۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۸
کد خبر: ۱۹۹۴۷۲
در نشستی علمی بررسی شد؛

فلسفه اسلامی و مواجهه آن با چالش های فرارو

خبرگزاری رسا _ رابطه عقل و عرفان و دلایل مخالفت برخی فقها با فلسفه در نشست علمی فلسفه اسلامی و مواجهه آن با چالش های فرارو در قم بررسی شد.
فلسفه اسلامی و مواجهه آن با چالش های فرارو

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی فلسفه اسلامی و مواجهه آن با چالش های فرارو صبح امروز با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا فیاضی و دکتر محمد فنایی اشکوری در سالن همایش های مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار شد.


در این نشست علمی فنایی اشکوری، عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) درباره هماهنگی عقل و عرفان گفت: همه حس و عقل را به عنوان دو منبع فهم قبول دارند حتی تجربه گرایان افراطی هم معرفت عقلی را قبول دارند لکن حوزه عقل را محدود به حوزه حس می دانند و معتقدند ما دانشی فراتر از آنچه مربوط به عالم طبیعت است نمی توانیم داشته باشیم. کانت هم همین دیدگاه را داشت.


وی ادامه داد: دیدگاه دوم این است که علاوه بر حس و عقل راه سوم شهود یا تجربه باطنی است. حتی کسانی که پیرو ادیان الهی نیستند نوعی شهود را می پذیرند. دیدگاه چهارم راه وحی است که راه معرفت برای کسی است که مستقیما آن را دریافت می کند و برای دیگران از راه اعتماد به پیامبر(ص) و راهی با واسطه است.


فنایی درباره میزان کارکرد حوزه عقل در فهم از واقع بیان داشت: در این مساله بین پیروان ادیان اختلاف وجود دارد. برخی حوزه عقل را فقط در محدوده فهم وحی می دانند نه منبع مستقلی برای فهم حقایق عالم و اختلاف بر سر تفکر فلسفی از همینجا ناشی می شود. با این بیان قلمرو فهم عقلی محدود به فهم وحی است.


وی با اشاره به این که برخی معرفت عرفانی را ملحق به معرفت شهودی می کنند اظهار داشت: گواهی عرفا از تجربه های خودشان دلیلی بر این نوع از معرفت است. در فرهنگ ها و ادیان مختلف این مساله وجود دارد و خیلی ها بر اساس این گواهی این ادعا را می پذیرند چرا که تواتر گسترده ای پشتوانه این گواهی است و نوعی اجماع در این زمینه وجود دارد.


عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) ادامه داد: معرفت عرفانی و شهودی را از طریق وحی نیز می توان ثابت کرد. در قرآن و روایات مطالبی آمده که این راه را تایید می کند. در قرآن آیات متعددی آمده که بین تقوا و هدایت ارتباط برقرار کرده است از جمله آیه «أُوْلَـئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» وآیه «ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا» و آیات بسیار دیگر بر این مساله تاکید دارند.


وی درباره نسبت معرفت عرفانی و عقلی گفت: در طول تاریخ بسیاری از صوفیه و عرفا معرفت عقلی را مورد خدشه قرار داده اند و نزاعی بین عقل و عشق را مطرح کردند که گویی این دو هم دیگر را نفی می کنند و با هم متخاصمند. در مصباح الانس, اشعار حافظ و دیگر آثار ادبیات این مساله به وضوح دیده می شود لکن در این مساله باید تفکیک قائل شد که آیا همه اینها به رد و تخطئه عقل پرداخته اند یا منظورشان چیز دیگری بوده است.


فنایی بیان داشت: این عرفا در صدد این بودند که بگویند تنها راه معرفت، عقل و تنها نوع معرفت، معرفت عقلی نیست. البته همه آنچه عرفا در این مورد گفته اند قابل دفاع نیست. برخی اوقات گفته اند منظور ما عقل جزیی و عقلی است که در استخدام هوای نفس قرار گرفته است و اگر تنها سرمایه ما عقل باشد بهره ما از معرفت اندک خواهد بود.


