۰۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۲
کد خبر: ۱۸۲۱۰۲
به مناسبت طرح دو فوریتی مجلس شورای اسلامی؛

اندر چیستی کودتا

خبرگزاری رسا ـ روزهای گذشته در مجلس شورای اسلامی، اتفاق مبارکی روی داد؛ رأی قاطع نمایندگان ملت ایران به طرح دو فوریتی مبنی بر پیگیری سیاسی و حقوقی عاملان حادثه شوم کودتای بیست و هشتم مرداد سال یکهزار و سیصد و سی و دو، علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق.
کودتاي 28مرداد
درآمد
 
این اتفاق به مناسبت انتشار اسنادی است که پس از شصت سال نشان از دخالت آشکار دول آمریکا و انگلستان در این کودتای نظامی ننگین علیه  ملت ایران دارد. کودتای 28مرداد کودتایی است که شکوفه‌های شوق و آرزوهای آزادی وسربلندی بسیاری از نسل‌های ایران را پرپر نمود و دست تطاول اجانب را بر داشته‌های این ملت باز گذاشت.
شاید مرور کوتاه بر اخبار این روزهای خاورمیانه و یادآوری کودتای چند هفته پیش در مصر، خود عاملی باشد تا نگاهی هر چند گذرا به این مسئله شوم در فرهنگ سیاسی داشته باشیم.
 
 
کودتا چیست؟

کودتا کلمه‌ایست برگرفته از یک واژه فرانسوی؛ واژه‌ای که به معنای «ضربه ناگهانی به دولت» یا «بر افکندن دولت» است. در علوم سیاسی کودتا عبارت است از «انتقال ناگهانی و قهرآمیز قدرت از دست گروه حاکم به دست گروهی دیگر که از درون نظام قدرت حاکم علیه گروه حاکم قیام کرده‌اند».
کودتا هر چند امروزه بیشتر متبادر کننده حرکت قدرت طلبانه ارتش یک کشور کودتا زده علیه نظام حاکم است، اما دارای وجه‌ها و صورت‌های مختلف است. ممکن است گروهی در یک سیستم حاکم اقتدارگرا، دست به کودتا بزنند، در حالی‌که شأن نظامی هم نداشته باشند؛ اما از آن‌جایی که کودتاها، رفتارهای سیاسی‌ای هستند که مخالف منافع ملت‌ها هستند، حضور «قدرت سخت» برای انجام عمل براندازانه لازم می‌نماید. این است که در خاطرات بسیاری از افرادی که کودتای بیست و هشتم مرداد سال سی و دو را تجربه کرده‌اند، حضور ابزار آلات جنگی و زره پوش‌های نظامی در شهرها، نشان از حاکم شدن خواستی خلاف خواست مردم دارد؛ و گرنه چرا باید با سلاح جنگی در شهرهایی که زبان مبارزه سیاسی در آن قلم و روزنامه است، حضور پیدا کرد.
آنچه که در کودتا به چشم می‌خورد تغییر است؛ اما تغییری که خلاف خواست مردم جامعه است. انقلاب‌ها هم پیام آور تغییرات بزرگ هستند.
با این‌که انقلاب و کودتا در این مسئله یعنی تغییر سیستم حاکم هم داستانند، اما تفاوت‍‌های بینادینی با یکدیگر دارند؛ تفاوت‌هایی که باعث ایجاد شقاق عمیق و بنیادین بین این دو مفهوم سیاسی می‌گردد.
 
