تفاوت اخلاق و آداب در سبک زندگی اسلامی از منظر علامه طباطبایی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از هفتهنامه 9دی، در ادامه سلسله مقالات منبع شناسی سبک زندگی اسلامی اینک آخرین شماره از این سری یادداشتها پیش روی خوانندگان قرار گرفته است. در این شماره بیشتر به بررسی سبک زندگی اسلامی در آثار مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبایی (ره) پرداخته ایم.
در اهمیت مسئله «سبک زندگی اسلامی» همین بس که عالم بزرگی همچون علامه طباطبایی که غالباً به موضوعات عمیق و بنیادی اسلامی پرداخته اند، علاوه بر بخشی از المیزان که در ادامه معرفی خواهد شد، کتابی جداگانه درباره ظاهری ترین دستورات اسلام- یعنی دستوراتی که عمل به آنها در ظاهر زندگی انسان نمایان است- تألیف کرده اند.
1- «المیزان فی تفسیر القرآن»
اگر چه نگارنده در این نوشته – به دلیل موضوعی نبودن تفاسیر ترتیبی و در نتیجه پراکنده بودن موضوعات متعدد و مشکل بودن تحقیق موضوعی در آنها - در پی معرفی تفاسیر ترتیبی برای تحقیق پیرامون سبک زندگی اسلامی نیست، اما از آنجا که تفسیر ارزشمند علامه طباطبایی- که اصالتاً تفسیری ترتیبی است و به ترتیب آیات و سوره های قرآن نگاشته شده است- به دلیل بکارگیری روش «تفسیر قرآن به قرآن»، عملاً تا حدودی به تفسیری ترتیبی- موضوعی تبدیل شده است، درنتیجه شاید بتوان در آن به مباحث قرآنی با موضوع سبک زندگی اسلامی برخورد. در توضیح مختصری از روش علامه طباطبایی باید گفت ایشان در حین تفسیر ترتیبی خود، در برخی موارد، به مناسبت موضوعی که در آیه ای خاص وجود دارد، با جمع آوری همه آیات هم مضمون با آن آیه در ذیل همان آیه، و تحلیل همه آنها، به جمع بندی و بیان نظر اسلام در آن موضوع می پردازند و در ادامه نیز هرکجا به آن موضوع برمی خورند، آنرا به ذیل همان آیه سابق ارجاع می دهند.
با این مقدمه باید بگوییم، علامه طباطبایی در ذیل آیات 120-116 ازسوره مبارکه مائده به مناسبت بحث از نوع گفتگوی حضرت عیسی(ع) با خداوند، در عنوانی با نام «کلامٌ فی الأدب»، ضمن صفحات مفصّلی(حدود 80 صفحه)، به برخی موضوعات مرتبط با سبک زندگی اسلامی پرداخته اند. پیش از ورود به بحث، تذکر دو نکته لازم است؛ اول اینکه اصولاً به نظر می رسد کلمه و مفهوم «ادب» در منابع دینی، زمانی که در ارتباط با دیگران تعریف می شود، یکی از اصلی ترین کلیدواژه ها در موضوع سبک زندگی اسلامی است. نکته دوم اینکه از آنجا که مرحوم علامه طباطبایی(رحمةالله علیه) در این بخش از تفسیر المیزان به نکات مبنایی بسیار مهمی در ارتباط با موضوع سبک زندگی اسلامی پرداخته اند، لذا در این جا علاوه بر معرفی این بخش از المیزان به برخی از این نکات هم اشاره خواهد شد.
