سلفیهای جهادی، خوارج امروزند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، اصطلاح سلفیه از این جهت که مکتبی عقیدتی به حساب آید، واژهای جدید میباشد و به نوعی همان تفکر اهل حدیث است که در قرون اولیه اسلامی در اهل سنت به وجود آمد. برای بررسی سلفیت معاصر گفتوگویی با حجتالاسلام غریب رضا مدیر مؤسسه گفتوگوی دینی صورت گرفته که در ادامه میخوانیم.
رسا - واژه سلفیه و سلفیگری از چه زمانی آغاز شده و به چه معناست؟
«نواف قدیمی» که یکی از نویسندگان و پژوهشگران عربستان میباشد معتقد است واژه «السلفیه» به عنوان واژهای که بیانگر مکتبی عقیدتی میباشد و در دلایل خود به مبانی و معیارهایی تکیه دارد، نوظهور بوده و استعمالی جدید میباشد. در میراث فکری کهن، واژه «اهل حدیث» بیانگر این مکتب فکری بوده که یکی از گرایشهای «اهل سنت و جماعت» و در مقابلِ مکتب «اهل رأی» میباشد. ولی اصطلاح «سلفیگری»، امروز در زمینههای گوناگونی به کار برده میشود؛ گاهی بیانگر تکیه بر میراث فکری است و به این معنا در برابر واژههایی مانند «پیشرو»، «نوگرا» و واژههای دیگر از این دست قرار میگیرد. بسیاری از پژوهشگران جهان عرب مانند: «جورج طرابیشی» و «عزیز نعمه» این تعریف را پذیرفتهاند.
در برخی موارد هم خارج از چارچوب التزام به میراث فکر دینی به کار برده می شود. اصطلاح سلفی را حتی برای کسانی که بیرون از جریان اسلامی هستند بهکار میبرند؛ مانند: «مارکسیست سلفی» یا «پان عربیست سلفی» به معنای شخصیتی که دیدگاههای اساسی مذهب، مکتب یا حزب خاصّی را مبنای خود قرار داده و نظریات نوگرا را نمیپذیرد.
برخی از محققان مانند «محمد عابد الجابری»، «فهمی جدعان» و همچنین برخی غربیان، واژه «سلفیگری» را برای تمامی جریانهای اسلامگرا، با تمامی تنوع موجود در آن به کار میبرند. اینها معتقدند هر شخصیت اسلامگرا، ضرورتا سلفی است؛ زیرا با متن مبنایی کهن، یعنی «کتاب و سنّت» مرتبط است. مبنایی بودن کتاب و سنّت نیز به جهت این است که تمام جریانهای اسلامی بر محوریت آن توافق نظر دارند. بر اساس این معنا، تمامی جریانهای متنوع اسلامی، سلفی هستند؛ مانند اخوانالمسلمین(با تمامی مکاتبش)، جریانهای سلفی سنّتی، جنبشهایی فراتر از چارچوبهای سنّتی، مانند «العداله و التنمیه» ترکیه و مغرب، «النهضه» در تونس، «الوسط» مصر و... . تمامی این جنبشها و حرکتها، بیانگر گوناگونی و تنوع درون چارچوب سلفیگری هستند؛ ولی در دایره اسلامگرایان، این واژه بیانگر معنای مشخصی است و بسیاری از جنبشها، احزاب و گروههای اسلامی از این دایره بیرون هستند.
خلاصه اینکه سلفیه، ادامه مکتب اهل حدیث میباشد که مبانی اعتقادی آن بر اساس مبانی اهل حدیث بوده و به خلوص اعتقادی در تعامل با گرایشهای مخالف، در صفوف اسلامگرایان تأکید دارد.
رسا - تقسیم بندی سلفیه در دوران معاصر به چه صورت است؟
سلفیت، در دوران معاصر را می توان به سه گرایش اصلی: سلفیت علمی یا حکومتی، سلفیت جهادی و سلفیت اصلاحی تقسیم بندی نمود.