وی خاطرنشان کرد: این دسته از عرفا در واقع به رد عقل نپرداخته اند بلکه به نقد و بررسی حدود آن پرداخته اند و نفی برتری و انحصار فهم عقلی کرده اند چون اگرعقل را به طور کلی رد کنند در حقیقت عرفان را هم نفی کرده اند چرا که سیر و سلوک مبتنی بر جهان بینی است که از راه عقل حاصل می شود. پس اگر عقل را تخطئه کنیم راهی برای ایمان و عرفان باقی نمی ماند. بنابراین آنچه عرفان اقتضا دارد این است که راه دیگری برای معرفت داریم.


استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: هرجا که شهود می رود عقل هم به آنجا راه دارد و برعکس لکن تفاوت در علم حضوری و حصولی است عرفا معرفت حصولی را رد نمی کنند ولی به آن قانع نیستند. خود عرفان و عقل با هم ناسازگار نیستند و موید هم هستند منتها هر کدام ما را به نوعی از معرفت می رسانند.


وی افزود: در معرفت شهودی ما نیازمند به عقل هستیم. عرفا در عرفان نظری تجربیات شهودی خود را تجزیه و تحلیل عقلی می کنند. عقل به تنهایی نمی توانند علم تجربی تولید کند در علم تجربی مشاهده و آزمایش داریم لکن آنچه علم به ما می دهد تجزیه و تجلیل عقلی آن است، شبیه این در عرفان نظری وجود دارد.


فنایی بیان داشت: عرفان نظری نوعی هستی شناسی ارائه می دهد که مبتنی بر تحلیل عقلی داده های شهودی است. همچنین در آن از عقل به عنوان یک میزان برای سنجش یافته های شهودی استفاده می شود. پس عارفی که می خواهد وارد این راه شود نیازمند عقل و پس از ورود به این مسیر هم برای تجلیل داده ها به آن نیازمند است. در آثار سهرودی و ملاصدرا اوج همکاری عقل و شهود را می توان دید.


وی خاطرنشان کرد: همان قدر که وحی موهبت الهی است عقل و دل هم موهبت الهی هستند و این سه با هم ناسازگاری ندارند. ناسازگاری در فهم ما رخ می دهد چرا که حقایقی در عالم وجود دارد که تنها با یکی از این راه ها می توان به آن رسید.


عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) بیان داد: نزاع بین عقل و دل وقتی در می گیرد که فقط یک راه را ببینیم. اگر نگاه انحصارگرایانه را کنار بگذاریم معرفتی که از طرق مختلف به دست می آید متنوع تر از معرفتی است که تنها از یک راه به دست آید.

 

فلسفه و مخالفت برخی فقها
در ادامه این نشست علمی حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا فیاضی، عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) گفت: انسان ها دو مرحله آموزش همگانی دارند؛ نخستین مرحله آموختن در مدرس عقل است. اگر در این مرحله موفق نباشد یقینا در «اولیک کالانعام بل هم اضل» داخل می شود چون حیوان سرمایه ای ندارد که بتواند چیزی کسب کند.


وی ادامه داد: عقل در این مرحله منبعی برای معرفت است. با عقل می فهمیم که عالم خدایی دارد و خدا حکیم است و خدای حکیم انسان را رها نمی کند. عقل ما را به ضرورت نبوت و معصوم بودن نبی می رساند و می گوید جهان منحصر به زندگی دنیا نیست. عقل منبعی است برای شناخت آنچه هست و آنچه باید باشد.


استاد فلسفه حوزه علمیه بیان داشت: یکی از ادله حجیت عقل، آیاتی است که استفهام انکاری دارد مانند «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» این آیات عقل را به عنوان منبعی برای انسان معرفی می کند تا آن مراجعه کند. علاوه بر تصریحات قرآن نسبت به تدبر و تعقل روایات فراوانی هم در این زمینه داریم.


