حکایت ماهواره و بیماریای که سبک زندگی ما را میسازد؛
ما چه نسبتی با ماهواره داریم؟
خبرگزاری رسا ـ شاید واقعیت این است که ما در مواجهه با پدیدهای مثل ماهواره، مصداق تام و تمام کسی هستیم که سرنا را از دهانه گشادش مینوازیم. این سوال مهمی است و تا به دقت به آن جواب روشن ندهیم هیچ مشکلی حل نمیشود.
درآمد
شاید واقعیت این است که ما در مواجهه با پدیدهای مثل ماهواره، مصداق تام و تمام کسی هستیم که سرنا را از دهانه گشادش مینوازیم. این سوال مهمی است و تا به دقت، درستی، فراست، صداقت، صراحت، شجاعت و علم به آن، جواب روشن ندهیم، هیچ اتفاقی نمیافتد و هیچ مشکلی حل نمیشود.
«...نباید بترسیم. حصارها تا هنگامی مفید فایدهای هستند که دزدان شبرو، بر زمین میزیند؛ اما آنگاه که دزدان از آسمان فرود میآیند، چگونه میتوان به حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شر ماهوارهها محفوظ دارند، بیرون شد و خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد.»
باید در رو به رو شدن با واقعیت، به اندازه کافی جرأت و شجاعت داشت. غرب چنین است که در عین ضعف، بیشتر از همیشه رجز میخواند تا خود را در پناه وهم حفظ کند. جنگ کویت چنین بود و بنابراین، تنها اسیران حصارهای توهم را به وحشت دچار کرد، نه آنان که ضعف و پیری این قدارهبند مفلوک را در پس اعمال و اقوالش میدیدند.
خود ماهواره، در عالم واقع، آن همه ترس ندارد که طنین خبر «ماهواره دارد میآید» در عالم وهم. طنین این خبر تا آنجا هراسناک است که بسیاری، از هم اکنون فاتحه همه چیز را خواندهاند؛ هویت ملی، اخلاق، زبان فارسی و...! چنان که پیش از آمدن تلویزیون نیز سخنانی چنین در افواه بود.
ماهواره مظهر آن پیوستگی جهانی است که تمدن جدید انتظار میبرده است. آمریکا نیز مظهر آن اراده جمعی است که همراه با بشر جدید پیدا شده و در جست و جوی قدرت و استیلا، توسعه و اطلاق یافته است. «استیلا» و «ولایت» هم ریشه هستند و اگر بعضی از محققان استیلای غرب را بر عالم «ولایت طاغوت» خواندهاند، تعبیری را میجستهاند که بتواند مفاهیم جدید را در حوزه معرفت دینی معنا کند و چه تعبیر درستی یافتهاند.
غرب، از همان آغاز، غایتی مگر غیر از بر پایی یک حکومت جهانی نداشته است و هم اکنون نیز چه آنان که از حاکمیت ماهوارهها به وحشت افتادهاند و چه آنان که مشتاقانه چنین روزی را انتظار میبرند، هر دو، حاکمیت ماهوارهها را با حاکمیت جهانی غرب یکسان گرفتهاند و هر دو اشتباه میکنند.»(مقاله «انفجار اطلاعات» نوشته سید مرتضی آوینی)
باز هم بحث ماهواره، بحث این شبکههای پرحرف و حدیث. چیزی میان بودن و نبودن، ماندن و رفتن، دیدن و ندیدن! و بازهم بحث ماهواره، حکایت فرهنگ دوگانه، انحرافات فکری و آسیبهای فرهنگی. اخلاق ستیزی و لرزه بر ارکان خانه و خانواده.
باز هم بحث ماهواره و حرفهای این و آن و راهکارهای آن و این. اینکه چه کنیم؟ اینکه کجاییم؟ اینکه چکارهایم؟ این چه میتوانیم بکنیم و چه باید؟ و سوال مهمی که گم میشود و پیدا: اصلا میشود کاری کرد؟!
میروم روی پشت بام خانهمان و نگاهی میاندازم به اطراف. تقریبا این فقط ماییم که این بشقاب قهوهای و این دایره زنگی را نداریم. مابقی یکی یکی و دوتا دوتا، نمایان و بیپروا دارند و میبینند! تقریبا خانهای این اطراف نیست بیدایره زنگی و آنهم در حالی که قانون میگوید استفاده از آن خلاف است و جرم! واقعیت این است که ما در مواجهه با پدیدهای مثل ماهواره مصداق تام و تمام کسی هستیم که سرنا را از دهانه گشادش مینوازد.