بنا بر دیدگاه سلفیت حکومتی که مستند به برخی متون روایی و فتاوای اهل سنّت میباشد، حاکم سیاسی به هر شکلی که به قدرت رسید تا هنگامی که آشکارا کفر خود را اعلام نکرده باشد، «ولیامر» جامعه اسلامی است و «اطاعت» از او واجب شرعی میباشد. در این تفکر، در صورتی که ولی امر و حاکم سیاسی، خلاف شرعی انجام داد، مردم و عالمان دینی تنها وظیفه امر به معروف زبانی را دارند. قیام علیه چنین حکومتهایی در این نگاه بسیار مذموم، خلاف شرع و ناپسند میباشد. در حقیقت این گرایش سلفیت سنّتی است که به شکل مستقیم از درگیری با صحنه عمومی فرهنگی و سیاسی کنارهگیری میکند و توجه به مسایل علمی و شرعی را ترجیح میدهد، در زمینه های فقهی سخت گیر است و نسبت به گفتمان اندیشه معاصر، احتیاط دارد.
از متن این جریان، گرایشی به نام «سلفیت احیایی» درست شده است که نماینده و سخنگوی این گرایش شیخ «محمد ناصر الدین البانی» میباشد.
دعوت این جریان، بازگشت به اسلام بدون آلودگی به هواها و بدعتهای معاصر و کهن است(بدعت، بنا به تعریف سلفی) این گرایش معتقد به پردازش پایگاه مستحکم و مستند به افراد صالح است و از گروهگرایی پرهیز دارد. این گرایش دارای دغدغه «نجات افراد» است و فعالیت گروهی و همچنین عملکرد سیاسی و جهادی را به شکل جمعی و تشکیلاتی، حرام میداند. این گرایش معتقد است «تربیت و تزکیه» جامعه، در نهایت منجر به تشکیل حکومت اسلامی خواهد شد، بدون اینکه با حاکمیت موجود مواجه شود یا در مشروعیت سیاسی آن تشکیک نماید. عبارت مشهور آنان این است که «سیاست، ترک سیاست است».
رسا - کدام کشورها قائل به این نوع سلفیگری هستند؟
حکومتهای کشورهای خلیج، پشتیبان این نوع از سلفیت هستند و این گرایش را به گرایشی محافظه کار تبدیل کردهاند.
رسا - میتوانید به گوشهای از عقائد و تفکرات آنها اشاره کنید؟
این گرایش معتقد به تحریم وسایل و اماکن تفریحی، سینما و... میباشد؛ بر خلاف جریان اصلاحی سلفی که معتقد است تا وقتی این پدیدهها بر خلاف متون شرعی و مقاصد شریعت اسلامی عمل نکرده باشند، استفاده از آنها جایز است. شعار و اندیشه اساسی این جریان را میتوان در این بیت شعر خلاصه نمود که بارها در گفتار و نوشتار آنان مطرح شده است:
بیشتر پیروان این جریان از طبقات فقیر و حاشیه نشین جامعه هستند.
رسا - لطفا سایر موارد سلفیت را بیان کنید؟
سلفیگری جهادی که چیزی شبیه خوارج هستند و به راحتی انسانهای بیگناه را میکشند. انسان های کجفهم و بیمنطقی که نمونه بارز آنها طالبان، القاعده و سپاه صحابه پاکستان میباشند. سلفیگران حکومتی، اینها را سلفی حساب نمیکنند و معتقدند که اینها به دروغ خود را سلفی مینامند.
رسا - تفاوت اصلی سلفیت حکومتی با سلفیت جهادی در چیست؟
فلسفه سیاسی این گرایشها و به شکل مشخص، نوع موضعگیری این گروهها متناسبت با انحراف حاکمان سیاسی، از شریعت اسلامی است. تفاوت این گروهها در اعتقاد به جواز انقلاب و سرنگونی حکومتهای فاسد و عدم آن میباشد و همانطور که ذکر شد، سلفیان حکومتی، قیام بر علیه حاکم را مطلقا امری قبیح میدانند.