ایشان در بخش اول این بحث، به تعریف «ادب» پرداخته و آن را هیأت زیبا و پسندیدهای می دانند که سزاوار است عمل مشروع بر طبق آن انجام شود؛ و در نهایت آن را در عبارت کوتاهی اینگونه جمع بندی می کنند: «به عبارت دیگر «ادب»، عبارتست از «ظرافت عمل».» و سپس اضافه می کنند که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه می کند که اولاً «مشروع» و ثانیاً «اختیاری» باشد؛ یعنی بتوان آن را با چند شکل مختلف انجام داد و انسان به اختیار خود، شکلی را انجام دهد که مصداق «ادب» باشد. ایشان معتقدند اختلاف اقوام و ادیان مختلف در آدابشان، ناشی از اختلاف در مرحله «تشخیص مصداق» و تشخیص کار نیک از بد است،که آن هم ناشی از اختلاف در «هدف زندگی» است، نه اختلاف در اصل معنای ادب؛ و به همین دلیل چه بسا اسلام برخی آدابی که در میان ملت های غربی حاکم است، را قبیح می داند. ایشان در بخش دوم به نکته مهم دیگری اشاره می کنند و آن اینکه «آداب و رسوم اجتماعى به منزله آئینه افکار و خصوصیات اخلاقى آن اجتماع است. زیرا این آداب، از «اهداف و مقاصد»شان در زندگی نشأت گرفته اند؛ که این اهداف و مقاصد را هم عوامل اجتماعى و طبیعى و تاریخى دیگری در وجودشان رسوخ داده است؛ بنابراین «اخلاق» و «آداب» به یک معنا نیستند؛ زیرا «اخلاق» عبارتست از «ملکات راسخه در روح»، و در حقیقت وصفى است از اوصاف «روح»، ولى «آداب» عبارتست از هیأتهاى زیباى مختلفى که «عمل» های صادره از انسان به آن متصف مىگردد و چگونگی صدور اعمال انسان نیز بستگى به صفات مختلف روحى دارد؛ و بین این دو مسئله فرق زیادی وجود دارد. پس معلوم شد که «آداب» ناشى از «اخلاق» و «اخلاق» نیز ناشی از «مقتضیات اجتماع» - خصوصاً از جهت «هدف خاص» آن- است. و مطلوب نهایى انسان در زندگى همان چیزى است که ادبش را در رفتار مشخص ساخته و برایش خط مشى ترسیم مىکند که در کارهایى که به منظور رسیدن به آن مطلوب انجام مىدهد از آن خط مشى تعدى نمىکند.»
علامه بزرگوار در بخش سوم به بیان ارتباط میان «ادب»- که در «عمل» انسان ظاهر می شود- و «هدف نهایی زندگی» - که در «اعتقاد و فکر» انسان ظاهر می شود- پرداخته اند و معتقدند: «وقتى معلوم شد که «ادب» در خصوصیاتش تابع «مطلوب نهایى در زندگى» است، بنابراین، «ادب الهى» - که خداى سبحان انبیا و فرستادگانش را به آن مؤدب نموده - همان «هیأت زیباى اعمال دینى» است که از «غرض و غایت دین» حکایت مىکند و آن غرض هم «عبودیت و بندگى» است... بنابراین، چون هدف اسلام پرداختن به همه جهات زندگى انسان است و هیچ یک از شؤون انسانیت - نه کم و نه زیاد نه کوچک و نه بزرگ - را از قلم نینداخته، از این جهت، سر تا پاى زندگى را داراى ادب نموده و براى هر عملى از اعمال زندگى هیأت زیبایى ترسیم کرده که از غایت حیات حکایت مىکند؛ و از نظر دین اسلام نیز هیچ غایتى براى حیات، جز «توحید خداى سبحان» در مرحله «اعتقاد» و «عمل» نیست؛ به این معنا که اسلام کمال انسانیت و غرض نهایى زندگیش را این مىداند که معتقد شود به اینکه براى او معبودى است که هر چیزى را او آفریده(اعتقاد به «مبدأ») و بازگشت هر چیزى به سوى اوست(اعتقاد به «معاد») و براى او اسماى حسنا و مثالهاى بلندى است؛ آن گاه بعد از تحصیل چنین اعتقادى، در مجراى زندگى قدم نهاده، هر عملى را که انجام مىدهد، حکایت از عبودیت او و عبودیت هر چیزى نزد خداى سبحان مىنماید و به همین وسیله توحید پروردگار در ظاهر و باطنش سرایت نموده و خلوص در بندگى و عبودیتش از اقوال و افعال و سایر جهات وجودیش ظاهر مىگردد؛ ظهورى که هیچ پردهاى نتواند آن را بپوشاند؛ پس بطور خلاصه، «ادب الهى» و یا «ادب نبوت»، همان «عمل بر هیأت توحید» است.»
علامه طباطبایی در بخش چهارم، به تبیین ضرورت مؤدب نمودن انبیاء به ادب الهی- به عنوان مربیان جامعه- توسط خداوند پرداخته اند و لازمه موفقیت در هرکار تربیتی را عمل به علم و تربیت شده بودن مربّی می دانند.
