۱۴ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۱
کد خبر: ۱۵۸۹۷۷

رایتل، تهدید یا فرصت؟

خبرگزاری رسا ـ‌ دین مخالف پیشرفت بشر نیست مگر آن که انسان دانش را برای مخالفت با خدا و عبادت، استخدام کند که در این صورت سرگذشت پیشینیان، مایه عبرت است.
سيم کارت، تلفن همراه

فرض کنید پانزده سال پیش یک نفر به شما می‌گفت در جریان اسباب‌کشی به منزل تازه‌اش، یک آلبوم خانوادگی پیدا کرده و متوجه شده این آلبوم به یک آدم مشهور مانند نماینده شهر تعلق دارد. سپس از شما دعوت می‌کرد به آن عکس‌ها نگاه کنید! شما چه برخوردی با وی می‌کردید و خود چه واکنشی نشان می‌دادید. به یقین نه تنها به خود اجازه نگاه کردن به تصویر نامحرمی که شناس هم هست نمی‌دادید، با آن فرد هم برخورد تندی می‌کردید و ملامت و نکوهش.

همچنین اگر در حال گذر از مکانی صحنه‌ای غیر شرعی و اخلاقی می‌دیدید، به سرعت چشم بسته و دور می‌شدید تا شاهد گناه نباشید و اگر امکان داشت نهی از منکر می‌کردید.

این درست اما امروز وضعیت فرهنگی ما چگونه است؟ این جمله مشهور را هر روز صبح در محل کارتان شنیده‌اید در حالی که همکارتان موبایلش را نشانتان بدهد و بگوید:‌ اینو دیدی؟! و شما پس از دیدن یک فیلم یا عکس مسأله دار! از وی می‌خواهید آن را برایتان بلوتوث کند!!!

این فیلم یا عکس، ممکن است صحنه‌ای غیر اخلاقی باشد یا لحظه‌ای از زندگی خصوصی ناموس محترم یک شخص نامدار که شاید یکی از همکاران خودتان باشد!

به راستی چرا دیگر آن حساسیت‌ها وجود ندارد؟ ما را چه شد که به راحتی تصویر نامحرم و ناموس مردم یا صحنه‌های گناه و خلاف شرع را با خنده و شوخی و قیافه حق به جانب! می‌بینیم و احساس گناه نمی‌کنیم اگر لذت نبریم!؟

در این باره باید کارشناسان خبره و با تجربه علوم اجتماعی و فقهی پس از تحقیقات کامل نظر بدهند اما آن‌چه در نگاه اول به نظر می‌رسد آن است که ما گمان می‌بریم سهولت انتقال یا گسترده‌گی و فراوانی ابزار، قبح کار را از بین برده و چون این بلوتوث، همگانی شده پس همه دیده‌اند پس دیگر دیدن آن حرام نیست! در این جا باید بر پیشی گرفتن ابزار از اخلاق و دین تاسف خورد!

امروزه با راه‌افتادن امکانات نسل سوم تلفن همراه که امکان برقراری تماس تصویری را فراهم می‌کند، بحث‌های فرهنگی و فقهی و اجتماعی متنوعی آغاز شده و کار به صدور فتاوای مراجع معظم تقلید هم کشیده است.

در این باره باید چند مسأله را از هم باز کرد تا امکان اظهار نظر درست فراهم شود:

1. تفاوت عمده نسل سوم تلفن همراه 3G با نسل‌های پیشین در کارکرد چند رسانه‌ای (مولتی مدیا) است که با داشتن سرعت و حجم بالا امکان انتقال تصویر را علاوه بر متن و صدا فراهم می‌کند. بدیهی است نسل چهارم 4G از سرعت و امکانات بالاتر به ویژه اینترنت پر سرعت‌ بهره‌مند است.
2. در ایران امکان 3G تا زمان مشخصی در انحصار یک شرکت مخابراتی با نام بازرگانی رایتل (rightel) قرار گرفته تا بتواند با تکیه بر این فناوری، بازاریابی کرده و به رقابت با رقبای پیشین خود بپردازد. این امکان پس از مهلت مقرر در اختیار دیگر شرکت‌های مخابراتی هم خواهد بود.
3. انتقال تصویر و صدا پیش از این با نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای دیگری هم در دسترس بوده و رایتل در این زمینه نوآوری نکرده است. کاربران اینترنتی تا کنون از چنین امکانی برخوردار بودند و افرادی که در کشورهای دور زندگی می‌کنند برای سهولت و ارزانی ارتباط، از این ابزار برای دیدار با بستگان خود بهره می‌جستند و می‌جویند.
4. روشن است که مجهز شدن تلفن‌ همراه به امکانات 3G از هر شرکت مخابراتی، انتقال صوت و تصویر را آسان‌تر و فراگیرتر می‌کند. گرچه بهره‌مندی از آن در همه مراحل اختیاری است اما عمومی شدن آن ناگزیر است.
5. در طرح مسائل، شبهات و موضوعات فرهنگی و شرعی باید دید سخن از کدام بخش است؟ آیا به مبانی باز می‌گردد؟ آیا به اصل بهره‌مندی از ابزار نوین مربوط است؟ آیا به بخشی از کارکردهای این ابزار ارتباط دارد؟‌ آیا به کیفیت و روش استفاده، ایراد شده است؟ آیا به سیاست‌های مسئولان نهاد دولتی یا خصوصی مربوط می‌شود؟ و دیگر موارد که لازم است کارشناسان اهل فن به آن پرداخته و اظهار نظر علمی کنند.

باید پذیرفت فناوری، امکانات گسترده‌ای را در اختیار انسان امروزی قرار داده است. مطبوعات، کتاب‌های متنوع، رادیو، تلویزیون، شبکه‌های ماهواره‌ای و تلفن و مخابرات، همه ابزاری نوینی است که بشر چند نسل پیش، تصور آن را هم نداشت.

نکته فرهنگی که این جا نهفته آن است که هر دو انسان در معرض گناه و خلاف قانون و شرع بوده‌ و هست. بشر همان‌گونه که کارهای صواب و صحیح خود را با فناوری نوین گسترش داده است به همان اندازه به گسترش ناصواب و باطل کارهایش پرداخته است.

در بخش آموزش و انتقال اطلاعات در جهان، شاهد انقلاب بزرگی هستیم تا جایی که امروزه حتی دروس خارج فقه و اصول مراجع معظم تقلید در هرکجای جهان به صورت زنده قابل دریافت و استفاده است. اما همین ابزار، همچون تیغ دو دم بوده و شیوه‌های جدیدی برای گسترش فساد و گناه فراهم آورده است. بشر امروز در شبکه‌های ماهواره‌ای به تجارت سکس روی‌ آورده و از اینترنت و موبایل برای نیات شیطانی بهره می‌گیرد و پا را از ارتباطات غیر شرعی فراتر نهاده و به انحرافات جنسی وحشتناک پناه برده است که گفتنش نیز چندش آور است. این انسان است که راه رشد و غی را پیش‌رو دارد و به هر طرف که می‌خواهد می‌تازد!

در عرصه داخلی، امروز نسل سوم تلفن همراه، پرسش‌ها و خواسته‌های جدیدی را ایجاد کرده است. اشکالی ندارد که به این بهانه همه رفتارها و گفتارهای خود را مرور کنیم و در برخی اظهارنظرها تجدید نظر بنماییم.

پرسش بنیادین این است که آیا ما فناوری رو به رشد جهان را باید بپذیریم یا خیر؟
برخلاف صورت ساده این پرسش، پاسخ، بسیار دشوار است و "آری و نه" آن پیامدهای بسیاری خواهد داشت.
می‌توان قید فناوری را زد و همه امکانات را رها کرده و مانند انسان‌های پیش از دوره مدرن زیست. گرچه این نگاه، تفریطی است اما کسی حق ندارد شعار آن را بدهد اما در عمل از همه امکانات بهره بگیرد! نمی‌شود پذیرفت کسی چنین دعوی را از طریق روزنامه و خبرگزاری و موبایل و تلویزیون به سمع و نظر دیگران برساند! چنین اعتقادی باید با عمل همراه باشد و معتقدان به آن باید یک باره از فن آوری قهر کرده و همه مصادیق آن را ترک کرده و توجیهات مضحکی از قبیل «اکل میته» را واگذارند. کره زمین هنوز چنین امکانی دارد که کسانی شهرنشینی و ابزار فنی را ترک گفته و به شیوه‌ای طبیعی و سنتی زندگی کنند. پس دعوای این عده تا روزی که تا دندان به ابزار نوین مجهزاند، مسموع نیست و به جایی نخواهد رسید مگر آن که به دامن طبیعت مهاجرت کرده و دیگران را هم به جمع خود فراخوانند که در آن صورت اگر با استقبال روبرو شد شاهد شکل گیری یک جامعه بسیط خواهیم بود. جامعه‌ای که عطای مدرنیته را به لقایش بخشیده و از سود و زیانش،‌ تبری جسته است.

