۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۲
کد خبر: ۱۹۶۸۵۶
حضرت آیت الله مظاهری عنوان کرد؛

استغفار راهی برای رفع کدورت‌ دل

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله مظاهری با بیان این مطلب که استغفار، راهی برای رفع کدورت دل است، گفت: اهمیّت این موضوع به قدری است که حتی پیامبر اکرم(ص)، با آن مقام ملکوتی و با این که از والاترین درجۀ عصمت برخوردارند، می‌فرمایند«به درستى که کدورت قلبم را مى‏گیرد، پس در هر روز هفتاد مرتبه از خدا طلب مغفرت مى‏کنم».
آيت الله مظاهري

به گزارش خبرگزاری رسا در اصفهان، حضرت آیت الله حسین مظاهری، رییس حوزه های علمیه اصفهان، در جلسه اخلاق خود که در مسجد حکیم برگزار شد، یکی از موانع به کارگیری عقل، قساوت دل دانست و گفت: قرآن کریم می‌فرماید: خوشا به حال کسی که نورانیّت دل دارد و دل او قساوت و آلودگی و غبار ندارد و می‌تواند از تفکر و عقلانیّت بهره ببرد، سپس می‌فرماید: وای به حال دلی که زنگار داشته باشد، وای به حال دلی که حجاب داشته باشد و نتواند خوب فکر کند و در اثر گمراهی، قادر به کسب سعادت دنیا و آخرت نباشد.

وی در ادامه تصریح کرد: اگر زنگار دل زدوده نشود، دل سیاه می‌شود و دل سیاه، تفکّر و تعقّل ندارد و نه تنها سعادت‌مند نخواهد شد؛ بلکه گناه روی گناه او را به سقوط می‌کشاند و در آیۀ دیگر می‌فرماید: مواظب باش، از کم شروع می‌شود، اما به کم تمام نمی‌شود؛ زیرا زنگار دل، انسان را به جایی می‌رساند که دل او از هر سنگی، سخت‌تر می‌شود.

رییس حوزه های علمیه اصفهان قساوت دل که همان سیاه شدن دل انسان است را در اثر فرو افتادن پرده یا حجاب روی بعد روحی انسان دانست و افزود: همان‌طور که قبلاً اشاره شد، روح یا بعد روحی انسان از سه مرتبۀ فطرت، وجدان اخلاقی و عقل تشکیل شده است و این روح، گاهی در اثر قساوت دل، حجاب می‌گیرد.

حضرت آیت الله مظاهری گفت: انسان از دو بعد کلی جسم و روح تشکیل شده است، بعد روحی یا همان دل، از عالم ملکوت است و قرآن کریم اسم آن را «روح الله» گذاشته است و به ملائکه خطاب شد که: «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»؛ وقتی روحم را در آدم دمیدم، همۀ شما به او سجده کنید؛ یعنی بعد ملکوتی یا بعد روحی دارد و از این جهت از همۀ شما برتر است و معنا و ماهیّت روح الله نیز به درستی برای ما قابل درک و فهم نیست؛ امّا همین مقدار می‌فهمیم که اشرف همۀ موجودات است.

وی ادامه داد: بعد دیگر، بعد جسمی یا بعد حیوانی است و انسان از این دو بعد ترکیب یافته و روح او با جسم او، تباین کلی دارند و هیچ فقیه و هیچ فیلسوفی تا به حال نتوانسته بفهمد که ترکیب دو بعد روحی و جسمی در وجود انسان چه نوع ترکیبی است؟ آیا ترکیب اتحادی است یا ترکیب انضمامی است؟ امّا همین مقدار فهمیده می شود که هرچه انسان به بُعد جسمی یا حیوانی اهمیت دهد، بعد روحی یا بعد ملکوتی او ضعیف می‌شود و هرچه به بعد ملکوتی میدان بدهد، بعد حیوانی به انزوا می‌رود.

قساوت دل، در اثر غفلت از بعد ملکوتی

این استاد اخلاق با تأکید بر این نکته که اگر انسان بُعد ملکوتی را ـ که میوه و ثمرۀ آن تفکر و تعقل است ـ سرمشق زندگی خود قرار دهد، شیاطین انسی و جنی نمی‌توانند او را به سقوط بکشانند و عاقبت به خیر خواهد شد، گفت: شیطان انسی و شیطان جنی وقتی انسان رابه نابودی می‌کشاند که از جنبهٔ ملکوتی وجود خود غافل شده باشد یا آن را به قول قرآن مریض کرده باشد یا کشته باشد.

