صیغ العقود و الایقاعات

رساله صیغ العقود و الایقاعات که درباره عقود و ایقاعات و احکام آن است، توسط مرحوم ملا محمد یوسف استرآبادی از کلمات و عبارات فقهاء جمعآوری شده و به نظر مبارک مرحوم شیخ رسانده شده است. ایشان نیز عمل به آن را تجویز فرمودهاند. در این رساله علاوه بر آنکه نحوه اجرای صیغ عقود و ایقاعات به طور مبسوط بیان شده است، احکام عقود و اقسام حلال و حرام از بیع و غیر آن نیز بیان گردیده است. به عنوان مثال در عقد بیع در مورد بیع ربوی و تجارت حرام و مکروه نیز بحث شده است. این رساله به زبان فارسی و در اواسط قرن سیزدهم هجری تألیف شده است.
ساختار کتاب
رساله متشکل از بیست و سه مقصد و یک خاتمه میباشد که حتیالامکان به اجمال از آنها اشاره میکنیم.
گزارش محتوا
مقصد اول/مقدمه
شیخ خود مقدمهای کوتاه بر کتاب دارد که در آن ضمن تجلیل از مرحوم استرآبادی، عمل بر محتوای آن را به جمیع مؤمنین و مقدلین خود جایز شمرده است. مقصد اول درباره بیع است که خود از نوزده فصل تشکیل شده است. ابتدا، بیع به لحاظ نقد و نسیه بودن به چهار قسم تقسیم شده، سپس تقسیمی راجع به مساوی بودن ثمن و مثمن که همان بیع ربوی و غیرربوی است. تقسیمات دیگری نیز هست که بدان اشاره شده است. در فصل اول این مقصد، به قصد انشاء بودن، عقود را یادآوری میکند و میفرماید قصد اخبار، باعث فساد بیع خواهد بود و بیع نقد هم به چهار قسم کلی به کلی، جزئی به جزئی، کلی به جزئی و جزئی به کلی تقسیم میگردد. بیع نسیه، بیع سلف، بیع کالی به کالی، بیع مرابحه، بیع تولیه، و بیع مواضعه و... از دیگر اقسام بیع هستند که در این مقصد بدانها پرداخته شده است.
مقصد دوم/قرض
دومین مقصد رساله در بیان احکام ضروریّه دِین و قرض میباشد که از سیزده امر تشکیل یافته است. امر اوّل اشاره به ثواب قرض دادن است که طبق حدیثی ثواب قرض دادن، هجده برابر میگردد؛ با آنکه ثواب صدقه ده برابر است. جایز بودن عقد قرض، عدم اشتراط منفعت در قرض، مثلی یا قیمی بودن مورد قرض و... دیگر امور این مقصد میباشند.
مقصد سوم/رهن
این مقصد درباره رهن است که دربارهاش میفرماید: رهن عبارتست از وثیقهای که در صورت عدم توانایی پرداخت دین از مدیون، از آن وثیقه استیفاءِ حق میگردد. رهن هم عقدی است لازم، از سوی راهن. ایجاب و قبول نیز در آن شرط میباشد. نکاتی نیز درباره رهن گفتته شده، از جمله اینکه مالک حق ندارد جاریه مرهونه را وطی کند و... .
مقصد چهارم/صلح
این مقصد درباره صلح است که به قول مؤلف، عبارتست از سازش دو نفر یا بیشتر که عقدی لازم میباشد. نکته حائز اهمیت درباره صلح آن است که این عقد، عقدی است مستقل و تابع عقدی از عقود نبوده، امّا افاده فائده عقود پنجگانه را دارد که عبارتند از بیع که فائده صلح بدان مترتب میشود، اجاره، فائده ابراء و حطیطه، فائده هبه و فائده عاریه.
مقصد پنجم/ضمان
در عقد ضمان است. مؤلف درباره ضمان میگوید: بدان که ضمانت عبارتست از اینکه کسی بر ذمه بگیرد مالی را که بر ذمّه دیگری باشد؛ اگر چه آن دیگری راضی نباشد. مکلف بودن و تصرف در اموال داشتن، یعنی سفیه و امثال آن نبودن. نبود مالک نیز در ضمانت شرط است. در ضمانت یکی دیگر از شروط آن است که مضمونله یعنی طلبکار به ضمانت آن شخص راضی باشد؛ چنانچه لزوم ضمان مشروط است به اینکه آن ضامن مالدار باشد یا اینکه طلبکار، عالم باشد به فقر ضامن هنگام ضمانت.
