۲۶ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۲
کد خبر: ۱۵۶۶۲۵

تحولات جمعیتی ایران و عوامل موثر بر آن بررسی شد

خبرگزاری رسا ـ مدیر گروه افکارسنجی و پیمایش اجتماعی، عوامل دخیل در تحولات جمعیتی ایران را مورد بررسی قرار داد.
دكتر نعمت الله كرم الهي
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، کاهش جمعیت از جمله چالش‌های جدی پیش روی کشور است که به دلیل اتخاذ سیاست‌های نادرست در این حوزه ایجاد شده است. به دلیل اهمیت این موضوع و بررسی عوامل دخیل در آن گفتگویی را با دکتر نعمت الله کرم الهی مدیر گروه افکار سنجی و پیمایش اجتماعی انجام داده‌ایم که از منظر فرهیختگان محترم می‌گذرد.
چه عواملی موجب کاهش شدید جمعیت و ایجاد نگرانی‌ها نسبت به آینده شده است؟
به نظر من سه عامل اصلی جمعیت امروز ما را رقم زده است.
اولین عاملی که موجب تحولات جمعیتی در دهه های اخیر شد، سیاست‌های کنترل جمیعت بود. از دولت سازندگی به بعد یعنی در 20 ساله‌ی اخیر، سیاست‌های کنترل جمعیت با جدّیت اجرا شد. انواع شیوه های عقیم سازی، انواع برنامه های کنترل بارداری از طریق بهداشت خانواده، اجرای سیاست‌های تنبیهی برای فرزندان سوّم به بعد و اجرای برنامه‌هایی از این دست از عوامل مهم این مسئله است.
عامل دیگر، وضعیت اقتصادی است. بیکاری، تورم، افزایش هزینه های آموزش، بهداشت و مسکن، ازدواج و موارد دیگری از این قبیل میل به فرزندآوری را کاهش داده است.
امّا عامل سوّم، که به نظر من می‌تواند مهم‌ترین عامل هم باشد، عامل فرهنگی است. که متأسفانه تأثیراتش را هم در عرصه های کلان مدیریتی و هم در عرصه های فردی و خانوادگی گذاشته است. من نام این عامل فرهنگی را «گسترش سبک زندگی غربی و مدرن» می‌گذارم.
گسترش سبک زندگی مدرن در جامعه‌ی ما، عامل فرهنگی بسیار موثری در کاهش رشد جمعیت است. بسیاری از کشورهای غربی که دچار کاهش رشد جمعیت شده‌اند، نه مبتلا به مشکلات اقتصادی هستند و نه سیاست‌های کنترل جمعیت را اجرا کرده‌اند، ولی سبک زندگی آن‌ها موجب شده تا از لحاظ جمعیتی دچار مشکلات عدیده ای باشند.
منظور شما از سبک زندگی غربی و مدرن چیست؟
سبک زندگی یک معنای عام دارد ،یک معنای خاص. سبک زندگی در معنای عام به معنی شیوه‌ی زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد،شامل: شیوه‌ی پوشش، تغذیه، تفریحات، معاشرت، مصرف و موارد دیگری از این قبیل است.
معنای خاص سبک زندگی که امروزه در حوزه های جامعه شناسی نیز مطرح است، برآمده از تاریخ و فرهنگ غرب است و مقصود من از سبک زندگی هم به همین معنا راجع است. در جامعه شناسی دو مفهوم "طبقه یا(class)" و "سبک زندگی یا (lifestyle)" با مفهوم "هویت یا (identity)" نسبت دارند.
جامعه‌ی غرب در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم یک جامعه‌ی تولیدی بود. افراد در این جامعه بر اساس فعالیت‌های مولد و تولیدی و بر اساس جایگاه خود در این نظام تولیدی، هویت پیدا می‌کردند. لذا در آن دوران در ادبیات جامعه­شناسی مفهومی به نام "طبقه اجتماعی" مطرح شد.
