واکاوی حکومت و سیاست در کشور یمن/1
یَمَن(به عربی: الجمهوریة الیمنیة) کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و از شرق با عمان همسایه و در جنوب شبه جزیره عربستان واقع در خاورمیانه و پایتخت آن شهر صنعا است. زبان رسمی یمن عربی است و به همان زبان نیز می نویسند. یمن از قدیم ناحیه ای آباد و خرم و با نعمت بسیار و دارای جنگل ها در نقاط کوهستانی و در نقاط دیگر نخلستان ها و باغ های میوه گوناگون بود. یمن 527٬968 کیلومتر مربع گستردگی دارد. یمن دارای دو ساحل مهم است؛ ساحلی غربی در کرانهٔ دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانهٔ دریای عرب، همچنین دارای چند جزیره است که مهم ترین آنها: جزیره سقطره در دریای عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ است.
در دوران باستان منطقه یمن قلمرو حکومت هایی همچون: دولت قتبان، معین، سبا و حمیر بوده است.
با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال 598- 597 میلادی، یمن نیز به وسیله شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران درآمد و تا ظهور اسلام تابع حکومت ایران بود. شهرب(ساتراپ) ساسانیان در کل منطقه جنوب عربستان، باذان بود. اما در سال 1750میلادی یمن جزو قلمرو دولت عثمانی درآمد و تا فروپاشی این امپراتوری ادامه داشت.
سابقاً حکومت یمن در دست امیری بود که او را امام یمن می خواندند و او شخصاً کشور را اداره می کرد؛ ولی از سال 1962میلادی برابر 1341شمسی به جمهوری تبدیل شد.
در سال 1943 انگلیس بر این کشور تسلط یافت. این کشور در سال 1967 استقلال یافت. یمن تا قبل از سال 1990میلادی دو کشور متجاور بوده، به نام های: جمهوری عربی یمن(یمن شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن(یمن جنوبی). به دنبال توافق دسامبر 1989، برای وحدت بین دو یمن، در تاریخ 22 ماه مه 1990طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. اما در سال 1994 جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالی ها بر جنوبی ها چیره شدند و اتحاد پا بر جا ماند.
یمن کشوری در خاورمیانه است که به دلیل موقعیت استراتژیک جغرافی ایی که دارد، از آن به عنوان پل خاورمیانه و آفریقا نیز یاد می شود. این کشور20 استان و یک محدوده پایتختی بخش شده است و جزایر سوکوترا مهم ترین جزایر این کشور هستند. فرآورده های عمده آن قهوه، دام، چوب های جنگلی، جو و گندم است. 42درصد جمعیت 22میلیون نفری یمن را شیعیان تشکیل می دهند. یمن با کشورهای هم مرز خود یعنی عربستان سعودی و عمان دارای اختلافات مرزی دیرینه بود و اطلس های موجود نیز نشان گر این امر می باشد.
جمهوری یمن را می توان به 5 منطقة زیر تقسیم نمود:
1.مناطق کوهستانی که شمال و شمال غربی و قسمتی از جنوب یمن را پوشانده و تقریباً دو پنجم خاک کشور یمن شمالی سابق را کوهستان تشکیل می دهد.
2.منطقة جلگه ای: در شرق و شمال ارتفاعات کوهستانی و به موازات آنها قرار دارد، امّا بیشتر به سمت صحرای "ربع الخالی" امتداد پیدا کرده و سپس به تدریج کاهش پیدا می کند. منطقة جلگه ای شامل نقاط "صعده"، استان "الجوف"، استان "شبوه"، استان حضرموت و استان "المهره" می باشد.
3.منطقة ساحلی: بخش های ساحلی مشرف به دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب را شامل می شود، این مناطق به یکدیگر متصل شده و یک نوار ساحلی را تشکیل می دهند که از مرزهای عمان به سمت جنوب غربی باب المندب ادامه یافته است و از این منطقه به سمت شمال و مرزهای عربستان سعودی ادامه پیدا می کند.
4. منطقة ربع الخالی: از مناطق صحرایی یمن است. در طول تاریخ، این صحرا دارای اسامی متعددی مانند صحرای بزرگ یمن، صحرای احقاف بوده است.
