احادیث دوازده خلیفه چیست
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا،منصور حسینی کارشناس شبکه وهابی نور و کلمه در برنامه حقیقت های پنهان تاریخ برای اینکه امامت را منکر شود احادیث دوازده خلیفه را که در بسیاری از کتب معتبر اهل سنت به آن اشاره شده است تفسیر به رأی کرده و مدعی شد این احادیث امامت دوازده معصوم را اثبات نمی کند.
از جمله احادیث متواتر و صحیح نزد شیعه و اهل سنّت احادیث دوازده خلیفه است. روایاتى که پیامبر (ص) امامان و جانشینان بعد از خود را دوازده نفر تعیین کرده است.
در کتاب « صحیح مسلم، ج 6، ص 3» از جابر بن سمره از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «دائما اسلام عزیز است تا اینکه دوازده خلیفه بر آنها حاکم گردد. آن گاه کلمه اى گفت که من آن را نفهمیدم، به پدرم گفتم: پیامبر (ص) چه فرمود: گفت: همه آنها از قریشند».
این حدیث را با مضامین مختلف 36 نفر از صحابه نقل کرده اند، ولى عمده روایات از جابر بن سمره سوائى نقل شده است. ونیز تعداد بسیارى از علماى اهل سنّت آنها را در کتب خود آورده اند.
مقصود از دوازده خلیفه چه کسانى اند؟
این احادیث در حجة الوداع از جانب پیامبر اکرم (ص) ایراد شده است. همان حجّى که در آن حدیث ثقلین وحدیث غدیر از ناحیه پیامبر ذکر شده است.
روایات نیز همانند آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى کنند. لذا با جمع بین این سه دسته روایات پى مى بریم که دوازده امام از عترت واهل بیت پیامبر (ع) بوده و اول آنها على بن ابى طالب (ع) است. زیرا پیامبر (ص) مطابق حدیث ثقلین فرمود: «من دو شئ گران بها در میان شما مى گذارم که با تمسک به آن دو هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم». و در روز غدیر خم نیز على بن ابى طالب (ع) را به مقام خلافت وامامت بعد از خود مبعوث کرد.
ونیز در روایات دوازده خلیفه تعبیرات و صفاتى درباره آنها به کار رفته که بر غیر امامان معصوم، منطبق نخواهد بود از قبیل اینکه:
1 - اسلام به وجود آنها عزیز است.
2 - دین به وجود آنها قائم است.
3 - کسانى که درصدد خوار کردن آنها برایند هیچ گونه ضررى به آنها وارد نخواهند کرد.
ونیز مطابق برخى از روایات که حموینى و قندوزى حنفى نقل کرده اند پیامبر اکرم (ص) اسامى هر یک از دوازده امام از ذریّه خود را ذکر کرده است.
آیا احادیث دوازده خلیفه دلالت بر حکومت ظاهرى امامان معصوم (ع) دارد؟
برخى مى گویند: احادیث دوازده خلیفه دلالت بر خلافت و حکومت ظاهرى دوازده خلیفه بعد از پیامبر (ص) دارد، در حالى که امامان شیعه به جز امام على و امام حسن (ع) حکومت ظاهرى نداشته اند.
پاسخ: این احادیث در حقیقت، دلالت بر انشا و امر و نصب الهى دارد نه اخبار و اعلام، یعنى این دوازده نفر از آنجا که از شاخص هاى معنوى بالایى برخوردارند لذا از جانب خداوند به ولایت و خلافت منصوبند و مردم وظیفه دارند تا با آنها بیعت نمایند.
آنگونه که در « الاصول العامة للفقه المقارن، ص 173» آمده، سید محمد تقى حکیم مى گوید: «مقصود به بقاى امر در بین آنها، بقاى امامت و خلافت به استحقاق است. یعنى آنها مستحق امامت وخلافت هستند، نه اینکه هر کدام به سلطنت ظاهرى خواهند رسید، زیرا خلیفه شرعى، مشروعیت سلطنت خود را از خداوند مى گیرد و این سلطنت در حدود سلطنت تشریعى است نه تکوینى، زیرا این نوع از سلطنت است که مقتضاى وظیفه امام به عنوان مشرّع است، واین معنا با غصب سلطنت ظاهرى از آنها وتسلط دیگران منافاتى ندارد...».