اما زمانی که جامعه‌ی غربی مخصوصاً بعد از جنگ‌های جهانی یعنی در نیمه‌ی دوم قرن بیستم تبدیل به یک جامعه‌ی مصرفی شد، انسان‌ها بر اساس رفتارهای مصرفی خود در این جامعه هویت پیدا کردند. لذا در این دوران مفهوم سبک زندگی به جای مفهوم طبقه در جامعه شناسی غرب مطرح شد.
این نوع سبک زندگی مفهومی است که نشان دهنده‌ی جایگاه فرد در نظام مصرفی است و هویت فرد نیز بر اساس رفتارهای مصرفی او شکل می‌گیرد. بنابراین سبک زندگی به معنای خاص به رفتارهای مصرفی افراد مخصوصاً در عرصه های فرهنگی معطوف است.
عامل فرهنگی یا به قول شما سبک زندگی غربی و مدرن چگونه در جامعه‌ی ما ظهور پیدا کرد؟
بنده به عنوان مقدمه عرض کنم که غرب برای گسترش فرهنگ خود در عرصه فرهنگ عمومی و فرهنگ نخبگانی کشورهای غیرغربی به ترتیب از دو سازوکار مکمل رسانه و گسترش علم مدرن(خاصه علوم انسانی و اجتماعی) استفاده می­کند. بنابراین گسترش سبک زندگی مدرن در سطح فرهنگ عمومی کشور ما از طریق رسانه‌ها (شامل اینترنت، ماهواره و فیلم‌های هالیوودی و کارتن­­های کودکان و...)، و نیز در سطح فرهنگ نخبگانی از طریق گسترش علوم انسانی انجام شد.
به نظر شما چه عواملی موجب گسترش سبک زندگی غربی در کشور شده‌اند؟
مسلماً عوامل متعددی می‌تواند در این مسئله دخیل باشند. همان طور که قبلاً هم اشاره کردم ، از دید بنده سبک زندگی غربی از طریق رسانه‌ها در سطح فرهنگ عمومی و از طریق علوم انسانی بدون شناسنامه در سطح نخبگانی گسترش پیدا کرد. به نظر من تلویزیون و سینما مهم‌ترین عامل ترویج سبک زندگی غربی در سطح فرهنگ عمومی است. ما همواره در فیلم‌ها و سریال‌های تلوزیونی و فیلم‌های سینمایی شاهد نمادپردازی و شخصیت‌سازی کاراکترها برچسب معیارهای مدرن هستیم. مثلاً در فیلم‌های خود همواره زن موفق را به صورت زنی با تحصیلات دانشگاهی، دارای شغل بیرون از خانه، مجرد و یا در صورت تأهل با یک و یا نهایتاً دو فرزند، و... نشان می­دهیم. نمایش زندگی‌های مرفه و متناسب با سبک زندگی غربی، با وسایل لوکس و ماشین‌های مدل بالا و ... نیز امری رایج است، و این امر به قدری گسترش و رواج پیدا کرده است که در اذهان عمومی به عنوان شیوه صحیح و معیار زندگی مطلوب قرار گرفته است. تلوزیون همچنین با معرفی مداوم کالاهای تجملی و مصرفی در تبلیغات، تمایل و ذائقه مخاطبان را به این سمت تغییر داده است.
از دیگر مواردی که رسانه‌ها مخصوصاً تلوزیون در گسترش سبک زندگی غربی موثر بوده‌اند، ترویج نمادهای غربی از طریق عروسک‌ها، کارتن‌ها و ... در سطح کودکان و فیلم‌های سینمایی، ونمایش افکار و ظواهر غربی در برنامه های تلوزیونی برای بزرگسالان است.
سبک زندگی غربی چگونه باعث کاهش رشد جمعیت در ایران شد؟
در ادبیات جامعه شناسی برای سبک زندگی شاخصه های زیادی مطرح است که یکی از آن‌ها، اهمیت مدیریت بدن است. که اخیراً در کشور ما هم مخصوصاً در بین خانم‌ها توجه زیادی به آن می‌شود.
