امام حسین(ع) به عنوان تنها نواده و یادگارپیامبراکرم(ص) از جایگاه، موقعیت و محبوبیت خاصی در میان مسلمانان برخوردار بود، ولی هرگز برای حفظ آن به خواری و ذلت تن نداد.
به عباس بن علی(ع) وعده مقام و منصب دادند، کسانی مانند هانی بن عروه، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر افرادی برجسته، صاحب نفوذ و از روسای قبایل بودند، حر بن یزید ریاحی از فرماندهان سپاه کوفه بود و هزار نفر نیروی جنگی زیر فرمانش بودند، ولی با این وجود همه چیز را رها کرده و به آغوش شهادت و مرگ سرخ رفتند، زمانی که امام حسین(ع) سر خونین حر بن یزید ریاحی را بر دامن گرفت خطاب به وی فرمود: همان گونه که مادرت نامیده، تو حر و آزادهای، هم در دنیا و هم در آخرت آزاده ای.
در مقابل این افراد کسانی مانند عمرسعد و شریح قاضی به رغم شناخت دقیق حسین بن علی(ع) و صرفا برای حفظ مقام و ریاست خویش دست به خون امام ویارانش آغشته کردند، عمر سعد به عنوان حاکم و استاندار منطقه بزرگ ری انتخاب شده بود، اما این مسأله با نهضت امام حسین(ع) مصادف شد و عبیدالله بن زیاد از وی خواست در صورتی که طالب حکومت ری است، باید پیش از روانه شدن به آنجا کار حسین بن علی(ع) را یکسره کند، عمر سعد برای چند روزی با خود درگیر بود، خود را میان جهنم و بهشت می دید، اما سرانجام علاقه و دلبستگی به مقام و حکومت ری او را بر آن داشت که دست خود را به خون فرزند پیامبر(ع) آلوده کند.
دلبسته نبودن به زن و فرزند و خانواده
احساسات وعواطف اجتماعی به ویژه محبت نسبت به اعضای خانواده یکی از ویژگیهای ممتاز بشری و مورد توصیه و تأکید فراوان اسلام است، آموزههای اسلامی و بررسی شخصیت پیشوایان معصوم نشان می دهد کسانی که از ایمانی محکمتر و پایبندی بیشتری نسبت به باورها و ارزشهای دینی برخوردارند احساسات و عواطف نیرومندتری دارند، با این وجود در برخی موارد که پای مرگ و حیات دین خدا در میان باشد باید این علقهها و دلبستگیها را نیز رها کرد.
بیزاری و برائت حضرت ابراهیم(ع) ازعموی خود آزر که حکم پدر وی را داشت از این نمونه است، همچنین حضرت ابراهیم(ع) فرزند خود را به فرمان الهی به قربانگاه برد و با همه مهر و محبت پدری خنجر بر حلق او کشید، در صدر اسلام نیز شمار قابل توجهی از تازه مسلمانان، پدر و مادر و دیگر بستگان مشرک خود را رها کرده و به مدینه مهاجرت کردند و حتی برخی از آنان در جنگهایی چون بدر و احد رودر روی بستگان خود قرار گرفتند، در چنین مواردی نباید علاقه و دلبستگیهای عاطفی، حریت و آزادگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و او را از پیمودن راه راست و انتخاب درست منصرف سازد.
تاریخ عاشورا نشان می دهد که چگونه حسین بن علی(ع) و یارانش از این علقهها و وابستگیها نیز به رغم همه سختیها و دشواریهایی که داشت دل کندند، امام به خوبی می دانست که همه یاران و عزیزانش در این راه کشته خواهند شد، صحنههایی که هنگام بدرقه و شهادت علی اکبر، علی اصغر، عباس، قاسم و دیگر عزیزان امام یا وداع آن حضرت و دیگر شهدای کربلا با خواهران، دختران و همسران خویش روی داد اوج احساسات و عواطف و در عین حال سوز و گداز درونی آنها را نشان می دهد.
هنگام به میدان رفتن علی اکبر، امام عرض کرد: «خدایا، تو شاهد باش که جوانی به سوی این مردم می رود که از نظر قیافه، اخلاق و سخن گفتن شبیه ترین شخص به پیامبرتوست و ما هر وقت دلمان برای پیامبر تنگ می شد به چهره او نگاه می کردیم»، آنگاه نگاه مأیوسانهای پشت سر علی اکبر کرد، پلکهایش را روی هم گذاشت و قطرات اشک بر گونههایش جاری شد، همین صحنه برای پی بردن به شدت علاقه حسین به علی اکبر و دل سوخته و درون گداخته آن حضرت کافی است، اما با همه این دلبستگی و علاقه برای خاطر خدا و دین خدا از فرزندش گذشت و پیکر قطعه قطعه شده او را در آغوش گرفت.