5. جزایر یمن: که بیشتر در دریای سرخ پراکنده اند.
مردم یمن از اقوام سامی و عرب قحطانی هستند و عرب قحطانی مادر و ریشه عربیت است که عرب ها را بدان منسوب می دارند. مردمی که در بخش شمالی(یمن شمالی) زندگی می کنند، عرب هستند؛ ولی در بخش جنوبی از سال ها قبل اقلیّت های دیگری از کشورهای هندوستان، پاکستان، سومالی، اریتره و اتیوپی به آنجا مهاجرت نموده اند.
جامعه یمن طایفه ای و قبیله ای است. قبایل بزرگ شمال این کشور غیر از حاشد عبارتند از: خیمه، ارحب، جهم، نهم، مذحج و سنحان و قبایل بزرگ جنوب عبارتند از: عواذل، یافع فضلی، ضالع، دفینه، ردفان، مکلا و حامی. قبایل زیادی در یمن زندگی می کنند و به بزرگ قبیله "شیخ" گویند و ممکن است قبایل متعددی تحت ریاست یک شیخ المشایخ باشد که تشکیل قبیله بزرگی را بدهد. از مهم ترین قبایل یمن دو قبیله بزرگ "حاشد" و "بکیل" است که قبایل دیگری را تحت فرمان خود دارند.
جغرافیای سیاسی
1-1- اهمیّت استراتژیک یمن در منطقه
یمن یکی از حاصل خیزترین مناطق شبه جزیره عربی به شمار رفته و به علّت دارا بودن موقعیّت خاصّ جغرافیایی و بنادر و جزایر مهم، در طول تاریخ مورد طمع استعمارگران بوده و صفحات تاریخ این کشور را حوادث گوناگون پر کرده است. این کشور از لحاظ استراتژیکی دارای اهمیّت ویژه ای است، زیرا یمن جنوبی در بخش شمال غربی و شمال شرقی "بابالمندب" قرار گرفته و این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده است و نزدیک ترین آبراه بین شرق و غرب می باشد. این کشور یکی از نقاط حساس استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است. یمن با تسلط بر تنگه "بابالمندب" قادر به کنترل دریای سرخ بوده و حتّی می تواند آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و استراتژیکی "بریم" ببندد. این جزیره، تنگه "باب المندب" را به 2 بخش آبراه شرقی به نام "باب الاسکندر" و آبراه غربی به نام "میون" تقسیم کرده است. علاوه بر جزیره "بریم"، جزیره "زقر" که در فاصله 29کیلومتری یمن قرار دارد، امکان کنترل و مراقبت فعالیتهای دریایی آن نقطه را میسر میسازد. جزیره "کمران" نیز از اهمیّت استراتژیکی برخوردار می باشد. جزیره "جبلالطیر" به خاطر اشراف بر آبراه منطقه دارای اهمیّت ویژهای است. جزایر دیگری نیز هستند که دارای اهمیّت استراتژیکی میباشند. به طور کلّی با توجّه به موقعیت تاکتیکی و استراتژیکی این جزایر میتوان از آنها برای مقاصد نظامی و جهت کنترل کشتیرانی در دریای سرخ استفاده نمود. عوامل دیگری که بر اهمیّت این کشور می افزاید عبارتند از:
1.نزدیکی این کشور به شاخ آفریقا که در نیمه دوم قرن حاضر به علّت کشمکشهای ابرقدرت ها در این منطقه بر حساسیت موقعیت آن افزوده است. بر اساس آمار سال 1993جمعیت یمن حدود 13میلیون نفر است که پرجمعیّت ترین کشور در شبه جزیره عربستان محسوب میشود.
2.محاصره "باب المندب" از سوی نیروهای ارتش مصر در جنگ 5 روزه سال 1946 یک تجربه تاریخی برای رژیم اشغال گر قدس بود؛ لذا امنیّت یمن برای آن رژیم دارای اهمیّت حیاتی است.
3.یمن که از قسمت شمال با عربستان دارای مرزهای مشترک است، امنیّت آن برای عربستان سعودی از نظر تولید و صدور نفت دارای اهمیّت می باشد و در طول سال های 70-1962 حمایت عربستان سعودی از سلطنت طلبان در برابر جمهوری خواهان که دولت مصر از آنها حمایت می نمود، به علّت ترس از نفوذ مصری ها در جنوب و بر هم زدن آرامش منطقه بوده است.
