۲۳ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۴
کد خبر: ۱۶۱۴۴۲
آیت الله تسخیری:

وابستگی و تنگ نظری رسانه‌های اسلامی را فلج کرده است

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله محمد‌علی تسخیری تاکید کرد: رسانه‌های دشمن، زمینه‌ساز اشغال استعماری هرچند با روش‌های امپریالیستی جدید از جمله اشغال فکری، روانی و حتی نظامی است.
 آيت الله تسخيري

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، امروزه ضعف و ناکارآمدی رسانه‌های اسلامی، به یکی از مشخصه‌های بارز این بنگاه‌های تبلیغی تبدیل شده است. این درحالی است که دشمن مسلح به انواع توانمندی‌ها در این حوزه، عرصه را در برابرخویش گشوده دیده و با فراغ بال به جولاندهی در این میدان پرداخته است. این کاستی بزرگ، از جمله نکاتی است که توجه هر اندیشمند مسلمانی را به خود جلب و او را به تأمل در این‌باره وامی‌دارد. درباره این معضل شاخص با اندیشمند‌ گرانمایه حضرت آیت‌الله محمد‌علی ‌تسخیری به گفت‌وگو نشستیم که نتیجه آن در پی می‌آید.

 

با تشکر از جنابعالی به لحاظ شرکت در این گفت‌وگو، امروزه در شرایطی به سر می‌بریم که بحث‌های مختلفی درباره نسبت رسانه دینی مطرح است. با قبول اینکه می‌توان رسانه دینی داشت، از منظر شما چنین رسانه‌ای چه وظایفی دارد؟
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. الحمدلله رب‌العالمین و صلی‌الله علی محمد وآله الطاهرین(ع). چنانچه بر اهداف والایی که بر دوش رسانه‌های اسلامی نهاده شده است، دقت کنیم، آنها را به لحاظ وظیفه، اینگونه خواهیم دید: اول: به تبلیغ رسالت خداوندی به جهانیان بپردازد و ویژگی‌های آن را توضیح دهد و عناصری را که قادر به سوق بشریت به کمال مطلوب خویش است، برجسته و مطرح کند. دوم: سطح رشد تمدنی امت را چنان ارتقا دهد که شایسته عنوان قرآنی امت وسط و امت پیشتاز شود. سوم: در راستای شکوفا ساختن فطرت در امت و تعمیق روح اسلامی در آن بکوشد. چهارم: در جهت تحقق وحدت اسلامی مورد نظر در ابعاد سیاسی، فکری و عاطفی تلاش کند تا بتواند وظایف بزرگ اسلامی را که خداوند برای بشریت در نظر گرفته است و در مقطعی، چون انفجاری جهان را فراگرفت و سپس به خاموشی گرایید و امروزه بار دیگر با ایمان و عملی قوی‌تر از گذشته، بازگشته را به عهده بگیرد. پنجم: ایستادگی در برابر توطئه‌های استعمار علیه امت اسلامی و رسواسازی نقشه‌های شوم این استعمار و نشان دادن عناصر پنهان و آشکار آن. اگر بر این جنبه انگشت بگذاریم و در کنار آن درک کنیم که ما نیز عهده‌دار بخشی از نقش پیامبران طول تاریخ در ابلاغ رسالت الهی هستیم و به‌ویژه اگر توجه کنیم که پاداش‌ها و مجازات‌های خدا، نه‌تنها در روز رستاخیز که حتی بر مواضع جهانی امروزی تأثیر خواهد داشت و چه بسا نجات امتی به دست ما صورت پذیرد یا خدای ناکرده خود و امتمان را به تباهی بکشانیم.

