جایگاه والای امام حسن عسکری نزد بزرگان اهل سنت
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، منصور حسینی کار شناس شبکه وهابی نور و کلمه در برنامه ایات روشنگر با موضوع امامت، وصیت امام هادی (ع) چهار ماه قبل از شهادتش برای جانشینی امام حسن عسکری (ع) و جایگاه والای این امام همام را در بین بزرگان اهل سنت انکار کرد. واین در حالی است که بزرگان اهل سنت در خصوص ولادت وشهادت و امامت ومنزلت ایشان در بین اهل سنت بیانات گهر باری را به شرح ذیل ایراد کرده اند.
در خصوص ولادت امام حسن عسگری (ع) در کتب اهل سنت چنین آمده است:
در «تاریخ بغداد، ج 7، ص 366» خطیب بغدادی به سندش از سهل بن زیاد ازدی نقل میکند که ولادت ابومحمّد حسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی (ع) ، در سال (231 ه.ق) بوده است.
در « الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 274» نیز چنین آمده است: ابن اثیر تاریخ ولادت آن حضرت را در سال( 232 هجری) میداند.
ابن صبّاغ مالکی میگوید: «کنیۀ او ابو محمّد است. و امّا لقب او: خالص، سراج و عسکری است.
در « الفصول المهمة، ص 284» نیز آمده: او و پدر و جدّش هر کدام در زمان خود به (ابن الرضا) معروف بود. و رنگش بین گندمگون و سفید است. و نقش انگشترش (سبحان من له مقالید السموات و الارض) میباشد.
در خصوص تاریخ شهادت امام (ع) نیز چنین آمده:
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، «ج 7، ص 366» میگوید: «... در روز جمعه وفات یافت. و برخی از راویان میگویند: در روز چهارشنبه هشتم ربیع الاول، سال 260 ه.ق وفات یافت».
ابن اثیر در حوادث سال 260 ه.ق در « کامل ابن اثیر، ج 7، ص 274» میگوید: «در آن سال ابومحمّد علوی عسکری وفات یافت... و او پدر محمّد است... مولد او در سال 232 ه.ق بوده است».
یافعی در حوادث سال 260 ه.ق در « مرآة الجنان، ج 2، ص 172» مینویسد: «در آن سال، شریف عسکری ابومحمّد حسن بن علی(ع)... وفات یافت... او در روز جمعه ششم و بنابر نقلی هشتم ربیع الاول رحلت نموده، در کنار قبر پدرش در سامرا مدفون شد».
نص بر امامت آن حضرت (ع)
در « مرآة الجنان، ج 2، ص 266» آمده است که ابن صبّاغ مالکی از یحیی بن یسار عنبری نقل کرده که گفت:
«اوصی ابوالحسن علی بن محمّد إلی ابنه ابی محمّد الحسن قبل موته اربعة اشهر، وقد اشار إلیه بالأمر من بعده، واشهدنی علی ذلک وجماعة من الموالی»؛
«ابوالحسن علی بن محمّد به فرزندش ابی محمّد حسن، چهار ماه قبل از و فاتش وصیّت نمود و به عنوان جانشین خود در امامت، به او اشاره کرد. و در این امر من و جماعتی از موالیان خود را شاهد گرفت».
امام حسن عسکری (ع) در کلمات اهل سنت :
با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پی میبریم که امام حسن عسکری (ع) مورد توجه و احترام خاص و ویژهای نزد آنان بوده است که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
در « رسائل جاحظ، ص 106» آمده، ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ، او هنگام مدح و ستایش از ده نفر از امامان (ع) میگوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... وهذا لمیتفق لبیت من بیوت العرب ولا من بیوت العجم»؛
«... هر کدام از آنان عالم، زاهد، ناسک، شجاع، جواد، طاهر و تزکیه کنندهاند... این سلسله برای هیچ خانوادهای از عرب یا عجم اتفاق نیفتاده است».
محمّد بن طلحه شافعی در «مطالب السؤول ج 2، ص 148» آورده است: «اعلم انّ المنقبة العلیا والمزیة الکبری الّتی خصّه اللَّه بها وقلّده فریدها ومنحه تقلیدها وجعله صفة دائمة لایبلی الدهر جدیدها، ولاتنسی الألسنة تلاوتها وتردیدها، انّ المهدی محمداً نسله المخلوق منه وولده المنتسب إلیه وبضعته المنفصلة عنه»؛
«بدان که منقبت عالی و مزیّت بزرگی را که خداوند به او اختصاص داده و نمونه آن را بر گردن حضرت آویزان نموده و به او عنایت فرموده و آن را صفت دائمی قرار داده که روزگار آن را کهنه نخواهد کرد، و زبانها با تلاوت کردنش او را به فراموشی نخواهند سپرد، این است که مهدی (محمّد) از نسل او و متولّد یافته از او است. و فرزند منتسب به او، پاره تن جدا شده از او است».