اگر پاسخ ما به آن پرسش بنیادین، آری باشد باز هم از افراط و تفریط در امان نیستیم! اگر قرار باشد خودرو سوار شویم، از تلفن استفاده کنیم و برنامه تلویزیونی و شبکه ماهواره‌ای هم داشته باشیم و شعار نشر اسلام و دین هم بدهیم چگونه است که در برابر بخشی از فناوری می‌توانیم موضع بگیریم؟ نگاه افراطی در این جا این است که اگر فناوری را پذیرفتیم پس هر چه فناوری بر ما تحمیل کند ناگزیر باید بپذیریم. وقتی از تلفن خانگی بهره می‌بریم دلیلی ندارد که از نوع تصویری آن چه بی‌سیم و چه باسیم، استفاده نکنیم! این نگاه که فناوری را اصل می‌داند به ما می‌گوید گناه با صدای تلفن هم شدنی است همان‌گونه که در قرون گذشته نیز فحشا و فساد وجود داشته و با حذف تاریخ نمی‌توان از عشرتکده‌ها و خانه‌های فساد در دوره اسلامی و پیش از آن یاد نکرد! این نگاه با طرح چنین شبهاتی می‌خواهد مطلق العنان بودن فناوری و حرکت در جهتی که آن مشخص می‌کند را توجیه کند.

این نگاه به خاستگاه غربی و اهداف استعماری نهفته در پس فناوری توجهی ندارد و چنان شیفته پیشرفت‌های آن است که خود را اسیر کرده و در بخش مثبت و منفی، دیگر به حسن و قبح، قائل نیست.
به جا است در این میانه نکته‌ای امنیتی را هم گوشزد کنیم. به راستی چشم‌انداز این فناوری چیست؟ جهان به کدامین سو می‌رود؟ تا پیش از این رفتار و کردار انسان‌ها چه مثبت و چه منفی پس از ارتکاب برای دیگر انسان‌ها قابل پیگیری نبود. این کنش‌ها به تاریخ می‌پیوست و در نامه اعمال اشخاص ثبت می‌شد. اما فناوری در حال تشکیل دادن یک جامعه اطلاعاتی و آماری جهانی است! تا چند وقت دیگر که زیاد هم دور نیست هر انسان حتی پیش از تولد دارای یک شماره یا کد چند رقمی خواهد شد که شاید با کدهای ژنتیکی هم سازگار باشد! انسان‌ها دیگر نه با اسم و رسم و جایگاه و کشور که با یک کد شناخته‌ خواهند شد. این کد توسط یک دستگاه ارتباطی پیشرفته که شاید روزی در داخل دندان جاسازی شود یا عینک یا خودکار، به ارتباطات گسترده جهانی خواهد پرداخت. در آن دوره که به زودی فرا می‌رسد مفاهیم خانواده، امنیت، اشتغال،‌ کشور، سیاست،‌ انتخابات، مرز، دانش و دین، دگرگون‌ خواهند شد.
انسان آن‌زمانی دیگر شهروند امروزین نیست. همین امروز هم به دست آوردن شماره همراه، نشانی منزل،‌ علایق و سلایق شخصی،‌ ارتباطات مخابراتی از پیامک گرفته تا تصویر و فیلم، درآمد و هزینه و جابجایی در هر نقطه از جهان، دست یافتنی است! در آن زمانِ قریب و غریب، همه این رفتارها و حتی اندیشه‌ها و ایده‌ها با وارد کردن یک کد چند رقمی، رصد خواهد شد. انسان آن‌زمانی در یک شبکه مجازی درس می‌خواند، در یک کلیسای مجازی عبادت می‌کند، در یک انتخابات مجازی رئیس و رهبر سیاسی و حزبی برمی‌گزیند و تصمیم می‌گیرد تابع کدام کشور مجازی باشد و به چه تجارتی مشغول شود. این ها خیال‌پردازی نیست! مسیری ناگزیر است که به سوی آن می‌رویم اما بومی سازی و آهنگ هماهنگ آن و عادی شدن روز به روز آن نمی‌گذارد گستردگی این انقلاب بزرگ جامعه بشری را درک کنیم.
امروز همه اطلاعات الکترونیکی ثبت می‌شود حتی همین مقاله‌ای که در حال مطالعه آن هستید و نویسنده و خواننده‌ آن مشخص است چه بخواهیم چه نخواهیم! این ضبط اطلاعات هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه امنیتی بسیار کار آمد خواهد بود چرا که به محض ارسال علایم هشدار دهنده، کافی است کدهای مربوط از بین میلیاردها داده‌ صفر و یکی (باینری) جمع‌‌آوری و تحلیل شود! سخن در این باره بسیار و خارج از غرض است.

