پایداری عاشقانه، تا مرز جنون
به گزارش خبرگزاری رسا، دزفول نام شهری در شمال خوزستان است که با خاک حاصل خیز و آب فراوان یکی از قطب های بزرگ کشاورزی کشور محسوب می شود. شغل اغلب مردم این شهر کشاورزی و تولید محصولات زراعی، باغی و گلخانه ای است. بافت قدیمی و خیابان های باریک یکی از جاذبه ها و در عین حال از معضلات این شهر است. غالب مردم دزفول را مردم مذهبی و با اعتقاد به اسلام و انقلاب تشکیل می دهند. مرکز فرهنگی و اعتقادی مردم در این شهر، زیارتگاه حضرت محمد بن موسی الکاظم معروف به سبزقبا است. فرهنگ مردم دزفول را می توان آمیزه ای از فرهنگ کهن خوزستان و ایلات لر دانست.
نحوه به وجود آمدن و نام شناسی دزفول
کلمه "دزفول" برگردان عربی واژه "دژپل" می باشد. واژه پل از پلى که توسط مهندسان ایرانی و رومى در قرن 4 میلادى به امر شاپور اول ساسانى به منظور برقرارى ارتباط میان پایتخت جدید، یعنى جندی شاپور و شوشتر ساخته شده بود، اخذ گردیده است. این پل هم اکنون نیز پا برجاست و با نام پل قدیم شناخته می شود.
لذا احتمالاً نام دزفول یا دژپل از همان نام پل مشتق شده است. دز نیز به معنى قلعه است و منظور دژی است که عده ای نگهبان و مأمور برای حفاظت پل در آن زندگی می کردند. چنان چه پس از دوران انحطاط شوش و نیز خرابى جندى شاپور، برخى مردم این دو شهر به اطراف این دژ پناه آوردند و خانه هایى ساختند و به تدریج شهر به وجود آمده است.
ابن سرابیون در کتاب جغرافیاى تاریخى سرزمین خوزستان مى نویسد: دزفول یعنى دژپل که منظور قلعه پل باشد که در کنار رودخانه دز در جنوب شهر سابق جندى شاپور جا دارد و نیز معروف است که مى گویند به فرمان شاپور اول ساخته شده است. که به همین مناسبت آن شهر نیز به همین نام موسوم گردید. شهر دزفول در اواخر قرن 6 هجرى به نام(دز پول) اشتهار داشته است. برخى از جغرافى دانان و نیز مورخین، نام این شهر را روناش و قصر روناش ذکر کرده اند و چنین استنباط می شود که در قرن چهارم هجری چون ساختمان هاى شهر دزفول در دو طرف رودخانه دز گسترش یافته اند، پس در قسمت شرقى آن قلعه یا دژ قرار گرفته و قسمت غربى رودخانه به نام روناش معروف بوده است.
ابن بطوطه دزفول را "دسبول" نامیده و می نوسد: "از دروازه هاى شهر یک دروازه به طرف خشکى و بقیه به طرف رودخانه باز می شود. در دوطرف رودخانه باغ ها قرار دارند. عمق رودخانه زیاد است..."
کهارت مى نویسد: "قصر الروناش از محله قلعه فعلى(جاى همان دژ باستانى) تا مسجد جامع دزفول را دربرمى گرفت. در قرون 11 و10میلادى(سوم و چهارم هجرى)این شهر را القنطره(پل) یا القنطره الرومى(پل رومى) مى نامیدند."
چون روناش و دزفول در دو سوى رودخانه ساخته شده بود، بعضى این دو قسمت را دو شهر جداگانه شمرده و برخى هر دو را دو محله از یک شهر انگاشته اند.
از حمله مسلمانان تا یعقوب لیث صفاری
دزفول که به دژپل معروف بود و برای خفاظت از جندی شاپور و شوشتر ساخته شده بود، منطقه ای نظامی و استراتژیک به حساب می آمد. در حمله مسلمانان در دژپل مقاومت هایی صورت گرفت که به سرعت شکسته شد و فرمانده لشکر مسلمانان عبدالله ابن قیس(ابوموسی اشعری)، یهودی زاده تازه مسلمان از جنگ خیبر بود که با نیرنگ هایی شوشتر را نیز فتح کرد.