وی خاطرنشان کرد: اگر کسی در مرحله نخست و در مدرس عقل موفق شد به مرحله دوم که آموزش در مدرس پیامبران و امامان است راه پیدا می کند. پس عقل از منابع معرفت ماست و خود فقها وقتی می خواهند ادله فقه را ذکر کنند از کتاب و سنت و عقل و اجماع نام می برند و در جایی که ادله نقلی وجود ندارد یا اگر هست تام نیست به عقل رجوع می کنند و حکم فقهی را از آن استخراج می کنند پپس عقل منبعی است در عرض کتاب و سنت.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی اظهار داشت: بسبیاری از فقهای ما فیلسوفان بزرگی بوده اند. برخورد شیخ مفید با صدوق برخورد یک فیلسوف با متکلم است. علامه در برابر استاد خودش خواجه نصیر می گوید افضل در علوم نقلی و در علوم عقلی سرآمد است. خود علامه حلی هم در فلسفه صاحب نظر است. حضرت امام خمینی (ره) فقیهی است که فقه شیعه و تشیع را احیا می کند در حالی که فیلسوف است.


وی ادامه داد: بسیاری از فقهایی که در نوشته ها از آنها به عنوان مخالف فلسفه یاد می شود تصریح می کنند که ما مخالف فلسفه نیستیم. سرّ مخالفت آنها با فلسفه این است که برخی مسائل در فلسفه مطرح می شود که آنها تصور می کنند با دین سازگار نیست وقتی سراغ آن مسائل می رویم می ببینیم تصوری که این فقها از این مسائل دارند آن چیزی نیست که در فلسفه وجود دارد. مثلا یکی از این مسائل این است که مفهوم وجود مشترک معنوی است، وقتی می گوییم خدا موجود است یعنی هست، فقها می گویند اگر اینطور گفتید خدا هم مثل چیزهای دیگر می شود و حال آنکه «لیس کمثله شیء».


عضو هیات علمی موسسه امام خمینی (ره) اظهار داشت: در مورد عالم بودن خدا هم فقها چنین ایراداتی دارند لکن فلاسفه می گویند علم حصولی ما یکسان است ولی مصداق علم در خدا با مصداق علم در ما یکی نیست همانطور که مصداق وجود خدا با مصداق وجود ما هرگز مثل هم نیست.


وی خاطرنشان کرد: علامه یک فصل در الهیات دارد با این عنوان که خدای متعال در هیچ معنایی مشارک ندارد. فیلسوف که می گوید خدا موجود است ما سنخ وجود او را نمی فهمیم و گرنه اصل وجودش را می فهمیم ولی از آنجا که برخی خود را از تعقل دور می دارند لازم نمی بینند که در مورد این معانی و این مباحث مطالعه و تحقیق کنند.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی بیان داشت: مهمترین چالشی که فقها با فلسفه دارند مساله وحدت وجود است که در این مساله کسانی مثل مرحوم آیت الله حکیم در مستمسک می گوید با شناختی که از این بزرگان (فلاسفه) داریم وظیفه داریم بگوییم اینها چیزی می گویند که ما نمی فهمیم.


وی ادامه داد: وحدت وجود 20 کاربرد و 20 معنا دارد و بسیاری از معانی آن هم درست است که اگر بر فقها عرضه شود آن را می پذیرنذد منتها برخی به خودشان زحمت نمی دهد که این معانی را بررسی کنند. در مسائلی چون اعاده معدوم و سنخیت یا حدوث زمانی عالم هم این سوء برداشت ها وجود دارد که باعث شده عده ای از فقها با اصل فلسفه مخالفت کنند.


استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: بخشی از مخالفت فقها با فلسفه برای این است که گاهی در یک مساله فلسفی اقوال مختلفی وجود دارد که برخی از این اقوال به تصور فقها خلاف دین است در حالی که وقتی یک مساله اختلافی شد این مجوز نمی شود که با اصل فلسفه مخالفت کنیم وگرنه باید با همه علوم اجتهادی مخالفت کنیم چرا که مثلا در خود فقه گاهی در برخی مسائل به اندازه فقها نظر وجود دارد ولی نمی شود با اصل آن مخالفت کنیم چون یک علم اجتهادی است و «للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد».