4.دارا بودن سواحل طولانی در دریای سرخ و دریای عرب و نیز به علّت وجود بنادر مهمّی مانند عدن، حدید و فحاء که به اهمیّت استراتژیکی یمن می افزاید.
1-2- اهمیّت عامل انسانی
بر اساس آمار سال 1993 جمعیت یمن حدود 13میلیون نفر است که پرجمعیّتترین کشور در شبه جزیره عربستان محسوب میشود. بیشتر مردم یمن را افراد قبایل مسلّح و جنگجو تشکیل می دهند و دولت یمن میتواند در موارد ضروری بیشتر از یک میلیون نفر را سریعاً بسیج نماید که برای عربستان سعودی نگرانکننده است؛ زیرا در صورت لزوم، یمن میتواند به استعداد 10لشکر، نیروهای مردمی را در مرزها متمرکز نماید. در صورتی که برای عربستان سعودی این کار به آسانی میسر نیست.
1-3- اهمیّت عامل اقتصادی
این کشور با دارا بودن سواحل طولانی در دریای سرخ و دریای عرب میتواند برای سرمایه گذاری جهت صید ماهی سودمند باشد و علاوه بر این، یمن دارای منابعی است که تاکنون به علّت فقر مالی شدید و جنگ های طولانی با استعمارگران و سپس جنگ های ممتد داخلی، فرصت استفاده و بهره برداری از آنها را نیافته است و نیاز به سرمایه گذاری دارد. کشف نفت نیز در مرزهای مشترک یمن و عربستان سعودی موجب درگیری هایی بین دو کشور شده است و دولت عربستان سعودی در صدد ضمیمه کردن مناطق نفت خیز یمن به خاک خود میباشد. وجود آثار باستانی و مناطق طبیعیبی نظیر، در صورت امنیّت این کشور میتواند در زمینه سرمایه گذاری برای صنعت توریسم مفید واقع شود.
1-4- اهمیّت عامل فرهنگی
یمن سرشار از آثار باستانی و میراث فرهنگی است که به بعضی از آنها در قرآن مجید نیز اشاره شده است و در سال های اخیر، کاوش گران مشغول بیرون آوردن این آثار از زیر خاک می باشند. همچنین وجود کتابخانه هایی مملو از کتاب های با ارزش خطی، بر اهمیّت فرهنگی این کشور می افزاید.
ادیان و مذاهب
دین رسمی یمن، اسلام است و سایر ادیان که درصد آنها بسیار اندک است، از آزادی برخوردار هستند. اکثریت جمعیّت این کشور را مسلمانان تشکیل می دهند. زیدیّه(فرقه متمایل به شیعه) اکثریت را در این کشور دارا می باشد که بیشتر در نواحی کوهستانی در یمن شمالی سکونت دارند و اهل تسنّن که شافعی می باشند، در حدود نیمی از جمعیّت این کشور را تشکیل می دهند که اکثریت مردم جنوب این مذهب را دارند و در منطقه ساحلی "تهامه" زندگی می کنند. بر اساس آماری که در سال 1989 منتشر شده بود، تعداد 5 میلیون و سیصد هزار نفر شیعه زیدی و 592 هزار و پانصد نفر مسلمان سنّی در یمن وجود داشتند. در بخش جنوبی یمن، تنها در حدود 7 الی 8 هزار نفر شیعه زندگی می کنند که بیشتر در استان حضرموت و عدن هستند. همچنین در عدن شیعیان هندی و هندی الاصل مسجد خاصی برای خود دارند. اما مسیحیت و هندوئیسم نیز از دیگر ادیان این کشور می باشند.
2-1- سیاست مذهبی حکومت یمن
قبل از وحدت دو یمن در 22 مه 1990 یمن جنوبی یگانه کشور اسلامی بود که خود را رسماً مارکسیست می نامید؛ ولی در اجتماعات کشورهای مسلمان مانند کنفرانس اسلامی شرکت می کرد. پس از وحدت در سراسر یمن که مذهب رسمی، اسلام اعلام شد، مردم از آزادی مذهب نیز برخوردار هستند.