مقصد ششم/حواله
این مقصد مربوط به حواله بوده که عبارتست از انتقال مالی از ذمّه یک شخص به ذمّه شخص دیگر تا ذمّهاش مشغول باشد به مثل آن مال به حسب جنس و وصف. اگر چه غیر نقد باشد و حواله بر کسی که بریء الذمّه باشد، در آن اختلاف گردیده که به قول شیخ اصح جواز است. وجوب پذیرفتن حواله و عدم آن، علم به اعسار حواله کننده و طریق فسخ حواله، از دیگر مطالب مطرح شده در این مقصد میباشند.
مقصد هفتم/کفالت
مقصد هفتم راجع به کفالت است که عبارتست از تعهد به نفس کسی که بر او حقی باشد، اگر چه آن حق مجرد حضور به مجلس حاکم شرع باشد. به عبارت دیگر کفالت عبارتست از ملتزم شدن کسی به حاضر ساختن شخصی، در هر وقتی که طلبکار بخواهد. در این عقد رضایت کفیل و طلبکار شرط است؛ امّا رضایت مدیون شرط نمیباشد.
مقصد هشتم/ودیعه
این مقصد هم درباره ودیعه است که عقدی جایز بوده و فائدهاش استنابه در حفظ میباشد. در تحقق این عقد ایجاب و قبول شرط بوده، اما چون عقد ودیعه عقدی جایز است، ایجابش با هر لفظی که بدان دلالت کند صحیح خواهد بود.
مقصد نهم/عاریه
مقصد نهم راجع به عاریه بوده که آن هم مانند ودیعه عقدی جایز است. از طرفین ثمره این عقد هم جواز تصرف در عین است به منتفع شدن مطلق از آن و یا در مدّت معیّنه با بقاء عین؛ پس برای این عقد هم لفظ خاصی متعیّن نمیباشد.
مقصد دهم/عقد صحابه
دهمین مقصد رساله در عقد صحابه است که به لحاظ لغوی به مال قرار داده شده در مقابل عمل اطلاق میشود. به لحاظ شرعی هم عقدی است جایز الطرفین که ثمرهاش مستحق شدن عامل است در مقابل عمل محلّل مقصود مال مجعول را یا مقدر شرعی یا عرفی از مال را، در وقتی که تعیین و تشخیص مقدار نشده باشد.
مقصد یازدهم/اجاره
اجاره عنوان این مقصد است که به معنی تملیک منفعت معلومه به عوض معلوم میباشد که عقدی است لازم از هر دو طرف. این عقد به وسیله اماله باطل میگردد و اما به سبب بیع و عتق و ارتداد نیز باطل نمیشود. بنا به نظر مؤلف، اقوی آن است که با موت هر یک از موجر و مستأجر نیز باطل نمیگردد. چهار دلیل برای بطلانش گفته شده که در کتاب آمده است.
مقصد دوازدهم/مزارعه
این مقصد مربوط به مزارعه است که تعریفش معاملهای است که بر زمین تعلق میگیرد؛ به این صورت که زراعت انجام شده بر روی زمین، بین شخص عامل و مالک تقسیم میشود. فرقی ندارد که بذر و زمین و مانند آنها مشترک بین عامل و معامله کننده باشد یا نباشد؛ اما مشاع بودنِ حاصل، شرط میباشد.
مقصد سیزدهم/مساقات
مساقات عنوان مقصد سیزدهم است که عبارتست از معامله پرداخت که در عوض عمل عامل، سهمی از حاصل برای عامل میباشد. مساقات نیز عقدش لازم بوده و با اماله باطل میگردد؛ اما با موت در صورتی که مباشرت شرط نباشد، باطل نخواهد بود. در صیغه مساقات هم گفته شده که مالک باید لفظ ایجاب را به این صورت ادا کند: «ساقیتک هذا البستان لتعمل فیه مدّة سنة علی أنّ لک ثمرته».