 

قاعدتاً توجه به این مؤلفه‌‌ها که مورد اشاره جنابعالی قرار گرفت، به خودی خود نمایانگر ضعف‌ها و نقصان‌های رسانه‌های اسلامی موجود خواهد شد. با این همه اگرخود شما به موارد شاخص این موضوع هم اشاره کنید مناسب است.
آری، اگر به همه این جنبه‌ها توجه کردیم، موارد کوتاهی و ضعف رسانه‌های اسلامی ما و نیز موانعی که در برابر تحقق رسالت بزرگ رسانه‌ای قرار دارند، روشن می‌شود. این ضعف رسانه‌ای گاهی حاصل کوتاهی‌های مشخصی از سوی دست‌اندرکاران و گاهی نیز زاییده شرایطی خارج از اراده دست‌اندرکاران است. در اینجا می‌توانیم این ضعف را در عدم همراهی با روند حرکت جهانی اسلام خلاصه کنیم. طی توضیح نقاط ضعف، نتیجه خواهیم گرفت که این مسئله مشکل عمده رسانه‌های ماست. رسانه‌های جهان اسلام، عقب‌مانده، کند، مصلحت‌جویانه بی‌توجه به کل اسلام و سرانجام مادی است. منظورم از مادی آن است که به صفت اسلامی و پیوند الهی خود بی‌توجه هستند و فراموش می‌کنند. خداوند متعال می‌گوید: «وَ الَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا؛ که اگر بر راه حق پایداری ورزند، آنان را از آب و رفاهی فراوان سیراب کنیم». (1)
«وَ لَوْ أَنّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَ الإِنجِیلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم. . . ؛ و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را به سوی آنها از پروردگارشان فرو فرستاده شده است، برپا می‌داشتند، از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند. . . ». (2)
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ وَ لَکِن کَذّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزکاری می‌ورزیدند، بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم، اما پیام ما را دروغ شمردند. بنابراین برای آنچه می‌کردند، آنان را فرو گرفتیم». (3)
و بر همین سیاق این وعده شکوهمند قرآنی داده شده است:
«وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ و بر آنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند، منت گذاریم و آنان را پیشوا و وارثان روی زمین کنیم». (4)
رسانه‌های جهان اسلام تقریباً همه اینها را به فراموشی سپرده‌اند و در برابر رسانه‌های استکبار جهانی ضعیف و شکست‌خورده عمل می‌کنند و ‌ای بسا خود در نهایت در دام استعمار می‌افتند و از سر تسلیم‌طلبی یا فرصت‌طلبی یا.‌.‌. چنان سرگرم خویشند که گویی اتفاقی نیفتاده است. این کوتاهی‌ها را گاه می‌توان به فرد یا به‌خصوص مقام معینی نسبت داد، ولی بیشترین تقصیرها و قصورها از سوی کسانی است که شرایط و اوضاع، وظیفه تبلیغات و رسانه‌های جهان‌اسلام رسماً به آنان واگذار شده است. امت هرگز چنین نکرده است و نمی‌کند. می‌توان گفت گناه کسانی که قاعدتاً ‌باید آگاهی‌بخش و روشنگر این رسانه‌ها باشند، هرگز دست کمی از گناه گروه‌های مورد اشاره ندارد و ‌ای بسا بیشترهم باشد.

 

احصای نقاط ضعف رسانه‌ها و تبلیغات اسلامی یکی از مهم‌ترین راه‌های مبارزه با کاستی‌های موجود در این زمینه است. با توجه به تجارب و حضور شما در این عرصه، فهرست این نقاط ضعف از چه قرارند؟
نقاط ضعف تبلیغات اسلامی عمدتاً در نبود برنامه‌ریزی‌های آگاهانه و همه‌جانبه، کم‌توجهی و بی‌دقتی است و می‌توان آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
نکته نخست: فردگرایی و تنگ‌نظری مستقل‌ها و وابستگی و مزدوری اغلب وابستگان به حکام یا مقاماتی که تأمین مالی آنها را به عهده دارند. با نگاهی به تبلیغات رسانه‌های اسلامی موجود، متوجه می‌شویم که این تبلیغات یا محصول کوششی فردی وتنگ‌نظرانه یا با سرمایه‌گذاری‌های اندک و با کاستی‌های جدی در منابع فکری، خبری و سیاسی است و بیشتر برخاسته از احساس مسئولیت فردی نسبت به تبلیغ و ضرورت و لزوم رساندن صدای اسلام به جهانیان است. چنین تبلیغاتی گرفتار نقاط ضعف بسیاری است و تنها دیدگاه‌های کاملاً محدودی را که غالباً نیز از نظر شخص مسئول آن سرچشمه گرفته است، بیان می‌کند. این خود به احتمال بسیار زیاد منجر به ارزیابی‌های نادرست از وقایع می‌شود و توده‌ها را دچار سردرگمی و تناقض می‌کند. مجدداً تأکید می‌کنم که مسئله تبلیغات و رسانه‌ها یک مسئله شخصی یا موضعی و تنگ‌نظرانه نیست، مسئله امت و رسالت آن است که هرگز نباید تا بدین حد آن را سرسری بگیریم.

