۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۳
کد خبر: ۱۹۴۲۳۳
به مناسبت شهادت امام عسکری علیه‌السلام؛

پییشوای یازدهم، پدر منجی بشریت

خبرگزاری رسا ـ شبکه وکالت در زمان امام عسکری علیه‌السلام نسبت به سایر ائمه علیهم‌السلام پر رنگ‌تر بود؛ چرا که هم تقیّه و خفقان بیشتری بود و هم شیعه بیشتر گسترش یافته بود.
پییشوای یازدهم، پدر منجی بشریت

یازدهمین پیشوای شیعیان، حضرت ابو محمد، امام حسن عسکری علیه‌السلام در سال 232ه.ق به دنیا آمد. بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام هادی علیه‌السلام، در سال 254، در سن 22 سالگی به امامت رسید. شش سال دوران امامت امام عسکری علیه‌السلام بود و بنابر مشهور در هشتم ربیع الاول سال 260، در سن 28 سالگی به واسطه مسمومیتی که از جانب معتمد عباسی علیه‌اللعنة دچار شده بود به شهادت رسید و در خانه خودش در سامرا، در جوار پدر معصومش دفن گردید. این امام همام بعد از حضرت جوادالائمه علیه‌السلام جوان‌ترین امام شیعه به شمار می‌رود.

مادر ایشان بانویی پارسا بود که "حُدَیثه" یا "حُدَیث" نام داشت. "سوسن" هم به او گفته شده و از این جهت که مادر بزرگ حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام بود، به "جده" هم معروف بوده است.

امام علیه‌السلام از آن‌جهت که به دستور خلیفه عباسی در سامرا و در محله عسکر سکونت داشت، عسکری نامیده شده است. مشهورترین لقب دیگر حضرت "زکی" می‌باشد.

امام عسکری علیه‌السلام در دوران کوتاه امامتش با سه تن از خلفای ستمگر بنی عباس، معاصر بود.
1- المعتزّ بالله(252- 255)
2- المهتدی بالله(255 -256)
3- المعتمد بالله(256 - 279)
[سال‌های مذکور، مدت زمان خلافت حاکمان عباسی است]

معتزّ و معتمد پسران متوکل عباسی بودند و مهتدی پسر عموی این‌ها بود. مهتدی در بین خلفای عباسی از حیث عملکرد چیزی شبیه عمر بن عبدالعزیز در بنی امیه بود؛ ولی چون دشمن امام علیه‌السلام و غاصب خلافت بود، قطعاً ظالم به حساب می‌آید.

امام عسکری علیه‌السلام در زمان معتمد به شهادت رسید؛ ولی دو خلیفه قبلی(معتز و مهتدی) هم تصمیم داشتند که امام را به قتل برسانند، ولی هر دوی آن‌ها قبل از این‌که نقشه شومشان را عملی کنند توسط ترکان که نفوذ زیادی در دربار عباسی داشتند و عملاً زمام امور را به دست گرفته بودند، کشته شده و به درک واصل گردیدند.  
 

 

اوضاع سیاسی- اجتماعی عصر امام عسکری علیه‌السلام

 

خلفای عباسی که عملکردی بدتر از بنی امیه داشتند، فشار و محدودیت شدیدی را برای ائمه علیهم‌السلام اعمال می‌کردند. این محدودیت‌ها در عصر امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم‌السلام و به خصوص در زمان امام عسکری علیه‌السلام از همه بیشتر بود. ایشان مجبور بود که هر دوشنبه و هر پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شود.

افزایش محدودیت در زمان امام یازدهم، به دو علت از دو امام دیگر بیشتر بود:

1- ‌در زمان امام عسکری علیه‌السلام شیعه به صورت یک قدرت عظیمی در عراق در آمده بود و همه می‌دانستند که شیعه برای خلفای عباسی هیچ مشروعیتی قائل نیست و امامت الهی را منحصر در فرزندان علی علیه‌السلام می‌داند؛ شخصیت ممتاز این خانواده هم امام حسن عسکری علیه‌السلام بود.

