تحریم اهرمی تاریخی
تحریم در مکه
نخستین ماجرا، ماجرای شعب ابی طالب است که حجت الاسلام رسول جعفریان آغاز آن را اول محرم سال هفتم بعثت بیان کرده و درباره آن چنین می نویسند:
آنان -به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب که به شعب نیامدند- همگى سخن ابوطالب را پذیرفتند. در این وقت، قریش تصمیم گرفتند تا پیوندهاى اقتصادى، خانوادگى، دوستى و رفت و شد خود را با آنان قطع کنند. در این باره پیمانى نیز نوشتند و عهد بستند تا هیچ گونه صلحى را از بنى هاشم نپذیرند و هیچ گونه رأفت و مراودتى با آنان نکنند، مگر زمانى که آنان، حاضر شوند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را به مشرکان تسلیم کنند تا او را بکشند.
این گزارش نشان مىدهد که هدف اصلى قریش و هم پیمان آنان(کنانىها) در این امر، تحت فشار گذاشتن بنى هاشم براى تسلیم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به آنان بوده است. به این ترتیب تصمیم به رفتن داخل شعب نیز از سوى ابوطالب بوده و هدف عمدهاش حفظ جان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و نشان دادن یکپارچگى بنى عبد المطلب در دفاع از آن حضرت بوده است.»[1]
همان طور که بیان شد، مشرکان برای رسیدن به خواسته خود یعنی انصراف حضرت رسول از دعوت خود یا تسلیم ایشان توسط ابوطالب به آنها، از روش تحریم استفاده کردند؛ ولی به یاری خدا در اثر مقاومت، این روش مشرکان ناکام ماند. نکته مهم دیگر بحث حفظ جان حضرت در داخل شعب است که جناب آیتی این موضوع را چنین بیان کرده است:
«نوشتهاند که: أبوطالب در مدّت گرفتارى بنى هاشم در «شعب» هر شب رسول خدا را مىفرمود که: در بستر خویش بخوابد، تا هر کس در کمین وى باشد او را در آنجا ببیند و چون مردم به خواب مىرفتند، یکى از پسران یا برادران یا عموزادگان خود را مىفرمود تا در جاى رسول خدا مىخوابید و رسول خدا را مىفرمود تا در بستر دیگرى بخوابد.»[2] همین مسئله را در کنار علت رفتن مسلمانان به شعب، حجت السلام جعفریان چنین بیان می کند: «این امر(رفتن به شعب) باید دلیل خاصى داشته باشد. یک دلیل آن این که آنان چارهاى جز رفتن به داخل شعب نداشتند؛ زیرا پس از آن پیمان نمىتوانستند با کسى مراوده و روابطى داشته باشند. اما دلیل مهم تر، مسأله دفاع از جان رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است. در ادامه گزارش بیهقى و نیز عروة بن زبیر آمده است که ابوطالب در شعب، شب ها رسول خدا را در بستر خود مىخوابانید. در وقت خواب خود نیز کسانى از بنى هاشم را در بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مىخوابانید و آن حضرت را به بستر آنان مىفرستاد.»[3]
تحریم در صفین
مورد بعدی، ماجرای بستن آب در جنگ صفین است. در آنجا وقتی لشکریان معاویه به فرات رسیدند، آب را بر لشکریان حضرت علی علیه السلام بستند. در کتاب حیات فکرى و سیاسى ائمه(ع)، به این موضوع چنین پرداخته شده است: «زمانى که سپاه عراق به سپاه شام رسیدند، متوجه شدند که آنان در منطقه مستقر شده و راه سنگفرش را نیز که از میان باتلاق عبور مىکرد، در اختیار خود گرفتهاند. آنها تیراندازان و سوارانى را براى جلوگیرى از رفت و شد عراقیان به شریعه در آنجا مستقر کردهاند.»[4] حضرت امیر علیه السلام بعد از اینکه بر آب مسلط شدند، دستور دادند که سپاه شام را از دسترسی به آب منع نکنند و درست عکس عمل سپاه معاویه، عمل کردند.
