تغذیه و سلوک علمی و اخلاقی طلبه


به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام اسلام درخشانپور، سالیان متمادی در زمینه طب و اخلاق و تحقیق داشتهاند؛ تخصص و تجربه در این زمینه موجب شده محل رجوع و مشاوره بسیاری از طلبهها و همچنین عموم مردم باشند؛ وی هم اکنون معاون تهذیب مدرسه و امام جماعت مجد این مدرسه است و طلاب معصومیه، همواره از توصیههای اخلاقی و تغذیهای وی بهرهمند میشوند.
از چه زمانی مسأله سلامت در قرآن و روای برای شما اهمیت ویژه پیدا کرد؟
بنده از ابتدا به علم پزشکی علاقهمند بودم؛ قبل از طلبه شدن هم مقداری در دانشگاه رشته پزشکی تحصیل کرد؛ از همان طلبگی مسایل مختلف فکری، روان شناختی و مسایل جسمی برای من اهمیت ویژه داشت، تا این که در امور مشاوره حوزه علمیه مشغول شدم؛ بعد از گذشت ده پانزده سال مشاوره متوجه شدم طلاب و خانودهاشان، آسیبهای زیادی به واسطه مسایل جسمی میبینند.
همین باعث شد بنده تحقیقاتم را درباره مسایل و از طریق قرآن و روایات اهل بین به شکل جدیتر ادامه بدهم و در این تحقیقات از اساتید مختلفی که تجربه داشتند و کتابهایی که وجود داشت استفاده کردم.
وقتی در قرآن و روایت بیشتر عمیق شدم، دیدم که اهل بیت (ع) و قرآن نسبت به جسم و رابطه آن با روح مطالب زیادی دارند؛ برای من مسلم شد بیشتر میتواند در مسایل معنوی سیر کرد و در مسیر طلبگی موفق باشد، همین باعث شد که انگیزه ما روز به روز قویتر شد و در این مسیر قرار گرفتم و به لطف خدا در این مدت صدها نفر معالجه شدند و بهبود پیدا کردند.
چیزی که معمولا در نگاه ابتدایی به نظر میرسد، این است که تغذیه در حیات علمی و اخلاقی طلبه نقش چندان ندارد؛ به ویژه آنکه ممکن است برای بعضی از طلبه چنین تصویری ایجاد میشود که اهمیت دادن به تغذیه با پرداختن به مشغلههای علمی و حتی برنامههای اخلاقی و تهذیبی سازگاری چندان ندارد و همین مقدار از توجه به تغذیه کافی است که من قدرت انجام امور طلبگیام را داشته باشم. چه میزان با این نگاه موافقید؟
اولا باید دانست که عالم برای تربیت آفریده شده است؛ این که انسان تربیت بشود و به مقام توحیدی برسد و فهم و درک توحید پیدا بکند، روشن است که برای رسیدن به این مقام، مقدماتی لازم است که باید طی شود و شما میبینید تمام مسایلی که در این عالم هست، همه مقدمه است برای اینکه انسان آن نقش تربیت، نقش اخلاق و معنویت را بپذیرید و بهآن مقام توحیدی برسد؛ از جمله چیزهای بسیار مهم، نقش بدن است.
چرا که خدای متعال ما راز ا رو ح و جسم آفرید و روح را در این قالب جسمی قرار دارد؛ آنجا که در قرآن میفرماید: یا ایها الذین آمنوا و عملوا و الصالحات» دو بعد «ایمان» و «عمل صالح» را در کنار هم قرار میدهد و مام یدانیم عمل صلاح با همین ابزار و با این بدن انجام میشود؛ پس بدن را ابزاری برای رشد و تعالی روح قرار دارد و لذا در رو این و اهل بیت(ع) به امور جسم و سلامت بسیار اهمیت داده است، چرا که اگر این ابزار برای اثر رسیدگی صحیح نکردن خراب شود، میبینیم که انسان از عمل صالح باز میماند و رشد نمی کن حال که بنا شد به این ابزار بدن رسیدگی شود؛ یکی از امور بسیار مهم در رسیدگی به آن نقش کلیدی دارد، تغذیه است.
باید توجه داشت تغذیه، از اصلیترین لازمه های تغذیه روح است؛ جسم ارتباط مستقیم با روح دارد؛ اگر مرضی عارض شود دچار کسالت شود، شیطان بلافاصله شروع به القای منفی کرده و در نتیجه روان آدمی با مشکلات دو چندان روبهرو میکند که بعدها درمان با به طور کلی ناممکن یا با سختیها و مشقات دو چندان روبرو خواهد شد و از این رو پیامبر اعظم (ص) اعلم ابدان را مقدم کرده و فرمودهاند «العلم اعلمان: علم الادیان و علم الأدیان» در جای دیگر معصوم (ع) میفرماید: «بادروا بصحة الاجساد»
بدن انسان از سلولها به وجود آمده است؛ هزاران هزار سلول در بخشهایی گوناگون بدن ما که همگی تغذیه میکنند و بدن ما را هماهنگ میکنند؛ تقویت و حفظ میکنند؛ اگر این بدن بخواهد در خدمت روح قرار بگیرید، باید به تعادل برسد و بدن به تعادل نمیرسد، مگر اینکه تغذیه ما سالم باشد.
تمام آنچه از خوردن و آشامیدن در قرآن و روایات ما آمده، همه برای نقش اساسی تغذیه در تعادل قوای بدن است، آنجا که میفرماید: «المعدة بیت الداء» یعنی معده خانه هر مرض است یا میفرمایند: «الحمیة رأس کل دواء» یعنی پرهیز و کمخوری، رأس امور داروهاست.
بهترین داور این است که انسان خودش را حفظ کند و کم بخورد؛ این خیلی مهم است. همه این سفارشهای از این جهت است که بدن در مسیر آن تعادل قرار بگیرید.