 

آنچه فرمودید، مربوط به تبلیغات فردی و ابتکارهای شخصی رسانه‌های اسلامی بود. در مورد رسانه‌های رسمی و جمعی هم این ایراد وارد است؟
در خصوص رسانه‌ها و تبلیغات رسمی اوضاع بسیار دردآورتر است‌، چون می‌بینیم برخی مقدرات این امت در ابعاد سیاسی و اجتماعی به دست کسانی سپرده شده است که کمترین چیزی که درباره ایشان می‌شود گفت، آن است که در حد و اندازه چنین مسئولیتی نیستند. کسانی که به زندگی خفت‌‌بار خو گرفته‌اند و سر در آبشخور دشمن دارند و اندیشه‌های بی‌پایه مادی را تبلیغ می‌کنند و به اردوگاه غرب یا شرق وابسته‌اند، حال آنکه دین، شریعت، وجدان و حتی مصلحت حقیقی ما به ما فرمان می‌دهد که از آنها دوری بجوییم و بر راه راست حرکت کنیم. از نظر آنها ارزش مکتب و رسالت اسلام درست به اندازه منافعی است که از آن به دست می‌آورند. دیدگاه‌ها و نظرات ملت را هم، تنها به آن میزان که توانسته است حساب و کتابی از آنها بخواهند، می‌خواهند. بدینگونه می‌توان به حال و روز تبلیغات اسلامی پی برد، تبلیغاتی که خواسته یا ناخواسته تابع منافع شخصی است. وظیفه چنین تبلیغاتی تنها کمک به خواب کردن و گستراندن روحیه کسالت و افسردگی در میان امت و منحرف ساختن نگاه‌ها از خیزش فزاینده اسلامی است. در حقیقت چنین تبلیغاتی پس از مدت کوتاهی تأثیر خود را میان توده‌های خیزش اسلامی از دست می‌دهد، خیلی زود رسوا می‌شود و نزد توده‌های ملت تبدیل به رسانه‌ای دروغ‌پرداز و تکراری می‌شود.

 

رویکرد امت اسلامی نسبت به اینگونه رسانه‌ها چیست و چه نگاهی به آنها دارند؟
امت اسلامی به چنین رسانه یا تبلیغاتی به عنوان بخشی از برنامه‌های استعمار نگاه می‌کند و این درست همان چیزی است که مردم مسلمان ما در ایران، در برخورد با تبلیغات زمان شاه معدوم انجام دادند. در آن زمان این رسانه‌ها هر سخنی که می‌گفتند یا هر چیزی را که تبلیغ می‌کردند، به عکس آن تبدیل می‌شد و همکاری خشک و خالی با آن نیز گناهی نابخشودنی به شمار می‌رفت، حال آنکه همان مردم، امروزه با تمام وجود در کنار رسانه‌های حامل رسالت اسلامی به جهانیان قرار دارند.

