۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۶
کد خبر: ۲۰۱۰۲۵
سبک زندگی اسلامی؛

حد دخالت والدین در ازدواج فرزندان و کسب رضایت آنها

خبرگزاری رسا ـ والدین، تا چه حد حقّ دارند که در ازدواج فرزندان خود دخالت داشته باشند؟ در مورد ازدواج، تشخیص کدامیک مقدّم است؟ اگر جوانی قصد ازدواج داشته باشد و این نیاز را به صورت جدّی نیز ابراز کند، ولی والدین اقدام به ازدواج را برای فرزندشان زود بدانند، در این صورت حق با چه کسی است و چه راهکاری برای تغییر نظر والدین وجود دارد؟
حد دخالت والدین در ازدواج فرزندان و کسب رضایت آنها حد دخالت والدین در ازدواج فرزندان و کسب رضایت آنها
والدین، تا چه حد حقّ دارند که در ازدواج فرزندان خود دخالت داشته باشند؟ در مورد ازدواج، تشخیص کدامیک مقدّم است؟ اگر جوانی قصد ازدواج داشته باشد و این نیاز را به صورت جدّی نیز ابراز کند، ولی والدین اقدام به ازدواج را برای فرزندشان زود بدانند، در این صورت حق با چه کسی است و چه راهکاری برای تغییر نظر والدین وجود دارد؟
سِمَت و عنوان پدر و مادر، یک مسئولیتی را برای ازدواج فرزندان بر عهده والدین می‌گذارد؛ گر چه این مسئولیت به عهده همه کسانی است که قادرند کاری انجام دهند، ولی والدین وضعیت دیگری دارند.
یک مسئولیت عامی که همه افراد جامعه به آن مؤظف هستند از جمله والدین، عبارت است از خیرخواهی و فراهم کردن ازدواج برای جوانان.
قرآن مجید، وظیفه ازدواج دختران و پسران را بر عهده همه افراد جامعه اسلامی، به ویژه نزدیکان آنها قرار داده است و می‌فرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ مردان و زنان بى‏همسری در بین شما هستند را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد. خداوند گشایش ‏دهنده و آگاه است‏.»1
ولی در مورد اینکه والدین چقدر دخالت می‌کنند، طبیعی است که فرزندان در زندگی، نوعی از کم‌تجربگی برخوردار هستند و تجربه چندانی ندارندغ هر چند مواردی را از دیگران مشاهده کرده‌اند یا مطالعاتی در این باره داشته‌اند، ولی در خصوص خود، تجربه عملی نداشته‌اند.
اولین افرادی که می‌توانند در مورد امر مهم ازدواج به فرزندان کمک کنند، افرادی هستند که به آنها نزدیک‌ترند و آنها را می‌شناسند که مسلما پدر و مادر این دو ویژگی را نسبت به فرزندانشان دارند و بیش از دیگران نسبت به آنها شناخت دارند.
البته گاهی بعضی والدین هستند که فرزندان خود را به درستی نمی‌شناسند؛ قادر نیستند استعدادها و ظرفیت‌های او را درک کنند و چه بسا اجازه فرصت بروز استعدادها و توانمندی‌ها را به فرزندان خود نمی‌دهند.
لذا اینگونه والدین، قادر نخواهند بود که به فرزندان خود جهت پیشبرد و شکوفایی آنها کمک کننده و مشاوره دهنده خوبی باشند.
بنابراین قبل از هر چیزی در ابتدا باید فرزند خود را به طور کامل شناخت؛ این که چه استعدادها و توانمندی‌هایی دارد و این‌که از چه نقاط ضعف و قوتی برخوردار است.
قدم بعدی این است که والدین با فرزندان خود رابطه عاطفی که بر مبنای عقلانیت باشد، داشته باشند؛ زیرا حفظ این روابط بهتر می‌تواند پذیرش مشاوره و نظرات درست والدین در فرزندان، ایجاد کند.
از این رو والدین نیاز به شناخت فرزند خود و همچنین حفظ روابط عاطفی با او دارند، تا بتوانند او را در انتخاب‌ها و گزینش‌هایی که در زندگی پیش رو دارد، کمک کننده خوبی برای او باشند.