 
انقلاب، کودتا... جدال دو مفهوم

از آنچه که درباره انقلاب‌های بزرگ جهان مثل انقلاب بزرگ فرانسه، چین، روسیه و به خصوص انقلاب اسلامی ایران به ذهن متبادر می‌گردد، حضور چشم گیر مردم است؛ حضوری که باعث به هم ریختن تمام محاسبات، تغییر بنیادین در ساختارهای قدرت و بالاخره تحمیل خواست عمومی مردم بر نهادهای قدرت می‌گردد. این‌جاست که فرق فارق انقلاب و کودتا به دست می‌آید: «حضور و خواست مردم»؛ اما انقلاب چیست؟
انقلاب «در لغت به معنای درآمدن از صورتی به صورتی و دگرگون شدن است. این اصطلاح که در اصل، در اخترشناسی برای جنبش‌های ستارگان و خورشید(انقلاب شتوی، انقلاب سیفی) به کار می‌رفت، از سده هفدهم میلادی در اروپا(و از زمان انقلاب مشروطیت در ایران) به استعاره، برای خیزش‌های سیاسی و اجتماعی به کار رفته و از آن پس در کاربردهای تازه خود، معنای دگرگشت اساسی یا کامل شیوه تولید(انقلاب صنعتی و...) یا بنیادی در نظام اجتماعی و سیاسی(انقلاب فرانسه، روسیه و جز آن) یا در جنبه‌ای از زندگی فرهنگی، اجتماعی و فکری را(انقلاب علمی و...) به خود گرفته است».
آن‌چنان که گذشت، خصوصیت شاخص انقلاب‌ها بر خلاف کودتا، حضور حداکثری طیف‌های مختلف اجتماعی در خواستی واحد مبنی بر تغییر ساختارهای سیاسی هستند؛ اما در کودتا خبری از حضور مردم نیست؛ بلکه آن‌چه هست، القای قدرت «سخت» علیه خواست ملت است. خواستی مبنی بر عدم حضور گروه‌های حاکمیتی با قدرت سخت نظامی در صدر سیستم سیاسی. از دیگر فرق‌های ساختاری انقلاب‌ها با کودتاها، عمق تغییرات در این دو است.
انقلاب‌ها تغییراتی عمیق هستند که از پایین‌ترین لایه‌های اجتماعی تا بالاترین آنها در آن شرکت دارند و عاملیت سیاسی و کنش اجتماعی فعال از خود نشان می‌دهند؛ به خلاف کودتا که در آن گروهی اندک با تکیه بر تبانی مزورانه و بااستفاده از زور، خود را به تمام لایه‌های اجتماعی و سیاسی دیکته می‌کند و حاکمیت را به دست می‌گیرند.
 
 
کودتاها و تأثیرات اجتماعی آنها
 
کودتاها از آن‌جایی که خلاف نظر مردم و خواست عمومی آنها هستند و اکثرا توسط گروه‌های نظامی انجام می‌گیرند، از خود جو اختناق، ترس و ابهام در طبقات اجتماعی به جای می‌گذارند. در حکومت‌های کودتایی کنش قدرت طلبانه سیاسی، جای خود را به کنش‌های قدرت طلبانه سخت از سوی دولت کودتا می‌دهد. فضای عمومی مردم دچار دل‌شکستگی، سرخوردگی و انزوا طلبی می‌گردد. از همین جاست که ادبیات و هنر مردم تحت حکومت دولت‌های کودتایی، سرشار از حس اندوه و حسرت است. برای نمونه به موج ادبیات درد اندود بعد از کودتای بیست و هشتم مرداد 1332 در ایران و سروده‌های دردمدارانه پابلو نرودا شاعر شیلیایی بعد از کودتای 1973 در شیلی اشاره کرد.
 
 
تاریخ سیاه کودتاها

دانشمندان علوم سیاسی، جوامع دارای حکومت‌های اقتدارگرا و دیکتاتوری را بهترین مکان برای رشد و زایش کودتا می‌دانند؛ از همین جاست که در تاریخ جهان بیشتر کودتاها در جوامع این‌چنینی که حضور مردم در ساختارهای سیاسی بسیار محدود است، روی می‌دهد.
تمامی کودتاها در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی انجام پذیرفته است! این خود دلیلی است بر مطالبی که در بالا گذشت. اما برخی از مشهورترین کودتاهای جهان عبارتند از:
 
_کودتای سیاه
کودتای سوم اوت 1292شمسی در ایران توسط سید ضیاءالدین طباطبایی و کلنل رضاخان میر پنج(رضاخان پهلوی) علیه حکومت قاجاریه.
 
_کودتای28 مرداد 1332
کودتایی که طی آن گروه‌های ارتش شاهنشاهی بر ضد دولت ملی دکتر محمد مصدق دست به کودتا زدند و دولت مصدق را سرنگون کردند. طی این کودتا گروه‌های اجتماعی طرفدار دولت ملی، توسط اوباش خیابانی دست نشانده و مزدور سرکوب شدند. این کودتا باعث بازگشت محمد رضا پهلوی به کشور شد و موجب استحکام نظام سلطنتی در ایران گشت. طی این کودتا سرلشکر زاهدی به نخست وزیری انتخاب شد. دولت او سر فصل دورانی اختناق آمیز و سیاه در ایران گشت.
 
_کودتای 1973 شیلی
 
در انتخابات ریاست جمهوری 1970شیلی، سالوادور آلنده با تفاوت بسیار کمی بیشترین مقدار آرا را به دست آورد و برای انتخاب شدنش نیاز به یک رأی اضافی از طرف مجلس ملی شیلی داشت. بر طبق قانون اساسی شیلی، این رأی باعث منصوب شدن آلنده به پست رئیس‌ جمهوری شیلی شد. بخش‌های مختلفی از جامعهٔ شیلی و هم‌چنین ایالات متحده آمریکا، به رئیس جمهور شدن آلنده اعتراض داشتند. آمریکا به ‌همین دلیل فشار اقتصادی و دیپلماتیک زیادی روی دولت شیلی آورد. در 11 سپتامبر، 1973 ارتش با همراهی سازمان سیا، سالوادور آلنده را برکنار کرد. آلنده در این کودتا، به همراه نزدیک به سه هزار نفر از یارانش کشته شد و آگوستو پینوشه قدرت را در دست گرفت.
 