 

 

 

یعنی در حال وادادگی و محافظه‌کاری کامل هستند، جرئت حل مشکلات را ندارند.
بله، از جمله نمودهای وادادگی و بیگانگی آن است که راه‌حل‌ها هیچ تناسبی با مشکلات نداشته باشند یا تنها بر یک جنبه انگشت گذارده شود و به جنبه‌های دیگری که از آن مهم‌تر است، بی‌‌توجهی شود یا به مسائل پیش پا افتاده و کم‌اهمیت پرداخته و مسائل مهم به فراموشی سپرده شود.


سومین نقطه ضعف:عقب ماندن از برنامه‌ریزی برای تبلیغ خود اسلام است. با نگاهی به احکام اسلامی و دقت در هدف‌های آن متوجه می‌شویم که اسلام به این جنبه، یعنی جنبه تبلیغاتی‌ـ‌ رسانه‌ای توجه فراوانی کرده است تا نگذارد ملت از هدف‌های والای خود دست بکشد یا آنها را به فراموشی بسپارد. در اسلام احکامی وجود دارد که جنبه شدیداً تبلیغی دارند، از جمله نماز جمعه، نمازهای عیدین (فطر و قربان)، حج و امر به معروف و نهی از منکر و نیز دعوت به اسلام و جز آن، ولی می‌بینیم تبلیغات اسلامی کنونی نسبت به همه آنها عقب مانده است.



با این همه ظواهر نشان می‌دهد که پخش برخی نمازهای جمعه و عید، پای ثابت برخی از این رسانه‌هاست! نقطه ضعف این تبلیغ صوری چیست؟
نقطه ضعف این است که برخی نمازهای جمعه، تنها به صورت خطبه‌هایی است که از بالا دیکته شده‌اند و امامان جمعه بیشتر کارمندان دولتی هستند که آنچه را برایشان نوشته شده است، می‌خوانند و حق ندارند حتی یک کلمه به آن بیفزایند. کسی نیست به آنها بگوید، آقایان ائمه جمعه! آیا می‌توانید از اهداف نماز جمعه حرف بزنید؟ و آیا نماز جمعه‌های شما مانند نماز جمعه‌های باشکوه برگزاری در ایران است؟ به عنوان مثال نماز جمعه در ایران بزرگ‌ترین نقش تبلیغی را ایفا می‌کند، زیرا امامانِ آن مشکلات امت را مطرح و با صراحت تمام همه چیز را بررسی می‌کنند، به همین دلیل است که می‌بینیم در نماز جمعه تهران گاهی صدها هزار نفر حضور می‌یابند.



درباره مراسم اعیاد دینی جهان اسلام هم همین نظر را دارید؟

بله، در خصوص اعیاد دینی که بیشتر تبدیل به روزهایی برای تبریک و شادباش رسمی شده و چه بسا تحت‌الشعاع اعیاد رسمی و ملی و... قرار گرفته است و با کمال تأسف مشاهده می‌کنیم که رسانه‌های دیداری و شنیداری در بسیاری از کشورهای اسلامی، طی این روزها برنامه‌های خود را در جهت گسترش پدیده بی‌بندوباری و لودگی و مسخرگی تنظیم می‌کنند، به‌طوری که برای شنونده یا بیننده این تصور پیش می‌آید که گویا اینگونه برنامه‌ها، کاملاً آزاد است! بدین ترتیب فلسفه و دلایل شادی و سرور با آمدن عید فطر یا قربان تحریف می‌شود و شادی عبادی و ژرفابخش ارتباط با خدا، به سرور مسخره‌آمیزی تبدیل می‌شود که گویای سطحی‌نگری و ولنگاری است. حتی مناسک حج نیز تبدیل به شعاری کمرنگ، خشک، جامد و دعاهایی فردی شده است و در آن علناً شعارهای غیراسلامی و اینکه نباید آمیخته به سیاست شود، سر داده می‌شود! آیا برای این اعمال بود که اسلام مردم زمین را به خانه خدا و ضیافت او فراخوانده است؟ حج فریضه‌ای عبادی، سیاسی و اجتماعی است و این گناه بزرگی است که روح آن را بگیریم. آیا در آنجا به همه مسلمانان و طرح مشکلات سیاسی و اقتصادی آنها و نیز به راه‌حل‌هایی برای این مشکلات، اندیشیده‌ایم؟ یا اینکه از صحبت کردن ملل اسلامی می‌هراسیم؟ دیگر احکام و فرایض اسلامی نیز چنین وضعی دارند.