این وظیفه مهم والدین است، که بهترین ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند. پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «فرزند سه حق بر پدر دارد: اول انتخاب نام نیکو، دوم کتابت، نوشتن و سواد آموزی، سوم ازدواج، زمانی که فرزند بالغ شد.»2
از این روایت به روشنی استفاده می‌شود که والدین وظیفه اخلاقی دارند، در حد توان خود همه زمینه‌های ازدواج فرزند خود را فراهم کنند و او را در انتخاب همسر شایسته و تشکیل کانون گرم خانواده یاری کنند و در صورتی که بتوانند در این زمینه حتّی قدم کوچکی بردارند ولی کوتاهی کنند، به وظیفه خود عمل نکرده‌اند؛ مگر این‌که در پیشگاه خدای متعال عذری داشته باشند.
البته هر پدر و مادری نمی‌تواند این حقّ را برآورده کند؛ زیرا چه بسا، پدر و مادرهایی که به زعم خود خیرخواه فرزندشان هستند، کاری یا تصمیمی بگیرند که موجب ایجاد مشکلاتی برای فرزند خود شوند.
مانند جایی که تلاش می‌کنند نظرات خود را به فرزندانشان تحمیل کنند! غافل از آن‌که فرزند اصلا تمایلی به این خانم یا این نوع ازدواج ندارد. هر چند اگر فرزند تمایل غلطی هم داشته باشد، باید تمایل و گرایش او را به تدریج درست کرد.
ابن ابی یعفور می‌گوید: به حضرت صادق علیه‌السلام عرضه داشتم، «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَی أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ؛ من برای ازدواج زنی را انتخاب کرده‌ام و پدر و مادرم دیگری را، تکلیف من چیست؟ حضرت فرمود: آن را که خودت دوست داری اختیار کن و آن را که پدر و مادر پسندیده‌اند، رها کن.»3
لذا، دخالت در صورت قانع کردن فرزند، البته بدون هیچ امر و نهی‌ای، به گونه‌ای که به فرزند آرامش دهد تا بتواند به درستی تصمیم گیری کند، چنین دخالتی اشکالی نخواهد داشت.
گاهی بعضی والدین، خیال می‌کنند که به مصلحت فرزندانشان است که دخالت‌هایی در امر ازدواج او داشته باشند. گاهی فرزند تمایل به ازدواج دارد، ولی پدر و مادر مانع او می‌‎‌شوند؛ به طوری‌که به او می‌گویند الان ازدواج برای تو زود است.
متأسفانه عدّه‌اى قابل توجّه از خانواده‏ها بر این باور هستند که سن تازه‌جوانان، براى ازدواج پایین است؛ لذا هر چند از نظر مالى مشکلى در آماده کردن شرایط ازدواج فرزند خود ندارند، ولی باز هم برای ازدواج آنها اقدام نمى‏کنند.
در حالی که دین اسلام خواسته است که ازدواج به صورت سهل و آسان گرفته شود و با حداقل شرایط لازم انجام شود و بقیه موارد فضل است؛ ولی شرط نیست.
لازم است به خانواده‏ها این توجّه را داد که خدایى که در انسان جوان احساس نیاز جنسى و عاطفى را قرار داده است، صلاحیت پاسخ‏گویى به آن را از راه ازدواج به او داده است.
در انسان جوان استعداد ذاتى پذیرش مسئولیت خانواده وجود دارد که باید با وارد شدن به مرحله عمل شکوفا شود؛ همچون ورزشکارى که تا وارد میدان عمل نشود، قادر نخواهد بود استعداد خود را شکوفا کند.
از طرفی فرد جوان، تا به صورت عملی زیر بار مسئولیت نرود، احساس مسئولیت در او به فعلیت نخواهد رسید. از این‌رو خانواده باید فرزند خود را با ازدواج وارد میدان زندگى کرده و با همراهى او در این مسیر، به تدریج او را براى پذیرش عملى مسئولیت خانواده آماده کند.
امّا از طرفی دیگر، محدودیت‌هایی که والدین برای ازدواج فرزندانشان ایجاد می‌کنند، چه بسا یکی از آثار سوئش این باشد که به تدریج دختران و پسران به سمت ارتباط‌های پنهانی هدایت شوند.
بنابراین صلاح و مصلحت فرزندی که برای او ازدواج لازم شده است، این است که ازدواج کند و هیچ مصلحتی بالاتر از این قرار نخواهد گرفت.