ایشان در بخش پنجم این بحث مهم، به تفسیر و توضیح آیاتی می پردازند که در آنها بطورکلی به مؤدب شدن انبیاء به ادب الهی(چه در برابر خداوند و چه در برابر مردم) اشاره شده است و در پایان با استناد به آیات قرآن، ادب را علاوه بر «ادب فردی» در برابر خداوند و مردم، دارای نوع دیگری به نام «ادب اجتماعی» نیز می دانند که کلیت اجتماع باید به آن مؤدب شوند؛ و مصداق آن را از نظر قرآن کریم، «تقوای جمعی» و «پرهیز از اختلاف و تفرقه» می دانند.
مرحوم علامه در بخش ششم، با بیان نکات بسیار زیبای تفسیری، بطور مفصل به بیان مصادیق متعددی از رعایت ادب توسط انبیاء الهی هنگام مواجهه با پروردگار پرداخته اند.
بخش هفتم این بحث به بیان آداب انبیاء الهی می پردازد که در مواجهه و محاوره با اقوامشان نسبت به خداوند رعایت می کردند.
بخش هشتم نیز به بیان آدابی اختصاص دارد که انبیاء الهی در معاشرت با مردم آنها را مراعات می کردند.
ایشان پس از بررسی آیات قرآن در این باره، در پایان این بخش، بطور مفصل به بیان 183 حدیث پیرامون آدابی که پیامبر اکرم(ص) به آنها عمل می کردند پرداختند و در مورد برخی احادیث توضیحاتی ارائه داده اند.
به عقیده نگارنده مطالعه این بخش از المیزان، برای هر محققی که در موضوع سبک زندگی اسلامی به تحقیق می پردازد ضروری است.
2-«سُنَنُ النّبی»
کتاب «سنن النبی» پیرامون سبک رفتارى و آداب و سننى است که یا از رسول خدا (ص) روایت شده است و یا ائمّه معصومین(ع) درباره آداب و اخلاقیّات پیامبر(ص) بیان فرموده اند. علامه بزرگوار، با جمع آورى روایات فراوان و دسته بندى موضوعی آنها، مجموعهاى از شیوه زندگى و رفتار شخصى و اجتماعى پیامبر(ص) ارائه داده است. همچنین ایشان بخشی از این احادیث را در تفسیر المیزان و در ذیل آیات 120-116 سوره مبارکه مائده بیان فرموده اند.
برخی موضوعات مرتبط با سبک زندگی اسلامی در کتاب «سنن النبی» از این قرارند: «آداب معاشرت پیامبر(ص) با مردم»، «آداب پیامبر(ص) در نظافت و آرایش»، «آداب سفر»، «آداب لباس پوشیدن»، «آداب پیامبر(ص) در مسکن»، «آداب پیامبر(ص) در خوابیدن و بستر»، «آداب زناشویی و تربیت فرزند»، «آداب خوردن، آشامیدن و سفره»، «آداب قضاء حاجت»، «آداب پیامبر(ص) در مورد اموات»، «آداب پیامبر(ص) در مسواک زدن»، «آداب پیامبر(ص) در صدقه دادن».
«موسوعة کلمات الرسول الأعظم» تألیف «جمعی از پژوهشگران مرکز پژوهشی باقرالعلوم(ع) سازمان تبلیغات اسلامی»
شاید بتوان کتاب حاضر را جامع ترین کتاب شیعی در زمینه احادیث صادره از پیامبر اکرم(ص) دانست. این کتاب اولین بار در 14 جلد و در سال 1388 توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. از مزایای کتاب فوق موضوعی بودن مجلدات آن در 10 عنوان کلی است: «کتاب القرآن(2جلد)»، «کتاب النبی»، «کتاب الإمام علی(ع) و فاطمه(س)(2جلد)»، کتاب الحسنین(ع) و کتاب أهل البیت(ع)»، «کتاب الأئمّة(ع)»، «کتاب الأدعیة»، «کتاب الإحتجاج»، «کتاب الخطب، کتاب غزوات، کتاب القدسی»، «کتاب الأحکام(2جلد)»، «کتاب القصار(2جلد)».