احادیث دوازده خلیفه در چه مکانى ایراد شده است؟
بر اساس آنچه که در «مسند احمد، ج 5، ص 99 و 93» آمده در رابطه با مکان ایراد این احادیث روایات اختلاف دارند: برخى نقل آن را در حجة الوداع روز عرفه در عرفات مى دانند و برخى دیگر ایراد آن را در سرزمین منى معرفى کرده اند. در برخى روایات نیز اشاره شده که در مسجد بوده است. وتعدادى از روایات نیز از ذکر مکان آن ساکتند. آیا پیامبر (ص) در یک مکان این حدیث را بیان کرده است و یا در چند مکان؟
احتمال قوى ان است که پیامبر صلى الله علیه واله در مکان هاى مختلف به این حدیث اشاره کرده است. ولى انچه مسلّم است اینکه این احادیث در حجة الوداع یا بعد از پایان گرفتن آن نیز ایراد شده است، حجة الوداعى که در آن پیامبر خبر از نزدیک شدن وفات خود داده است. نتیجه اینکه پیامبر وصیت به اوصیاى معصوم بعد از خود نموده است.
چرا در احادیث دوازده خلیفه از اسامى آنها سؤال نشده است؟
رسم مسلمانان این بود که از همه نوع مسائل حتى در اثناى سخنرانى حضرت پیامبر (ص) سؤال مى کردند. این روایت خبر از امر مهمّى که همان خلفاى بعد از پیامبر است مى دهد، خلافتى که از مسائل بسیار مهم در جامعه اسلامى است. حال سؤال این است که چرا کسى از اسامى این دوازده خلیفه سؤالى نکرده است. آیا معقول است که هیچ یک از مسلمانان در حجة الوداع یا بازگشت از حج به مدینه از اسامى آنها سؤال نکرده باشد؟ هرگز! زیرا داب صحابه این بود که از جزئیات مسائل سؤال مى کردند. امّا چرا وچگونه در این روایات اسامى انها ذکر نشده است؟
احتمالى که داده مى شود این است که دست مخالفین اهل بیت بر این احادیث دراز شده و نگذاشته است که اسامى آنها به طور صریح به گوش مردم برسد. گر چه مطابق آنچه قبلا بیان شد با جمع بین این احادیث و احادیث غدیر و ثقلین مى توان پى برد که این دوازده خلیفه از عترت و اهل بیت (ع) پیامبرند و نیز اوّل آنها على بن ابى طالب (ع) است. با این حال مطابق برخى روایات که «حموینى در فرائد السمطین، ج 2، ص 132، ح 431» و «قندوزى در ینابیع المودة، ج 3، ص 281» آورده اسامى آنها نیز از ناحیه پیامبر (ص) ذکر شده است.
در برخى روایات اهل سنت ابوبکر و عمر هم جزء دوازده خلیفه معرف شده اند؟
طبرانى به سند خود از عبد اللَّه بن عمرو در « المعجم الکبیر، ج 1، ص 7، ح 12» نقل مى کند: «از رسول خدا (ص) شنیدم که مى فرمود: بعد از من دوازده خلیفه خواهد آمد: ابوبکر صدیق، او بعد از من بیش از مدتى کم درنگ نمى کند، و صاحب آسیاب خانه اش... عمر بن خطاب...».
در پاسخ به این پرسش باید گفت:
1 - حدیث از حیث سند اشکال دارد؛ زیرا از جمله رجال آن (عبد اللَّه بن صالح) است که ذهبى احادیث او را منکر دانسته است. و نیز احمد بن حنبل مى گوید: او در آخر عمر فاسد العقیده شد. و صالح بن محمد مى گوید: به نظر من او در نقل حدیث دروغگوست. احمد بن صالح او را متهم دانسته ونسائى او را غیر ثقه مى داند....
ونیز در سند آن لیث بن سعد است که مورد اعتماد منصور عباسى بوده وسعى و کوشش فراوان در تضعیف ولاى اهل بیت (ع) در مصر داشته است.
2 - در این حدیث هر یک از خلفاى سه گانه خصوصا عثمان با تعبیراتى ستوده شده اند که با واقعیّات خارجى سازگارى ندارد.
3 - با مراجعه به روایات دیگر همانند « فرائد السمطین، ج 2، ص 133، ح 431؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 281» پى مى بریم که مقصود از حدیث، دوازده نفر از ذریه پیامبر اکرم (ص) مى باشند.
آیا احادیث دوازده خلیفه نزد شیعه ضعیف السند وغیر معتبر است؟
احمد کاتب مى گوید: «روایاتى که اصحاب نظریه دوازده امامى نقل مى کنند همگى از اخبار احاد است و هیچ حجّت و دلیلى آنها را تایید نمى کند و ادعاى علم به صحت آنها نیز ممکن نیست. و در عین حال راویان آنها نیز مورد طعن واقع شده اند».