رییس حوزه های علمیه اصفهان، گفت: امام صادق(ع) در روایتی، با یک تشبیه معقول به محسوس، معنای قساوت دل را به خوبی فهمانده‌اند، و می‌فرمایند: «اگر کسی گناه کند، یک نقطۀ سیاه در دلش پیدا می‌شود، سپس اگر توبه کند، آن گناه و آن نقطه پاک می‌شود؛ امّا اگر مرتکب گناه دومی شود، نقطۀ سیاه بیشتر می‌شود و رفته رفته در اثر گناه روی گناه، همۀ دل او سیاه خواهد شد. سپس امام صادق(ع) می‌فرمایند: «فلا یفلح بعدها ابداً»، چنین شخصی دیگر رستگار نمی‌شود.

وی ادامه داد: در حقیقت، روح انسان که تعقّل و تفکّر از اوست، در اثر قساوت و حجاب ناشی از آن، روی سعادت را نخواهد دید، زیرا حجاب روح یا حجابی که بر روی فطرت، وجدان اخلاقی و عقل افکنده شود، مانع فهم و درک حقیقت و به بیان رساتر، مانع کارکرد عقل است.

مرتبۀ اوّل قساوت دل کدورت دل است

این استاد اخلاق تصریح کرد: در مرتبۀ اوّل قساوت دل، دل انسان غبار و کدورت می گیرد، روح انسان بسیار لطیف است و از آنجا که نور است، فوق العاده اهمیت دارد، پس، در اوّلین مرتبه، انسان باید مراقب باشد جلای روح او گرفته نشود و این لطیف، کدورت پیدا نکند، گفت وگوهای روزمرۀ انسان، اگر لغو و بیهوده باشد، عقل و وجدان اخلاقی و فطرت را آلوده کرده، دل و روح را کدر می‌کند، همچنین روح انسان در اثر توجه به مادیات، مانند آیینه‌ای که غبار می‌گیرد و تصویر را واضح نشان نمی‌دهد، زنگار به خود می‌گیرد.

حضرت آیت الله مظاهری با بیان این مطلب که استغفار، راهی برای رفع کدورت دل است، گفت: اهمیّت این موضوع به قدری است که حتی پیامبر اکرم(ص)، با آن مقام ملکوتی و با این که از والاترین درجۀ عصمت برخوردارند، می‌فرمایند: «به درستى که کدورت قلبم را مى‏گیرد، پس در هر روز هفتاد مرتبه از خدا طلب مغفرت مى‏کنم».

وی ادامه داد: در واقع، رفت و آمد با مردم و خورد و خوراک هم، نوعی زنگار برای دل و اوّلین مرتبه از مراتب قساوت قلب است، بنابراین چه انسان بخواهد و چه نخواهد، دل او را زنگار می‌گیرد؛ پس باید با توبه، اجتناب از گناه و با برقراری رابطۀ عاطفی با خداوند، هر روز زنگار دل را بزداید تا به قساوت دل مبتلا نگردد.

نماز، دل را شستشو می‌دهد

رییس حوزه های علمیه اصفهان، یکی از علت‌های وضع نمازهای پنج‌گانه را، شستشوی دل و زدودن کدورت روح و در پنج نوبت در شبانه روز دانست و گفت: امیرالمؤمنین(ع)، می‌فرمایند: «پیامبر(ص) نماز را به چشمۀ آب زلالى تشبیه فرمودند که نمازگزار در شبانه روز پنج نوبت در آن شستشو مى‏کند» و اساساً عواملی نظیر نماز، دعا، توبه، رابطه با خدا و ذکر، کدورت دل را از بین می‌برد و بدون این عوامل، غبار و کدورت، دل انسان را فرا می‌گیرد.

وی در ادامه اظهار داشت: در مرتبۀ دوم از قساوت دل، حال عبادت و توفیق راز و نیاز با خدا از انسان سلب می‌گردد و اهل عرفان به این حالت، حال قبض می‌گویند که حال عجیبی است و بعضی اوقات این طور است که انسان حال رابطه با خدا را ندارد، یعنی اهل نماز شب است، اما می‌رسد به آنجا که برای او سخت است که نماز شب بخواند و اگر هم بخواند با بی حالی می‌خواند و در اثر گناه و بی اعتنایی به دل، حال قبض پیدا می‌کند و به عبارت دیگر، زنجیر می‌شود.

