۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۲
کد خبر: ۱۹۹۹۶۱
به مناسبت ایام شهادت شهید اول؛

کنکاشی بر کتاب اللمعة الدمشقیة

خبرگزاری رسا ـ کتاب "اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة" کتابی است فقهی که علاوه بر جایگاه بی‏بدیل فقهی آن، تاریخ تألیف پر حاشیه و پر ماجرایی دارد.
شهيد اول
درآمد
 
فقه شیعه مانند باقی علوم اسلامی ‏تاریخ روشن، پیوسته و دلکش دارد که سرشار از مجاهدت‏های علمی و مخلصانه شماری از دانشمندان شیعه بوده است که در فراز و فرودهای گاه پر خطر، به نشر علوم فقهی اهل بیت رسول خدا(ص) می‏پرداختند.
 
همین اوضاع پر فراز و نشیب بود که تنگ نظری‏ها و فشارهای مذهبی و تعصبات کور سایر مذاهب، تعدادی از فقهای شیعه را در برهه‏هایی به شهادت رساند، که شهید علی الاطلاق و پیشرو این دانشمندان حق جو، شهید اول محمد بن مکی جبل عاملی بوده است.
 
سلاسل فقه شیعه
 
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب کلیات علوم اسلامی در باب سلسله‏های علمی در فقه، این‏گونه اظهار نظر می‏نماید: «هـمـچنان که در درس‏هاى پیش یاد آورى کرده‏ایم، یکى از مقدمات آشنایى با یک علم این است که شخصیت‏ها و صاحب‏نظران معروف آن علم که عقاید و آراء‏شان در آن علم مورد توجه است و هـمـچـنـیـن تـألیـفـات و آثـار و کـتـب مهمى که در آن علم نگاشته شده است و مورد استناد و نقل واقع می‏گردد، مورد شناسایى قرار گیرد.
 
علم فقه ـ یعنى فقه مدون که در آن کتاب تدوین و تألیف شده است و آن کتب هم اکنون نیز موجود است، سابقه هزار و صد ساله دارد. یعنى از 11 قرن پیش تاکنون بدون وقفه حوزه‏هـاى تـدریـسـى فـقـهـى بـرقرار بوده است؛ استادان، شاگردانى تربیت کرده‏اند و آن شـاگـردان بـه نـوبـه خـود شـاگـردان دیـگرى تربیت کرده‏اند تا عصر حاضر و این رابطه استاد و شاگردى قطع نشده است. البته علوم دیگر مانند فلسفه، منطق، ریاضیات و طب سابقه بیشترى دارند و کتاب‏هایى از زمـان‏هاى دورتر در این علوم در دست است؛ ولى در هیچ یک از آن علوم شاید نتوان این چنین حـیـات مـتـسلسل و متداومى که بدون وقفه و لاینقطع رابطه استاد و شاگردى در آن محفوظ باشد نشان داد. فرضا هم در علم دیگرى وجود داشته باشد، منحصر به جهان اسلام است؛ یـعـنـى تـنـهـا در جـهـان اسـلام اسـت کـه عـلوم، سـابـقـه حـیـاتـى مـتـسـلسـل و مـنـظـم هـزار سـاله و بـیـشـتـر دارنـد کـه وقـفـه‏اى در بـیـن حاصل نشده است».(کلیات علوم اسلامی- فقه ص315)
 