وقتی تغذیه ناسالم شد انسان در مسایل عبادی روحی و فکری کم میآورد؛ زمینه القائات شیطان بیشتر فراهم میشود؛ تعقل صحیح نیز شکل نمیگیرید.
بیماریهای روانی هجوم میآورد و زمینه القائات شیطان بیشتر فراهم میشود؛ تعقل صحیح نیز شکل
وقتی تغذیه ناسالم شد و بدن طاقت و آن نیروی کافی را نداشت، در مسایل عبادی روحی و فکری کم میآورد؛ آن عبادتی که باید انجام دهد، نمیتواند؛ زود فرسوده و افسرده میشود.
بیماریهای روانی هجوم میآورد و زمینه القائات شیطان بیشتر فراهم میشود؛ تعقل صحیح نیز شکل نمیگیرید.
اینجاست که میبینید در تشخیص حق و باطل باز میماند، این تأثیر تغذیه است و این را شما به خوبی میتوانید در گونههای متفاوت حیوانات نیز مشاهده کنید؛ از حیواناتی که گیاه خوار هستند تا حیواناتی که گیاه خوار هستند تا حیواناتی که گوشت خوار هستند و تفاوت هستند و تفاوتهایی که میان همین حیوانات به سبب تغذیه شکل میگیرید.
چگونه بدن را به این تعادل برسانیم؟
وقتی انسان متوجه شد که باید خوب بخورد، مناسب بخورد و به مقدار کافی بخورد، اینجا است که یک نگاهی به تغذیه اهل بیت (ع) میکند و میبینید که در سفرههایشان چه داشتند و به چه چیزهایی اهمیت میدادند؟
اینجاست که شروع میکند آن چیزیهایی را که اشاره شده ر تغذیهاش قرار میدهد و وقتی در تغذیهاش آورد و به آنها اهمیت داد، میبینید کمتر بیمار میشود و مشکلاتش خیلی کمتر خواهد شد.
از جمله آنکه باید د ر شبانه روز، صبحانه مهمترین وعده غذایی ما شمرده شود. چون آمده است: «لقمة الصباح مسمار بدن» حضرت لقمه صبح را به «مسمار» تشبیه کردهاند مسمار میخی بلندی است که آن قدر بر آن میکوبند که در دیوار فرو میرود حیوان را به آن میبندند تا نتواند فرار کند؛ این تشبیه و مثال حضرت به مسمار برای این است که صبحانه اهمیت دارد و بدن را محکم میکند و بدن از آن تنظیم خارج نمیشود و چون اگر اسلام انسان شام بخورد، اما صبحانه نخورد و گرسنگی تا ظهر ادامه پیدا کند، تمام سیستم بدن به هم میریزد، غده و اعصاب میریزد و مشکلاتی بیشتر میشود.
الان از بیشترین مراجعاتی که به بنده میشود، کسانی هستند که صبحانه نمیخورند و بیشترین بیماریهای اعصاب و روان را دارند، گام بعدی این است که حالا در صبحانه چی بخوریم؟ صبحانه ما باید از چه چیزی تشکیل بشود؟ چون فعالیتهای مغزی ما در صبح بیشتر اوقات دیگر است، باید حتما یکی از شیرینیهای طبیعی در تغذیه صبحانه ما باشد، شیرینیها طبیعی مانند، عسل، خرما، کشمش، شیره انگور و شیره خرما.
بعد یک از چهار مغز را چند دانة، مثلا هفت دانه یا ده دانه، صبحانه از این سه چیز تشکیل شود؛ مگر این که گاهی یک چیزهای دیگر بخورد؛ مثلا ممکن است گاهی صبحانه غذاهای گوشتی میل کند، و گرنه صبحانه باید از این سه چیز تشکیل شود.
صبحانه نباید پنیر خورد، پنیر مذموم است بیماریها گوناگونی میآورد: امام صادق(ع) فرمودند: «پنیر در صبح دردی میگیرد که درمان ندارد» این است که باید همواره پنیر را به همراه گردو و خرما در شب بخوریم کنار هم باشد و هفته ای دو سه مرتبه هم بیشتر نشود.
ما باید بگیریم کدام غذا را صبح بخوریم و کدام غذا را شب بخوریم. در خصوص این که در میان وعدههایی چه بخوریم، بعضی چیزها را سفارش کردهاند که در صبح ناشتا میتوانیم بخوریم که خیلی سودمند است؛ مثلا سیب با پوست برای ناشتا بسیار مفید است. حافظه را قوی میکند، صفا و شادابی خاصی برای انسان ایجاد میکند. مویز در صبح بسیار مهم است؛
باید بدانیم در یک هفته چه چیزهایی باید وارد بدن بشود و چه چیزهایی وارد بدن نشود بعضی از مسایل هم هست که از ممنوعات است؛ آنهایی را که واقعا کارایی غذایی و تغذیهای ندارند، باید از سیستم غذایی خود حذف کنیم.
در پایان اگر نکتهای مانده است بیان کنید.
توصیه بنده این است که به اهلبیت (ع) رجوع کنیم؛ ما باید فرهنگ و اهلبیت (ع) آشنا بشویم. هر جا سراغ اهل بیا نرفتهایم؛ آنجا آسیب خوردیم و از مسیر منحرف شدیم، در مسیر تعادل بدن نیز همین است. نگاه کنیم و ببینیم چه چیزهایی در آداب خوردن و آشامیدن و آداب سفره وارده شده است؛ اگر چنین کنیم، به طور قطع به آن تعادلی که مد نظر قرآن و اهل بیت(ع) هست خواهیم رسید. /998/ت302/س
منبع: پانزدهمین شماره ماهنامه حاشیه