 
قطع ارتباط تربیتى والدین و فرزندان‏
هنگامی که والدین در زمانی که فرزندان آنها به شدت نیاز عاطفی و جنسی دارند، اصلاً توجهى به موقعیت آنها نمی‌کنند و یا اگر توجه هم بکنند، غیر از خود نگهدارى، راه‌حل دیگرى براى ارائه دادن ندارند، فرزندان احساس خواهند کرد که والدین نیاز شدید آنها را درک نمى‏کنند، لذا به تدریج از والدین خود فاصله گرفته و سراغ افرادى مى‏روند که چه بسا به انحراف آنها منجر شود.
هر چه زمان مى‏گذرد، نقش تربیتى والدین هم کمرنگ‏تر مى‏گردد؛ تا جایى که تنها جسم فرزند در زمان‌هاى خاص پیش آنها باقى مى‏ماند و در زمان‌هاى دیگر به جایی مى‏رود که دلش مى‏طلبد و کارى انجام مى‏دهد که به آن مشتاق است و از آنجایی که ناپخته است، بدون احتیاط به وادى خطر قدم مى‏گذارد؛ ولی والدین از چیزى آگاهی ندارند. به انواع کارهاى خلاف دچار مى‏شوند، ولی باز هم والدین بی‌اطلاع هستند؛ زیرا فرزند مخفى کارى را یاد گرفته است و حتّى در بعضی موارد فریبکار هم شده است!
 

شیوه جلب موافقت خانواده برای ازدواج
یکی از موانعی که جوانان در آستانه ازدواج با آن روبه‌رو می‌شوند، نفوذ ناپذیر دانستن والدین خود در موافقت آنها با ازدواج است؛ به این دلیل که جوانان نسبت به قدرت شگرف خود در اثر گذاری بر والدین خود آگاهی ندارند؛ زیرا والدین به شدت به فرزندان خود علاقه دارند و فرزندان می‌توانند با استفاده از راهکارهایی، چه از راه علاقه و چه از راه ترس، نظر والدین خود را برای ازدواج جلب کنند.
از این رو، فرزندان به جهت جلب نظر و موافقت والدین خود با ازدواج آنها، می‌توانند از راهکارهای زیر جهت موافقت آنها استفاده کنند؛
1. توکل بر خدای متعال و توسل به اهل بیت علیهم‌السلام و همچنین دعا کردن جهت نرم شدن دل والدین. در این باره پیغمبراکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله فرموده: «مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ کَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْیَا وَ کَلَهُ إِلَیْهَا؛ هر کس اعتماد و اتکایش را از غیر خدا ببرد، خداوند بى‏نیازش کند و رزق و روزیش را بدون حساب و کتاب و از جایى که فکرش نمى‏رسید به او بدهد و هر کس به دنیا متکى شود، خداوند او را به همان دنیا وا مى‏گذارد.»4
2. ترساندن و بر حذر کردن اهل خانه نسبت به ادامه تجرد از طریق:
- بیان خطرهای موجود جامعه و شکننده بودن مقاومت بیشتر جوانان در شرایط حال حاضر، مانند: بیان نمونه‌هایی از ارتباطات نادرست، افزایش اسباب تحریک و احتمال ایجاد عشق به فرد نامناسب در محیط اختلاط.
- بیان غیرمستقیم در مورد در معرض خطر بودن خود، با بیان مواردی که برای دوستان و اطرافیان خود اتفاق افتاده و همچنین بیان موقعیت‌های لغزش و بیان این‌که مقاومت هر شخصی هم اندازه‌ای دارد.
3. فرزندان باید سعی کنند تا اطمینان والدین را نسبت به داشتن صلاحیت و توان پذیرش مسئولیت زندگی جلب کنند. مثلا سعی کنند مسئولیت‌های مهم خانواده را خود به عهده بگیرند.
4. عقیده خود را در مورد نادرستی تأخیر ازدواج به والدین اعلام کنند.
5. می‌توان از طرق زیر نیاز به ازدواج را به خانواده اظهار کرد:
• به صورت غیر مستقیم؛ مانند ابراز ناراحتی و افسردگی به خاطر تنهایی
• استفاده از شوخی؛ مانند این‌که هنگامی‌که مادر خسته است، فرزند به او بگوید، اگر عروس شما این‌جا بود به شما کمک می‌کرد.
6. نشان دادن دختر مورد علاقه به والدین در صورتی که مورد علاقه آنها نیز باشد.
7. می‌توان بر یکی از والدین اثر گذاشت و او را به سراغ دیگری فرستاد.
8. کمک گرفتن از دیگر اعضای خانواده مانند خواهر، برادر و یا بزرگان قوم که می‌توانند بر والدین تاثیرگذار باشند.
9. بیان نظر دین در خصوص وجوب ازدواج در صورت نیاز داشتن به ازدواج
نکته حائز اهمیت این است که جوانان سعی کنند تا از حرف زدن والدین بر آشفته نشوند؛ اگر پدر یا مادر، سخن و حرف نامربوط و نادرستی زدند، سعی کنند خودشان را کنترل کنند و ناراحت نشوند؛ زیرا در طول زندگی زناشویی نیز حرف زدن خانواده‌ها زیاد اتفاق می‌افتد؛ لذا به جای بر آشفتگی، باید درست برخورد کرد.
جوانان به غیر از فعالیت در حیطه شخصی برای کسب کردن رضایت والدین خود، قادر خواهند بود که در جهت اصلاح فکری و رفتاری دیگر خانواده‌ها نیز با استفاده از کمک خیرین و بودجه فرهنگی شهرداری‌ها و دستگاه‌های دولتی و دانشگاه‌ها، از طرق زیر به صورت فردی و جمعی اقدام کنند؛
1- تشکیل سازمان‌های مردم نهاد، برای فعالیت فرهنگی
2- فعالیت در فضای مجازی همچون اینترنت [تشکیل سایت، وبلاگ و انتشار مطالب در محیط مجازی]
3- انتشار کتاب، سی دی، نشریه و گاهنامه یا بروشور
4- تشکیل جلسات سخنرانی برای پدران و مادران در مساجد، دانشگاه‌ها، فرهنگ سراها و...
 