استاد شهید سپس به ذکر اولین گروه در این سلسله پر برکت می‏پردازد؛ «تـاریـخ فـقـهـاء شـیـعـه را از زمـان غـیـبـت صـغـرا(260 ـ 320) آغـاز مـی‏کـنـیـم؛ بـه دو دلیل؛ یکى اینکه عصر قبل از غیبت صغرا، عصر حضور ائمه اطهار است و در عصر حضور، هـر چـند فقهاء و به معنى صحیح کلمه، مجتهدین و ارباب فتوا که ائمه اطهار آنها را به فـتـوا دادن تـشـویـق مـى‌کـرده‏اند، بوده‏اند؛ ولى خواه ناخواه فقهاء به علت حضور ائمه اطـهـار(ع) تحت الشعاع بوده‏اند. یعنى مرجعیت آنها در زمینه دست نارسى به ائمه بوده اسـت و مـردم، حـتـى‏الامـکـان سـعـى می‏کردند به منبع اصلى دست یابند و خود آن فقهاء نیز مـشـکـلات خود را تا حد مقدور و ممکن با توجه به بعد مسافت‏ها و سایر مشکلات، با ائمه اطهار(ع) در میان مى گذاشتند. دیگر اینکه على‏الظاهر فقه مدون ما، منتهى می‌شود به زمان غیبت صـغـرا؛ یعنى تألیف و اثرى فقهى قبل از آن دوره از فقهاء شیعه فعلا در دست نداریم، یا این بنده اطلاع ندارد. ولى به هر حال در شیعه نیز فقهاء بزرگى در عصر ائمه اطهار(ع) وجود داشته‏اند که با مقایسه با فقهاء معاصر آنها از سایر مذاهب، ارزش آنها معلوم و مشخص می‏شود.
 
ابن‏النّدیم فـن پـنـجم از مقاله ششم کتاب بسیار نفیس خود را که به نام فهرست ابن‏الندیم شـهـرت و اعـتـبـار جـهـانـى دارد، اخـتـصـاص داده بـه فـقـهـاء‏الشـیـعـه و در ذیل نام‌هاى آنها از کتاب‏هاى آنها در حدیث یا فقه یاد مى‌کند».(همان ص316)
 
در طی همین سلسله درخشان است که استاد شهید، از شهید اول در ذیل طبقه هفدهم یاد می‏کند؛ «مـحـمـدبـن مکى، معروف به شهید اول. شاگرد فخرالمحققین و از اعاظم فقهاى شیعه اسـت. در ردیـف مـحـقـق حـلى و عـلامـه حـلى اسـت.
 
اهـل جبل عامل است که منطقه‏اى است در جنوب لبنان و از قدیمی‏ترین مراکز تشیع است و هم اکنون نـیـز یـک مـرکـز شـیعى است. شهید اول در سال 734 متولد شده و در 786 به فتواى یک فـقـیـه مالکى مذهب و تأیید یک فقیه شافعى مذهب شهید شده است. او شاگرد شاگردان عـلامـه حـلى و از آن جـمـله فـخـرالمـحـقـقـیـن بـوده اسـت. کـتـاب‏هـاى مـعـروف شـهـیـد اول در فقه عبارت است از اللمعه که در مدت کوتاهى در همان زندانى که منجر به شـهـادتـش شد، تألیف کرده است و عجیب این است که این کتاب شریف را در دو قرن بعد فقیهى بزرگ شرح کرد که او سرنوشتى مانند مؤلف پیدا کرد؛ یعنى شهید شد و شـهـید ثانى لقب گرفت. شرح لمعه، تألیف شهید ثانى است که همواره از کـتـب درسـى طـلاب بـوده و هـسـت. کـتـاب‏هـاى دیـگـر شـهـیـد اول عبارت از: دروس، ذکرى، بیان، الفیه، قواعد. همه کتب او از نفائس آثار فقهى است. کـتـب شـهید اول نیز مانند کتب محقق و علامه حلى در عصرهاى بعد از طرف فقهاء شرح‏ها و حاشیه‏هاى زیاد خورده است.
 
در مـیـان فـقـهـاء شیعه ، کتاب‏هاى سه شخصیت فوق‏الذکر، یعنى محقق حلى، علامه حلى، شهید اول که در قرن هفتم و هشتم مى‏زیسته‏اند، به صورت متون فقهى در آمده و دیگران بـر آنـهـا شرح و حاشیه نوشته‏اند و کسى دیگر نمى‏بینیم که چنین عنایتى به آثار او شـده بـاشد. فقط در یک قرن گذشته دو کتاب از کتاب‏هاى شیخ مرتضى انصارى که در حدود صدو سیزده سال از وفاتش مى‏گذرد، چنین وضعى به خود گرفته است.
 