رسا - شاخصههای سلفیت اصلاحی چیست؟
گرایش سلفیت اصلاحی با حفظ اعتقاد به مبانی سلفیگری، با علوم انسانی جدید، مسایل مرتبط با تمدن اسلامی، جریانهای اصلاحی اندیشه دینی و... آشنا است و تلاش دارد به پاسخگویی نیازهای انسان معاصر، بر اساس مبانی اندیشه سلفی بپردازد. تلاش پیروان این گرایش جذب جوانان با نوسازی گفتمان سلفی و همچنین پرهیز از تندروی و سختگیری رایج در جریان سلفی حکومتی است.
با وجود باور و اعتقاد به انقلاب و حرکتهای مسلحانه، سلفیت اصلاحی معتقد است باید بستر مناسب برای پروژههای جهادی فراهم گردد و گرنه، جهاد و برخورد با حاکمیتهای سیاسی، موفق نخواهد بود.
«بسام ناصر» یکی از نویسندگان اردنی و متمایل به این جریان، در تلاش برای ترسیم گفتمان سلفیت اصلاحی، به بیان تفاوتهای جریان سلفیت حکومتی و اصلاحی پرداخته است. او ضمن ابراز وفاداری خود به روش سلفیت، اصلاحی درونی و متکی بر روشهای سلفیت را ضروری میداند و نقصهای زیر را برای سلفیت سنّتی بر میشمارد:
الف) انحصارگری نسبت به دستیابی به حق و برتری جویی نسبت به خلق و در نتیجه، عدم قبول مخالفان مسلمان خود. عدم توان همزیستی مسالمت آمیز با آنان و دسته بندی دیگران تحت عناوین گمراهی و بدعت؛ تا جایی که حتی دیگر گروهها و گرایشهای اسلامی سلفی هم فرقههای گمراه و اهل بدعت معرفی میشوند.
ب) نداشتن درک تاریخی: اشتغال به پرسشهای دوران گذشته، پیوند با مسایل و غرق شدن در مشکلات فکری آن دوره، گاهی با طرح پرسشهای قرن دوم هجری، گاهی با مطرح کردن امام احمد بن حنبل و فتنه خلق قرآن و گاهی هم با طرح ابن تیمیه و عملکرد فکریش و...؛ ولی نسبت به پرسشهای دوران معاصر و بحرانهای عینی زندگی، درگیری با مشکلات و مسایل معاصر اساسا توجه و اهتمام فراوانی ندارند. برخی از این شیوخ حتی به مشروع بودن مقاومت در برابر اشغالگران اعتقادی ندارند؛ چون چنین مقاومتی را مشروط به اجازه گرفتن از ولی امر میدانند. دائما نسبت به گروههای اسلامی مانند اخوان المسلمین، حزب التحریر و جماعت تبلیغ هشدار میدهند؛ ولی نسبت به خطر اشغالگری در فلسطین و عراق ساکت ماندهاند!
ج) عدم مشارکت فعال سیاسی: نقشه عملکرد سلفیت سنّتی در محدوده طلب علم خلاصه میشود. همچنین مشارکت فعال سیاسی در فرآیند اصلاحات سیاسی و شرکت در انتخابات را منکر می شوند. دیدگاهشان نسبت به مسایل نوظهوری مانند دموکراسی، انتخابات، احزاب سیاسی، مخالفت مسالمتآمیز با دولت از طریق روزنامه و تظاهرات و... منفی است.
د) توجه به عبادات فردی: در سلفیت سنتی رجوع و التزام به دین در اصرار بر عبادات فردی خلاصه میشود؛ ولی عباداتی که حصار حفاظت کننده از جامعه را تشکیل میدهد، در ادبیات آنها پنهان است. روشن است که پدیده شوم «استبداد و حاکمان جور» در تاریخ جوامع اسلامی به دلیل عدم التزام به مسایل عبادی فردی به وجود نیامده است.
401/999/ر