خلقت نورانی حضرت زهرا
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، از آنجا که شبکه های وهابیت بخاطر بغضی که از صدیقه طاهره دارند (س) دائما مناقب وفضائل ایشان را منکر میشوند لذا بر آن شدیم برخی از فضائل آن بزرگواربه صورت مختصر بیان گردد.
1) سیر خلقت نورانى حضرت زهرا (س)
در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است که: « جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یک از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود.
خدا « حمید» است و این اسم در محمد (ص) ظهور یافت. خدا « اعلى» است که در امیرالمؤمنین على (ع) ظهور یافت. و براى خدا « اسماى حسنى» وجود دارد که نام حسن و حسین (ع) از آن اسماء مشتق است. و از اسم « فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه (س) اشتقاق پیدا کرد پس وقتى که آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.
آنگونه که در « تفسیر فرات، ص 11، ط نجف » آمده:
و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى که فرشتگان به این انوار نظر کردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را (از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفتهى فرشتگان است که در قرآن آمده است: به حقیقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف کشیدهایم. و به راستى ما تسبیح کنندهایم، و آن هنگام که آدم (ع) را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض کرد: اى صاحب اختیار من! آنان کیستند؟ خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگىام آفریدهام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض کرد: اى پروردگارم! به حقى که تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد (که) سرّ و رازى از راز من است. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض کرد: پروردگارم قبول کردم. خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم (ع) تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه کرد، هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال که فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مىگویید، عرض کردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموختهاى. همانا تو عالم و داراى حکمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم (ع)! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى که اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است. سپس امر به سجدهى آدم (ع) شدند؛ زیرا که سجدهى ملائکه، فضیلتى براى آدم (ع) و عبادت براى خداى متعال بود. چون که سجده ملائکه، سزاوار آدم (ع) بود».
2) حضرت زهرا (س) و اهلبیت (ع) علت آفرینش هستى
رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر (ع) را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کردهاى؟ خطاب آمد: نه، نیافریدهام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مىبینم چه کسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمىآفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کردهام (و من خود آنان را نامگذارى کردهام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مىآفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مىکردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و این محمد (ص) است، منم عالى و این على (ع) است، منم فاطر و این فاطمه (س) است، منم احسان و این حسن (ع) است، و منم محسن و این حسین (ع) است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذرهى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مىافکنم... یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتى مىخواهى، به آنان توسل کن.
ابوهریره مىگوید، پیامبر اکرم (ص) در ادامهى سخن فرمود: ما پنج تن کشتى نجاتیم، هرکس با ما باشد، نجات یابد، و هرکس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتى از خدا مىخواهد به وسیلهى ما اهلبیت (ع) از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید».
حقیقت آنست که پنج تن مقدّس رمز خلقتند:
یا أحمَدُ! لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُکَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُکما.
«میرجهانى: (ال) جُنّة العاصمة، ص 148 (به نقل از کشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرین، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1: ص 164 (و) قمى: سفینةالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرک سفینةالبحار، ج 3: ص 334 (حدیث قدسى)
شاید در نظر نخست این روایت احتیاج به تأمّل داشته باشد؛ امّا با اندکى دقّت، لطافت تعبیر به کار رفته در آن اشکار مىگردد. همچنانکه مىدانید کنیهى حضرت زهرا (س) «امّابیها» است. در سبب مکّنا شدن حضرتش به این کنیه با مدد از روایتى که از امام باقر (س)نقل شده است- و ما آن را در سطور بالا ذکر نمودیم- که حضرت فرمودند ریشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و یا روایتى که ذهبى در کتاب میزان الاعتدال (ج 1:ص 234) از رسول خدا نقل مىکند که حضرت مىفرمایند: «أنَا شَجَرَةٌ، وَ فاطِمَةُ أصلُها،وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ ثَمَرُها» (یعنى من درخت، فاطمه ریشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسین میوهى آن هستند) آشکار مىگردد که خلقت پیامبر، على، حسن و حسین (ع) در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا (س) بوده است. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِیقٌ جِدّاً. »
اى احمد ! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمىآفریدم و اگر على نبود تو را نمىآفریدم و اگر فاطمه (س) نبود شما را نمىآفریدم (یعنى شمایان رمز خلقتید).
خطیب بغدادى در «تاریخ بغداد، ج 5: ص 86» می نویسد: «و فاطمه (س) حوریّهاى بود که چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود».
3) روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)
ابنمسعود نقل مىکند که، دیدم على بن ابىطالب (ع) را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مىگوید: « پروردگارا، به حق بندهى مقربت محمد (ص) خطاکاران از شیعیان مرا ببخش، از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شدم. ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم که رسول خدا (ص) در نماز خود مىگوید: خداوندا، خطاکاران از امت مرا، بحق على (ع) بندهى مقربت ببخش، از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا (ص) به پایان رسید، خطاب به من فرمودند: اى پسر مسعود، آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟ عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسولاللَّه (ص) ، بلکه دیدم على (ع) را که خداوند را به حق شما طلب مىکرد و شما را دیدم که خدا را به حق على (ع) مىخواندید. پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خداى عزوجل برترید. پیامبر (ص) فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین، پس من در مقابل، رسول خدا (ص) نشستم، آن حضرت فرمودند: خداوند، من و على (ع) را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت، پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم، و چون نور على (ع) را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم که على (ع) از عرش و کرسى افضل است، سپس نور حسن (ع) را باز کرد و لوح و قلم از نور حسن (ع) به وجود آمد و به خدا قسم که حسن (ع) از لوح و قلم نیز برتر است، و چون هستى را از نور حسین (ع) معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین (ع) از حورالعین برتر است، سپس همهى هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواستهى آنان کلمهاى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمهاى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همهى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا (س) و به همین دلیل او را زهرا (ع) نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامهى این روایت زیبا پیامبر (ص) مىفرمایند: اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على (ع) مىفرماید: هرکس را که مىخواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که مىخواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است که در «سورهى مبارکهى ق، آیهى 24» آمده است.
آنگونه که در « بحارالانوار، ج 40، ص 43» هر کافر متکبر لجوج را به جهنم افکنید پس کافر کسى است که از نبوت من سرپیچى کند و عنید کسى است که از ولایت على بن ابىطالب (ع) و عترتش و محبت کردن به شیعیان و دوستانش سر باززند.
و در روایت دیگرى است که:
«خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید، و آسمان و زمین را از نور پیامبر اکرم (ص) و عرش و کرسى را از نور على (ع) و لوح و قلم را از نور حسن (ع) و حورالعین را از نور حسین (ع) آفرید. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریکى بود. فرشتگان از این ظلمت به خدا شکایت کردند و خدا را به این انوار قسم دادند که ظلمت را بردارد. این بود که خداوند روح و نور فاطمه (ع) را آفرید، و مشرق و مغرب از آفرینش آن وجود پاک روشن شد». /9161/خ