مدیریت بدن، شامل انواع رژیم‌های غذایی، تناسب اندام، انواع جراحی‌های زیبایی و هزینه های مربوط به آرایش و ... می‌شود. اما اهمیت این موضوع در کاهش رشد جمعیت، کاهش زایمان است. یعنی زن، به خاطر حفظ تناسب اندام خود، ابتدا میل به فرزندآوری را در خود کاهش می‌دهد و حتی در برخی موارد مشاهده می­شود از شیردادن به فرزند خودداری می‌کند.
یکی از عوامل فرهنگی دیگر که موجب تغییر سبک زندگی ما به سمت فرهنگ غرب شد سیاست‌های شهرسازی و تمرکزگرایی در کلان شهرهاست.
سیاست‌های شهرسازی و معماری هرچند جهت­گیری خاصی نسبت به کاهش جمعیت نداشته است ولی از عوامل مهم کنترل جمیعت به حساب می‌آید. مشاوران و تصمیم گیران ما در مسائل شهری براساس تجارب غرب به خاطر برخی اقتضائات و ضرورت‌های ناشی از نیازها، به آپارتمان سازی با متراژهای پایین سوق پیدا کردند. ما باید توجه داشته باشیم که در سیستم موجود جامعه‌ی غرب، مسکن به عنوان خوابگاه خانواده مطرح است. ولی در کشور ما خانواده یک واحد عاطفی‌ای است متشکل از زن، شوهر، فرزندان و احتمالاً دیگرانی که در خانواده های سنتی به آن اضافه می­شوند، و به همین دلیل مسکن باید از منظر فرهنگی و زیبایی­شناسی و معماری واجد تناسب با ویژگی‌های فوق باشد. زندگی در آپارتمان‌های با متراژ پایین در مجتمع‌های متراکم ساکنان را به خودی خود از بچه­آوری منصرف می­کند. به بیان دیگر برای محدودسازی امکان بچه دار شدن این قبیل افراد نیازی به استفاده از روش‌های عقیم سازی و وسایل پیش­گیری نیست، این افراد ذهنا و قلبا عقیم می­شوند و به خاطر شرایط زندگی خود قید بچه دار شدن را می­زنند.
افزون بر عامل فوق، نفس گرایش روحی یا التزام عملی به سبک زندگی غربی موجب عقیم سازی ذهنی افراد شده و از لحاظ فکری تمایل و حتی توان فرزند آوری و تیمار بچه را از آنان می­گیرد. بنابراین من معتقدم در حال حاضر مانع اصلی رشد جمعیت در کشور ما عامل فرهنگی است و عامل فرهنگی از دیده بنده گسترش سبک زندگی سکولاریستی غربی و مدرن در شهرها و حتی روستاهای کشور است.
اگر قصد احیا مجدد رشد جمعیت در کشور داریم باید سیاست‌های اقتصادی، تشویقی و دیگر سیاست‌های افزایش جمعیت را در بستر فرهنگی مناسبی به نام"الگوی زندگی اسلامی" پیش ببریم. در غیر این‌صورت نتایج مطلوبی را بدست نخواهیم آورد.
منظور شما از "سبک زندگی اسلامی" چیست؟
ما در آموزه های اسلامی به شدت از تشبه به کفار در نظر و عمل پرهیز داده شده‌ایم. نگاه فرهنگ اسلامی به هستی کاملاً متفاوت از نگاه فرهنگ غرب است. طبق آموزه های اسلام انسان آیت خداوند است و فرزندی هم که برای او به دنیا می‌آید مایه برکت و رحمت الهی است. اگر در جامعه‌ی ما از این منظر به فرزند نگاه شود، خود به خود نگاه به ازدواج و فرزندآوری جایگاه دیگری پیدا خواهد کرد.