تحریم در کربلا
امّا دردناک ترین نمونه، در ماجرای قیام حضرت سیدالشهدا علیه السلام اتفاق افتاد. درباره این واقعه در ارشاد شیخ مفید چنین می خوانیم: «... نامه دیگرى به پسر سعد رسید و دستور داده بود به مجردى که نامه مرا قرائت کردى، میان آب و حسین علیه السلام و یاران او حائل شو و مگذار قطره از آب بیاشامند. چنان چه آنان همین عمل را با عثمان انجام دادند! پسر سعد همان وقت عمرو بن حجاج را با پانصد سوار مأمور ساخت اطراف شریعه فرات را احاطه نمایند و نگذارند قطرهای از آب بیاشامند. این پیشآمد سه روز قبل از شهادت حسین علیه السلام اتفاق افتاد. عبداللَّه ازدى که در ردیف مردم بجیله بود، براى خوش آیند امیر خود با صداى بلند فریاد زد: اى حسین علیه السلام! مىبینى این آب در صفا و گوارائى مانند وسط آسمان است، به خدا قسم قطرهای از آن نخواهى آشامید تا هنگامى که از تشنگى جان تسلیم کنى! حسین علیه السلام که از گفته این نابکار سخت متأثر شده بود، نفرین کرد و فرمود پروردگارا او را تشنه به قتل بیاور و گناهان او را براى همیشه میامرز!»[5]
آن چه که مسئله را غم بارتر می کند، شدید کردن محاصره ای است که از روز هفتم محرم آغاز و تا لحظه شهادت حضرت ادامه پیدا کرد. توصیف ناچیزی از لحظه شهادت طفل شیرخوار امام در "مقتل مقرم"، بیان کننده گوشه ای از شدّت آثار این محاصره ناجوانمردانه است: «... امام علیه السّلام فرزند شیر خوار خود را مىخواهند، زینب(س)، عبداللّه(ابن شهر آشوب در مناقب ج 2، ص 222 ایشان را على اصغر نامیدهاند و سید بن طاووس در اقبال) را مىآورد که مادرش رباب بود، او را بر دامان خود مىنشانند، مىبوسند و مىفرمایند: از رحمت خداوند دور باشند این قوم که جدّت مصطفى صلّى اللّه علیه و آله خصم آنهاست. آنگاه او را نزد لشکریان مىآورد و آب طلب مىکنند؛ حرملة بن کاهل اسدى تیرى مىاندازد و او را ذبح مىکند. حسین علیه السّلام خون او را با دست مىگیرند و به آسمان مىپاشند. امام باقر علیه السّلام مىفرمایند: قطرهاى از خون فرود نیامد. حجّت آل محمّد عجّل اللّه فرجه مىفرمایند: سلام بر عبد الله شیر خوار، تیرخورده شهیدى که به خون غلطان بود؛ خون او به آسمان برده شد و در دامان پدر با تیر ذبح شد! خداوند زننده او حرملة بن کاهل اسدى و یارانش را لعنت کند. آنگاه حسین علیه السّلام فرمودند: آنچه که این بلا را آسان مىکندع این است که جلوى چشم خداوند است، خدایا این از بچّه ناقه صالح کمتر نباشد، خدایا اگر یارى را از ما حبس نمودى، آن را خیر ما قرار ده، انتقام ما را از ظالمین بگیر «6» و بلاهاى این دنیا را ذخیره آخرت قرار بده.»[6]
مهم آن که بحث تحریم نه تنها در هیچ کدام از این وقایع به نفع دشمن نشد، بلکه همیشه نتیجه عکس داشته و وقتی پیشوایان ما به خاطر خدا در برابر ظلم ایستادگی و بر این مصائب صبر کردند، فریاد مظلومیتشان انعکاس بیشتری پیدا نمود و اثر مقاومتشان چندین برابر شد.
تحریم در ایران
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بریده شدن دست استکبار جهانی از منابع و منافع این کشور نیز، تحریم از همان ابتدا به عنوان روشی برای مقابله انتخاب شد و با آغاز جنگ تحمیلی، این موضوع شرایط را برای ملت انقلابی ما سخت تر کرد. امّا مردم ایران با هدایت رهبران دینی، به ائمه اطهار علیهم السّلام اقتدا نموده و با الگوگیری از نهضت عاشورا در مقابل تحریم ها سر فرود نیاوردند.
به عنوان نمونه تنها چند روز پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13آبان 1358، رهبر کاتولیک هاى جهان جهت وساطت برای آزادی گروگان های آمریکایی اسقفی را فرستاد تا با امام دیدار کند. امام(ره) در این دیدار با شجاعتی که ناشی از ایمان کم نظیر ایشان بود، سخنان مهمّی ایراد فرمودند که بازخوانی آن به خصوص در این روزها ضروری می نماید. ایشان در بخشی از سخنانشان فرمودند: «ما نه از اقدام نظامى مى ترسیم و نه از محاصره اقتصادى. براى اینکه ما شیعه یک ائمه اى هستیم که آنها شهادت را استقبال مى کردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال مى کند. فرضاً که آقاى کارتر بتواند نظامى بیاورد اینجا، ما سى و پنج میلیون جمعیت داریم که اینها بسیاریشان، آرزوى شهادت مى کنند. بعد که ما همه شهید شدیم، خودتان با ایران هر کارى مى خواهید بکنید، از این ما نمى ترسیم، ما مرد جنگیم، ما مرد مبارزه هستیم. ما یک ملتى هستیم که به این گرسنگى خوردن ها عادت کرده ایم. اگر بنا باشد که آنها محاصره اقتصادى بکنند، اگر امر دایر بشود بین اینکه آبروى ما حفظ بشود یا شکممان سیر بشود، ما ترجیح مى دهیم که آبرویمان حفظ بشود، شکممان گرسنه باشد.»[7]
همین امور باعث شد تا دشمن که خود را در ابعاد گوناگون ناکام می دیدید، امروزه بر شدّت این تحریم ها بیفزاید و با راه انداختن جنگ روانی از طریق شبکه های ماهواره ای و قلم به دستان مزدور داخلی یا دلسوزان جاهل، این مطلب را القا کند که تحریم ها ایران را فلج کرده و قصد باجگیری از این ملت حسینی را داشته باشد. امّا شکّی نیست که سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام در قالب رهنمودهای حضرت امام و مقام معظم رهبری هم چنان سرلوحه عملکرد ما خواهد بود.
مرتضی احمر