 
ضعف چهارم: عدم بهره‌برداری تبلیغاتی از خدمات اجتماعی است. یکسری کمک‌های اجتماعی از سوی کشورهای اسلامی ارائه می‌شود که همگی به نام رئیس آن دولت و صرفاً به دلایل و با اهداف سیاسی صورت می‌گیرد، حال آنکه بهتر آن است کمک‌های مزبور به نام اسلام تقدیم ملل اسلامی شود، به‌ویژه که این کمک‌ها نه ملک آنان که ملک اسلام و شریعت اسلامی است و اگر بتوان چنین کرد، خواهیم توانست فضای عاطفی زیبایی میان مسلمانان فراهم آوریم و آنان را به اسلامشان پایبند سازیم و دیگران را نیز به این زندگی فرابخوانیم.

 

کاستی‌های این رسانه‌ها، صرفاً به همین تعداد منحصر می‌شود؟
یکسری کاستی‌ها و نقاط ضعف دیگری نیز هست که حتماً باید به آنها اشاره شود از جمله: بی‌توجهی به برخی عرصه‌های تبلیغی یا دست کم گرفتن آنها مانند عرصه زن مسلمان، کودک مسلمان، جوان مسلمان، کارگران و امثال آن که متأسفانه رسانه‌های ما کمتر به آن می‌پردازند، همچنین منزوی شدن اصحاب اندیشه‌های اصیل در عرصه تبلیغاتی که خود گویای نکته ظریف و مهمی است. عدم‌تنوع در روش‌ها هم مسئله‌‌ساز شده است. به علاوه بی‌توجهی مرگبار به هنر سینما، تئاتر، تلویزیون و... که تجسم‌بخش مفاهیم مختلف در برابر دیدگان تماشاگران است. همه این نقاط ضعف و کاستی‌ها را در کنار امکانات هنگفت رسانه‌ای‌ـ‌تبلیغی دشمن و عناصر آموزش‌دیده و متخصص آن و اشغال رسانه‌ای همه بخش‌های سرزمین اسلامی قرار دهید؛ رسانه‌های دشمن، زمینه‌ساز اشغال استعماری هرچند با روش‌های امپریالیستی جدید از جمله اشغال فکری، روانی و حتی نظامی است.


آیا این نقاط ضعف را درک می‌کنیم؟ آیا کاری برای رفعشان کرده‌ایم؟ من تأکید می‌کنم که اسلام در تمامی جوامع بشری گسترش خواهد یافت، حتی اگر مسئولیت‌های بزرگ خود را نشناسیم، ولی اگر اصلاحات لازم را در خود انجام دادیم، خواهیم توانست چرخ‌های حرکت اسلام را با شتاب بیشتری به جلو برانیم و خدمات بیشتری به این روند ارائه کنیم.

 

از دیدگاه حضرتعالی چه عواملی ما را در رسیدن به شرایط رسانه‌ای مناسب کمک خواهد کرد؟ در چنین شرایطی چه باید کرد؟
برای رسیدن به تبلیغات رسانه‌ای شایسته، این پیشنهادها را مطرح می‌کنیم:
1ـ تشکیل مجمعی تبلیغی - رسانه‌ای به نام «مجمع رسانه‌ای اسلامی» با این وظایف:
الف) رساندن مفاهیم اصیل اسلامی در عرصه‌های گوناگون عقیدتی و تشکیلاتی به گسترده‌ترین بخش امت و به بهترین شیوه‌ها.
ب) کمک عملی به تجربه اجتماعی که اسلام برای بنای امت اسلامی آن را رهبری می‌کند.
ج) بیان حق در برابر همه طواغیت و اذناب آنها و مطرح ساختن کاملاً صریح واقعیت‌ها و حقایق با امت.
د) ابلاغ اسلام به جهانیان از طریق اشراف کامل بر کل فعالیت‌های اسلامی در عرصه‌های مختلف و تأمین رسانه‌های گروهی مختلف از نظر اندیشه‌های اصیل اسلامی در ابعاد و سطوح مختلف مشروط بر اینکه این مجمع از علمای اسلامی شناخته‌شده و شهره در استقلال رأی و غیرت اسلامی تشکیل شود و در همه کشورهای اسلامی شعبه‌هایی داشته باشد و این شعبه‌ها بیانگر ویژگی‌های این مجمع و منعکس‌کننده مواضع آن و به انجام رساننده مأموریت‌های آن باشند.