اکنون باز می‌گردیم به پاسخ آری. کسی که با جواب مثبت به فناوری خود را اسیر آن می‌کند باید همه این پیامدها را بپذیرد و با آن شبهاتی که وارد می‌کند دیگر حق ندارد بین محصولات فناوری گزینش کند.
نمی‌توان گفت فقط صدا آری و تصویر نه! فناوری در گام بعدی به انتقال سه بعدی تصاویر می‌اندیشد. چیزی که دست‌یافتنی شده اما هنوز فراگیر نشده است. به زودی در منزل خود خواهید نشست و با فشار دادن یک کلید، به یک تماس پاسخ خواهید داد. این پاسخ بدان معنا است که ترکیبی از نور و صدا و حرکت در برابر چشمانتان مجسمه‌ای متحرک از یک انسان زنده را که پشت خط است بازیابی می‌کند. شما با مجسمه‌ای از نور که بازیابی تصویر متحرک طرف مقابل است روبرو خواهید شد. مگر همین امروز صدایی که از گوشی می‌شنوید بازیابی صدای مخاطب نیست که با امواج الکترونیکی منتقل شده است؟ پس روزی خواهید توانست حرکات او را هم دریافت، منتقل و بازیابی کنید!
سه بعدی شدن ارتباطات مخابراتی، زودتر از آن چه گمان می‌برید به دستتان خواهد رسید!‌ شاید ادامه دادن این بخش از بحث، باعث سوء تفاهم شده و به اتهام خیال پردازی بکشد اما مگر نه آن که انسان در هوس انتقال فیزیکی در عرض زمان و مکان است؟! بگذریم!

غرض هشداری امنیتی بود که بدانیم با اسیر شدن در دام فناوری، این امکان را با دست خود فراهم می‌آوریم که همه حرکات و سکناتمان قابل رصد و جستجو شود و معلوم نیست این مسأله چقدر مخاطره آمیز باشد!

اما آیا راهی منطقی به جز آری و نه گفتن وجود دارد؟ آیا باید نه گفت و از شهر گریخت یا آری گفت و حریم خصوصی را برای همیشه فراموش کرد؟
واقعیت این است که راه منطقی سومی وجود ندارد! کسانی که فریاد کلا کلا سر می‌دهند و تا خرخره در فناوری غرق شده‌اند فریبکارند! آن‌ها تمایلی به جدا شدن از این همه تسهیلات را ندارند. آن‌ها نمی‌توانند الاغ سواری کنند و با مرکب و قلم بنویسند و هیزم بسوزانند! تنها شعار می‌دهند و می‌گذرند تا یک وجهه اخلاقی و اندیشمندانه از خود ارایه کنند. در طرف مقابل هم کسانی که در عقد دائم فناوری بلی گفته‌اند، یا همه چیز را پذیرفته‌اند که باید گفت در بی‌غیرتی و بی‌رگی صادق و درستکاراند! و یا تلاش می‌کنند برخی مظاهر تمدنی و فن‌آوری را پذیرفته و برخی را در گفته‌ها و نوشته‌ها تقبیح کنند که باید گفت، خود را می‌فریبند و خسته می‌کنند. فراگیری و همه‌گیر شدن فناوری چنین اجازه‌ای را در عمل به کسی نمی‌دهد که بین مصادیق و مظاهر آن، گزینشی صورت بگیرد.
هر کس علم مخالفت بردارد از سوی نزدیک‌ترین افراد به خود منکوب می‌شود نه با زبان و سخن که با عمل. حتی خانواده این افراد از چنین حکمی پیروی نخواهند کرد. فناوری خواسته عمومی بشر است که خود را تحمیل می‌کند و کافی است یک بار و برای همیشه پاسخ آری بشنود! و دیگر طلاقی در کار نخواهد بود!