2-2- نفوذ ادیان در اوضاع سیاسی و فرهنگی جامعه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دین در جامعه سیاسی و فرهنگ یمن نفوذ کرد. لازم به ذکر است که احکام فردی اسلام از زمان پذیرفتن اسلام از سوی مردم یمن اجرا میشد؛ ولی نفوذ شریعت اسلام در سیاست آن کشور پس از انقلاب اسلامی ایران بود. یمنی ها جزو اوّلین گروه هایی بودند که پس از پیروزی انقلاب به جمهوری اسلامی ایران آمدند و به حضور امام راحل(ره) رسیدند. نفوذ اسلام اکنون به حدی است که در تدوین قانون اساسی یکی از موارد اختلاف، ذکر اسلام به عنوان "تنها منبع قانونگذاری" است.
اوضاع اجتماعی، فرهنگی و آموزشی
اکثر مردم یمن را قبایل تشکیل میدهند و بنا به عقیده ای که ریشه اسلامی دارد، مسلّح می باشند. جامعه یمن از نظر مذهبی از دو مذهب زیدی و شافعی تشکیل شده است. پیروان مذهب زیدی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل می دهند، از نظر کلام، فقه و اصول با عقاید شیعه نزدیکی دارند. مذهب شافعی حدود 25 درصد از جمعیت را تشکیل می دهد که اکثر آنان در سواحل یمن زندگی میکنند. تعدادی نیز از پیروان فرقه اسماعیلیه در یمن هستند که از شاخه بهره ـ مستعلویه هستند و در منطقه کوه حراز نزدیک صنعا و منطقه وادی ظهر و منطقه نجران زندگی می کنند. در زمان خلافت مأمون، خلیفه عباسی در یمن شورشی رخ داد و وی یکی از سرداران خود به نام محمّد بن عبدالله بن زید را برای سرکوبی این شورش به یمن اعزام کرد. این شخص سلسله زیدیه را در یمن تأسیس نمود. اوّلین امام زیدی های یمن که پایه گذار حکومت شیعه بود، امام الهادی یحیی بن حسین بود و بعد از او نیز 66 امام به حکومت رسیدند که آخرین آنها «البدر» بود و زیدی ها جمعاً 1100 سال در این کشور حکومت کردند.
انقلاب یمن
خیزش یمن، اعتراضات سراسری در یمن، مجموعه ای از راهپیمایی های خیابانی، اعتراضات و نافرمانی های مدنی علیه حکومت یمن و رئیسجمهور آن، علی عبدالله صالح است که از 14 ژانویه 2011میلادی، در این کشور آغاز شده و در 3 فوریه(روز خشم) مخالفین به اوج رسید که با برخوردهای خونین و خشونت آمیز حاکمیت با مردم معترض روبرو شده است. شدیدترین برخورد در 18 مارس(جمعه خونین) بود که 50 کشته و 240 مجروح داشت. انقلاب یمن ریشه در شرایط سیاسی -اجتماعی این کشور دارد. با الگو گرفتن از قیام مردم تونس و مصر، وارد مرحله حساس و تاثیرگذاری شده است و مردم شعار برکناری 'علی عبدالله صالح' می دهند. دولت عبدالله صالح طی سال های اخیر با استفاده از تمامی ابزارهای ممکن، به دنبال تثبیت وضعیت خود در یمن بوده و با بهره گیری از حمایت برخی کشورهای خارجی، حتی به استقبال بحران هایی نظیر نبرد با شیعیان 'الحوثی' رفته است.
ورود به عرصه درگیری های نظامی با گروه های مبارز شیعی که طی نزدیک به هفت سال، شش جنگ تمام عیار با رزمندگان الحوثی را به همراه داشته، رویارویی با انتفاضه مردم سرزمین های جنوبی یمن و خطرات ناشی از فعالیت های شدید وهابیت در این کشور در کنار نارضایتی شدید مردم از اوضاع سیاسی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی، مهم ترین متغیرهای به وجود آورنده این فضای چالش زا برای نظام سیاسی این کشور بوده است.
