از معرة النعمان تا فلورانس

این روزها در تقویم میلادی، مطابق است با سالمرگ یکی از ادبا و متألهین بزرگ مغرب زمین و جهان، ادیب و شاعر ایتالیایی، دانته آلیگیری. دانته صاحب کتاب مهم "کمدی الهی" است؛ کتابی که برای نویسنده خود جایگاه رفیعی در تاریخ ادب و فرهنگ جهانی به بار آورد. کمدی الهی، شرح معراج و سفر خیالی نویسنده است در عوالم دوزخ، برزخ و بهشت.(1) اما نکتهای که ما را به نوشتن این مقاله واداشت، وامداری روشن کمدی الهی، به میراث علمی و ادبی مسلمین و استفاده صریح دانته از "رسالة الغفران" فیلسوف و ادیب بزرگ اسلامی "ابوالعلاء معری" است.
در چرایی این نوشتار
شاید برای خواننده این مقاله این سؤال پیش بیاید که لزوم پرداختن به این موضوعات و انجام این تطبیق پیرامون این دو کتاب چیست و چه فایدهای در بر دارد؟ تاریخ علم جهان، نشانگر این واقعیت است که میراث علمی، ادبی و هنری بشری با مساعی نوع انسانی به وجود آمده و اقوام و ملل مختلف در بنای کاخ رفیع علم و ادب جهانی، شرکت داشتهاند و سهم آنان در بنای آن، تا حدودی روشن است. در پاسخ به این سؤال و سؤالاتی از این دست باید به موارد ذیل به اختصار اشاره کرد:
الف) کار تطبیقی و علمی برای یافتن ریشههای فکری یک جهاننگری خاص و یا یک کتاب، عملی است که خالی از فایده نیست؛ اول اینکه: کنش علمی هر چند خالی از فایده عملی باشد، خود، مطلوب بالذات است؛ مخصوصا در دایره جهاننگری اسلامی که کنش علمی از مطلوبترین و پرفایدهترین افعال بشری به شمار میآید و متون دینی اسلامی سرشار از سفارشات اولیای این دین بزرگ، به کوشش و مساعی در راه علم و علم آموزی است.(2) ثانیا: کارهای تطبیقی از این دست، باعث روشن شدن خط سیر علوم، ریشههای یک فکر و آسان یاب شدن تفسیر و فهم یک متن میگردد. ثالثا این عمل باعث فربه شدن میراث علمی و ادبی بشری میگردد و نمونه بارز تولید و گسترش علم است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم این است که در روزگار ما آنچه که به حق مایه سنجش عیار خدمت و جایگاه یک تمدن در تاریخ بشری است، نحوه برخورد آن تمدن با مواریث علمی و ادبی جهانی دیگر ملل است و بحثهای تطبیقی این مهم را به روشنی به انجام میرساند.
مرحوم شهید مطهری(ره) در باب این مطلب اخیر، در فصل کتابسوزی ایران و مصر در کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" اینچنین میگوید: «چند سال پیش در مؤسسه اسلامی حسینیه ارشاد، سخنرانی ایراد کردم که عنوانش کتابسوزی اسکندریه بود و بیپایگی آن را روشن کردم. یادم هست که بعد از پایان آن سخنرانیها، از مؤمن مقدسی نامهای دریافت کردم به این مضمون که تو چه داعیهای داری که که دروغ بودن این قضیه را اثبات کنی؟ بگذار اگر دروغ هم هست، مردم بگویند؛ زیرا دروغی است به مصلحت و تبلیغی است علیه عمر بن الخطاب و عمرو بن العاص.
