رییس دانشگاه مذاهب اسلامی:
در فقه پویا نباید عناصر پایهای روش آسیب ببیند
خبرگزاری رسا ـ رییس دانشگاه مذاهب اسلامی گفت: رفتن به سمت منابع مادامی که شناختی از موضوع وجود ندارد، یک رفتن بیهدف، بیخاصیت و مشمول خطاهای بسیار است. لذا مراجعه به دانشهای جدید به عنوان بخشی از روش فقهی و البته برای شناخت موضوع، لازم است.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رییس دانشگاه مذاهب اسلامی در تبیین معنای فقه پویا گفت: از علوم در بعد روش می توان در فقه بهره جست و اگر مراجعات به دانشهای امروزی صورت نگیرد ما آنچه را که به عنوان صورت نهایی از موضوع در ذهنمان به عنوان فقیه جای میدهیم یک شناخت گاه کاملا غلط یا ناقص و یا عوامانه خواهد بود.
حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره فقه پویا گفت: پویایی یک صفت است به این معنا که فقه باید پویایی داشته باشد و از رکود و خمودگی به دور باشد و به سمت جلو متناسب با زمان و نیازهایی که در گذر و بستر زمان پدید میآیند به پیش برود و در دامنههای مسائل خود و به تبع در جهت تنقیح یافتگی هرچه بیشتر روش خود حرکت کند.
وی افزود: شاید برخی خاستگاه و جایگاه این پویش را در روش فقه ببینند به این معنی که آنچه موجب پویایی می شود روش است و به تبع مسائل علم فقه و رویکردهای آن تغییر پیدا میکند، اما برخی که چنین برداشتی دارند یک پویای مطلق را برای روش منظور می دارند به این معنا که اگر روش تماما تغییر یافت باید چنین امری به اقتضای پویش صورت گیرد که این نگاه از دو جهت محل نقد است یکی آنکه اصولا انحصار پویایی در روش امر نادرستی است؛ گاهی علم بر مسائل خود و دامنههای مطالعاتی میافزاید بدون اینکه در روش تغییری پیدا کند یعنی با یک روش ثابت به سمت افزودن دامنه و ورود در مسائل نو در فقه میرویم که این خود یک نوعی از پویش است.
رییس دانشگاه مذاهب اسلامی یادآور شد: دوم آنکه اگر پویش در روش به معنای ارائه یک قرائت باشد و آن پویش مطلق و منتهی به دگرگونی تمام روش باشد، این غیرعلمی است. چون وقتی یک علمی در بستر تاریخ شکل می گیرد آنچه که گذشته و حال و آینده علم را به هم مرتبط می کند، یکی از آنها روش است و اگر روش از ثبات برخوردار نباشد علم وحدت خود را از دست می دهد البته این وقتی است که روش به طور کامل عوض شود و هیچ علمی در جهان اینگونه نیست که روش آن به صورت موجبه کلیه و به صورت کامل عوض شود البته میپذیریم که پاره ای از عناصر روش ممکن است دچار دگرگونی و یا تنقیح یافتگی شود و باید هم بشود اما تصور عوض شدن همه روش به طور کلی به این معناست که وحدت علم دچار دگرگونی شود و آنچه میماند دیگر فقه نیست هرچند که ما بخواهیم به سادگی آن را فقه بخوانیم.
حجتالاسلام والمسلمین مبلغی توضیح داد: همواره قدر متَقَین هایی در روش وجود داند که عقلانی و علمی هستند و در جای خود به ثبت و اثبات رسیده اند منتهی مشکل ما این است که ما قدر متقین ها را نمیشناسیم و آنها را با غیرمتقین ها -یعنی آنها را با بخشی از عناصری که جای گفتگو و تحول بر آنها میرود- مخلوط و ممزوج کردیم بدون اینکه تفکیک و تمایزی بین آنها قائل باشیم در نتیجه از یک نگاه سادهانگارانه و غیرعلمی نسبت به علم فقه برخوردار شده و به چنین خطاهایی دچار میشویم. اصولا یکی از تلاشهایی که باید صورت گیرد این است که آن قدرمتقینهای روشی کشف شود همان روشی که همه دانشمندان علم فقه بر آن اتفاق دارند.
وی تأکید کرد: باید بپذیریم فقه اگر در گذر زمان می خواهد پاسخگو باشد و به حوزه های جدید ورود پیدا کند و در متن جامعه حضور داشته باشد باید برای آن وجه پویایی قائل باشیم، اما اگر این پویایی به پویایی مطلق تفسیر شود و آن هم نسبت به همه روش، این از نادرستترین سخنانی است که نسبت به فقه زده میشود چون عناصری از روش فقه ثابت است و گذشته و حال و آینده را به هم پیوند میدهد و البته عناصری از این روش همواره در طول تاریخ دستخوش تحول بودهاند و امروزه روش فقهی متکاملتر از گذشته است اما هنوز هم بحث تنقیح روش به نقطه پایانی خود نرسیده است و این حرکت ادامه دارد و چه خوب است که روش فقه به صورت عالمانه مورد بحث قرار گیرد و آن پویش ارادی و علمی و به موقع در روش فقه انجام شود بدون اینکه بخواهیم به آن قدر متقین ها و عناصر پایه ای روش آسیبی وارد شود.
رییس دانشگاه مذاهب اسلامی درباره نسبت فقه با علوم جدید گفت: البته این ارتباط یک ارتباط روشی است نه به معنای منبع حکمی. چون منبع حکم در کتاب، سنت، عقل و اجماع انحصار یافته است و نهادن دانشها در جایگاه منابع اشتباه است و اصولابا هویت فقه ناسازگار است و دلایل بسیار بر رد آن وجود دارد. اما از دانشها در دو نقطه باید استفاده شود یکی در تنقیح روش می توان از علومی که به روش می پردازند، استفاده کرد -البته نه ویران کردن و بر کندن فقه که خطای بزرگی است- مثلا علم رجال از مقوله مطالعات تاریخی است و طبیعتا نباید به روش رایج اکتفا کنیم بلکه میتوان از روشهایی که مطالعات تاریخی را سامان میدهند استفاده کنیم یا در اصول میتوان از دانشهای مشابه و هم افق مثلا تحلیل زبانی و یا هرمنوتیک استفاده کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین مبلغی در پایان تأکید کرد: از علوم در بُعد روش می توان در فقه بهره جست و نیز برای دریافت پاسخ فقهی نسبت به موضوعات حتما باید از دانشها استفاده شود به ویژه در مسائل نوپدید و به شدت متحول امروزی که شناخت ماهیت آنها به سادگی میسور نیست و اگر مراجعات به دانشهای امروزی صورت نگیرد ما آنچه را که به عنوان صورت نهایی از موضوع در ذهنمان به عنوان فقیه جای میدهیم یک شناخت گاه کاملا غلط یا ناقص و یا عوامانه میشود. چون ابتدا باید موضوعات را شناخت و بدانید که چه موضوعی را بر روی میز مطالعه فقهی قرار میدهید تا از آن پس، به سمت منابع بروید. رفتن به سمت منابع مادامی که شناختی از موضوع وجود ندارد، یک رفتن بیهدف، بیخاصیت و مشمول خطاهای بسیار است. لذا مراجعه به دانشهای جدید به عنوان بخشی از روش فقهی و البته برای شناخت موضوع، لازم است./9191/د101/ن
ارسال نظرات