سبط بن جوزی در « تذکرة الخواص، ص 324 » آورده است: «هو الحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)... وکان عالماً ثقة...»؛
«او حسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع) است. او شخصی عالم و ثقه بود...».
ابن صبّاغ مالکی در «الفصول المهمة، ص 279» آورده است:
«... فلا یشک فی امامته احد ولا یمتری... واحد زمانه من غیر مدافع... وسید اهل عصره، امام اهل دهره. اقواله سدیدة وافعاله حمیدة. واذا کانت لأفاضل زمانه قصیدة فهو فی بیت القصیدة. وان انتظموا عقداً کان مکان الواسطة الفریدة. فارس العلوم الّذی لایجاری، ومبیّن غوامضها فلا یحاول ولا یماری. کاشف الحقائق بنظره الصائب، مظهر الدقائق بفکره الثاقب، المحدث فی سرّه بالامور الخفیات، الکریم الاصل والنفس والذات. تغمّده اللَّه برحمته واسکنه فسیح جنّاته بمحمّدصلی الله علیه وآله وسلم آمین»؛
«...هرگز کسی در امامت او شک و تردید نکرده است... او نمونه زمان خود و بی نظیر بود... او سید اهل عصرش و امام اهل زمانش بود. اقوالش محکم و افعالش مورد ستایش بود. هر گاه دانشمندان زمانش قصیدهای میسرودند آن حضرت در مدح و قصیده آنان وجود داشت... او سواره بر علومی بود که پناهی نداشت و او بیان کننده مشکلات علومی بود که کسی از حلّ آنها بر نمیآمد. او پرده بردارنده از حقایق به نظر دقیق و واقع بین خود و ظاهر کننده دقایق به فکر تیزبین خود بود. او از امور مخفی خبر میداد. اصلی کریم النفس داشت. خداوند او را غریق رحمتش کند و در مکان گسترده بهشتهایش جای دهد به حقّ محمّد (ص)، آمین».
نورالدین علی بن عبداللَّه سمهودی در « جواهر العقدین، ص 448 » آورده است:
«امّا ولده ابومحمّد الحسن (ع) الخالص، فکان عظیم الشأن... وقد سبقت له کرامة جلیلة لمّا حبسه المعتمد علی اللَّه ابن المتوکل العباسی»؛
«امّا فرزند او امام هادی (ع) ابومحمّد حسن خالص است. او شخصی عظیم الشأن بود... هنگامی که معتمد علی اللَّه فرزند متوکّل عباسی او را حبس نمود، کرامتی جلیل بر او سبقت گرفت».
احمد بن فضل بن محمّد باکثیر حضرمی شافعی در « وسیلة المآل فی عدّ مناقب الآل، ص 426 » آورده است:
«ابومحمّد الحسن الخالص بن علی العسکری، کان عظیم الشأن جلیل المقدار... ووقع له مع المعتمد لمّا حبسه کرامة ظاهرة مشهورة»؛
«ابومحمّد حسن خالص فرزند علی عسکری (ع) ، او مردی عظیم الشأن و جلیل القدر بود. و هنگامی که معتمد او را حبس کرد، از او کرامتی ظاهر و مشهور صادر گشت».
عبداللَّه بن محمّد بن عامر شبراوی شافعی در «الاتحاف بحبّ الأشراف، ص 178و179» آورده است:
«... ویکفیه شرفاً انّ الامام المهدی المنتظر من اولاده. فللَّه درّ هذا البیت الشریف والنسب الخضیم المنیف وناهیک به من فخار وحسبک فیه من علوّ مقدار. فهم جمیعاً فی کرم الارومة وطیب الجرثومة کاسنان المشط متعادلون فیالها من بیت عالی الرتبة سامی المحلّة... وکم اجتهد قوم فی خفض منارهم واللَّه یرفعه... احیانا اللَّه علی حبّهم واماتنا علیه وادخلنا فی شفاعة من ینتمون فی الشرف إلیه...»؛
«...او را از حیث شرف بس است این که؛ امام مهدی منتظر (ع) از اولاد او است. خداوند این بیت عظیم و نسب عظیم را خیر دهد. و بس است تو را به این نسبت از افتخار، و بس است تو را در این نسبت از علوّ قدر. آنان همگی کریم النسبند، همانند دندانهای شانه متعادلند... خوشا به حال این خانواده عالی مرتبه و بلند مقام... چه بسیار اقوامی که درصدد پایین آوردن منزلت آنان بودند ولی خداوند آنان را بالا برد... خداوند ما را به محبّت آنان زنده بدارد و بر آن بمیراند، و ما را مشمول شفاعت آنان گرداند...».