_کودتای 2009 هندوراس

در سحرگاه 28 ژوئن2009(1388/4/7و تقریبا دو ساعت پیش از شروع همه‌پرسی پیرامون تشکیل یک مجلس موسسان با هدف اصلاح قانون اساسی این کشور، کودتاچیان با استفاده از 200 سرباز آموزش دیده اقدام به حمله به کاخ ریاست جمهوری واقع در تگوسیگالپا کردند و خوزه مانوئل زلایا، رئیس جمهور هندوراس را که در خواب بود، ربوده و از طریق هواپیما راهی پایگاهی نظامی در کاستاریکا کردند.
همه‌پرسی مذکور به منظور گرفتن نظر مردم هندوراس پیرامون تشکیل یک مجلس موسسان با هدف اصلاح قانون اساسی این کشور که راه را برای انتخاب یک نامزد ریاست جمهوری، برای بیش از دو دوره متوالی، هموار می‌کرد، بود. منتقدان، مانوئل زلایا را متهم می‌کنند که او با این کار قصد داشت قانون محدودیت انتخاب مجدد رییس جمهوری را از قانون اساسی حذف کند و راه خود را برای انتخاب دوباره خود به مقام ریاست جمهوری هموار کند. تصمیم به برگزاری همه‌پرسی توسط دادگاه عالی هندوراس و کنگرهٔ این کشور غیرقانونی اعلام شد و ارتش هندوراس هم با آن مخالفت کرد. بعد از اینکه خوزه مانوئل زلایا بر ادامه روند برگزاری همه‌پرسی اصرار کرد، کنگره هندوراس با حمایت دادگاه عالی این کشور او را به دلیل نقض مکرر قانون اساسی، از سمت خود برکنار کرد.
 
 
کودتای2013 مصر

در ژوئن 2013 و در سالگرد تحلیف محمد مرسی، نخستین رئیس جمهور انقلاب 2011 مصر، موج جدیدی از اعتراضات در این کشور علیه دولت جدید شکل گرفت. مخالفان که در رأس آن‌ها محمد البرادعی قرار داشت، خواهان کناره گیری محمد مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زود هنگام در مصر بودند. با شدت گرفتن اعتراضات وزرای کشور، امور خارجه، دفاع، محیط زیست، گردشگری، دادگستری و برنامه ریزی مصر و همچنین نخست وزیر دولت مرسی، یکی پس از دیگری استعفا کردند.
در عین حال که مخالفان محمد مرسی در میدان تحریر قاهره تجمع نموده‌اند، حامیان وی نیز در حوالی مسجد رابعه عدویه به شعار دادن در حمایت از رئیس جمهور پرداختند. با وجودی که محمد مرسی از ضعف‌های دولت نوپا سخن گفته و از مردم عذرخواهی کرده است، اما اعتراضات همچنان رو به گسترش است. ارتش نیز برای طرفین ضرب الاجل تعیین کرده که اگر به اختلافات پایان ندهند، وارد عمل خواهد شد. مرسی اظهارات ارتش را در این مورد غیرقانونی دانست. نهایتاً شدت اعتراضات موجب شد تا در شبانگاه 3 ژوئیه 2013 ارتش مصر محمد مرسی را از قدرت برکنار کرده و عدلی منصور، رئیس دادگاه قانون اساسی مصر به عنوان رئیس جمهور موقت تعیین کرد.
در اعتراض به این کودتا، گروه‌های مختلفی از مردم اعتصاب کرده و به خیابان ها آمدند که با واکنش خشونت آمیز ارتش تعداد بسیاری از مردم به خاک و خون کشیده شدند.
 
 
نتیجه

کودتا گر چه چون بیماری‌ای سیاسی و اجتماعی در جوامع غیر دموکراتیک پدیده‌ای اجتناب ناپذیر است، اما با حرکت به سمت مردم سالاری و قدرت بخشی به گروه‌های سیاسی مردم نهاد، می‌توان برای همیشه این بیماری مهلک اجتماعی و سیاسی را ریشه کن کرد.
 
/979/702/ر
 
 
منابع
_دانش نامه سیاسی_داریوش آشوری
دانش نامه روابط بین الملل و سیاست جهان-مارتین گریفیتیس/علیرضا طیب
 

هادی شاملو

ارسال نظرات