این مؤمن مقدس گمان کرده بود که این همه بوق و کرنا که از اروپا تا هند را پر کرده است، کتابها در اطرافش مینویسند و برای آنکه مسلم و قطعی تلقی شود، در کتب منطق و فلسفه و سؤالات امتحانیه آن را میگنجانند، قربة الی الله و برای خدمت به عالم تشیع است. این اشخاص نمیدانند که در جوی که این مسائل مطرح میشود، مسأله اسلام مطرح است و بس و نمیدانند که در جهان امروز، سلاح مؤثر علیه یک کیش و آیین، بحثهای کلامی و استدلالهای منطقی ذهنی نیست؛ در جهان امروز طرح طرز برخورد پیروان یک دین و آیین در جریان تاریخ، با مظاهر فرهنگ و تمدن، مؤثرترین سلاح له یا علیه آن کیش و آن آیین است».(3) و از همین جاست که پرداختن به تاریخ علوم و مباحث تطبیقی بین تمدنی برای روشن شدن جایگاه علم پرور دین اسلام لازم است.
ب) تاریخ علم بشری پس از سلطه کامل نگاه مدرن و غربی به آن، دچار انحراف و کژیهایی در روایتهای تاریخی خود شد. چه اینکه قوم پیروز و غالب به تحریف جایگاه اقوام و ملل دیگر و کتمان نقش آنان در ساختمان علم بشری دست زدند. هر چند این نحو برخورد در دانشمندان غربی مخالفان بسیاری دارد، اما در برههای از زمان، گفتمان غالبی بوده است. یکی از مؤثرترین تمدنهایی که تمدن امروز غرب شدیدا به آن مدیون است، تمدن اسلامی است؛ چه تمدن اسلامی در دوران تاریک قرون میانه اروپا و غرب، مواریث علمی بشری را جذب و رشد داد و با انتقال این میراث در دوران نوزادیش بود که اروپا توانست رشد علمی خود را شروع نماید؛ این دین بزرگ خود مهمترین دلیل برای کتمان نقش تمدن اسلامی توسط تمدن نوخاسته و پر غرور مدرن بود؛ هر چند در این میان نقش اختلافات مذهبی و دینی را نمی توان نادیده انگاشت.
این نادیده انگاشتن وامداری غرب مدرن به علم و تمدن اسلامی و نگاه مغرضانه به تاریخ بود که برخی از مورخین علم غربی را به اعتراض واداشت. برای مثال میتوان از "جورج سارتون" در کتاب "مقدمهای بر تاریخ علم" نام برد.(4) اما به طور قطع مهمترین کتاب در اعتراض به این تحریف را میتوان کتاب "خورشید الله بر فراز مغرب زمین" خانم "دکتر زیگرید هونکه" آلمانی دانست. او در مقدمه روشنگر خود در این باب میگوید: «با وجود اینکه دنیای اسلام هزار و سیصد سال است پیش روی اروپا قرار دارد؛ اما اطلاعات اروپاییان در این باب کمتر از اطلاعاتشان از بعضی تمدنها و ملتهای انحطاط یافته است و آن مقدار اطلاعات قلیلی هم که دارند اکثرا غلط است... . این گناه به گردن آن نوع تاریخ نویسی غربی است که در اروپا صدها سال، با احتمالات به غلط رهبری شدهای که در بین مسیحیان رایج بود، شمایلش را ناموزون کرده، کارهای عظیم تمدن اسلامی را خفیف جلوه داده و جعل نموده است و همچنان از بیان حقایق دم فرو بسته است. حتی تاریخ نویسان جدید هم به این تاکتیک خفیف کردن و کوچک جلوه دادن و توطئه سکوت ادامه دادهاند».(5)
وی در ادامه میگوید: «برای آنها نه اروپای قبل از قرون وسطی ارزش توجه کردن داشت و نه آنچه هم زمان با قرون وسطای اروپا در جاهای دیگر جهان به وقوع پیوست. ولی کسی سخنی به میان نمیآورد که در این مدت(قرون وسطی) نزدیکترین همسایه اروپا، یعنی مسلمانان، در مدت هشتصد سال پیشرو جهان متمدن بودهاند.(6)
خانم هونکه در انتها میگوید: «دستهای زیادی فرش تمدن را میبافند. همه اینان توانایی خود را در آن مینهند و همگی استحقاق سپاسگزاری و قدردانی دارند».(7)
حال میخواهیم گوشهای از این فرش تمدنی را مورد مداقه قرار دهیم. گوشهای که یکی از بزرگترین کتابهای ادبی و الهی مغرب زمین یعنی کمدی الهی به روشنی تحت تإثیر رساله یک دانشمند و ادیب مسلمان نابینای شامی است. دانشمندی که در روزگار ما -متإسفانه- موجوداتی ضد بشر و فرهنگ در سوریه، آرامگاه او را ویران کردند و قبر او و "حجر بن عدی" صحابی بزرگوار پیامبر(ص) را نبش کردند.