ما چه نسبتی با ماهواره داریم؟
این سوال مهمی است و تا به دقت و درستی و فراست و صداقت و صراحت و شجاعت و علم به آن جواب روشن ندهیم، هیچ اتفاقی نمیافتد و هیچ مشکلی حل نمیشود.
حقیقت آن است که در این میانه هر کس بیش و پیش از آنکه به «حقیقت» و حتی «واقعیت» کمتر توجهی داشته باشد، تنها عرض خود میبرد و زحمت خلق میدارد.
آنکه گمان میکند از ماهواره میگریزد، مثل آن کسی است که در محیط بسته یک دایره به نام تکنولوژی و یا مدرنیته و فرهنگش، از سمتی به سمت دیگر بگریزد و نداند که در دایره بستهای، از تکنولوژی به تکنولوژی و از مدرنیته به مدرنیته میگریزد!
این حقیقت فلسفی و حوالت تاریخی ابدا به معنای تسلیم و زنجموره نیست؛ بلکه دیدن حقیقت است و واقعیت با چشمان باز و عقل روشن تا بلکه از این رهآورد بشود چارهای کرد این شهر بیکلانتر را؛ یعنی این دنیای تکنولوژیزده بیافسار را با بشری که تنها به فردیت خود میاندیشد و بس!
جالب اینجاست که وقتی فراوانی و فراگیری ماهواره را با قانون ممنوعیت به کارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره مطابقت میدهیم، به موقعیت قابل توجه و البته تأمل برانگیزی نایل میشویم.
طبق ماده 1 این قانون، ورود، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره جز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع میباشد.
و بر اساس ماده 2، وزارت کشور موظف است با استفاده از نیروهای انتظامی و یا نیروی مقاومت بسیج، در اسرع وقت نسبت به جمعآوری تجهیزات دریافت از ماهواره اقدام نماید.
ماده 8 هم میگوید واردکنندگان، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان تجهیزات دریافت از ماهواره، علاوه بر ضبط و مصادره اموال مکشوفه توسط دادگاهها، به مجازات ده تا یکصد میلیون ریال محکوم میگردند.
ماده بر آن است که استفادهکنندگان از تجهیزات دریافت از ماهواره علاوه بر ضبط و مصادره اموال مکشوفه، به مجازات نقدی از یک میلیون تا سه میلیون ریال محکوم گردند.
الف - حمل ، نگهداری، نصب و تعمیر تجهیزات دریافت از ماهواره ممنوع و مرتکبین به مجازات نقدی از یک تا پنج میلیون ریال محکوم میگردند. اما بیتردید یکی از گروههای مخاطب، که توجهی خاص نسبت به آنها در نوع برنامه سازیهای ماهوارهای وجود دارد، قشر دختران و زنان ایرانی است.
قشری که به دلایل مختلف و در سطوح و گروهها و اقشار گوناگون، مورد توجه شبکههای ماهوارهای قرار گرفته و بر مبنای خواست و نیاز و دل مشغولیهای آنها، برنامه سازیهای متنوع صورت گرفته و روانه آنتن شبکههای ماهوارهای میگردد.
این توجه هم به صورت مستقیم است و هم غیر مستقیم. به عبارت دیگر میتوان گفت برنامههای ماهوارهای هم به صورت مستقیم برای زنان ساخته و بر روی آنان تأثیرگذاری میکند و هم به صورت غیرمستقیم و با رویکردهای آینده نگرانه، مثل بحث چگونگی تربیت نسل آتی و یا سبک زندگی خانواده و شیوه مدیریت آن، که همگی بر زنان تأثیر داشته و از آنان تأثیر میپذیرد، به تولید محصول و ارائه آن میپردازد.
جالب اینجاست که وقتی به تبعات و نتایج برنامههای ماهوارهای مراجعه و آنها را مرور میکنیم، میتوانیم نشانههای روشن این نتایج را در مطابقت با نقش زن درحوزه فردی و اجتماعیاش بنگریم.