در برخی مجلدات این کتاب می توان به احادیث مرتبط با موضوعات سبک زندگی اسلامی دست یافت؛ برخی از موضوعاتی که در فصل چهارم از جلد سوم (کتاب النبی)، با عنوان «فَضائلُ النَّبی(ص) و مَناقِبِه و کَمالاتِه و حُسن خُلقِه» به آنها پرداخته شده عبارتند از: «وفای به عهد پیامبر(ص)»، «بخشنده بودن پیامبر(ص)»، «خنده و شوخی پیامبر(ص)»، «أدب پیامبر(ص)»، «تواضع پیامبر(ص)»، «استعمال بوی خوش توسط پیامبر(ص)»، «حلم پیامبر(ص)»، «چگونگی برخورد پیامبر(ص) با حیوانات»، «چگونگی نشستن پیامبر(ص) هنگام خوردن غذا»، «چگونگی خرید و فروش پیامبر(ص)»، «رأفت پیامبر(ص)»، «شمشیر و مرکب پیامبر(ص)»، «شجاعت پیامبر(ص)»، «صفات حمیده پیامبر(ص)»، «قضاوت پیامبر(ص) میان مردم».
در فصل ششم همین جلد نیز که با عنوان «معاشرة النّبی» نامگذاری شده است به احادیثی پیرامون چگونگی معاشرت پیامبر(ص) با دیگران برمی خوریم.
در مجلدات 11 و 12 که با عنوان «کتاب الأحکام» نامگذاری شده است، می توان در میان احادیث فقهی پیامبر(ص) به احادیثی با موضوعات مربوط به سبک زندگی اسلامی نیز دست یافت؛ مانند «آداب مسواک زدن»، «آداب حمام»، «اصلاح مو»، «خضاب کردن»، «روغن زدن مو»، «آداب مربوط به میّت»، «آداب مربوط به لباس و زینت»، «آداب مربوط به خانه»، «اخلاقیات مربوط به صدقه و زکات»، «آداب سفر»، «آداب برخورد با حیوانات»، «آداب معاشرت و مجالست با مردم»، «آداب جنگ»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «آداب تجارت»، «اخلاقیات و آداب مربوط به ازدواج»، «اخلاقیات و آداب مربوط به طلاق»، «آداب صید و ذبح حیوانات»، «آداب مربوط به خوردنی ها و نوشیدنی ها»، «اخلاقیات مربوط به قضاوت».
در مجلدات 13و 14 (کتاب القصار) نیز که در آنها موضوعات متفرقه ای جمع آوری شده است، برخی موضوعات مرتبط با سبک زندگی اسلامی به چشم می خورد؛ در فصلی با عنوان «الناس» به این موضوعات پرداخته شده است: «صفات مؤمن»، «اکرام مؤمن»، «طهارت مؤمن»، «ابتلاء مؤمن»، «تحقیر مؤمن»، «حرمت آبروی مؤمن»، «دشنام دادن به مؤمن»، «یاری انسان مؤمن»، «ترساندن و اذیت کردن مؤمن»، «اجابت دعوت مؤمن»، «برادری مؤمنان»، «علامت مؤمن و منافق»، «پوشاندن عیوب مسلمان»، «بدترین مردان و زنان»، «بهترین زنان»، «اخلاقیات مربوط به فرزندان».
در فصلی دیگر از این مجلد، احادیثی درباره اخلاقیات و آداب مربوط به «علم آموزی» جمع آوری شده است و در فصل طولانی دیگری با عنوان «الأخلاق و الآداب» که بخشی از جلد 13 و بخش زیادی از جلد 14 را به خود اختصاص داده، بطور خاص، به موضوعات متنوعی در ارتباط با سبک زندگی اسلامی پرداخته شده است.
شاید بتوان عدم موضوع بندی صحیح و هم پوشانی بسیاری از مدخل ها را از اشکالات کتاب فوق به شمار آورد.
«نَهجُ الفَصاحَة» تألیف مرحوم «ابوالقاسم پاینده»
کتاب حاضر، مجموعه ایست که در آن سخنان فصیح و کوتاه پیامبر اکرم(ص) در یک جلد جمع آوری شده است. نویسنده در جمع آوری و گزینش احادیث این کتاب، از بسیاری از منابع روایی شیعه و سنی بهره برده است. از مزایای این کتاب موضوع بندی بودن و درنتیجه دسترسی آسان به موضوعات مرتبط با سبک زندگی است. هر چند در چاپ های نخست این کتاب احادیث هر موضوع بطور جداگانه تنظیم نشده و از نمایه ای که در پایان کتاب آمده است می توان برای تحقیق استفاده کرد، اما در چاپ های جدیدتر، این نقص نیز برطرف شد و احادیث هر موضوع به ترتیب حروف الفبا، در ذیل همان موضوع قرار داده شده است. کتاب حاضر هم توسط خود مؤلف و هم دیگران ترجمه شده است./971/پ201/ج