2ـ ارتباط دائمی میان علما و شخصیت‌های اسلامی تا مبادا قربانی فریب‌های تبلیغی و حرکت‌های گمراه‌کننده رسانه‌های دشمن شوند.

 
3ـ تشکیل کمیته‌ای به نام «هیئت خدمات اجتماعی اسلامی» که مأمور توزیع خدمات و کمک‌ها به نام اسلام به‌جای ارائه و تقدیم آنها به نام این یا آن رئیس و پادشاه باشد.

 
4ـ تلاش و برنامه‌ریزی در جهت اعتلای سطح سیاسی و فرهنگی و رسانه‌ای امت اسلامی از طریق ابزارهای در دسترس و از جمله برگزاری میزگردهای آزاد و نیز از جمله مهم‌ترین این ابزارها پخش مستقیم و زنده نشست‌های مجالس شورا و پارلمان‌ها به منظور قرار گرفتن مردم در جریان فعالیت‌ها و بحث‌های آنها.


5ـ فراخواندن همه دولت‌های موجود در کشورهای اسلامی برای اقداماتی پیگیر و مستمر در جهت منع و حذف پدیده‌های طاغوتی از جمله اسراف و امثال آن و نیز نمودهای تمدن مادی و انحراف‌های اخلاقی و پیشگیری از انتشار و پخش نشریات ضداخلاقی و منافی عفت و نیز مطبوعات با گرایش‌های منحط و لائیک.

 
6 ـ فراخوان تمامی دست‌اندرکاران و فعالان رسانه‌ای‌ـ ‌تبلیغی اسلامی به تأکید بر مسائل مستضعفان در جهان و برافراشتن پرچم دفاع از آنها در راستای هم‌سویی با دیدگاه‌های اسلام.


7ـ ابتکار ایستگاه‌های رادیویی ویژه آن دسته از ملل اسلامی که درگیر اختلاف‌ها و درگیری‌های منافی تعالیم اسلام هستند.

 

نقد رسانه‌های اسلامی، به نقد رویکرد اندیشمندان اسلامی منتهی شد. از نظر شما، این طیف از افراد گرفتار چه ضعفی هستندکه کا‌رآمدی مطلوب را ندارند؟
مهم‌ترین و نخستین این ضعف‌ها، وابستگی دست و پا‌ گیر این افراد غالباً به تبعیت از حاکمان است. این وابستگی کشنده گاه زاییده ضعف نفس یا نیاز اقتصادی و روانی اندیشمندان است. این وابستگی دارای پیامدهای منفی فراوانی است که می‌تواند از عنصر مجامله و به اصطلاح تعارف و عدم پرداختن به آنچه سلاطین را به خشم آورد، آغاز می‌شود و در نهایت به پر شدن شکم‌ها از حرام و برآمده شدن رگ‌ها از خون مستضعفان و ستمدیدگان و در نهایت به عملیات تحریف و دروغ‌پردازی‌های عمدی پایان ‌گیرد. آیا کسانی که گرانبهاترین گوهر زندگی، یعنی خرد را به شیاطین کوچک فروخته‌اند، به این نکته توجه دارند که کارشان به جایی رسیده است که به ستایش و تمجید از جاهلانی می‌پردازند که نمی‌فهمند چه می‌گویند و شایستگی حکومت و قدرتشان تنها در مزدوری برای اربابان خلاصه می‌شود؟ چه بسیار کنفرانس‌ها و نشست‌هایی که این کوتوله‌ها سعی کردند آنچه را که به خطی درشت و بسیار واضح برایشان نوشته بودند، بخوانند، ولی مرتب گرفتار لکنت می‌شوند و تپق می‌زنند! حال آنکه در همان کنفرانس این سخنان به عنوان یکی از اسناد مهم اندیشه اسلامی معاصر تلقی می‌شد!