2- خاندان عباسی و پیروان آنان، طبق روایات متواتر می‌دانستند مهدی موعود عجل الله فرجه الشریف که نابود کننده حکومت‌های ظالم است، از نسل امام عسکری علیه‌السلام می‌باشد؛ به همین جهت پیوسته مراقب وضع زندگی امام بودند و در صدد نابودی فرزند حضرت بودند.(1)

 

 

ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف

 

با توجه به گسترش تشیع، از زمان امام جواد علیه‌السلام شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق مختلف اجرا شد. البته وکالت در زمان ائمه قبل هم بوده، ولی از  این زمان شکل ویژه و جدی‌تری گرفت.

همچنین خفقان و شرایط سخت آن دوران که ارتباط با شخص امام، امنیت شیعیان را به خطر می‌انداخت، مزید بر علت بود که چنین سیستمی باشد تا امام با شیعیان ارتباط داشته باشد؛ چرا که شیعیان به هر حال برای پاسخ سؤالات شرعی خود و همچنین پرداخت خمس و سایر امور مرتبط و مدیریت و رهبری ایشان توسط امام، ناگزیر بودند که با امام در ارتباط باشند و وقتی امکان دسترسی به شخص امام نیست، قاعدتاً باید افرادی به عنوان وکیل و نایب، رابط بین امام و شیعیان باشند.

از طرف دیگر چه بسا آماده سازی شیعه برای دوران غیبت کبری هم انگیزه‌ای برای شبکه وکالت بوده که کم‌کم جا بیفتد و شیعیان از طریق وکلا نیازهای شرعی خود را برطرف سازند.

این شبکه وکالت در زمان امام عسکری علیه‌السلام پر رنگ‌تر بود؛ چرا که هم تقیّه و خفقان بیشتری بود و هم شیعه بیشتر گسترش یافته بود.     

برای مشخص شدن شدت خفقان، دو نمونه ذکر می‌شود:

1- یکی از اصحاب حضرت می‌گوید ما در محله عسکر اجتماع کرده بودیم و مترصّد این بودیم که حضرت بیرون بیاید و ما او را ببینیم؛ در این هنگام نامه‌ای از طرف حضرت به ما رسید که هیچ کدام به من سلام نکنید و نه با دست و نه با سر به طرف من اشاره نکنید؛ زیرا براى شما خطر دارد... .(2) 
 
2- محمّد بن عبد العزیز بلخى‏ نقل می‌کند: یک روز در بازار گوسفند فروشان بودم، چشمم به حضرت عسکرى علیه السّلام افتاد که از منزل خود مى‏آمد و تصمیم داشت به دار الخلافه برود. من در دل با خود گفتم اگر صلاح باشد فریاد می‌زنم که ای مردم! این حجت خداست او را بشناسید؛ ولى مرا می‌کشند.
همین که امام نزدیک من رسید با انگشت سبابه خود اشاره کرد ساکت باش!

همان شب ایشان را دیدم و فرمود باید کتمان کنى و گرنه کشته می‌شوى! از جان خود بترس!(3) 
 

 

برخی از اصحاب امام(ع)

 

شیخ طوسی در رجال بیش از صد نفر را از اصحاب امام عسکری علیه‌السلام شمرده است. برخی از این‌ها، شخصیت‌های شاخصی بودند که اشاره‌ای به بعضی از آن‌ها می‌شود:

احمد بن اسحاق اشعری قمی؛ وی یکی از صحابه جلیل‌القدر امام عسکری علیه‌السلام و از بزرگان قم به شمار می‌رود. وی از معدود افرادی می‌باشد که قبل از شهادت امام عسکری علیه‌السلام توفیق دیدار امام عصر علیه‌السلام را در دوران کودکی حضرت داشته است. این در حالی است که به خاطر حفظ جان حضرت مهدی علیه‌السلام، ولادت ایشان بر خیلی از شیعیان مخفی بوده، چه برسد به این‌که حضرت را ببینند.