نتایجی مثل ترویج خشونت، دوری از عاطفه زنانگی و نابود شدن تدریجی نقش مهم و خطیر «سکینه بودن» برای زن، بلوغ زودرس و دسترسی سریع به اطلاعات جنسی، ابتر ماندن رشد طبیعی زن و آماده نشدن او برای یک زندگی حقیقی و واقعی جامع و مانع و هرز رفتن او در مناسبات دروغین و غلط و ناقص و پردرد و بیمعیار و نرسیدن به موقع و اصیل و گرم به نقاط عطف زندگی زناشویی.
باورهای غلط درباره مسائل عاطفی و جنسی که میتواند با رویکردهای متنوعی در خصوص بیماریهای روحی و جسمی نیز همراه شود، فراهمسازی گسست و درگیری بین نسلی و زیر سوال رفتن هویت زنانه به این شکل و تبعات وخیم بعدی آن، ایجاد زمینههای اختلاف و تنش بین همسران که به عنوان یکی از پردامنهترین و آسیبزاترین تبعات دامنگیر زنان میشود، کاهش تعاملات واقعی و به دنبالش افسردگی و دلسردی و رخوت و نخوت و حسرت و عسرت.
وابستگی و اتلاف وقت، با تعلق خاطر یافتن اعتیادآمیز به برنامههای ماهوارهای، افت عملکردهای تحصیلی و شغلی و به دنبالش شسکتهای مادی و معنوی و احساس خلأ و کمبود فکری و بیهویتی ناشی از آن، افزایش مصرف گرایی و تجمل گرایی و مشکلات معیشتی و فرهنگ مصرف بارگیِ همراه آن.
تهدید سلامت جسمانی و بیماریها و عادتهای جسمی و روحی توأمان که از این ناحیه گریبانگیر زنان و دختران میشود و در بعد محتوایی میتوان مجموعهای از برنامههای ماهوارهای را دید که بر مبنای نیازهای – بعضا طبیعی حتی- ساخته و پرداخته شده و به نوعی الگوسازی در بعد انحراف فکری و سبکیابی برای همان ذائقههای قبلا طبیعی و عادی منتهی میشوند.
یکی از این مدلهای محتوایی، بحث مد لباس، آرایش مو و... چیزهایی از این دست است. بخش قابل توجهی از کمیت و کیفیت برنامههای ماهوارهای به همین مقوله اختصاص دارد.
شبکههایی متنوعی که به نام مد و آرایش مو به ترویج سکس و عریانگری مشغولاند و اساسا مد را از ماهیت زیبایی شناسانه پوشش و زیبایی را به نوعی شهوترانی و استهجان منقلب کردهاند.
با نگاهی به انواع و اقسام برنامهها و حتی شبکههای 24ساعته مد و آرایش، میتوان به ماهیت «جدید» و «خاص» این شبکهها که تحت عنوان مد به فعالیت مشغولاند اما تبعات و نتایج و روحیات و فرهنگهای دیگری را پی میگیرند، دست یافت.
به همین مناسبت بد نیست اشارهای داشته باشیم به اخباری که هر از گاهی از زندگی شخصی و خصوصی مدلهای این شبکههای مد به بیرون درز میکند. خبرهایی که بیشتر حول و حوش افسردگی و عصبیت و حتی خودکشی مدل شوهای لباس و آرایش و... میگردد. دختری که به عنوان مدل به عشوه گری و عرض اندام- هم به معنای جسمی و روحی، هم به مفهوم تحت اللفظی، هم اصطلاحی آن- مشغول و ظاهرا از محبوبیت و توجه و شهرت برخوردار و دارای ثروت هنگفت و روبه تزاید است، چرا باید خودکشی کند؟
اینجاست که بطنها و لایههای درونیتر این سبک زندگی و نوع رفتار با مقوله به ظاهر طبیعی و غریزی مدگرایی و زیبایی خواهی و تنوع طلبیِ معمول و پذیرفته شده، رخ مینماید و خالی شدن زندگی از «حقیقت» و آلوده شدنش به «ابتذال و استهجان» و آغشته گشتنش به «بی هویت»ی روحی و هرزهگیِ روزمرهگی را به ظهور و بروزی دهشتناک و بدخیم میرساند.