پس با این حساب که از نظر منطقی راه سومی وجود ندارد و یا باید افراط کرد و در باتلاق فناوری غرق شد یا تفریط کرد و به دامن کوه و طبیعت گریخت، آیا مسأله پایان می‌پذیرد؟ تکلیف چیست؟

به نظر می‌رسد نباید به دام این پرسش افتاد!‌ نباید خود را در یک دوراهی تباهی و کوره‌راهی گرفتار کرد. از آغاز چنین مسیری خطا بوده است.

توضیح این که ما باید نقطه عطف به وجود آمده در مباحث تلفن تصویری را غنیمت بدانیم و فارغ از آهنگ آرامی که چشمان ما را بسته و اسیر خود کرده است به تجدید نظر و یا بازخوانی مبانی خود بپردازیم. تا کنون ما در برابر هر سیل و موجی که از فناوری به سو‌یمان آمد منفعل بوده‌ایم. روزگاری رادیو حرام بود و پس از انقلاب، حلال شد، روزگاری ویدیو غیر قانونی بود و پس از مدتی قانونی شد، امروز در باره ماهواره هم همین انفعال را شاهد هستیم. و البته در باره رایتل قدری حساسیت‌ها بالا رفته است. هرگز نباید این حساسیت‌ها را دست کم گرفت و شاید ایراد مسئولان مخابراتی و فرهنگی و مدیران این شرکت هم همین است. نباید گمان کرد این حساسیت‌ها به معنای تحجر و سنت‌گرایی مفرط است. امروز بخش عمده‌ای از جامعه ایمانی کشور به خود آمده و می‌اندیشد که این راه به کجا می‌رود؟
این پرسش دیرهنگام اما سرنوشت سازی است.
تمسخر دغدغه‌های دینی و فرهنگی، کاری از پیش نخواهد برد؛ همان‌گونه برخورد منفعلانه و قهرآمیز با فناوری به جایی نخواهد رسید.
باید مبانی خود را مرور کنیم. باید نسبت دین و آموزه‌های وحیانی را با زندگانی دنیایی و دستاوردهای بشری بسنجیم. باید دید انسان مختاری که امکان گناه و ثواب دارد چگونه می‌تواند زندگی کند؟ زندگی ایمانی یا شیطانی انسان چه نسبتی با ابزارکار او دارد؟ گاهی ما در جای خدا می‌نشینیم و می‌خواهیم با از بین بردن هر وسیله‌ای امکان و اختیار انسان را سلب کنیم تا نتواند گناه کند! گاهی هم به جای شیطان می‌نشینیم و تلاش می‌کنیم هر ابزار و تشویقی را فراهم کنیم که انسان بیشتر و بیشتر گناه کند!
نسبت ما با دو جریان خیر و شر در عالم چیست؟ هدف از دین از بین بردن مطلق شر است یا تربیت انسانی است که با اختیار خود گناه نکند و در این مسیر،‌ گسترش آلات گناه، چه حکمی دارد؟ جایگاه حکومت اسلامی چیست؟
قرآن کریم می‌فرماید: « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ‏ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ » (256 بقره) دو نکته اساسی در این آیه وجود دارد: یکی اجباری نبودن دین است و دیگری که بسیار مهم‌تر است اصل تبیین است که در آیات دیگر هم به آن اشاره شده و بسیار راه‌گشا است. اجباری نبودن دین بدان معنا نیست که هیچ تکلیفی وجود ندارد یا هر کس هر اختیاری کرد از پیامدهای آن در امان است! در آیات دیگر به این پیامدها اشاره شده که بحث از آن جای خود دارد اما با همین اصل تبیینی است که ما تکلیف خودمان را در برابر آن پرسش کلیدی درمی‌یابیم.