این استاد اخلاق  مرتبۀ دوم قساوت قلب را مرحله ای دانست  که معمولاً همه به آن مبتلا هستند و افزود: کم پیدا می‌شود که کسی حال بسط داشته باشد و رابطه با خدا در دل شب و توفیق حضور قلب در نماز به او بدهند؛ از وقتی که می‌گوید: «الله اکبر» تا زمانی که می‌گوید: «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»، هیچ کس و هیچ چیز در دلش نباشد، جز خدا.

رییس حوزه های علمیه اصفهان افزود: گمان نکنم کسی بتواند بگوید: «من تا به حال توانسته‌ام دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانم»، اگر به راستی کسی تفکّر و تعقّل داشته باشد و آن تفکّر و تعقّل، از بین نرفته باشد و غبارآلود نشده باشد و غل و زنجیر مانع کارکرد آن نباشد، آنگاه می‌تواند حضور قلب در نماز پیدا کند و برسد به آنجا که پیامبر(ص) فرمودند: Gارزش دو رکعت نماز شب برای من از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر است».

وی ادامه داد:  اگر به راستی جلای دل انسان گرفته نشود و قساوت و آلودگی، دل و روح را فرانگیرد، بالاترین لذت برای دل نماز شب است؛ از این‌رو اهل دل حاضر نیستند دو رکعت نماز شب را با تمام دنیا معاوضه کنند و خوشا به حال کسانی که قساوت ندارند و لذت عبادت را می‌چشند و بدا به حال کسی که گناه می‌کند و قساوت دارد، لذا از عبادت لذت نمی‌برد.

ترجیح دنیا به آخرت در اثر قساوت دل

حضرت آیت الله مظاهری با اشاره به این که برخی از افراد در اثر قساوت دل که از گناه آنان ناشی شده است، دنیا را به آخرت ترجیح می‌دهند و از روی غفلت، نه تنها حال عبادت ندارند، گفت: این افراد نسبت به ارزش‌های معنوی بی‌اعتنا می‌شوند؛ غافل از آن که مقدم داشتن کارهای دنیا به آخرت، بسیار خطرناک است و انسان را دچار سوء عاقبت می‌کند و این اشخاص، نماز می‌خوانند، اما از آن لذت نمی‌برند و حتی گاهی نماز را تا آخر وقت به تأخیر می‌اندازند.

رییس حوزه های علمیه اصفهان غفلت از نماز را دارای دو معنا خواند و گفت: معنای اوّل این است که توجه به نماز ندارد و صرفاً الفاظی را از حفظ می‌خواند و معنای دیگر این است که باید نماز را اوّل وقت بخواند، اما تنبلی می‌کند و آن را در آخر وقت می‌خواند، در حالی که در روایت است که هنگام اذان، چهرهٔ پیامبر اکرم(ع)، تغییر می‌کرد؛ نه کسی ایشان را می‌شناخت، نه ایشان به کسی توجه داشتند تا نماز بخوانند.

این استاد اخلاق در ادامه افزود: اگر دل انسان آلوده شود، دچار حالت قبض می‌شود و آن گاه از عبادت خدا لذت نمی‌برد، نماز سنگین است، مگر برای کسی که قساوت دل ندارد و مقام خضوع و خشوع دارد، نماز برای عده‌ای از مردم سنگین است، از این جهت به دنبال امام جماعتی می‌گردند که نماز را سریع‌تر بخواند یا خودشان فرادا می‌خوانند تا نماز را هرچه زودتر تمام کنند و به کارهای لغو و بیهوده برسند.

وی گفت: در خصوص سایر عبادات نیز چنین است؛ افرادی یافت می‌شوند که نماز می‌خوانند، اما زیر بار خمس نمی‌روند، یا اگر خمس بدهند، کمک به خلق خدا نمی‌کنند، گروهی نیز نسبت به انجام واجبات تقیّد دارند، امّا به مستحبات، به خصوص نماز شب اهمیّت نمی‌دهند.

حضرت آیت الله مظاهری در پایان گفت: یکى از علماى بزرگ که رحمت خدا بر او باد، به من مى‏فرمود: خدمت امام زمان(عج) رسیدم و آن حضرت فرمودند: «ننگ‏ است براى طلبه که نماز شب نخواند و عیب‏ است براى شیعه‏ که نماز شب نخواند»، مخصوصاً برای طلبه به راستی عیب است که نماز شب نخواند و اگر نمی‌خواند، باید پی ببرد که دل او مریض است./939/د101/س

ارسال نظرات