دزفول که در آن زمان شامل قلعه و ساختمان هاى اطراف آن بوده است، نیز زیر نظر حاکم جدید یعنی حکام اموى و سپس عباسى که به شوشتر و جندى شاپور گماشته می شدند قرار گرفت. تقریباً تا 2 قرن هر حاکمى که می آمد، بر دزفول تسلط داشت و سراسر خوزستان به تصرف اعراب درآمده بود. در اواسط سده دوم هجری، دلاوری به نام یعقوب لیث صفاری که مردى شجاع و نخستین دولتمرد کاردان و با تدبیر بود، بدون توجه به عوامل خلافت، علم استقلال برافراشت و نخستین دولت مستقل ایرانى را پایه گذارى کرد و خوزستان را نیز به کانون آزادى خواهان ایران تبدیل کرد. محمد واصل در جنگ با یعقوب لیث شکست خورد و مورد تعقیب قرار گرفت و وى بر اموال و ذخائر او دست یافت.
ولی در جنگ بعدی که خود متوکل به میدان آمده بود و با طلا لشکریان مقابل را خریده بود، شکست را بر یعقوب لیث تحمیل کرد و زخم های فراوانی در این جنگ بر او وارد شد و پس از مدتی درگذشت. آرامگاه این بزرگ مرد در جندی شاپور(ده کیلومتری جاده دزفول_شوشتر) واقع شده است.
شاه اسماعیل صفوى در سال 914 هجری به هویزه رفت و حکمران آنجا را مغلوب و عده کثیرى از مشعشعیان را کشت و سرزمین هاى آنها را به تصرف خود درآورد. پس از تسلط نیروهاى شاه اسماعیل صفوى بر خوزستان، حکومت شوشتر و دزفول به شیخ محمد و حاج محمد پسران ملاقوام الدین که به خاندان رعناشى معروف بودند سپرده شد.
در زمان فتحعلیشاه قاجار که بخش شمالى خوزستان یعنى شوشتر و دزفول زیر نظر حکمران کرمانشاهان قرار گرفت و محمدعلی میرزاى دولتشاه پسر فتحعلى شاه که یکى از شاهزادگان تواناى قاجار بود، اسدالله خان بختیارى را که شورش کرده بود، پس از آمدن به خوزستان مطیع خود کرد. مجدداً نا آرامی هاى پراکنده اى هم صورت گرفت تا اینکه در سال 1266 ه.ق ناصرالدین شاه، اردشیرمیرزا را به خوزستان فرستاد و او ابتدا دزفول و سپس شوشتر را از چنگ شورشیان درآورد.
در دوره رضاخان که تلاش شد کشف حجاب با ماشین جنگی به خانه ها رخنه یابد، دزفول از شهرهایی بود که با ایستادگی راسخ مقابل این عمل شیطانی تا حدودی باعث حیرت و عقب نشینی این نیروهای دژخیم شد.
دوره انقلاب اسلامی
با وجود کشتار شدید نیروهای محمد رضا شاه از مردم دزفول، راهپیمایی ها مانند شهرهایی خاص از کشور ادامه یافت تا دزفول یکی از انقلابی ترین شهرها لقب بگیرد. پس از انقلاب نیز با برخورد شدید با خلق عرب مزدور، برخورد شدید کرد؛ حتی بسیاری از آنها را در دگیری کشتند و بعضی را اعدام کردند. در دوره منافقین نیز نیروهای انقلابی دزفول در کنترل و برخورد با این گروهک معاند سند افتخار دیگری برای مردم انقلابی این شهر آفریدند.
دلایل مقاومت مردم دزفول
الف) خاصیت جنگ آوری و شجاعت در طول تاریخ
دزفول ابتدا قلعه ای نظامی در دوره ساسانیان بود و پس از آن ساختمان هایی اطراف آن ساخته شد و هدف آن جلوگیری از حمله رومی ها به دو شهر بزرگ شوشتر و جندی شاپور بود. بارها نیز با مقاومت های خود مانع از ضربه های دشمنان ایران و بعدها انقلاب به کشور شدند.
ب) علمای بزرگ
شیخ مرتضی انصاری دزفولی، آیت الله سیّد اسدالله نبوی، آیت الله حاج شیخ محمّد رضا معزّی، آیت الله حاج شیخ محمد علی معزی دزفولی و آیت الله سید مجدالدین قاضی دزفولی از علمای بزرگ جهان تشیع بودند که از این شهر مذهبی به جهان اسلام معرفی شدند. این علما در دوران جنگ و پیش از آن با توصیه های خود، مردم را برای انواع جهاد در راه خدا آماده می کردند.
ج) سبک زندگی مردم
مردم دزفول سبک زندگی سنتی، اسلامی و عاقلانه را برگزیدند و به همین دلیل دارای بدن ها و فکرهای سالمی هستند. پیروی از سیره علما، مشی اغلب مردم دزفول بود که باعث شد مانند شهرهای بزرگی مانند تبریز، اصفهان و مشهد مقاومتی جانانه در روزهای تظاهرات ضد رژیم پهلوی را با جدیت و پیگیری ادامه دهند.