دقیقا این همان چیزی است که از قهرمانها و مدلهای تلویزیونی و ماهوارهای، به مخاطبان هم سرایت میکند و آنها در منظومهای ملهم از همین نوع زندگی و همین کمیتها و کیفیتها و همین ظواهر و بواطن دچار و مبتلا میگرداند. بانوان خانهداری که اهل ماهوارهاند، به شدت و حِدّت وابستگی اعتیادآوری به شبکهها و مدلهای مختلفی از برنامههای زنانه پیدا کردهاند.
این برنامهها عمدتا حول محور ملودرامهای سادهپسند و سطحیگرا با تم عشق و خیانت و مباحث پیرامونی آن، برنامههای مد لباس و آرایش، رقص و آواز و البته برنامههای آشپزی و تمام اینها به همراه نوع فرهنگ و سبک ارائه آنها که الزاما مطابقتی با فرهنگ بومی و دین ندارد همراه است و تبعات و نتایج و اثرات خاص خودش را دارد.
نکات آماری
سال 1374 طی تحقیقی که در تهران انجام شد، یک درصد از مردم تهرانی ماهواره داشتند و از آن استفاده میکردند؛ در حالی که در سال 1392 این میزان به 71 درصد رسیده است. یعنی طی 17 سال، شمار استفاده کنندگان ماهواره از یک درصد به 71 درصد رسیده است!
این جهش آماری، به معنای «انفجار مصرف» ماهواره است. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا مردم ایران بیفرهنگ شدهاند؟ آیا مردم ایران از فرهنگ و اخلاق ایرانی گذر کردهاند، یا اینکه وضعیت به گونهای دیگر است؟ در این میان نقش زنان و حضور آنها به صورت مشخص به عنوان مصرفکنندگان برنامههای ماهوارهای چیست و تا کجا و چگونه؟
زنان ما – به مثابه قشری مهم و اثرگذار و سرنوشت ساز از کلیت مردم جامعهمان- بیدین، بیفرهنگ و ضد سنت نشدهاند؛ بلکه مصرف انفجاری ماهواره به اموری دیگر برمیگردد و از آن جمله: جهت گیریهای موجود در جامعه، تصمیم گیریهای مدیریتی، نادیده گرفتن تمایلات فرهنگی و اجتماعی ایرانی است.
جهت گیریهای اندیشهای
کنش افراد و گروههای اجتماعی و سیاستگذاران فرهنگی در سطح کلان در ایران، بر اساس دو فرض بنیادی انجام شده است. اولین فرض، تمایزیافتگی و جداافتادگی جهان ایرانی از جهان غیرایرانی و فرض دیگر تهی بودن جهان ایرانی در مقابل جهان غربی کامل و توسعه یافته است. نتایج به دست آمده در عمل از دو فرض اشاره شده برای جهان ایرانی خیلی متفاوت از یکدیگر نیستند.
سیاستگذاریهایی که بر اساس فرض اول(جهان دوگانه ایرانی و غربی) صورت گرفته، همان نتایجی را دربر داشته است که ماخوذ از فرض تهی بودن جهان ایرانی و فربهی جهان غربی است. هر دو دیدگاه بر فرهنگ و جامعه ایرانی تاخته و بر قوت غرب افزودهاند. بر اساس فرض اول، روشنفکرانی که قصد بیان فرهنگ، دین و سنت در ایران در تعارض با جهان غربی داشتهاند، کاری خیلی متفاوت از روشنفکرانی که مدعی انقطاع و گسست فرهنگی و اجتماعی بوده و جهان ایرانی را پایان یافته میشناسند، نکردهاند.
مدافعان اندیشهای انقطاع و پایان یافتگی جهان ایرانی(این ادعا که جهان ایرانی تهی شده از همه چیز و باقی مانده در پوستهای تاریخی و تمدنی است) همان سخن و رفتار و سیاستی را پیشه کردهاند که مدافعان جهان دوگانه ایرانی و غیرایرانی، گفتمان تعارضی سنت و مدرنیته را دنبال کردهاند. این دو گروه و جریان(یکی سکولار مدرن و دیگری سنتی زیست کرده در جهان مدرن) در بسیاری از جهات و موقعیتها به هم رسیده و در جهت آسیب زدن به نیروها و جریانهایی که باور به تحقق جهان ایرانی اثرگذار و موثر در سطح ملی و جهانی دارند، کردهاند.