 
بهترین سن ازدواج
بهترین سن برای ازدواج پسران چه سنی است؟ برخی معتقدند پسران با توجّه به شرایط حال حاضر در سنین پایین و حتّی زیر بیست سال، باید خواستار ازدواج باشند. چه باید کرد؟
از منظر و نگاه دین و شریعت، سه حکم برای ازدواج موجود است؛
1. جایز بودن ازدواج؛ بدین معنی که ازدواج در هر زمانی حتّی قبل از بلوغ حرمتی ندارد. بلکه جایز است.
2. مستحب بودن ازدواج؛ بدین معنی که ازدواج برای هر کسی که بالغ باشد و توانایی کنترل خود از حرام را داشته باشد، ازدواج برای او استحباب خواهد داشت.

3. واجب بودن ازدواج؛ اگر کسی از این‌که به گناه بیفتد، نگران باشد، به فتوای برخی از فقها جامع شرایط5 و هنگامی‌که فرد به گناه بیفتد، به فتوای عده‌ای از فقها6، ازدواج برای او واجب خواهد شد. در این صورت سن در وجوب ازدواج اهمیتی ندارد.

 
به عبارتی؛ سن ازدواج آن سنی است که جوان احساس نیاز به ازدواج می‌کند و تقدیر الهی در وجودش این احساس نیاز را به جوشش می‌آورد؛ این سن ازدواج است.
 
منبع:
[1]. نور، آیه 32
[2]. بحارالانوار، ج 6، ص24
[3]. کافی،‌ ج5، ص401
[4]. مشکاة الانوار، ترجمه هوشمند و محمدى، ص 25
[5]. توضیح المسائل13مرجع، ج2، ص493
[6]. همان
عقیل مصطفوی مجد
975/702/ر
ارسال نظرات