مقصد چهاردهم/شرکت
این مقصد درباره شرکت است که از پنج مطلب تشکیل یافته است. در تعریف شرکت گفتهاند: شرکت عبارت است از اجتماع حق دو مالک یا بیشتر در مالی یا منفعتی بر سبیل اشاعه. ایجاب و قبول نیز به این صورت است: ایجاب «اشرکتک فی مالی الذی هنا»؛ دیگری هم میگوید: «قلبتُ الشرکة لنفسی».
مطلب اول در شرکت جایز بودن عقد شرکت را میرساند. مطلب دوم این است که شرکت گاهی اختیاری است و گاهی اضطراری. مطلب سوم آنکه شرکت عملی و بدنی باطل است. مطلب چهارم اینکه هر وقتی یکی از شرکاء بخواهد که مال را تقسیم کنند، طرف دیگر باید قبول کند. مطلب پنجم هم اینکه، شریکی که اجازه دارد در مال تصرف کند، در صورت تلف شدن مال، ضامن نخواهد بود.
مقصد پانزدهم/مضاربه
پانزدهمین مقصد در قراض و مضاربه است که این نیز از شش مطلب تشکیل یافته است. مطلب اول در تعریف مضاربه است که گفته شده عبارتست از اینکه شخصی مالی را بدهد به غیر که معامله کند، به این طریق که در نفع با هم شریک باشند به مقدار سهم معین. جایز بودن عقد مضاربه هم دومین مطلب این مقصد است. مطلب سوم آن که مضاربه با مرگ عامل یا مالک یا جنون هر یک و یا سفاهت هر کدام، باطل میگردد. مطلب چهارم آن که به محض مشخص شدن سود معامله، عامل مالک سهم خود میشود؛ اگر چه آن سود نقد نباشد. مطلب پنجم: اگر عامل پدر خود را بخرد و سود کند، به مقدار سهم او پدر آزاد میشود. مطلب ششم مربوط به مرگ عاملی است که مال چند نفر نزد اوست. در اینجا چند صورت متصور است که مشروحش در کتاب آمده است.
مقصد شانزدهم/وکالت
این مقصد در وکالت است که عبارت از نائب کردن شخصی، دیگری را در مال یا حال که تسلط بر آن دارد. در حال حیات در تصرف کردن در آن منجز بودن وکالت از شروط آن میباشد؛ بدین معنا که نمیشود وکالت را معلق به چیزی کرد.
مقصد هفدهم/مسابقه
این مقصد مربوط به سبق و رمایه میباشد که به قول مؤلف بنابر اصحّ، عقدی است لازم که مشروع شده جهت استعداد از برای ممارست و مهارت در قتال در وقت جهاد. در نتیجه تمام چیزهایی که در عقود لازمه لحاظ شده، در اینجا هم ملحوظ میباشند.
مقصد هجدهم/وقف
در وقف است که به معنی حبس کردن عین و آزاد کردن منفعت است. در این عقد اجراء صیغه صریح، شرط میباشد.
مقصد نوزدهم/سکنی
این مقصد به نام سکنی، رقبی و عمری نامیده شده که در اولی اسکان معتبر بوده، در دوتای دیگری معتبر نمیباشد. برای توضیح بیشتر لازم است به کتاب مراجعه شود.
مقصد بیستم/وصیت
این مقصد در وصیت است که از شش امر تشکیل یافته است. امر اول در تعریف وصیت است که عبارت از تملیک عین یا منفعت به غیر، بعد از وفات موصی. مؤلف در ضمن همین امر، به فضیلت وصیت و احادیث مربوط به آن نیز اشاره کرده است.
مقصد بیست و یکم/نکاح
این مقصد مربوط به عقد نکاح است که از یک مقدمه و چهار مطلب تشکیل یافته است. مطلب اول در نکاح دائم، دوم در نکاح متعه، سوم در صورت اجراء یک نفر ایجاب و قبول را با هم و مطلب چهارم در جواز قرار دادن عتق کنیز، به عنوان مهریه وی میباشد.
مقصد بیست و دوم/طلاق
این مقصد در طلاق است که سه صورت طلاق رجعی، خلع و مبارات در آن توضیح داده شدهاند.
مقصد بیست و سوم/ظهار و...
آخرین مقصد کتاب مربوط به چند امر ظهار، ایلا، لعان، عتق، صیغه قسم و نذر، صیغه اخذ به شفعه و... میباشد.
خاتمه کتاب هم در خطب نکاح میباشد.
975/502ب/ر