اساس این اقدام مشترک شان، باوری دیگر است؛ باور به جهان ایرانی که بخشی از جهان معاصر است، نه معارض آن و نه درهم تنیده و میرا شده. در این رویکرد است که نگاه دوگانه ایران و ضد ایران جایی ندارد. ایران با حیات دینی و فرهنگیاش ضمن تاثیرپذیری از جهان غیرایرانی، بر آن اثرگذار شده و در جهت ارتقابخشی حیات جهانی تلاش دارد.
در این نگاه است که خرید کالای فرهنگی غیرایرانی و فروش کالای فرهنگی ایرانی، یک وظیفه است؛ نه گمراهی و نه غربزدگی یا شرق زدگی. در این نگاه است که نیروهایی که امکان پیوند و ارتباط بین جهان ایرانی و غیرایرانی را فراهم میکنند، دارای اهمیت هستند. روشنفکران، متخصصان، بوروکراتها، تکنوکراتها و اصحاب رسانه و کنشگران سیاسی از این منظر نقش بنیادی دارند تا نقش مخرب. بر خلاف دو رویکرد اشاره شده در فوق که داعیه بینقشی یا نقش مخرب نیروها و شرایط مدرن، بر رابطه پیوندی تاکید شده و ضمن تایید عمل و رفتار نیروها، حق داوری و نظارت برای جامعه باقی است.
یکی از نیروهای مهم پیوند زننده این دو جهان، رسانههای جمعی است. رسانههای جمعی مدرن به هر شکلی که در حال ظهور و چهره گیری مکرر و مستمر است، به تحقق حضور فعال جهان ایرانی در جهان کمک خواهد کرد؛ به شرط اینکه مدیریت فرهنگی وجود داشته باشد که به حضور جهان ایرانی در عرصه جهانی از یک طرف و معرفی جهان غیرایرانی در حوزه جهان ایرانی بینجامد.
زمینه در مداخله گریهای نادرست معطوف به دو رویکرد فوق
نگاه جامعه ایرانی به جامعه جهانی، به گونهای شد که حتی اگر تصمیم گیران تنظیم رابطه بین دو جهان از اقدام مناسب و به هنگام، دوری کرده باشند، از طرف حوزه اجتماعی با محوریت نیروهای اجتماعی مداخله گری صورت گرفته و راههای مناسب پیوندی تحقق مییابد. در این زمان بیشتر تصمیم گیران و تصمیم سازان به جای مدیریت این عرصه، به رفتارهای تدافعی و تهاجمی اقدام کرده و با فهم خویش از تهاجم فرهنگی، به تعارض فرهنگی رسیدند؛ تعارضی که به انفعال رسانه ملی و کنشگران این حوزه انجامید و در مقابل، شرایط و زمینههای تهاجم رسانه غیرایرانی را فراهم کرد.
زمینه تمایل فرهنگی و اجتماعی ایرانیان
ایرانیها به دلیل اینکه خود را بخش فعال و موثر جامعه جهانی میشناسند، در جهت شناخت وضعیت جامعه جهانی هستند. این میل به رسانههای غیرخودی نه از روی بیدینی و بیرهنگی و در معرض تهاجم فرهنگی قرارگرفتن است و نه به دلیل قدرت بیمان رسانهای خارجی. بلکه اساس گرایش در فهم فرهنگی، تاریخی ایرانیان از خود و جامعه جهانی دارد.
ایرانیان جهان ایرانی را در حد سرزمینی تعریف شده نمیشناسند و خود را مدعی تمدنی کهن و مدعی مشارکت در ساختن جهان مدرن میشناسند. این نگاه است که کسب خبر آن به آن و پیگیری وضعیت جهان ایرانی در جامعه جهانی را اصل میشناسند. اگر رسانه ملی توانست این وضعیت را فراهم کند که دیش ماهوارهها خیلی زود شکسته خواهد شد و الا میزان دارندگان ماهواره از رقمی بیش از 70 درصد، به صد درصد خواهد رسید. رسیدن به این وضعیت خیلی دیر نیست. اگر شرایط موجود ادامه یابد، ما با حضور رسانه دیگری که دیگر خودی شده است، در همه جا روبه رو خواهیم شد.