وی ادامه داد: به عنوان مثال در معاد جسمانی تفسیرهای مختلفی هست، صدر التالهین، مرحوم اصفهانی و آقا علی مدرس هر کدام تفسیری از این مساله ارائه داده اند حال شاید به نظر شما، برخی از این نظرها موافق و مطابق برخی آیات و روایات نباشد، در فقه هم همینطور است.


حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با اشاره به این که مخالفت فقها با فلسفه از این دو بخش خارج نیست، گفت: با این توضیح نمی توان با علمی که دانستن آن برای فهم معارف و قرآن و سنت ضروری است مخالفت کرد. دین سه بخش احکام و اخلاق و اعتقادات دارد. شما در بخشی که مربوط به احکام می شود که نازل ترین بخش دین است آیا به خودتان اجازه می دهید که همین طور وارد شوید و به قرآن و روایات استناد کنید همانطوری که اخباری های بی سواد می گفتند. فقهای الان مجتهدانی اند که می گویند برای مراجعه به قرآن و روایات مقدماتی می خواهیم که ضروری ترین و مهمترین آن علم اصول است.


وی اظهار داشت: کسانی که در حوزه های علمیه فلسفه می خوانند معتقدند فلسفه برای فهم علم اصول لازم است هر چند می شد اصول را طوری نوشت که این قدر با فلسفه آمیخته نباشد. اگر فلسفه را برای علم اصول لازم نداشته باشیم باز جای شبهه نیست که برای فهم آیات مربوط به اعتقادات و اخلاقیات فلسفه یک علم لازم و یک مقدمه ضروری است.


استاد فلسفه حوزه علمیه خاطرنشان کرد: یک روز مفسری که عمرش را در تفسیر گذرانده به من گفت تو با فلسفه چه فهمیده ای که من با کتاب و سنت نفهمیده ام، گفتم وقتی قرآن به طور مطلق می فرماید «سبحان الله» خدا از هر نقصی منزه است یعنی خدای متعال یک وجود نامتناهی است، خوب این وجود را چطور با وجودهای دیگر جمع می کنید و چطور وجود نامتناهی جا برای وجودهای دیگر می گذارد.


وی در پایان با اشاره به این که کسانی که در حوزه ها فلسفه می خوانند احساس کرده اند که فهم معارف عقیدتی و اخلاقی دین نیاز به فلسفه دارد گفت: دلسوزانی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری نیز در آثار و سخنانشان بر این مساله تاکید دارند.


عقل در عرفان اسلامی چه جایگاهی دارد؟
در ادامه حجت الاسلام سید یدالله یزدان پناه گفت: آنچه در عرفان انجام می شود بر اساس شهود قلبی است و وقتی این تبدیل به عرفان نظری می شود نیازمند عقل است.


وی ادامه داد: در عرفان نظری نیازمند سه نوع عقل شهودی، تحلیلی و توصیفی هستیم. وقتی عارف به شهود می رسد در دل او فهمی حاصل می شود که توسط عقل شهودی فهم می شود.


استاد حوزه علمیه بیان داشت: در مرحله بعد عارف آنچه را یافته به علم حصولی تبدیل می کند و ترجمه اش می کند. در این مرحله عقل تحلیلی از دل شهود مفاهیمی را جدا می کند و پس از آن این مفاهیم را با عقل توصیفی به صورت گزاره بیان می کند.


وی بیان داشت: در هر شهود سه کنش عقلی داریم و همه احکام عقلی در اینجا جریان دارد مثل اصل محال بودن تناقض وعقل چهارم که اولیات یا ضروریات عقلی است که در اینجا مطرح می شود./916/پ203/ع

ارسال نظرات