د) پایبندی واقعی به آرمان ها
زمانی که پیام آزادی بخش امام خمینی(ره) به مردم رسید، مردم دزفول نیز با الگوگیری از این پیام، پایه زندگی خود را بر اساس جهاد گذاشتند و می دانستند که پای پیام امام خمینی(ره) ماندن، تاوان هایی از جمله توهین، تهمت، شهادت و اسارت به همراه دارد؛ اما عزم جزم مردم دزفول بر پیروی از مکتب امام حسین (ع) بود و آن روضه ها و عزاداری ها را با زمان شناسی خاص خود به میدان مبارزه آوردند و از شهرهای افتخار آفرین ایران اسلامی لقب گرفتند.
پیامدهای مقاومت مردم دزفول
الف) تقویت روحیه رزمندگان اسلام
زمانی که خبر هایی مبنی بر عدم ترک شهر توسط مردم دزفول به رزمندگان در سال های 59 و 60 رسید، باعث تعجب برخی رزمندگان شد؛ زیرا هر لحظه ممکن بود عراق با شکستن مقاومت رزمندگان در ورودی شهر شوش به سمت دزفول حرکت کند و این شهر را نیز به تسخیر درآورد. ضمنا دزفول به عنوان بزرگترین شهر انقلابی جلوی روی ارتش بعث بود و دلیل حملات موشکی شدید به دزفول همین بود که بتوانند با تخلیه روانی رزمندگان، در میدان سخت نیز شکست هایی به نیروهای جبهه حق وارد کنند.
ب) ضعف روحی دشمن
از همان لحظه ورود ارتش بعث به کشورمان، دزفول هدف موشک ها و توپ های ارتش بعث قرار گرفت. دلیل آن هم مخالفت و درگیری با خلق عرب در دوره انقلاب و مقاومت نیروهای دزفول در خرمشهر و مرز ورودی کشور بود. همچنین دزفول بزرگترین شهر غیر عرب استان خوزستان بود و بیشترین هجمه ها را به جان خریده بود. اما خالی نکردن شهر با آن همه حمله، به شدت ارتش بعث و شخص صدام را عصبی کرده بود و به اعمالی مثل موشک باران دیوانه وار شهر رو آورده بود که باز هم نتیجه ای نداشت و این مردم انقلابی با خون خود با انقلاب اسلامی بیعت کرده بودند.
ج) پشتیبانی مالی، غذایی و تسلیحاتی مردم
با خالی نشدن شهر، زندگی عادی در جریان بود و مایحتاج رزمندگان از این شهر تأمین می شد. کمک های مردمی از غذای روزانه گرفته تا لباس رزمندگان و جلسات نظامی در این شهر برگزار و حتی تسلیحات نیز از دزفول به جنگ تزریق می شد.
تلفات ناشی از موشکباران ارتش بعث
عصبانیت دیوانه وار از مقاومت مردم باعث شد سیل انواع حملات به این شهر سرازیر شود. از پرتاب موشک های کوتاه برد 9 متری که قدرت تخریب وحشتناکی داشت تا حمله هواپیماهای میگ فرانسوی به شهر برای ترساندن مردم به صورت مکرر و بدون وقفه ادامه داشت. دزفول در جنگ هشت ساله 2٬600 شهید تقدیم انقلاب کرد.
تعداد تقریبی حملات بدین ترتیب است:
1- شمار موشک ها: 174 فروند
2- شمار بمب و راکت و توپ: 1064 گلوله
تعداد تقریبی تلفات این شهر انقلابی به این ترتیب است:
1- شمار شهدا: 2600 تن
2- شهدای جبهه: 1889 تن
3- شهدای موشکی: 711 تن
4- شمار بانوان شهید شده: 414 تن
5- شهدای زیر پانزده سال: 321 تن
6- شهدای روحانی: 26 تن
حضور نیروهای دزفول در جبهه های حق علیه باطل
در ابتدای جبهه های جنگ، رزمندگان دزفول تیپ 7 دزفول را تشکیل دادند و با افزایش نیروها به لشکر 7 ولیعصر(عج) ارتقای سازمان پیدا کرد. اکثر فرماندهان این لشکر دزفولی بودند؛ از جمله این افراد عبدالمحمد رئوفی، غلامحسین کوسه چی، احمد سوداگر، عبدالحسین خدیریان و شهید عظیم محمدیان را می توان نام برد.
دو گردان ثابت از این لشکر را دزفولی ها تشکیل می دادند که گردان های بلال و عمار نام داشتند. البته برای عملیات ها 7 گردان دیگر به این دو اضافه می شدند که سند افتخار دیگری برای این شهر انقلابی است.
حسین حسینی نیک