برنامههای ماهوارهای در خوش بینانهترین و حداقلترین وضعیت، بیش از نیمی از مردم را به خود مشغول کرده است. یعنی بیش از 37 میلیون نفر از ایرانیان، مشتری پر و پا قرص برنامههای ماهوارهای هستند. این را مدیر شبکه جام جم میگوید و معتقد است همین که برخی از مردم شبکههای ماهوارهای را رها میکنند و به شبکههای داخلی میپیوندند، جای شکر دارد.
میزان استفاده مردم از شبکههای ماهوارهای و شبکههای داخلی متفاوت است. آمارها و گزارشها نشان میدهد حدود 50 درصد مردم ازماهوارهها استفاده میکنند. البته میزان استفاده از ماهواره متفاوت است. گروهی تمام طول هفته را به تماشای ماهواره مشغول هستند و افرادی فقط دو ساعت در هفته به تماشای آن مینشینند.
در حالی که برخی از آمارهای نهادهای مردمی و رسانههای مستقل، تعداد خانوادههایی را که پای برنامههای ماهوارهای مینشینند، 64 درصد از خانوارهای ایرانی بیان میکند. به عبارت دیگر تعداد بینندگان ماهواره بیش از 45 میلیون نفرند و این به زبان ساده یعنی: ماهواره در بین خانوادههای ایرانی، جای پای خود را سفت کرده است.
گفتیم که هدف گذاری بر روی قشر زنان به عنوان مخاطب خاص، از جمله برنامههای سازندگان محصولات شبکههای ماهوارهای است و به همراه آن نمادها، رویکردها و عناوینی از این دست که از دل برنامههای شبکههای ماهوارهای بیرون میریزد، عبارتند از: ایجاد تغییرات اجتماعی، ترویج سبک زندگی غربی با ظاهری شرق پسند، دختران مجردی که با بچه به خانه بخت میروند!، جوانمردی یعنی پایبندی به رابطه نامشروع!، پوشش زنان شهوتران، الگوی طراحان لباس در غرب!، جذابیت زن متأهل به خاطر خیانت به همسر!، دختران به یک دوست پسر اکتفا نکنند!، پوشیدن لباسهای زنانه توسط مردان خلاقانه است!!، تشویق خانوادههای ایرانی به برهنگی و انتخاب شغل مانکنی و... .
جالب است که برنامههای مورد علاقه بینندگان شبکههای تلویزیونی ماهوارهای عبارتند از: فیلمهای سینمایی و سریالها(30 در صد)، شوهای تلویزیونی(5/21 در صد)، برنامههای عملی و آموزشی(4/14در صد ) و برنامههای ورزشی(7/10 در صد)، سایر موارد هر یک کمتر از 10 در صد.
باز هم بحث ماهواره؛ بحث این شبکههای پرحرف و حدیث. چیزی میان بودن و نبودن، ماندن و رفتن، دیدن و ندیدن! باری، باز هم ماهواره، همان حکایت همیشگی فرهنگ دوگانه و نتایج و تبعاتی از قبیل انحرافات فکری و آسیبهای فرهنگی، اخلاق ستیزی و لرزه بر ارکان خانه و خانواده.
باز هم بحث ماهواره و حرفهای این و آن و راهکارهای آن و این. اینکه چه کنیم؟ اینکه کجاییم؟ اینکه چکارهایم؟ این چه میتوانیم بکنیم و چه باید؟ و سوال مهمی که گم میشود و پیدا: اصلا میشود کاری کرد؟!
و من روزی یکبار میروم روی پشت بام خانه مان و نگاهی میاندازم به اطراف. تقریبا این فقط ماییم که این بشقاب قهوهای و این دایره زنگی را نداریم. مابقی یکی یکی و دوتا دوتا؛ نمایان و بیپروا دارند و میبینند! میبینم که تقریبا خانهای این اطراف نیست بیدایره زنگی، آن هم در حالی که قانون میگوید استفاده ازش خلاف است و جرم؛ ولی شاید واقعیت این است که ما در مواجهه با پدیدهای مثل ماهواره، مصداق تام و تمام کسی هستیم که سرنا را از دهانه گشادش مینوازیم.
ما چه نسبتی با ماهواره داریم؟
این سوال مهمی است و تا به دقت و درستی و فراست و صداقت و صراحت و شجاعت و علم به آن جواب روشن ندهیم، هیچ اتفاقی نمیافتد و هیچ مشکلی حل نمیشود.
/979/702/ر
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
روزگار خیلی سختی برای جووانان شده است
پاسخ