خاندان شهید اول، خاندان علم و فضل و فقه بوده‌اند و نسل‌هاى متوالى این شرافت را براى خـود نـگهدارى کردهاند. شهید سه پسر دارد که هر سه از علما و فقها بوده‏اند؛ همچنان‌که هـمـسـرش ام عـلى و دخـتـرش ام الحـسـن نـیـز فقیهه بوده‏اند و شهید زنان را در پاره‏اى از مسائل فقهى به این دو بانوى فاضله ارجاع مى‏کرده است‏. در کتاب ریحانه‏الادب مى‏نویسد: بـعـضـى از بـزرگـان، فـاطمه دختر شهید را شیخه و ست‏المشایخ یعنى سیده المشایخ لقب داده‏اند».(همان ص323)
 
کتابی از دو شهید
 
کتاب "اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة" کتابی است فقهی که علاوه بر جایگاه بی‏بدیل فقهی آن، تاریخ تألیف پر حاشیه و پر ماجرایی دارد. این کتاب نهایت درجه اخلاص نویسنده خود را به همراه دارد؛ چه نویسنده آن در دوران بسیار پر مخاطره‏ای این کتاب را در مدتی کوتاه(به قول آقابزرگ طهرانی در مدت هفت روز در زندان دمشق) به رشته تحریر درآورد و آن را برای حکومت شیعه مذهب سربداران خراسان فرستاد تا نرم افزار حکومت یک جامعه شیعه گردد.
 
نکته پر اهمیت این ماجرا این است که این کتاب مهم که در تاریخ سیاسی فقه شیعه دارای جایگاه مهمی است، مدتی بعد توسط شهید ثانی تحت عنوان "الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة" شرحی دلکش به سبک مزجی یافت.
 
دورانی که شهید اول در آن دوران زیست و در همان دوران به دلیل تنگ نظری‏های سیاسی آن، به طرزی فجیع و ددمنشانه به شهادت رسید، دوران یکی از متعصب‏ترین حکام سنی مذهب در غرب اسلامی بود؛ حکام ممالیک در این دوران به سخت مذهبی و برداشتن قدم در راه تبعیض مذهبی مشهور بودند. این سخت مذهبی حاصل برخوردهای این حکومت با مغولان و صلیبیان بود و سخت مذهبی و تعصب را این حکومت در پیراهن جنگ با کفار توجیه و پرده پوشی می‏نمود.(ن.ک: تاریخ ایوبیان)
 
در این دوران که حکومتی سنی متعصب در غرب اسلامی حاکم بود، در شرق اسلامی که تازه از خاکستر جهان سوزی مغولان چون ققنوس سر بر کرده بود، حکومت سربداریان که حاصل مجاهدت مردم ستم کشیده دیار خراسان و بیهق بود، به حکومتی محدود در آن دیار رسیده بود.
 
حکومت سربداران خراسان هر چند در بادی امر به دست شیخ حسن جوری که مذاقی صوفیانه داشت بر کشیده شد، اما مانند حکومت صفویان، پس از روی کار آمدن، سران سیاسی آین حکومت‏ها دیدند که حکومت و سیاست نیاز به نرم‏افزاری دارد که تمام شقوق و شئون اجتماعی و فردی جامعه انسانی را در بر گیرد و این از فقط از دانش فقه بر می‏آید.(ن.ک: تاریخ ایران از یورش مغولان تا زوال ترکمانان)
 
بنا بر کتاب‏های تراجم نیز به روایت شهید ثانی در مقدمه کتاب الروضه البهیه، آخرین حاکم سربداری خواجه علی بن موید، به واسطه یکی از دوستان و معتمدینش از شهید اول خواست که به ایران و خراسان بکوچد و وظیفه فقاهت را برای حکومت شیعه سربداری به عهده گیرد؛ شهید به دلایلی از این هجرت خوداری کرد؛ اما کتاب لمعه را به عنوان یک متن فقهی و راهگشا به سوی خراسان گسیل داشت و سرآغازی بر داستان پر ماجرای این کتاب بزرگ شد.(ن.ک : مقدمه الروضة البهیه و نیز فواید رضویه)
 
شهید اول و تقریب مذاهب اسلامی
 
از حقایق شگفت و دردآمیز تاریخ اسلام این است که شهید اول محمد بن مکی جبل عاملی که به جرم تشیع در شهر دمشق به شهادت رسید، خود از دانشمندان شیعه‏ای بود که به شدت به منابع و مبانی فقه اهل سنت دانش داشت و مسلط بود و در آن روزگار تعصب از ایجاد زمینه بدبینی دوری می‏کرد.
 