اصل تبیین به ما می‌آموزد به جای آن که به فکر نقض انتخاب و اختیار بشر باشیم تا کوتاه‌ترین و راحت‌ترین راه را پیش بگیریم، به مسئولیت بزرگ و دشوار تبیین بپردازیم و هشدارهای لازم را به انسان‌ها بدهیم. به راستی چرا ما در باره اصل ورود فناوری هم منفعل عمل می‌کنیم؟ چرا با گسترش تلفن همراه بلایی به سر اجتماع آورده‌ایم که انسان‌های مؤمن را هم به غفلت کشانده و اجازه دیدن هر صحنه و تصویری را به این بهانه که فراگیر شده به خود می‌دهند و از عواقب آخرتی و دنیایی آن غافل‌اند؟!‌

مدیران فنی و سیاسی ما ایستاده‌اند تا یک فناوری خودش را به ما تحمیل کند و مدیران فرهنگی و دینی ما هم ایستاده‌اند تا بازخوردهای یک فناوری در جامعه آشکار شود آن گاه حکم به بد و خوب دهند! آیا این انفعال با آن آیه سازگار است؟

کوتاه سخن آن که به جای پاسخ منفی و مثبت به پرسش‌های هدفمند باید تکلیف را از آموزه‌های وحیانی دریافت. دین مخالف پیشرفت بشر نیست مگر آن که انسان دانش را برای مخالفت با خدا و عبادت، استخدام کند که در این صورت سرگذشت پیشینیان، مایه عبرت است. دین مبانی و اصولی دارد که در همه شرائط جاری و ساری است و نمی‌توان گفت دین در عصر تکنولوژی و مدرنیته و پسا مدرنیته ساکت شده است!

از اصل تبیین می‌فهمیم،‌ مسؤلان و دست‌اندرکاران کشور باید پیش از دادن مجوز برای ورود هر فناوری به همه ابعاد و پیامدهای آن واقف شده و مردم را نسبت به آن آگاه سازند. مردم این حق را دارند که نسبت به پیامدهای ابزاری که در دست دارند آگاه شوند و با گزینشی آگاهانه به استقبال آن بروند.

مدیران باید به مسئولیت اجتماعی خود واقف باشند و سرنوشت کشور و مسلمانان را با ندانم‌کاری به دست اجانب نسپرند.

آنان باید مطالعات جدی و به روزی داشته باشند تا راه‌های سلطه و رخنه اطلاعاتی و آماری را بگیرند و اگر لازم باشد با خود تکنولوژی به جنگ آن بروند.

همچنین بر دست‌اندرکاران فرهنگی و نخبگان ملی و مذهبی در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها است که بی‌هیچ تعصب و افراط و تفریطی به بررسی جوانب پرداخته و به وظیفه تبیینی خویش مشغول باشند. واقعیت آن است که نمی‌توان در این مباحث، منفعل بود و به احکام توصیه‌ای و اخلاقی صرف بسنده کرد. باید مبانی نظری این مباحث را بازیافت و نظراتی اجتهادی و کارآمد ارایه کرد و جامعه باسواد امروزی را نیز نسبت به استدلال‌های این احکام آگاه کرد.

فرهنگ عمومی مردم هم باید به سمتی برود که در بهره‌گیری از ابزار نوین، به نیازهای واقعی، پیامدهای فرهنگی، مسائل امنیتی و اقتضائات مالی آن حساس بوده و هر ابزاری را که به انواع رنگ و لعاب‌ها و تبلیغات، آراسته شده به کار نگیرند.

این نکته مهم است که افراط در بهره‌گیری از ابزار نوین و بی‌توجهی به آسیب‌های احتمالی آن یک آسیب فرهنگی است که جامعه ما را تهدید می‌کند.

حامد عبداللهی / 903/ی 701/ن

ارسال نظرات