دانته و کمدی الهی
دانته آلیگیری در ماه مه سال 1265 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. عصر دانته روزگار به سرآمدن قرون تاریک وسطی و طلیعه نوزایی و رنسانس بود و کتاب او نقشی مهم در این نوزایی تمدنی ایفا کرد. جنگهای صلیبی بین مسیحیان و مسلمین از دیگر حوادث روزگار دانته بود که بازتاب آنرا در کمدی الهی میتوان دید؛ آنجا که دانته دانشمندان اسلامی را در طبقه اول دوزخ جای میدهد!(8)
کتاب کمدی الهی یکی از بزرگترین کتابهای ادبی جهان است که جزء چند اثر بزرگ تاریخ ادب جهانی به شمار رفته است. این کتاب شاهکار ادبیات ایتالیا و معیار زبانی آن به شمار میرود. این اثر ادبی و الهیاتی به گونهای است که "کارلایل" آنرا زاده ده قرن خاموشی مسیحیت میداند. این کتاب سفرنامه خیالی مؤلف است به عوالم دیگر و شرح رویدادها و عاقبت انسانهای صالح و طالح. «اشعار فلسفی کتاب ترکیبی است از جریان اندیشهای خاص با بیانی بسیار درخشان در وجود فردی مؤمن و شاعر. دانته در مرکز دنیایی خیالانگیز قرار گرفته که با تناسب و خوش آهنگی خاص، عالم شاعرانه و عالم الهی و دنیای محسوس و مافوق محسوس را به هم میپیوندد.(9) دانته کمدی الهی را در حدود 1307 تا 1321 میلادی سروده است.
ابوالعلاء معری و رسالة الغفران
ابولعلاء در سال 449 هجری قمری در "معرة النعمان" شام(سوریه امروزی) به دنیا آمد. در کودکی به دلیل بیماری آبله دچار نابینایی شد و همین نابینایی از او شخصیتی خاص و دارای روحیاتی عجیب و شگفتانگیز ساخت. او شخصیتی بلند همت و دارای هوشی سرشار بود. معری در طلب علم به شهرهای متعددی سفر کرد و زمانی که از بیماری مادرش با خبر شد، به معرة بازگشت؛ اما هنگامی به آنجا رسید که مادرش از دنیا رفته بود! این حادثه تأثیر عمیقی بر روح حساس معری گذاشت و وی را به عزلت و گوشه نشینی کشید.