با افزایش شمار کشته و زخمی شدگان اعتراضات در یمن، حتی تعدادی از نمایندگان پارلمان این کشور از مقام خود استعفا کردند. پس از تظاهرات قضات این کشور در اعتراض به عملکرد دولت و تقاضای تغییر شورای عالی قضایی و استقلال دستگاه قضا از دخالت های دولت، شورای علمای یمن نیز با آشکار ساختن اعتراضات خود، تجاوز و تعرض به تظاهر کنندگان یمنی را حرام اعلام کرده اند. حتی پیوستن گروه زیادی از زنان یمنی به تجمعات اعتراضی که در این کشور کمتر سابقه داشته، تفاوت این بحران با بحران های پیشین را برای عبدالله صالح که به گفته وی دولتی خو کرده با بحران ها است، آشکار ساخته است.
اعتراضات سراسری در یمن علیه حکومت یمن و رئیسجمهور آن، علی عبدالله صالح از 14 ژانویه 2011 میلادی، جهت انجام اصلاحات در این کشور آغاز شد؛ اما در روزهای پایانی ژانویه 2011 میلادی(حدود 27 ژانویه) مخالفین خواستار کنارهگیری رئیسجمهوری این کشور از قدرت شده اند و در 3 فوریه(روز خشم) اعتراضات مخالفین به اوج رسید که با برخوردهای خونین و خشونت آمیز حاکمیت با مردم معترض روبرو شده است. شدیدترین برخورد در 18 مارس(جمعه خونین) بود که 50 کشته و 240 مجروح داشت. به دنبال آن افرادی از نیروهای دولتی و نظامی به مخالفین پیوستند و تعدادی از سفرای یمن در کشورهای مختلف برکناری خود را اعلام کردند و یکی از استان های یمن(السعده) به کنترل مخالفین درآمد. در 22 مارس زمزمه درخواست پناهندگی علی عبدالله صالح به عربستان در خبرها به گوش رسید. مخالفان جمعه 25 مارس را(روز سرنوشت) یمن اعلام کردند و علی عبدالله صالح مخالفین را به سرکوب شدید تهدید کرد. جمعیت ده هزار نفری در میدان تغییر در روز قبل دست به تظاهرات زدند و خواهان برکناری فوری او شدند. در 4 ژوئن 2011علی عبدالله صالح پس از مجروح شدن با 5 مقام بلندپایه روانه عربستان شد.
ده ها هزار نفر در صنعا، پایتخت یمن، در روزهای پایانی ژانویه 2011 میلادی(حدود 27 ژانویه) دست به تظاهرات خیابانی زده و خواستار کنارهگیری علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری این کشور از قدرت شدند. آنان خواهان تشکیل حکومت جدید شدند و گفته وی مبنی بر ترک منصب ریاست تا سال 2013را ناکافی دانستند.
به دنبال درگیری های مردم معترض یمن با نیروهای انتظامی و امنیتی این کشور در 22 فوریه 2011 پلیس در شهر جنوبی عدن به روی مردم آتش گشود. در صنعا هزاران نفر به خیابان ها رفتند و خواستار برکناری علی عبدالله صالح، رئیسجمهور آن کشور شدند که 32 سال است بر یمن حکومت می کند.
علی عبدالله صالح پس از ناکامی در سرکوب معترضان، به ریاض رفت و طرح شورای همکاری خلیج فارس را امضا کرد. مسئولان حزب حاکم و احزاب اللقاء المشترک(احزاب مخالف) نیز به ریاض آمده و برنامه اجرایی این طرح را امضاء کردند تا انتقال قدرت بر اساس این طرح برنامه ریزی و انجام شود.
ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، در این جلسه حضور یافت و سخنرانی کرد. عبد ربه منصور که قرار بود مرحله انتقالی را اداره نماید، در جلسه امضای طرح حضور نیافت.
این در حالی بود که مردم و جوانان انقلابی در شهرهای مختلف یمن، خشم و مخالفت خود را با طرح شورای همکاری خصوصا اعطای مصونیت قضایی به علی صالح و اطرافیانش ابراز کردند. جوانان که خواهان محاکمه علی صالح بودند، اعتقاد داشتند امضای طرح شورای همکاری، انقلاب مردم یمن را به یک بحران سیاسی میان حزب حاکم و رقبای علی صالح تبدیل می کند. عبدالملک الحوثی نیز با صدور بیانیه ای مخالفت قاطع خود را با امضای طرح اعلام کرد.