وقتی برادرش عباس را با دستانی بریده، فرقی شکافته، تیر در چشم و پیکری چاک چاک بر روی زمین کربلا دید، گفت: الان کمرم شکست، فرزند شش ماهه اش را در آغوش او هدف تیر زهرآگین قرار دادند، دختران خردسال با زبان شیرین کودکانه از وی می خواستند که آنها را تنها نگذارد و صحنههای جانگداز دیگری که هریک به تنهایی کافی است که هر انسانی را از مهم ترین تصمیم ها و کارهایش بازدارد، اما حسین(ع) همه این صحنه ها را دید و تحمل کرد، ولی از راه درستی که در پیش گرفته بود باز نگشت و تن به خواری و ذلت نداد.
فراتر از این ها حسین(ع) می دانست که پس از شهادت وی خیمهها و زنان و دختران وی را غارت کرده و آنها را به اسارت خواهند برد و آنان گرفتار انواع آزار و اذیت ها و رنج ها و مصیبت ها خواهند شد، اما هیچ کدام حریت و آزادگی او را سلب نکرد و از هدف الهی اش منصرف نساخت، به راستی زمانی که ابراهیم(ع) به سبب قربانی کردن یک فرزند که آن هم در لحظات آخر نجات یافت این چنین مورد ستایش خدا و مومنان است، عظمت و بزرگی کار حسین(ع) را چگونه می توان به تصویر کشید.
توصیه دشمن به آزادگی
حقا که حسین بزرگترین آموزگار و الگوی حریت و آزادگی است، او حتی دشمنان را به حریت و آزادگی فراخواند، در واپسین لحظات زندگی در حالی که با تنی صد چاک و خونین بر زمین افتاده و نای برخواستن نداشت، ناگهان صدای یورش دشمنان به سوی خیمه ها را شنید، آن تک سوار عشق همه توان خود را جمع کرد، بر شمشیر خود تکیه کرد و در حالی که نیم خیز ایستاده بود روبه سربازان دشمن فرمود: ای پیروان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت نمیهراسید، دست کم در این دنیا آزاد مرد باشید، شمر رو به آن حضرت کرده و پرسید که چه می خواهد؟ امام فرمود: من با شما می جنگم نه زنان و فرزندانم، تا وقتی که من زنده ام نگذارید سربازانتان به خیمه ها یورش برند.
نتیجه
امام حسین(ع) به معنای واقعی کلمه از همه هستی خود در راه خدا گذشت، از همه دلبستگیها و علقهها دل کند، حال ما که خود را شیعه اهل بیت و امام حسین می دانیم و در زیارت عاشورا از خداوند می خواهیم که زندگی و مرگ ما را همانند زندگی و مرگ محمد و آل محمد قرار دهد، در زندگی، رفتارها، سخنان و موضع گیری های روزانه خود چقدر آزادگی و حریت به خرج می دهیم، گذشتن از جان، خانه و کاشانه، زن و فرزند پیش کش، چقدر در سخنان و رفتارهای خویش با اعضای خانواده، اقوام وخویشان، همسایگان، همشهریان و هموطنان خود براساس احکام الهی و نه میل و اراده خود عمل می کنیم.
در کسب و کار خویش چقدر بر اساس منیتها و منافع خود و چقدر بر مبنای دستورات دینی رفتار می کنیم، آیا منافع و خواستههای شخصی همچون غل و زنجیر اراده، سخنان، رفتارها و چگونگی کسب و کار ما را به بند نکشیده است، گاه حاضریم برای به دست آوردن مقام و ریاست، شهرت و ثروت، مدرک و درجه، مزایای بیشتر شغلی، فراهم سازی زمینههای شهوت رانی و بسیاری دیگر از خواستهها و امیال نامشروع خویش همه چیز و همه کس را نادیده بگیریم و با این حال آیا از عدل و انصاف است که خود را شیعه و دوستدار حسین بن علی(ع) بدانیم، آیا چنین زندگانی با زندگی محمد و آل محمد شباهتی دارد،اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد./907/د101/پ
ارسال نظرات