پاسخ:
1 - روایاتى که دلالت بر دوازده امام بعد از رسول خدا (ص) دارد از حدّ تواتر فراتر رفته است. ومى دانیم که حدیث متواتر فى حدّ نفسه مفید یقین است و احتیاجى به بررسى سندى ندارد.
2 - اصحاب و رجال شیعه همگى این احادیث را مورد قبول قرار داده و بر عمل به آنها اتفاق کرده اند، و این خود دلیل بر صحّت این روایات و اعتماد اصحاب بر صدور آنها از امام است.
شهید صدر رحمه الله در « بحث حول المهدى علیه السلام، ص65و66» مى فرماید: «این روایات با کثرت احتیاط از جانب امامان در نقل آنها به جهت حفظ امام، به درجه بالایى از کثرت و انتشار رسیده است. و کثرت عددى در این روایات تنها اساس براى قبول آنها نیست، بلکه اضافه بر آن مزآیا و قرائنى در اینها وجود دارد که دلیل بر صحت احادیث خواهد بود... مشاهده مى کنیم بخارى که معاصر امام جواد و هادى و عسکرى (ع) است این حدیث را نقل کرده است، و این نکته مهمى است. این خود دلیل بر آن است که این حدیث از پیامبر ثابت شده است قبل از انکه مضمون آن تحقّق یافته و فکر دوازده امام به کمال برسد».
3 - با ملاحظه مجموعه روایات، به تعداد بى شمارى از احادیث صحیح السند بر مى خوریم که اگر به حدّ تواتر نباشد لااقل در حد استفاضه است. در این خصوص می توانید به اصول کافى رجوع کنید. خصوصا آنکه کلینى در قبول روایات منهج روش خاصّى را دنبال مى کرده است. او به روایاتى اخذ مى کرده که قطع یا اطمینان به صدور آنها از معصومین داشته است. خبر صحیح نزد کلینى و دیگران از قدما، خبرى بوده که قرائن داخلى و خارجى آن را تایید مى کرده است، و اعتماد آنها بر وثاقت اشخاص نبوده است، بلکه وثاقت تنها راهى براى صحت صدور روایت نزد او بوده است. از جمله قرائن نزد او بر قبول خبر، وجود حدیث در بسیارى از اصول چهارصدگانه حدیثى بوده که در عصر امامان تالیف شده است، و یا آنکه حدیث در کتاب معروفى بوده که مورد تایید بزرگان از اصحاب قرار گرفته است.
از جمله قرائن خارجى، وجود حدیث در کتاب هایى بوده که بر امامان عرضه شده و آن حضرات مؤلفین آنها را تمجید نموده اند، همانند کتاب سلیم که مورد تمجید امام صادق (ع) قرار گرفته است.
و نیز از جمله قرائن آن است که حدیث از کتاب هایى اخذ شده که نزد متقدمین مورد وثوق و اعتماد بوده است، شیخ کلینى این گونه روایات را هم مورد توجه قرار داده و قبول کرده است، و تنها به روایاتى که راویانش ثقه اند توجه نداشته است بلکه این قسم از روایات بخشى از احادیث او را تشکیل داده است.
4 - کاتب در تضعیف برخى روایات به تضعیفات ابن الغضائرى استناد کرده، با آنکه اصل کتابش به اثبات نرسیده و نیز تضعیفاتش مورد قبول علما قرار نگرفته است. و نیز برخى را همچون على بن ابراهیم و سهل بن زیاد تضعیف کرده که در جاى خود توثیق شده اند.
احادیث دوازده خلیفه چگونه بر وجود امام زمان (ع) دلالت دارد؟
مى توان با این احادیث بر اثبات وجود امام زمان (ع) استدلال نمود زیرا؛
اولا: در بسیارى از روایات کلمه (بعدى) به کار رفته است، که ظهور در اتصال و پیاپى آمدن دوازده امام بلافاصله بعد از رسول خدا (ص) دارد.
ثانیا: مطابق حدیث صحیح مسلم و دیگران، این دوازده نفر کسانى هستند که قیام و قوام دین به آنها بستگى دارد. و نیز اسلام به وجود آنها عزیز است. حال اگر دین پابرجاست و عزیز است به وجود این دوازده امام است، که یکى از آنها باقى مانده و حافظ دین و شریعت است./1406/9161/خ