حاصل این گوشه نشینی آثار بزرگ ادبی بود که از عمقی فلسفی برخوردار بودند؛ از همین رو معری را «فیلسوف شعراء» میخوانند.(10) حکیم ناصر خسرو در سفرنامه خود، داستان دیدارش با فیلسوف معرة را نقل مینماید و او را به زهد و علم میستاید.(11)
یکی از آثار مهم معری "رسالة الغفران" است. او این رساله را در جواب نامه "ابن قارح" نوشت. ابن قارح در این رساله سؤالات متعددی از معری پرسیده و او را به "زندقه" متهم کرده بود. معری در این رساله در دو بخش به سؤالات ابن قارح پاسخ داده بود. در بخش اول معری به صورت تمثیلی و داستانی ابن قارح را چونان مسافری به سفر جهانهای دیگر میبرد که در طی آن ابن قارح از حال بهشت، دوزخ و برزخ آگاهی مییابد و بسیاری از کسانی را که در دنیا آنان را جهنمی میپنداشت، متنعم در نعیم بهشتی میبیند و معری را نیز به خاطر کفاره تهمت خود به او بخشیده شده و رها یافته از دوزخ میبیند. معری در این رساله از غفران و رحمت الهی سخن میگوید و معیار سعادت و شقاوت افراد را حکم الهی میداند، نه قضاوت بندگان. رسالة الغفران نماد بارزی از قوه خیال و پایگاه فلسفی و ادبی والای پیر معره، در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی دارد.
نتیجه گیری
از مقایسه فصول و چگونگی ترتیب منازل و حوادث، نزدیکی بسیار روشنی بین کتاب شاعر معره و کمدی الهی دیده میشود؛ آنچنان که در کمدی الهی رسوخ الهیات اسلامی و معارف قرآنی از مجرای کتاب معری به وضوح دیده میشود. این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری به گونه ای است که بسیاری از مورخین علم به آن اشاره کرده اند. برای مثال جورج سارتون در این باب میگوید: «امکان دارد طرح کلی کمدی الهی و بسیاری از جزئیات ان از سرمشقهای اسلامی به او الهام شده باشد».(12) سارتون بهترین سرمشق را الهام از معراج نبی مکرم اسلام(ص) میداند و سپس ادامه میدهد: «سابقه دیگر رسالة الغفران تألیف ابولعلاء معری شامی، در حدود 1031میلادی بود... این کتاب یک کمدی آسمانی واقعی است...».(13) وی در ادامه میگوید: «میگوئل پالاسیوس در سال 1919 شرح کاملی از مشابهتهای میان کمدی و آثار مختلف عربی منتشر کرد».(14)
از آنچه گذشت تأثیر میراث ادبی اسلامی بر یکی از بزرگترین آثار ادبی مغرب زمین روشن شد. این مختصر بر آن نیست که این وامداری را دستمایه کوچک شمردن یکی و قدر نهادن بر دیگری قرار دهد و به دیگر سخن مبنای آن "تجویزی" نیست، بلکه هدفش روشن ساختن یک حادثه و روایت آن است و این حادثه چیزی نیست جز درخشش و جلوه معارف و تمدن اسلامی در دورهای طولانی از تاریخ بشری و استفاضه دیگر تمدنها از آن.
یادداشتها
1- ن.ک: کمدی الهی دانته
2- ن.ک:کافی، کتاب فضل علم و هچنین کتاب العلم فیض کاشانی
3- خدمات متقابل اسلام وایران، ص305 و 306
4- مقدمه بر تاریخ علم، ج1،مقدمه
5- فرهنگ اسلام در اروپا، ص35
6- همان، ص35
7- همان، ص38
8- کمدی الهی، جلد 1، ص 134
9- فرهنگ ادبیات جهان، ص 479
10- تاریخ الادب العربی، ص 678
11- ن.ک: سفرنامه ناصر خسرو
12- مقدمه بر تاریخ علم، ص 2603
13-همان، ص2604
14-همان، ص 2604
منابع
1- کمدی الهی دانته،ترجمه ش شفا
2- فرهنگ ادبیات جهان، زهرا خانلری
3- مقدمه بر تاریخ علم، جرج سارتون - ترجمه غ صدری افشار
4- فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه م رهبانی
5- تاریخ الادب العربی، حناالفاخوری
6- سیری در بزرگترین کتابهای جهان، حسن شهباز
7- رسالة الغفران معری، ترجمه عبدالمحمد آیتی
8- خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری
9-سفر نامه ناصر خسرو، تصحیح محمد دبیرسیاقی
هادی شاملو علی آبادی
/979/701/ر