آیا تمامی این افراد به لحاظ این خصلت در یک مرتبه قرار می‌گیرند؟
فراموش نکنیم که مزدوری مراتبی دارد و بهای دریافتی نیز متفاوت است، البته این معامله در هر سطحی، بدون شک در شمار معاملات کاملاً زیان‌آور است. نتایج و پیامدهای مزدوری نیز مراتبی دارد. گاه تنها به صورت خودداری از بیان مطالبی است که حاکمان را به خشم می‌آورد و بسنده کردن به روشنگری محدود به دور از تحریک امت علیه ظلم و جور، ولی گاهی این مزدوری به تأیید و توجیه اعمالی از این طاغوت‌ها می‌رسد که در جنایت‌آمیز بودن آنها تردیدی باقی نمانده است. مگر به چشم خود ندیده‌ایم که این به اصطلاح اندیشمندان به ستایش برخی از مدعیان رهبری امت می‌پردازند، حال آنکه خود به چشم خویش شاهد ظلم و فساد او هستند و می‌بینند که همچون پلی برای عبور اسرائیل به جهان اسلام ایفای نقش کرده است؟ و مگر کسانی چون «نمیری» رئیس‌جمهور وقت سودان و امثال وی را فراموش کرده‌ایم؟ از دیگر نمونه‌های بیمارگونه در بعد فکری، تکرار بی‌ابتکار و خلاقیت، نه در عرصه موضوع و نه در بعد راه‌حل‌های عملی و استنباط است. آنچه دردآورتر و ناراحت‌کننده‌تر است، این که به‌رغم گذشت ربع قرن بر این تجربه و نیاز مبرم به چنین اندیشه فکری بزرگی کسی نیست که گام برداشته شده از سوی اندیشمند بزرگ اسلامی مرحوم شهید آیت‌الله محمدباقر صدر در گستره اندیشه اقتصادی را دنبال و تکمیل کند.
پی‌نوشت‌ها:
1- قرآن کریم، سوره جن، آیه 16.
2- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 66.
3- قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 96.
4- قرآن کریم، سوره قصص، آیه 5.

/971/پ201/ج

 

مشکل دوم: بیگانگی مرگبار میان جنبه‌های نظری و عملی تبلیغات است؛ رسانه‌ها و تبلیغات اسلامی با احساسات امت ما همراه نیست و مشکلات آن را درک نمی‌کند و با همه اینها بیگانه و غرق در مشکلات و مسائلی است که خود آنها را اختراع کرده است. چه وقت دیده‌ایم ـ‌جز خیلی نادرـ که در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های بزرگ استعماری بایستد و آنها را برملا سازد؟ چه هنگام دیده‌ایم که نشاط و شور در میان امت بدمد تا با صلابت هرچه تمام‌تر در برابر کسانی که به حیثیت آن اهانت کرده و حق آن را غصب کرده‌اند، ایستادگی کند؟ و چه وقت دیده‌ایم این رسانه‌ها میزان انطباق زندگی اجتماعی‌ـ‌ سیاسی معاصر ما با قرآن کریم را بحث و بررسی کند؟ اگر چنین کرده بود که به چنین حال و روز محنت‌زایی دچار نمی‌شدیم و خود آن رسانه‌ها نیز اینگونه نزد توده‌های مردم بی‌اعتبار و بی‌آبرو نمی‌شدند.

ارسال نظرات