بر اساس این طرح، علی عبدالله صالح با حفظ عنوان رئیس جمهوری، برای مدت سه ماه، اختیارات خود را به نائبش واگذار می کند. پس از 90 روز انتخابات ریاست جمهوری با کاندیداهای توافقی برگزار خواهد شد. در خلال این سه ماه، عبد ربه منصور، ریاست شورای نظامی را نیز بر عهده خواهد داشت. سپس رئیس جمهور منتخب برای مدت دو سال زمام امور را در اختیار خواهد داشت تا انتخابات مجلس نمایندگان و انتخابات ریاست جمهوری بر اساس قانون اساسی جدید برگزار شود.
علی عبدالله صالح، پس از امضای طرح شورای همکاری، انقلاب یمن را کودتایی بر علیه قانون خواند و گفت امضای طرح مهم نیست، بلکه اجرای آن اهمیت دارد. او قرار شد ریاض را به مقصد نیویورک برای ادامه معالجه ترک کند و سپس در یکی از کشورهای خلیج فارس ساکن شود.
دیکتاتور یمن، ناباورانه به صحنه بازگشت و ناظران و تحلیل گران را انگشت به دهان گذاشت. آیا این بازگشت، چراغ سبز و فرصت دیگری بود که قدرت های جهانی به علی عبدالله صالح دادند تا بلکه بتواند از پس انقلاب عظیم مردم یمن بر آید و با حمایت های عربستان سعودی، بار دیگر سناریوی بحرین این بار در یمن تکرار شود؟
به مناسبت 26 سپتامبر، چهل و نهمین سالروز انقلاب 1962 در یمن شمالی سابق، علی عبدالله صالح در نخستین پیام پس از بازگشت از عربستان، نه تنها کنارهگیری خود را از قدرت اعلام نکرد، بلکه مجددا بر انتقال قدرت از طریق صندوق های رأی و بر اساس طرح شورای همکاری خلیج فارس تأکید کرد. وی ضمن تشکر از آمریکا و عربستان به خاطر کمک به ارتش یمن در مبارزه با نیروهای القاعده در استان أبین، انقلابیون را تروریست خواند و آنان را به همکاری با القاعده متهم کرد و از مخالفان خود خواست از طریق گفت و گو و مذاکره و برگزاری انتخابات زودهنگام، به اهداف خود برسند. در این مدت صنعا شاهد خشن ترین صحنه های قتل عام مردم بی دفاع توسط سلاح های سنگین و تک تیراندازهای گارد ریاست جمهوری بود؛ تا جایی که شبکه های خبری الجزیره، العربیه و بی بی سی از پوشش تصویری خودداری یا به حداقل اکتفا کردند. انقلابیون در تعز، عدن و اطراف صنعا(همچون نهم و أرحب) نیز هدف حملات توپخانه گارد قرار گرفتند. حداقل 180 نفر در این مدت به شهادت رسیدند.
سرکوب ها مقدمه ای برای بازگشت علی عبدالله صالح به یمن بود که در نیمه شب هواپیمایش در عدن به زمین نشست و با هلیکوپتر به صنعا منتقل شد. عکس العمل دولت ها و نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل در برابر این جنایت ها فقط ابراز تأسف و محکومیت بود. آمریکا، اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس نیز از علی عبدالله صالح خواستند تا هر چه سریع تر فرایند انتقال قدرت را مطابق طرح شورای همکاری، آغاز کند. اقدام های گارد ریاست جمهوری در کشتار مردم، نظاره گری جامعه جهانی بدون اراده تغییر، بازگشت علی عبدالله صالح به یمن و پیام او در سالروز 26 سپتامبر، می تواند پیامدهای احتمالی زیر را به همراه داشته باشد:
1. مصمم تر شدن مردم و جوانان نسبت به ادامه اعتراضات مسالمت آمیز تا سرنگونی رژیم علی عبدالله صالح و استمرار راهپیمایی ها در تمامی شهرها و استان ها.
2. کشیده شدن برخی انقلابیون به سوی اقدام مسلحانه علیه نظام علی عبدالله صالح، تکرار سناریوی لیبی را تداعی میکند با این تفاوت که در یمن اراده جهانی برای تغییر نظام وجود ندارد، یا اینکه انقلابیون اهل سازش با قدرت های بزرگ نیستند.