همین تشرّف احمد بن اسحاق نشان از این دارد که وی از اصحاب خاص و درجه یک بوده که امام عسکری علیه‌السلام، فرزند گرامیش را به او نشان داده است. امام عسکری در این رابطه به او فرمود: «یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ‏ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ ابْنِی هَذَا...؛ اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى تعالى و حجّت‌هاى او گرامى نبودى، این فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم... .»(4)

محمد بن جریر طبری در دلایل الامامه می‌نویسد: احمد بن اسحاق، استاد شیخ صدوق و نماینده امام عسکری علیه‌السلام بود. بعد از در گذشت امام عسکری علیه‌السلام وکالت حضرت صاحب الزمان(عج) را داشته است... .(5)

مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام که هم اینک در قم و نزدیک حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها می‌باشد، بنابر مشهور توسط احمد بن اسحاق و به دستور امام عسکری علیه‌السلام ساخته شده است. 

ابوهاشم، داود بن قاسم جعفری؛ وی از نسل جعفر طیار بوده و از بنی‌هاشم به حساب می‌آید. او یکی از یاران صمیمی امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام بوده است. خیلی از معجزات و کراماتی که از این ائمه صادر شده است، راوی و ناقلش ابوهاشم بوده است. گفته شده که امام زمان علیه‌السلام را هم دیده است.

ابو عمرو، عثمان بن سعید عَمْری؛ شخصیتی جلیل القدر از خواص اصحاب امام عسکری علیه‌السلام بود و به خاطر این‌که روغن فروش بود، به سمّان هم معروف است. امام عسکری علیه‌السلام در مورد او و پسرش محمد بن عثمان فرمود: عَمری و پسرش، هر دو ثقه و مطمئن هستند؛ هر چه به تو رساندند از من است و هر چه به تو گفتند سخن من است. سخن آنها را بپذیر و اطاعت کن، به درستی که آنها ثقه و مورد اعتماد هستند. وی همچنین اولین نایب خاص امام زمان علیه‌السلام نیز می‌باشد که مدت کوتاهی نیابت خاصه حضرت را بر عهده داشت و بعد از او هم پسرش محمد بن عثمان عهده‌دار این مسئولیت بود.

محمد بن الحسن الصفّار؛ صاحب کتاب ارزشمند "بصائر الدرجات" است که تألیفات دیگری هم داشته و از فقها و محدثین مورد وثوق و سرشناس قرن سوم می‌باشد. وی از اصحاب امام عسکری علیه‌السلام شمرده می‌شود و روایاتی از ایشان نقل کرده است.(6)
 

 

برخی از معجزات و کرامات 
 
- نصیر خادم می‌گوید: بارها می‌شنیدم که امام حسن عسکرى علیه السلام با غلامان ترک و رومى و صقالبى خود به زبان خودشان سخن می‌گفت. من تعجب کردم و با خود می‌گفتم: حضرت که در مدینه متولد شده و تا(پدرش) ابو الحسن علیه السلام وفات کرد، پیش کسى نرفت و کسى او را ندید [که درس بخواند یا با اهل این لغات مکالمه کند].

من این موضوع را پیش خودم فکر می‌کردم که حضرت به من رو کرد و فرمود: همانا خداى تبارک و تعالى حجت خود را با سایر مردم در همه چیز امتیاز بخشیده و معرفت، لغات، انساب، مرگ‌ها و پیش آمدها را به او عطا فرموده و اگر چنین نبود، میان حجت و محجوج(امام و مأموم) فرق نبود.(7) [صقالبه، نژادی  بودند که در دنیای امروز، تقریبا شرق اروپا مثل یوگسلاوی و بلاروس را شامل می‌شود.]
 
- از ابوهاشم جعفرى روایت شده که گفت: از فقر و تنگدستى به حضرت عسکرى علیه‌السّلام شکایت کردم؛ حضرت با تازیانه خود به زمین خطى کشید و شمشى طلا از آن بیرون آورد که حدود پانصد اشرفى بود و فرمود: اى اباهاشم این را بگیر و ما را معذور دار!(8)
 
- حسن بن ظریف می‌گوید: دو مسأله به نظرم رسید و اراده کردم آنها را از حضرت ابو محمد علیه‌السلام بپرسم؛ از آن جناب پرسیدم هنگامى که قائم قیام می‌کند، چگونه حکم می‌کند و در کجا براى اقامه حکم خواهد نشست؟ و نیز در نظر داشتم از وى بپرسم درباره کسی که تب دارد هم چیزى مرقوم بفرمایند؛ لیکن در هنگام نوشتن موضوع تب را فراموش کردم.
 