در حیات طیبه اسلامی یک عنصر بسیار اساسی به نام قناعت وجود دارد که بر خلاف سبک زندگی مدرن که انسان را به حرص و آز و تلاش فراوان برای بهره‌مندی و تلذذ از مطامع دنیا تشویق می‌کند، با پرهیز دادن او از حرص بر عکس وی را به ساده زیستی و زهد ورزیدن و برگرفتن توشه آخرت از دنیا ترغیب می­کند. در آموزه های اسلامی، دنیا مزرعه آخرت تلقی می‌شود که به وسیله آن انسان می­تواند و باید ابدیت خود را بسازد لذا قرار نیست در این دنیا به تمام خواسته‌ها و آرزوهای نفسانی خود برسد، اصلاً ما معتقدیم این دنیا ظرفیت استغنای انسان و دستیابی او به تمام آرزوهایش را ندارد، و کالای دنیا متاع غرور است، سراب گونه است، حکم آب شور را برای فرد تشنه دارد، تشنگی آور است نه رافع عطش.
البته این‌ها نمونه های کوچکی از الگوی زندگی اسلامی است که با بحث جمعیت در ارتباط است و من فقط اشاره‌ی گذرا به آن کردم. ما باید در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و سازمانی به سمت الگوی حیات طیبه حرکت کنیم، شاخص‌های آن را استخراج کرده و به کار گیریم.
یعنی به نظر شما سیاست‌های تشویقی اقتصادی نمی‌تواند تأثیری در افزایش رشد جمعیت داشته باشد؟
همان طور که عرض کردم در حال حاضر مانع اصلی رشد جمعیت در کشور ما عامل فرهنگی است. اگر قرار است برای تغییر روند رشد جمعیت سیاستی به کار گرفته شود، می‌بایست در راستای حرکت به سمت الگوی زندگی اسلامی باشد. اگر سیاست‌های تشویقی اقتصادی بدون تغییر سبک زندگی اجرا شود، رشد محدودی هم که در جمعیت ایجاد خواهد شد در مناطق حاشیه ای کشور است. یعنی گروه های جمعیتی‌ای که مشکل کمبود موالیدشان فقط اقتصادی است. باید در نظر داشت یک خانواده به لحاظ فرهنگی باید ظرفیت پرورش نسلی بالغ و فرهیخته را داشته باشد، و این ظرفیت معمولاً در بین خانواده­هایی است که متأسفانه با شدت و ضعف متأثر از سبک زندگی مدرن شده­اند. 
برای برطرف کردن عامل فرهنگی کاهش رشد جمعیت شما چه برنامه‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟   
ما اگر بخواهیم عامل فرهنگی کاهش رشد جمعیت و یا به تعبیر بهتر، مانع فرهنگی رشد جمعیت، که بر تمام عرصه های زندگی ما نیز ناظر است را از میان برداریم باید هم در سطح فرهنگ عمومی و هم در سطح نخبگانی فعالیت‌های ایجابی منظمی را به طور گسترده انجام دهیم.
در عرصه فرهنگ عمومی یکی از فعالیت‌های ایجابی که باید به صورت گسترده انجام شود، تحکیم جایگاه و بنیان خانواده است. همان گونه که در آمارهای ابتدای صحبت آورده شد، متأسفانه رواج سبک زندگی غربی موجب شده تا نظام خانواده در کشور ما سست شده و در معرض فروپاشی قرار گیرد.
از فعالیت‌های دیگر که اتفاقاً صدا و سیما می‌تواند با اجرای آن‌ها کاستی­های خود را تاحدودی جبران کند، معرفی نمونه های موفق خانواده های پر جمعیت و همچنین گسترش شیوه های صحیح فرهنگ ازدواج آسان در جامعه است.
البته برگزاری جلسات بحث و کارشناسی در رابطه با عوارض ناشی از کاهش رشد جمعیت و هزینه های مختلفی که این مسئله می‌تواند برای مردم و جامعه ایجاد کند از فعالیت‌های دیگری است که صدا و سیما می‌تواند برای روشن شدن اذهان عمومی انجام دهد. /9191/د101/ی
ارسال نظرات