عباس بن نورالدین مکّی در « نزهة الجلیس، ج 2، ص 184 » آورده است:
«ابومحمّد الامام الحسن العسکری: نسبه اشهر من القمر لیلة اربعة عشر، یعرف هو وابوه بالعسکری وامّا فضائله فلا یحصرها الألسن»؛
«ابومحمّد امام حسن عسکری (ع) ؛ نسبش مشهورتر از ماه شب چهارده است. او و پدرش معروف به عسکریاند. و امّا فضایلش را زبانها نمیتوانند شماره کنند».
شیخ مؤمن شبلنجی در « نور الابصار، ص 185 – 183 » آورده است:
«... فضایلش بسیار است».
آنگاه از کتاب «الفصول المهمة» نقل کرده که چون خبر وفات آن حضرت پخش شد، بازارها تعطیل و مغازهها بسته شد. بنی هاشم ، نویسندگان ، قضات و سایر مردم در تشییع جنازه او شرکت کردند. سامرا در آن روز شبیه به قیامت بود...».
یوسف نهبانی در « جامع کرامات الأولیاء، ج 2، ص 21و22 » آورده است:
«الحسن العسکری احد ائمة ساداتنا اهل البیت العظام وساداتهم الکرام... وقد رأیت له کرامة بنفسی»؛
«حسن عسکری (ع) یکی از امامان سادات ما اهل بیت (ع) عظام و سادات کرام است... من خودم از او کرامتی مشاهده کردم».
علی جلال الحسینی در « الحسینعلیه السلام، ج 2، ص 207 » آورده است:
«ابو محمّد الحسن الزکی ویقال له العسکری ایضاً. ولد فی سنة 232 وکان اوحد زمانه فی الفضل والعفاف والزهد والعبادة...»؛
«ابومحمّد حسن زکی که به او عسکری (ع) میگویند: در سال 232 ه.ق متولد شد. او نمونه زمان خود در فضیلت ، عفاف ، زهد و عبادت بود».
خیرالدین زرکلی در « الأ ئمة الهدی، ص 138 » آورده است:
«...با او بعد از وفات پدرش به عنوان امام (ع) بیعت شد. او بر روشهای سلف صالحش بود. مردی باتقوا و اهل عمل و عبادت بود...».
محمّد بن عبدالغفار هاشمی حنفی در « ضوء الشمس، ج 1، ص 119 » آورده است:
«وکثر اتباعه وذاع صیته واتجهت إلیه الانظار...»؛
«او پیروان بسیار داشت. موقعیّتش همه جا را گرفته و همه نظرها را به خود متوجه ساخته بود...».
محمّد ابوالهدی افندی در « الجوهر الشفاف فی انساب السادة الأشراف، ج 1، ص 160و161» آورده است:
«قد علم المسلمون فی المشرق والمغرب انّ رؤساء الاولیاء وائمة الأصفیاء من بعده علیه الصلاة والسلام من ذریّته واولاده الطاهرین یتسلسلون بطناً عن بطن وجیلاً بعد جیل إلی زماننا هذا. وهم الاولیاء بلا ریب وقادتهم إلی الحضرة القدسیة المحفوظة من الدنس والعیب...»؛
«مسلمانان در شرق و غرب عالم میدانند که رؤسای اولیا و ائمه اصفیا از بعد پیامبر (ص) و از ذریه و اولاد پاک او، که یکی پس از دیگری تا این زمان آمدند، همگی بدون شک از اولیای خدا؛ بلکه از رهبران اولیا به سوی حضرت قدسی خداوند بودند. کسانی که از هر پلیدی و عیب مصون بودند...».
عارف احمد عبدالغنی در « دائرة المعارف، ج 7، ص 45 » آورده است:
«کان من الزهد والعلم علی امر عظیم...»؛
«او از حیث زهد و علم، در مکانی عظیم قرار داشت...»./9161/خ