3. مخیر کردن مخالفان(مردم، جوانان و احزاب) بین دو انتخاب سخت: اول پذیرفتن طرح شورای همکاری خلیج فارس و تغییر نظام از طریق انتخابات زودهنگام و دوم سرکوب خونین همراه با سکوت جهانی.
4. با توجه به سرکوب های اخیر، سناریوی بحرین برای انقلاب یمن در حال شکلگیری است.
همزمان با سخنرانی صالح، بخشی از مردم انقلابی(اخوانی ها، سلفی ها و مستقلین چپ گرا و قوم گرا) در میدان التغییر صنعا مشغول برپایی جشن باشکوه مردمی به مناسبت روز 26 سپتامبر بودند. در این مراسم شبیه المپیک، مشعل انقلاب یمن توسط جوانان و فرزندان شهدای اخیر روشن شد.
شیعیان یمن، فرصتها و چالشها
اکثریت جمعیت کشور یمن را اهل تسنن شافعی تشکیل می دهند. در درجه بعد، نوبت به شیعیان زیدی می رسد که حدود 25 درصد از جمعیت کل یمن را تشکیل می دهند. شیعیان اسماعیلی و در نهایت، شیعیان دوازده امامی نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. بنابراین، شیعیان دوازده امامی در این کشور، از اقلیت های آن کشور به شمار می روند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد اندکی از شیعیان دوازده امامی در یمن یافت می شدند و بسیار پراکنده بودند؛ لیکن پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جهشی در این زمینه ایجاد شد و اینان برای خود تشکیلاتی را فراهم کردند. اکثر شیعیان دوازده امامی در یمن، ره یافتگانی هستند که قبلاً مذهب دیگری داشته اند. تعداد این ره یافتگان روز به روز در حال گسترش است؛ به طوری که در بسیاری از خانواده های آنجا حداقل یک ره یافته وجود دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت شیعیان در یمن دگرگون شد؛ به عنوان نمونه، تا قبل از این واقعه تاریخی، حتی هیچ حسینیه ای برای شیعیان در یمن وجود نداشت. اما پس از این واقعه، چندین حسینیه در مناطق مختلف یمن ساخته شد و شیعیان، مساجد و اماکن مخصوص خود را گسترش دادند. علی رغم گسترش روزافزون شیعیان دوازده امامی در یمن، آمار دقیقی از آنان وجود ندارد؛ چرا که این پدیده در یمن، پدیده جدیدی است و به دست آوردن آمار دقیق آنها مشکل است. اما بر اساس آمارگیری غیر رسمی که از سوی برخی از شیعیان صورت گرفته است، شیعیان دوازده امامی، هم اینک بیش از نیم درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند.
البته این کمی جمعیت چندان حائز اهمیت نیست؛ چرا که کسانی که به سمت مذهب اهل بیت علیهم السّلام گرایش پیدا کرده اند، از نظر کیفی، معمولاً از نخبگان این کشور هستند. اساتید دانشگاه، پزشکان و شخصیت های مؤثر بحرین، از جمله ره یافتگان هستند و این کیفیت بالا، جبران کمیت را کرده است. اینان می توانند تأثیر فراوان در جهت ترویج تشیع داشته باشند. به عنوان نمونه، به دست یکی از این نخبگان، 2000 نفر شیعه شدند. بنابراین، با اینکه آمار دقیقی از جمعیت شیعیان دوازده امامی در این این کشور وجود ندارد، اما امید زیادی وجود دارد که با معرفی مکتب تشیع، افراد بیشتری به سمت آن گرایش پیدا کنند. هم اینک میان شیعیان دوازده امامی و شیعیان زیدی، هماهنگی و وحدت خاصی به وجود آمده است؛ زیرا دو خطر مشترک این دو گروه را تهدید می کند؛ اولین خطر از سوی وهابیت است که آنان را تهدید می کند و خطر مشترک دیگر، خطری است که از سوی استکبار جهانی، به رهبری آمریکا، متوجه آنان شده است. این تهدید منجر به نزدیکی این دو گروه شده است؛ به طوری که شیعیان دوازده امامی و شیعیان زیدی در مساجد و مجالس یکدیگر حضور می یابند. این هماهنگی تا آنجا پیش رفته که به عنوان نمونه، یک روزنامه متعلق به شیعیان دوازده امامی از زیدی ها پشتیبانی می کند و یک روزنامه متعلق به شیعیان زیدی، به شبهاتی پاسخ می دهد که در مورد شیعیان دوازده امامی مطرح می شود. هم اینک تشکلی به نام «سازمان وحدت شیعیان جزیره» در یمن فعالیت میکند که شیعیان زیدی و دوازده امامی را پوشش می دهد.
