۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۶
کد خبر: ۷۸۹۳۵۵
یادداشت؛

سلاح مقاومت؛ مانع پیشروی پروژه‌های اشغالگرانه

سلاح مقاومت؛ مانع پیشروی پروژه‌های اشغالگرانه
چالش اصلی پیش روی ملت‌های عربی و اسلامی، تبدیل مخالفت عمومی به نیرویی سازمان‌یافته است؛ نیرویی که نه‌تنها بتواند با طرح‌های نظامی رژیم صهیونسیتی مقابله کند، بلکه در برابر نفوذهای سیاسی و اقتصادی نیز که هدفشان تضعیف توان امت اسلامی است، بایستد.
وضعیت کنونی در غزه بازتابی از مرحله‌ای تازه در منازعه عربی – اسرائیلی است؛ جایی که رژیم صهیونسیتی، به رهبری نتانیاهو، می‌کوشد از شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی بهره‌برداری کند تا پروژه قدیمی – جدید خود، یعنی پروژه «اسرائیل بزرگ» را دوباره مطرح نماید. این پروژه تنها به کنترل غزه یا کرانه باختری محدود نمی‌شود، بلکه به فراتر از آن می‌اندیشد و شامل تصورات توسعه‌طلبانه بر بخش‌هایی از سرزمین‌های چندین کشور عربی است. این امر نشان‌دهنده بُعد راهبردی و بلندمدت تفکر صهیونیستی است.
 
۱. بُعد اسرائیلی:
رژیم صهیونسیتی بر اساس قاعده «فرصت و توانایی» عمل می‌کند. هرگاه شرایطی فراهم شود که به او امکان تحمیل سلطه یا تغییر واقعیت سیاسی و جغرافیایی بدهد، در انجام آن تردید نخواهد کرد.  با این حال، محدودیت‌های عملی (چه در غزه، چه در لبنان و حتی در عراق) اغلب موجب می‌شود اسرائیل به تهدید بسنده کند یا از طریق فشارهای سیاسی و بین‌المللی مسیرهای دیگری را در پیش گیرد.
 
تمرکز اسرائیل بر «سلاح مقاومت» نشان می‌دهد که این سلاح را اصلی‌ترین مانع در برابر پروژه خود می‌بیند؛ مانعی مؤثرتر از دولت‌های عربی.
 
۲. موضع آمریکا:
سیاست آمریکا نسبت به رژیم صهیونسیتی در چارچوب حمایت راهبردی ثابت است؛ اما واشنگتن بر اساس اولویت‌های خود حرکت می‌کند. 
 
آمریکا میان حمایت از اسرائیل، حفاظت از منافع اقتصادی و نظامی‌اش در منطقه، و مدیریت روابط پیچیده‌اش با کشورهای عربی و اسلامی توازن برقرار می‌کند. بنابراین، آمریکا تنها زمانی چراغ سبز کامل به نتانیاهو خواهد داد که مطمئن شود نتایج آن، منافعش را بدون ایجاد آشوبی که تهدیدی برای مصالح گسترده‌ترش باشد، تأمین می‌کند.
 
۳. موضع رسمی عربی:
اغلب دولت‌های عربی به واکنش‌هایی محدود بسنده می‌کنند (مانند بیانیه‌های محکومیت و اعتراض) بدون آنکه پروژه‌ای راهبردی و واقعی برای مقابله با توسعه‌طلبی رژیم صهیونسیتی ارائه دهند. این وضعیت «ناتوانی» به رژیم نامشروع اسرائیل جسارت بیشتری بخشیده است، هرچند موضع دولت ها الزاماً بازتاب‌دهنده اراده ملت‌ها نیست.
 
۴. موضع مردمی:
ملت‌های عربی و اسلامی همچنان اشغالگری و پروژه «اسرائیل بزرگ» را رد می‌کنند. با این حال، شکاف بزرگی میان آگاهی مردمی و توانایی برای اقدام مؤثر وجود دارد. در برخی موارد، واکنش‌های گسترده‌ای نسبت به مسائل اجتماعی یا فردی مشاهده می‌شود، در حالی‌که تهدیدات بزرگ‌تری مانند اعلام قصد تصرف بخش‌هایی از عراق یا دیگر کشورها، واکنش‌هایی در خور حجم خطر برنمی‌انگیزد.
 
۵. نقش مقاومت:
در دهه‌های گذشته، مقاومت در فلسطین، لبنان و عراق نشان داده است که در موازنه نظامی با رژیم صهیونسیتی می تواند مانع تحقق پروژه‌های توسعه‌طلبانه بزرگ شود. تجربه ۴۰ سال اخیر ثابت کرده که «سلاح مقاومت» خط دفاعی واقعی در شرایط فقدان اراده سیاسی یکپارچه در دولت های عربی است.
 
جمع‌بندی:
اسرائیل همچنان می‌کوشد با بهره‌گیری از خلأهای سیاسی و ضعف جهان عرب، پروژه توسعه‌طلبانه خود را پیش ببرد. اما مقاومت مردمی و مسلحانه بارها توانسته است این پروژه‌ها را ناکام بگذارد. چالش اصلی پیش روی ملت‌های عربی و اسلامی، تبدیل مخالفت عمومی به نیرویی سازمان‌یافته است؛ نیرویی که نه‌تنها بتواند با طرح‌های نظامی رژیم صهیونسیتی مقابله کند، بلکه در برابر نفوذهای سیاسی و اقتصادی نیز که هدفشان تضعیف توان امت اسلامی است، بایستد.
 
حجت‌الاسلام محمد هادی ملکی، پژوهشگر و فعال عرصه بین الملل 
ارسال نظرات