پس از چندى جواب رسید که قائم هنگامى که قیام کند در بین مردم به علم خودش حکم خواهد کرد و از کسى بیّنه نخواهد خواست، همان طور که داود به حکم خودش بین مردم حکم می‌نمود. تو قصد داشتى در باره تب، چیزى بپرسى؛ لکن فراموش کردى، اکنون متوجه باش و آیه شریفه‏ یا "نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً" را بر ورقه‏اى بنویس و برگردن مریض بینداز. راوى می‌گوید: من طبق دستور امام علیه السّلام عمل کردم و مریض خوب شد.(9)
 
 

فضیلت علمای شیعه
 
از امام حسن عسکرى علیه السّلام نقل است که فرموده: روز قیامت علماى شیعه ما، عهده‏دار محبّین و اهل ولایت ناتوان ما، در حالی وارد محشر می‌شوند که نور از تاج‌های زیبایی که بر سرشان است، مى‏تابد و این انوار در تمام عرصه و سراى قیامت تا مسیر سیصد هزار سال پخش مى‏شود. پرتو نور آن تاج‌ها، تمام صحنه قیامت را در بر مى‏گیرد.
 
در آن‌جا تمام یتیمانى که کفالتشان را بر عهده داشته‌اند و از تاریکى جهل، رهایشان ساخته‌اند و از حیرت گمراهى خارجشان کرده بودند، با پرتوى از آن نور مرتبط شده و آن‌ها را بالا می‌برند تا روبروى بالاى بهشت می‌رسند، آن وقت هر کدامشان را در منازل از پیش تعیین شده در کنار اساتید و معلّمینشان‏ جای داده و به خدمت امامانى که به سوى آنان مى‏خواندند حاضر می‌نمایند. پرتو نور این تاج‎ها، دشمنان اهل بیت را کور و کر و لال نموده و به سوى آتش سوق می‌دهد.(10)
 
در نقل دیگری از امام عسکرى علیه السّلام است که فرمود: جمعى از دوست‌داران آل محمّد علیهم السّلام [از نظر علمى‏] مسکین و فقیرند؛ همان گروهى که در برابر دشمنان ما ناتوان بوده و مورد اعتراض و ملامت و طعن مخالفان واقع مى‏شوند؛ یارى و مساعدت نمودن به این فقرا افضل و برتر از کمک کردن به فقراى معمولى بى‏مال و ثروت است. 

هر که از این جماعت دستگیرى نموده، با سلاح علم و برهان در برابر دشمن نیرو بخشد، فقر و عجز آنان را برطرف کند و بر دشمن چیره گرداند، خداوند متعال نیز آنان را پیوسته در مقابل شیاطین پیروز نموده و عجز و ناتوانى را بر مخالفینشان مستولى می‌فرماید.(11)
 
و الحمدلله رب العالمین
/999/702ب/ر

منابع:
1- ر.ک به سیره پیشوایان/مهدی پیشوایی/بخش امام عسکری علیه‌السلام
2- الخرایج و الجرایح/قطب راوندی/ج1/ص39
3- بحارالانوار/علامه مجلسی/ ج50/ص290
4- کمال الدین و تمام النعمة/شیخ صدوق/ ج‏2/ ص384
5- دلایل الامامه/ابن جریر طبری/ص503
6- ر.ک به: موسوعة طبقات الفقهاء/جعفر سبحانی/ج3
7- کافی /کلینی/ج1/ص509       
8- الاشاد/شیخ مفید/ج2 /ص329
9- اعلام الوری باعلام الهدی/فضل بن حسن طبرسی/ ص376
10- احتجاج/احمد بن علی طبرسی/ج1/ص18
11- همان

ارسال نظرات