یکی از تهدیدهای جدی متوجه شیعیان یمن این است که دولت این کشور، دولتی وابسته به آمریکاست و سعی می کند تا بین دسته های مختلف شیعیان و نیز بین شیعیان و اهل سنت شافعی تفرقه ایجاد کند. اینان تلاش می کنند تا شیعیان دوازده امامی را خطری برای سایر مذاهب معرفی کنند. دولت یمن در مناطق شافعی نشین، کتاب های ضد شافعی پخش می کند و ادعا می کند که این کتب توسط شیعیان زیدی نوشته شده است و در مناطق زیدی ها کتب ضد آنان پخش می کند و ادعا می کند که شافعی ها این کتاب ها را نوشته اند؛ ولی مسلمانان به این نقشه پی برده اند و لذا تا به حال نقشه آنان، نقش بر آب شده است. آینده در یمن از آن شیعیان خواهد بود و حتی یکی از نویسندگان معروف متعصب ضد شیعه در یمن پیش بینی کرده است که اگر وضعیت گرایش به تشیع در یمن به همین شکل ادامه یابد، تا 20 سال دیگر، در این کشور نیز وضعیتی همانند ایران پیش خواهد آمد و شیعیان در اکثریت قرار خواهند گرفت. شیعیان یمن، یاد اهل بیت علیهم السّلام را همچنان زنده نگه داشته اند و در مجالس مختلف خود و نیز در نشریات خود، از اهل بیت(ع) یاد می کنند. این فرهنگ شیعی در یمن پا برجا مانده است و وهابیت تلاش می کند تا با این امر مبارزه کند. از این رو، جا دارد در این موقعیت حساس، علما و مراجع از شیعیان یمن حمایت کنند تا از نظر فکری شیعیان ره یافته در آنجا اشباع گردند. در این صورت، آینده از آن شیعیان خواهد بود؛ ولی اگر دست روی دست گذاشته، شیعیان را به حال خود رها کنند، وضعیت بر عکس خواهد شد و جمعیت فعلی آنان نیز رو به کاهش خواهد نهاد. از شیعیان ایران، به ویژه مسئولین آن، انتظار می رود تا تلاش کنند تشیع را به خوبی به آنان که دسترسی به حقایق ندارند، معرفی کنند. هم اینک می توان با چاپ و نشر کتبی که مورد رغبت شیعیان دوازده امامی، اسماعیلی و زیدی است، به این فرهنگ کمک کرد. باید با نشر کتبی همچون نهج البلاغه، از این فرهنگ مشترک حراست نمود. وهابیت در تلاش است تا این کتب را نابود کند یا از ترویج آن در میان شیعیان یمن جلوگیری کند.
وهابیت به طرق مختلف تلاش می کند تا این فرهنگ مشترک را نابود سازد؛ از این رو، کتاب «نقش یمنی ها در احیای مذهب اهل تسنن»، در30 جلد در یمن چاپ و توزیع کردند؛ ولی کتابی تحت عنوان «نقش قبایل یمنی در خدمت اهل بیت(ع)» توسط شیعیان به چاپ رسید که اگر به زبان عربی ترجمه شود و در یمن توزیع گردد، می تواند توطئه وهابیون را خنثی کند. دولت یمن و وهابیون همسو هستند و تلاش می کنند تا با نابودی آثاری مربوط به تشیع و نیز چاپ کتبی بر علیه تشیع، از ترویج این فرهنگ جلوگیری کنند و تنها راه مقابله با این ترفند، چاپ و نشر کتبی است که معارف شیعی را ترویج کند. از همین راه بوده است که بسیاری از جمعیت یمن، به سمت تشیع گرایش پیدا کرده اند.
علی رضایی پناه
975/700/ر