ابن حجر عسقلانی که سنی سخت متعصب و دارای دشمنی بنیادین با شیعه است، در کتاب خود ابناء الغمر بابناء العمر، در باب شهادت شهید اول می‏گوید: «در این سال(786) محمد بن مکی رافضی در دمشق کشته شد؛ به علت این که علیه وی گواهی داده شد که انحلال در مذهب یافته و اعتقاد به مذهب نصرانی!! دارد و خمر صرف و دیگر قبایح را حلال دانسته است!!!».(ابناء الغمر بابناء العمر ج1 ص72)
 
جالب اینجاست که این عالم سنی مذهب، در سطوری دیگر دانش و احاطه شهید اول را بر علوم و متون عامه می‏ستاید. این احاطه حاصل سال‏ها رنج و دانش پژوهی این شهید بزرگوار بوده است؛ چه این دانشمند شیعه، علاوه بر اجازه‏های متعدد از دانشمندان خاصه چون فخر المحققین پسر علامه حلی، عمید الدین پسر خواهر علامه حلی، ابن نما، ابن معیه و قطب الدین شیرازی، از بسیاری از دانشمندان عامه در بلاد مختلف اجازه نقل کتاب داشته است.
 
از جمله این اجازات می‏توان به اجازه نقل تفسیر البحر المحیط از ابو حیان اندلسی اشاره کرد که شهید اجازه آن را در سال 732 در مصر از ابوحیان می‏گیرد.
 
علامه مجلسی در خاتمه بحار می‏گوید: «شیخ ما شهید اول در بعضی از اجازات که به او منسوب است، گفته است که تصانیف عامه و روایات آنها را از حدود 40 نفر از دانشمندان عامه در مکه، مدینه، بغداد، مصر، دمشق و بیت المقدس و مقام خلیل نقل می‏کند».(بحار الانوار ج104 ص188)
 
شهادت یک دانشمند شیعه که به این شکل، با مذاهب دیگر همگرایی داشته و فقه تمام مذاهب اهل سنت را تدریس می‏کرده است، از چند مسأله عمده پرده می‏دارد؛ یکی از میان رفتن روحیه تساهل علمی که در دورانی باعث شکوفایی تمدن اسلامی گشته بود و جایگزین شدن آن با تعصبات و تنگ نظری‏هایی که به هیچ‏وجه شایسته جهان اسلام نبوده و نیست.
 
دوم، دخالت اهوای نفس عالمان در فکر دینی آنها که خلاف تعالیم اسلامی است و حاصل ضعف سیستم اخلاقی اسلامی در دوران پس از حمله مغولان است؛ چه قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین خود، حسادت و حقد قاضی ابن جماعه سنی را در حق شهید از عوامل شهادت آن بزرگوار بر می‏شمرد.( مجالس المومنین ج2 ص193)
 
به هر تقدیر، شهید اول محمد بن مکی جبل عاملی، از اساطین درجه اول فقه شیعی و اسلامی است و این که کتاب‏های او منابع درسی در حوزه‌های علمی اسلامی بوده است، پرده از علم و دانش و اخلاص این یگانه دوران بر می‏دارد.
 
منابع:
 
1.     کلیات علوم اسلامی- مرتضی مطهری
2.     امل الآمل- شیخ حر عاملی
3.     فواید رضویه- شیخ عباس قمی
4.     مصنفات شیعه- گزیده الذریعه
5.     بحار الانوار- علامه مجلسی
6.     ابناء الغمر بابناء العمر- ابن حجر عسقلانی
7.     تاریخ ایران از یورش مغولان تا زوال ترکمانان- رسول جعفریان
8.     الروضة البهیه- شهید ثانی
9.     تاریخ ایوبیان- ابن واصل- ترجمه پرویز اتابکی
10. مجالس المومنین- قاضی نور الله شوشتری 
 
هادی شاملو
 
/979/703/ر
ارسال نظرات